1 01319816461
بعضی از عکاسان چیزهای عجیبی میبینند ، یا بهتر است بگوییم ، به چیزها و اطراف خود به نحوهی عجیبی مینگرند : نوجوانان مسلح در خیابانهای نیویورک،شلوغی،خشونت ،روز کارگران در مسکو ، جلسات سندیکاهای بازیگران مسکو ،ایستگاههای مترو ،مراسم روز شکرگذاری ،سالنهای بدنسازی در توکیو،گردهماییهای اجتماعی ، مراسمهای نظامی ، نمایشگاههای اتومبیل ، پلیس ، گیشهی سینماها ، دکههای روزنامه ، پارکینگها ، کلوبها ، قبرستان اتومبیلها ، روز پاتریک مقدس و ... . اینها را "ویلیامکلین" میبیند ، ما هم همانند دیگران میبینیم ولی به سادگی از کنارش میگذریم ؛ و این رخدادهای بعضاً مهم را به بوتهی فراموشی میسپاریم اما ویلیام کلین همانند دیگر هنرمندان به سادهگی از کنار آنها نمیگذرد او در عین حالی که سعی بر این دارد که از روزمرهگی و تکرار مکررات اطراف خود فضا و اتمسفری جدید خلق کند ؛ شکلی بدیع و بیسابقه هم از دنیای خود ارایه میکند که با دیگر عکاسان متفاوت است . عکسهای او بیش از اندازه تیره ، شلوغ ، در هم و برهم است . بیشک آثار یک هنرمند عکاس قبل از هر چیز تحت تاثیر فرهنگ ، جهانبینی ، جامعهشناسی و عکسالعملهای فردی شخص هنرمند است .نمونهای بر این ادعا این است که وقتی ویلیام کلین می خواهد خشونت ، فضای متوحش و لایههای پنهان نیویورک را نشان دهد، مسقیم آنرا به ما نشان نمیدهد ؛ بلکه به شیوهی خود وارد دنیای به ظاهر معصومانهی بچههای خیابانی میشود ؛ اسلحههای پلاستیکی و بازیهای کودکانهی آنها را برمیگزیند و نشانمان میدهد ، ناگفته پیداست که او در حال پیشبینی آینده است ، آیندهای سرد ، بیروح ، پر از خشونت و قتل که آینده سازان آن این کودکان هستند که وسیلهی بازی آنها تفنگ است و بدا به حال ما که اگر این بازیِ دروغین "کیوکیو بنگبنگ" چهرهای حقیقی پیدا کند .


thumb 6D5E 4B5E3A1A thumb 8427 4B5E3A1A

کنجکاوی بارزترین ویژهگی هر عکاس است ، زیرا عکاسی دنیا را آنچنان که ما در واقعیت نمیبینیم نشان میدهد . به عقیدهی نگارنده، ویلیام کلین کنجکاوتر از بقیهی عکاسان است زیرا در جستوجوی چیز دیگریست.
در آثار عکاسی ویلیام کلین، حروف ، تابلوهای تبلیغاتی ، کلمات درشت بیلبردها ، ماشینها ، سیمهای برق و اضطرابهای دنیای مدرن امروزی نقش تعیین کنندهای دارد و میتوان اینگونه استنباط کرد که او بیشتر یک خواننده است،خوانندهی محیط اطراف خود ؛ خوانندهی نشانههای اجتماعی ، سیاسی ، زیبایی شناختیهای مادی وخوانندهی عکسهای خود ، او میتواند محیط بی قاعده و قانون اطراف خود را به شیوهی خود نظم بخشد و بسراید . او کاشف رمزها و نشانههاست.
با بررسی اجمالی آثار ویلیام کلین این سوال برای بیننده پیش می آید که چرا او دوست دارد این همه شخصیت و عناصرگوناگون در عکسهایش بگنجاند؟ و میتوان پاسخ این سوال را اینگونه داد که او با کنار هم چیدن چهرهها ،معماهایی بیبدیل خلق میکند، شاید بتوان گفت که کلین از اتفاقهای زودگذر برای ثبت موقعیتهای در هم تنیده استفاده میکند . عکسهای ویلیام کلین احساسات را بر میانگیزاند ، غیر معمولیست و بههمریختگی در فکر ایجاد میکند . نگاه ویلیام کلین به پیرامون خود یک نگاه سطحی و بهدور از منطق و ادراک نیست ، رنجی که او در زندگی از محیط میگرفته در عکسهایش نمایان است و نگاهش به زندهگی یک نگاه عمیق و متفکرانه است . استناد میشود به سخن "فردریش نیچه" که گفته است : هرچه عمیقتر به زندگی بنگری به همان مقدار هم عمیقتر رنج میبری.
شاید بد نباشد در این مجال به گوشهای از زندگی شخصی ویلیام کلین اشاره شود ؛ در کارنامهی ویلیام کلین هم عکاسی وجود دارد و هم سینما ، تئاتر ، گرافیگ و ساخت فیلمهای تبلیغاتی . در واقع او ابتدا نقاش است سپس عکاس و سینماگر.
ویلیام کلین میگوید : هیچگاه دوست ندارم با دوربین از منزل خارج شوم . او هیچگاه زیاد عکاسی نکردهاست و فقط زمانی که قصد انتشار کتاب عکس یا آلبومی را داشته ، دو ماه بی وقفه عکاسی میکرده .
آثار ویلیام کلین ساده و سرراست اما در عین سادگی و سرراست بودن محکم و استوار و حاوی پیام است ، اما درک کردن آثار وی بسیار مشکل است و عامهی مردم چه در زمان خود و چه در حال حاضر به دشواری با آن روبرو میشوند ؛ شاید به همین علت است که او نتوانسته به مدت طولانی عکاسی کند و به شاخههای دیگر هنر روی آورد .


