148128249118172191163810122677179203282038
هر انسانی از دو عالم تشکیل یافته است؛که عبارت است از بدن ظاهر که آنرا تن گویند و از عناصر چهارگانه آب،باد،خاک و آتش تشکیل یافته است و عالم دوم،نفس است که به آن روح،جان و دل نیز گفته می شود.عالم روح در عالم تن ،مانند حکمرانی عمل کرده است ،که تمام اعضاء و جوارح ،در خدمت او بوده و از میان آنان چهار قوه سر دسته بوده و باقی اعضاء ،زیر دستان آنها به شمار می روند.این چهار قوه عبارت است از قوای عاقله،شهویه،غضبیه و وهمیه؛ انسان عرصه تاخت و تاز این چهار قوه می باشد تا زمانی که یکی از این قوا حکمران گردیده و بر دیگران مسلط شود و اعتدال در اخلاق اسلامی ،عبارتست از تسلط قوه عاقله بر سه قوه دیگر؛از طرفی هر یک از این قوا ،دارای صفت نیکویی می باشد که صفت نیک قوه عقل را حکمت و شهویه راعفت و غضبیه را شجاعت و وهمیه را عدالت گویند.در مقابل این صفات نیک،صفات رذیله ای وجود دارد که از افراط (زیاده روی)و تفریط(کوتاهی کردن)در صفات نیک پدید می آید.(برای مطالعه بیشتر می توانید به کتب اخلاقی چون معراج السعادة،شیخ عباس قمی و احیاء علوم الدین ،محمد غزالیمراجعه کنید)

حلم و کظم غیظ:


حلم و کظم غیظ در اخلاق اسلامی ،در شمار اخلاق پسندیده ای است که متعلق به قوه غضبیه می باشد.حلم صفت پسندیده ای است که ضد غضب بوده و عبارتست از اطمینان نفس، به طوری که قوه غضبیه به آسانی نتواند او را حرکت دهد و بسادگی مضطرب نگردد. در شرافت حلم همین بس که نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله فرموده اند: که انسان بردبار به پیامبری نزدیک است». (بحار الانوار،علامه مجلسی،43/70/61) و امام رضا علیه السلام نیز بندگی را در گرو حلم می دانند. (اصول کافی،کلینی،2/111/1)؛ اما کظم غیظ ،عبارتست از فرو بردن خشم در حال غضب ،که گر چه یکی از صفات پسندیده ضد غضب به شمار می رود؛ اما به لحاظ فضیلت و مرتبه ،از حلم پایین تر بوده و حتی بر طبق روایات از اجزای حلم به شمار می رود؛ (بحار الانوار،علامه مجلسی،78/102/2و74/178/21)که در اثر مداومت بر آن می توان به صفت حلم دست یافت. نتیجه این که حلم و کظم غیظ ، در واقع در مقابل غضب می باشد.

حلم و کظم غیظ مثبت و منفی:


همانگونه که بیان شد تعادل در قوه غضبیه، زمانی صورت می گیرد که قوه عاقله بر آن تسلط پیدا کند. در این صورت هر یک از صفات غضب و حلم در شخص به صورت متعادل وجود پیدا خواهد کرد، که با توجه به پرسش شما، از آن به حلم و کظم غیظ مثبت تعبیر می کنیم.
به طور کلی می توان جایگاه حلم و کظم غیظ مثبت را در جایی دانست که عقل و شرع بکارگیری آن را تایید کرده باشند و در غیر این صورت، جنبه منفی پیدا کرده و مذموم است. در نتیجه ملاک و میزان در جنبه مثبت این صفات و صفت مقابل آنها که غضب می باشد، عقل و شرع می باشد؛ از این منظر کظم غیظ و کنترل غضب مثبت بیشتر نسبت به امور فردی و منافع شخصی مطر ح است. اگر کسی منافع فردی ما را رعایت نکند بهتر است انسان غضب خود را کنترل کند و به گونه ای ناراحت نشود که از حریم الهی خارج و نسبت به مؤمنی هتک حرمت نماید اما در صورتی که منافع اسلام و نظام اسلامی و حرمت دین و خلاصه اموری که به خداوند و جنبه های ایمانی و اجتماعی مومنین بازمی گردد در میان باشد کظم غیظ و کنترل غضب مثبت نیست. در جایی که لازم است انسان از دین و ناموس اجتماعی و ایمانی خود دفاع نماید اگر کوتاه بیاید از نظر اخلاقی خوب و پسندیده نیست . به طور کلی می توان گفت در برابر دوستان باید خوددار بود و غضب خود را کنترل کرد اما در برابر دشمنان خدا باید دفاع کرد و از نیروی غضب استفاده نمود. قرآن کریم می فرماید: مومنین اشداء علی الکفار رحماء بینهم هستند؛ یعنی بر کفار شدید و سخت گیرند ولی نسبت به دوستان و خودی ها رحیم و آسان گیر هستند. این بهترین معیار برای تشخیص و کنترل نیروی غضب است.
در روایتی دیگر از نبی مکرم اسلام صلی الله علیه وآله آمده است که فرمودند: برای جهنم دری وجود دارد که از آن کسانی وارد می شوند که غیظ خود را در مقابل معصیت الهی، فرو خورده باشند

