صفحه 1 از 17 1234511 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 164

موضوع: اشعار محرم

  1. #1
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    اشعار محرم

    محرم آمد و دل می‎تپد برای حسیـن
    شعار بزم سخن نام دلگشای حسین
    عروج پاک حسیــن است افتخار زمان
    و جادوانه‎ترین عشق با ندای حسین
    نمــاز عشــق چه شیــریــن و باشکــوه بود
    اگر چه غرق به خون است دستهای حسین
    شنید نغمه‎ی تکبیـــر جبرئیــــل حزیــــــن
    به سجده‎گاه ادب گشت همصدای حسین
    ز بردباری خورشید بسی عجیب باشد
    که ذره، ذره نگردیــــد در عزای حسین
    صدای شبنم مهتاب با نسیـم سحر
    ز شوق بوسه ببارید بر لقای حسین
    ستاره‎ها همه خاموش در حریم سپهر
    ز آه ناله‎ی طفلان و اقـــربای حسیـــن
    مرام راه حسین است درس مکتب ما
    به عاشقان وفـــادار بر ولای حسیــن
    درود بر همــه‎ی شاهــــدان و جانبازان
    علی الخصوص بر سقای با وفای حسین
    بهانه شمـــع بود صـــادقـــانه پـــــروانه
    کند به شیوه عشاق جان فدای حسین
    حسین سرچشمه مهر و وفا بود
    و نــور دیـــدگان مصــطفـــی بود
    و آن گنجینه شهر مدیـنه
    نصیب خاک پاک کربلا بود


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  2. #2
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    ســـلام مــن بــه مـحـرم، مـحـرم گــــل زهــرا



    بـه لطـمه هـای ملائـک بـه مــاتـم گــل زهـرا



    سـلام مـن بـه مـحـرم بـه تشنـگی عـجـیـبـش



    بـه بـوی سیـب زمـینِ غـم و حـسین غریـبش



    سلام من بـه محـرم بـه غصـه و غــم مـهـدی



    به چشم کاسه ی خون وبه شال ماتم مـهـدی



    سـلام من بــه مـحـرم بـه کـربـلا و جـلالــش



    به لحظه های پـرازحزن غرق درد و ملامش



    سـلام مـن بـه مـحـرم بـه حـال خستـه زیـنـب



    بـه بــی نـهــایــت داغ دل شـکــستــه زیـنـب



    سلام من به محرم به دست ومشک ابوالفضل



    بـه نـا امیـدی سقـا بـه سـوز اشـک ابوالفضل



    سـلام مـن بـه مـحـرم بـه قــد و قـا مـت اکـبـر



    بـه کـام خـشک اذان گـوی زیـر نـیزه و خنجر



    سلام من به محرم به دسـت و بـا زوی قـاسم



    به شوق شهد شهادت حنـای گـیـسـوی قـاسم



    سـلام مـن بـه مـحـرم بـه گـاهـواره ی اصـغـر



    به اشک خجلت شاه و گـلـوی پـاره ی اصـغـر



    سـلام مـن بـه مـحـرم به اضـطـراب سـکـیـنـه



    بـه آن مـلـیـکـه، کـه رویش ندیده چشم مدینه



    سـلام مـن بـه مـحـرم بـه عـا شـقـی زهـیـرش



    بـه بـاز گـشـتـن حُر و عروج خـتـم به خیرش



    سلام من بـه محرم بـه مسـلـم و به حـبـیـبش



    به رو سپیدی جوُن و به بوی عطر عجیـبـش



    سلام من بـه محرم بـه زنگ مـحـمـل زیـنـب



    بــه پـاره، پـاره تــن بــی سـر مـقـابـل زیـنـب



    سلام من به محـرم به شـور و حـال عیـانـش



    سلام من به حسـیـن و به اشک سینه زنـانش



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  3. #3
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    ســـلام مــن بــه مـحـرم، مـحـرم گــــل زهــرا