thumb 50C0 4B5E3A1A thumb C7AC 4B5E3A1A thumb 9E5D 4B5E3A1A

ویلیام کلین همیشه در حاشیه قرار داشت . "هری كالاهان " میگوید : در عكاسی هيچ قانونی وجود ندارد و دقيقاً به همين دليل است كه از بيسبال خيلی بهتر است. در سالهای دههی پنجاه وقتی که همهی عکاسان، گزارش تصویری تهیه میکردند و ما را از میان عکسهایشان به کشف دنیای واقعی وادار میکردند و همهی آنها به دنبال ترکیببندیهای هنری بودند ، ویلیام کلین به معنای واقعی کلمه به کوچه و خیابان میآید تا با مردم در آمیزد. همهی قواعد و فرمولهای ریاضیوار زیباشناسی را در هم میشکند و عملاً دنیای هنر را دست میاندازد تا از شگفتیهای شهر و خیابان در شگفت شود و ما را نیز در این شگفتی خود سهیم کند .
ویلیام کلین برای اینکه در میان مردم با آنها قرابت داشته باشد همیشه سبُکبال به داخل جمعیت و تودههای مردم میرفت . تمام عکسهای خود را با یک دوربین لایکای ساده ، لنز زاویهی باز ــ که مجموعهها ، فضاها ،جمعیتها را به راحتی در جان نگاتیو جا می داد ـ و با فلاش ـ که بر جزییات تاکید میکند ؛ ـ تهیه کردهاست. همچنان ویلیام کلین معتقد است که وسایل و ابزار اضافی همراه عکاس در هنگام عکاسی از مردم باعث می شود مردم با عکاس ،غریبه باشند و ارتباط لازم برای تهیهی عکس بین سوژه و عکاس برقرار نشود . که اگر این ارتباط برقرار نشود سوژهها از حالت واقعی خود دورمیشوند و در جلوی دوربین فیگور میگیرند که این خلاف مستند نگاری ( منطبق بودن با واقعیت ) است .


thumb E360 4B5E3A1A thumb 2093 4B5E3A1A thumb 65AA 4B5E3A1A


او مجذوب نیویورک است ، نه نیویورکی با خشونت ، س.ک.س ، قتل و نه حتی شیک و با ساختمانها و آسمانخراشهای بلندمرتبه ، نیویورکی که او دوست دارد ساده و بیتکلف است . در آثار او اسلحهها فقط برای خندیدن است و هالهای از خشونت با طنز تلخ که خاصهی ویلیام کلین است . عکسهای او حاصل دلمشغولیهای شخصی و کاوش و جستوجوییست برای زیبایی، چیزی که خودش آن را "نوعی مکاشفهی تصویری اندیشه" می نامد.


wikipedia icon William_Klein:

1928: در یک خانوادهی لهستانیالاصل در نیویورک به دنیا آمد، در این شهر بزرگ شد و پس از اتمام تحصیلات دررشتهی جامعه شناسی به خدمت سربازی رفت.

1948-1951: در پاریس از خدمت سربازی مرخص شد و به نقاشی پرداخت. مدت زمان بسیار کوتاهی در آتلیهی LEGER - LHOTE کار کرد سپس با ژن فلورن JEANNE FLORIN ازدواج کرد.

