a superficial observer: شخص ظاهربين
a sustaining:روزي رسان
موسس و مدیر
a superficial observer: شخص ظاهربين
a sustaining:روزي رسان
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
موسس و مدیر
a swift wit: ذكاوت هوش
a swingeing lie: دروغ بزرگ لاف زدن
a sworn evidence:. شهادت دادن گواهني با سوگند
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
موسس و مدیر
بالاتر از سیاهی رنگی نیست
Or
Black will take no other hue.
In for a penny, in for a pound
بخت به او رو آورد
Luck smiled on him
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
موسس و مدیر
برج زهر مار است
He’s like a bear with a sore head
جا خوردم
I was taken aback
به هم نان قرض میدهند
They scratch each other’s back
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
موسس و مدیر
برو پی کارت
go fly a kite
تو نمی توانی با حرف این مسئله را حل کنی
you cant argue away this matter
ا و بیش از حد خوش خوراک است
her tastes are too expensive
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
موسس و مدیر
او مدام در مورد مشکلاتش صحبت میکردshe babbled on about his problem
او همیشه از دوستانش حمایت می کند
he always backs up his friends
او آنرا با عصبانیت روی میز کوبیدshe banged it back on the table
انتظار آنچه را که اتفاق افتاد نداشتمi didnt bargain for what happened
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
موسس و مدیر
او ماشینش را درب و داغان کرده استshe has bashed up her car
او آماده رفتن به سرکار استhe is about to go to work
سرش را از تنش جدا کنیدchop his head off
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
موسس و مدیر
a side glance:نگاه با گوشه چشم
a significant event: رويداد مهم
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
موسس و مدیر
a sight for sore eyes:نور چشم
a sin against morality: ***** اخلاقي
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
موسس و مدیر
a single heart: دل ساده
a skilled workman: استاد كار
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
پاسخ با نقل قول
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)