ما در این جا تنها به چند نمونه از حلم و کظم غیظ مثبت و منفی اشاره می کنیم:
209193424610648114135614411810647113168107
امام صادق علیه السلام، پنج گروه را توصیه به حلم کرده اند: شخص محترمی که ذلیل و خوار شود، شخصی که اهل صداقت بوده و مورد اتهام واقع شود، دعوت به حق کننده ای که تحقیر شود، کسی که بدون انجام دادن جرمی، آزار بیند و طالب حقی که مورد مخالفت قرار گیرد.حضرت این پنج گروه را نام برده و حلم را سزاوار آنان می داند؛ اما در ادامه می فرمایند: اجر چنین کسی این است که به خاطر حلمی که پیش گرفته، مردم به یاری او بر می خیزند و به دفاع از او می پردازند.(مستدرک الوسائل،محدث نوری،11/289)از این روایت به خوبی می توان به مصادیقی از حلم مثبت و منفی، پی برد.اینکه اگر شخصی در این موقعیت ها قرار گرفت به حلم دعوت می شود، اما این سبب نمی گردد که دیگر مومنین نیز حلم پیشه کرده و به یاری او نشتابند. بلکه زمانی که مومنی در معرض توهین و یا تحقیر واقع می گردد، بر دیگر مومنین واجب است به دفاع از وی برخاسته و حلم در اینجا، جنبه منفی پیدا می نماید.
در روایتی دیگر از نبی مکرم اسلام صلی الله علیه وآله آمده است که فرمودند: برای جهنم دری وجود دارد که از ان کسانی وارد می شوند که غیظ خود را در مقابل معصیت الهی، فرو خورده باشند.(منتخب میزان الحکمة،محمد ری شهری،389)؛ از این روایت به خوبی می توان دریافت که حلم و کظم غیظ در مقابل انجام معصیت و گناه،به خصوص آنجا که جنبه عمومی پیدا کرده و سلامت جامعه را به خطر می اندازد، مذموم بوده و در اینجا دفاع از ارزش ها و حتی برخی جاها به کارگیری غضب، در معنای مثبت آن لازم به نظر می رسد.
از خصوصیات حضرت امیر علیه السلام نقل است که ایشان برای حق، غضب می کردند و هرگز برای دنیا کسی را مورد غضب قرار ندادند(همان،389)؛ و در روایتی از وجود مبارکشان رسیده است که: به فاسقین، غضب کنید اما برای خدای متعال؛ در این صورت در روز قیامت، حق تعالی شما را راضی می گرداند(نهج البلاغة، حکمت31). از این دو روایت می توان به مصادیق دیگری از حلم مثبت و منفی رسید. حلم در برابر فاسقان و در برابر باطل، منفی می باشد و اما غضب برای دنیا نکوهش شده و حلم دراینجا، جنبه مثبت پیدا می کند. اما اگر ظالمی قصد ظلم و استثمار مومنین و دزدی سرمایه و اموال آنان بر آمد، حلم در مقابل چنین دنیایی مذموم بوده و غضب به ظالم، سفارش شده است.
از خصوصیات حضرت امیر علیه السلام نقل است که ایشان برای حق، غضب می کردند و هرگز برای دنیا کسی را مورد غضب قرار ندادند؛ و در روایتی از وجود مبارکشان رسیده است که: به فاسقین، غضب کنید اما برای خدای متعال؛ در این صورت در روز قیامت، حق تعالی شما را راضی می گرداند


در روایت دیگری کظم غیظی که حاصل از تقیه در حکومت دشمنان اسلام است، از مستحبات شناخته شده و مورد پذیرش واقع شده است و دلیلی که بر این مطلب آورده شده این است که با چنین کظم غیظی، مومنینی که در سایه ان حکومت زندگی می کنند در خطر ازار و اذیت واقع نمی شوند(وسائل الشیعه، حر عاملی،12/180). از این روایت به خوبی میتوان در یافت که اگر قرار باشد حلم و یا کظم غیظ، در جایی سبب به خطر افتادن جان و یا مال مومنین دیگر گردد، جنبه منفی پیدا کرده و مذموم است. و یا روایاتی که غضب و جهاد را علیه کفار و در امر به معروف و نهی از منکر، البته با رعایت شرایط ان، مورد تاکید قرار می دهد.

نتیجه گیری:


در هر حال آنچه مسلم است مصادیق حلم و کظم غیظ، با توجه به شرایط و زمان و مکان، متفاوت بوده و نمی توان حلم مثبت و منفی را با مصادیق مشخصی ارایه نمود، اما شرع و عقل، و همچنین دوستی و دشمنی با خداوند میزانی کلی است که ما را در این تشخیص، یاری می رساند