1951: نمایش گاه نقاشی هندسه ای انتزاعیاش را در بروکسل و سپس در میلان ترتیب داد.

1952-1953 : در نمایشگاه فوق، مانجیاروتی، معمار ایتالیایی به او سفارش نقاشی دیواری داد همچنین با مجله داموس همکاری کرد.

1954 : از وجود شیشهی حساس عکاسی باخبر شد و به فکر استفاده از آن در معماری افتاد. با الکس لیبرمان نقاش و مدیر هنری مجلهی ووگ آشنا شد او به کلین پیشنهاد کار کرد و بودجهای برای تحقیقات دراختیار او گذاشت کلین به کار روی شیشهی حساس ادامه داد ولی موفق نشد موافقت دارندگان امتیاز را برای تولید آن در اندازهی بزرگ جلب کند . به ناچار این طرح را کنار گذاشت و خود را وقف یک روزنامهي عکاسی کرد.

1955 : انتشارات SEUIL در پاریس با انتشار کتاب او دربارهی نیویورک موافقت کرد.

1956 : کتاب نیویورک به چاپ رسید و عکس العمل های موافق و مخالف از هر سو بلند شد. اما جایزهی "نادار" را ربود. فلینی این کتاب را در پاریس دید و به کلین پیشنهاد دستیاری داد. او به رم رفت ولی ساخت فیلم به تعویق افتاد و او در آنجا به عکاسی پرداخت.

1957-1958 : آلبوم رم منتشر شد و اولین عکسهای مد او در مجلهی ووگ به چاپ رسید . در همین سالها اولین فیلمش را با نام "برادوی از دریچه نور" LIGHT BY BROADWAY ساخت که می توان آن را اولین فیلم پاپ قلمداد کرد.

1959-1960 : عکسهای کتاب MOSCOU مسکو را تهیه کرد فیلم کوتاهی در نیویورک ساخت و به عکسهای مد نیز ادامه داد.
1961 : به دعوت یک ناشر ژاپنی برای تهیهی کتابی دربارهی توکیو، به ژاپن و از آنجا به مسکو و هندوستان رفت.

1962 : فیلمهای بلندی برای تلویزیون فرانسه ساخت.

1963 : فیلم بلند تلویزیونی مغازهی بزرگ، با شرکت سیمون سینیوره را ساخت. در همین سال پسرش به دنیا آمد و در نمایشگاه فتوکینا به نام "سی عکاسی که تاریخ عکاسی را به وجود آوردند" در آلمان شرکت کرد.

1964-1965 : کتاب مسکو و توکیو به چاپ رسید. سه فیلم کوتاه دربارهی محمدعلی کلی ساخت همچنین با سرمایه گذاری DELPIRE فیلم "شما کی هستید؟" را ساخت.

1966-1967 : در این سالها به طور کامل عکاسی را کنار گذاشت و به سینمای تجاری روی آورد ولی این زمان با جنگ ویتنام مصادف شد. در ساختن فیلم "دور از ویتنام "که در آمریکا فیلمبرداری شد همکاری کرد. فیلمنامهی "آقای آزادی" را نوشت و ساختن آن را شروع کرد.

1968 : فیلم آقای آزادی به پایان رسید اما تدوین آن در ماه می متوقف شد چون سینماگران اعتصاب کرده بودند.

1971-1974 : به ساختن فیلم ادامه داد مانند فیلمی دربارهی قهوه خانهای در زئیر و حماسهی محمدعلیکلی. همچنین سعی کرد فیلمی دربارهی توسعهی شهری و ساخت یک شهر جدید بسازد.

1976-1979 : مجموعه فیلمی برای یک تهیه کنندهی آلمانی دربارهی آمریکا ساخت .به ساختن فیلمهای تبلیغاتی نیز ادامه داد. در این زمان عکاسی رونق یافته بود و عکسهای او نیز مورد توجه قرار گرفت. چندین نمایشگاه ترتیب داد و به ویژه به عکاسی رنگی پرداخت.
1982-1983 : چندین کتاب عکاسی به چاپ رساند و در مرکز ملی "ژرژپمپیدو" نمایشگاه عکسی برگزار کرد. برای اولین بار نشریاتی چون ساندی تایمز، لایکا و لیبراسون به او سفارش عکس دادند.

1984-1985 : محصول مشترکی با وزارت فرهنگ فرانسه تحت عنوان مد و روش استفاده ساخت .درحال حاضر کتاب جدیدی در دست تهیه دارد و به فیلم تازه و انواع مختلف عکاسی می اندیشد.