    بـه لطـمه هـای ملائـک بـه مــاتـم گــل زهـرا



    سـلام مـن بـه مـحـرم بـه تشنـگی عـجـیـبـش



    بـه بـوی سیـب زمـینِ غـم و حـسین غریـبش



    سلام من بـه محـرم بـه غصـه و غــم مـهـدی



    به چشم کاسه ی خون وبه شال ماتم مـهـدی



    سـلام من بــه مـحـرم بـه کـربـلا و جـلالــش



    به لحظه های پـرازحزن غرق درد و ملامش



    سـلام مـن بـه مـحـرم بـه حـال خستـه زیـنـب



    بـه بــی نـهــایــت داغ دل شـکــستــه زیـنـب



    سلام من به محرم به دست ومشک ابوالفضل



    بـه نـا امیـدی سقـا بـه سـوز اشـک ابوالفضل



    سـلام مـن بـه مـحـرم بـه قــد و قـا مـت اکـبـر



    بـه کـام خـشک اذان گـوی زیـر نـیزه و خنجر



    سلام من به محرم به دسـت و بـا زوی قـاسم



    به شوق شهد شهادت حنـای گـیـسـوی قـاسم



    سـلام مـن بـه مـحـرم بـه گـاهـواره ی اصـغـر



    به اشک خجلت شاه و گـلـوی پـاره ی اصـغـر



    سـلام مـن بـه مـحـرم به اضـطـراب سـکـیـنـه



    بـه آن مـلـیـکـه، کـه رویش ندیده چشم مدینه



    سـلام مـن بـه مـحـرم بـه عـا شـقـی زهـیـرش



    بـه بـاز گـشـتـن حُر و عروج خـتـم به خیرش



    سلام من بـه محرم بـه مسـلـم و به حـبـیـبش



    به رو سپیدی جوُن و به بوی عطر عجیـبـش



    سلام من بـه محرم بـه زنگ مـحـمـل زیـنـب



    بــه پـاره، پـاره تــن بــی سـر مـقـابـل زیـنـب



    سلام من به محـرم به شـور و حـال عیـانـش



    سلام من به حسـیـن و به اشک سینه زنـانش



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  4. #4
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض


    با اشک‌هاش دفتر خود را نمور کرد
    در خود تمام مرثیه‌ها را مرور کرد

    ذهنش ز روضه‌های مجسّم عبور کرد
    شاعر بساط سینه‌زدن را که جور کرد

    احساس کرد از همه عالم جدا شده ست
    در بیت‌هاش مجلس ماتم به پا شده ست

    در اوج روضه خوب دلش را که غم گرفت
    وقتی که میز و دفتر و خودکار دم گرفت

    وقتش رسیده بود به دستش قلم گرفت
    مثل همیشه رخصتی از محتشم گرفت

    باز این چه شورش است که در جان واژه‌هاست
    شاعر شکست خورده‌ی طوفان واژه‌هاست

    بی‌اختیار شد قلمش را رها گذاشت
    دستی ز غیب قافیه را کربلا گذاشت

    یک بیت بعد واژه‌ی لب تشنه را گذاشت
    تن را جدا گذاشت و سر را جدا گذاشت

    حس کرد پا به پاش جهان گریه می‌کند
    دارد غروب فرشچیان گریه می‌کند

    با این زبان چگونه بگویم چه ها کشید
    بر روی خاک و خون بدنی را رها کشید

    او را چنان فنای خدا، بی‌ریا کشید
    حتی براش جای کفن؛ بوریا کشید

    در خون کشید قافیه‌ها را، حروف را
    از بس که گریه کرد تمام لهوف را

    اما در اوج روضه کم آورد و رنگ باخت
    بالا گرفت کار و سپس آسمان گداخت

    این بند را جدای همه روی نیزه ساخت
    خورشید سر بریده غروبی نمی‌شناخت

    بر اوج نیزه گرم طلوعی دوباره بود
    او کهکشان روشن هفده ستاره بود

    خون جای واژه بر لبش آورد و بعد از آن...
    پیشانیش پر از عرق سرد و بعد از آن...

    خود را میان معرکه حس کرد و بعد از آن...
    شاعر برید و تاب نیاورد و بعد از آن...

    در خلصه‌ای عمیق خودش بود و هیچ کس
    شاعر کنار دفترش افتاد از نفس


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  5. #5
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    در کلاس عاشقی عباس غوغا می کند

    در دل هر عاشقی عباس ماوا می کند

    هر کسی خواهد رود در مکتب عشف حسین

    ثبت نامش را فقط عباس امضا میکند


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  6. #6
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    چونكه شه در راه حق تنها بماند
    يك تنه با جمله ي غمهابمـــــــــاند
    ياد عباس آن گل گمگشته كرد
    ياد آن دلداده ي سرگشته كـــــــــرد
    ياد آن شش ماهه ي مه روي كرد
    آن گل نشكفته ي خوش بوي كــــرد
    ياد آن شبه رسول آن اكبـــــــرش
    آ ن بهار نارسيده پرپــــــــــــرش
    ياد هفتادو دو ياور شاه را
    برد تا درياي عشق آن مـــاه را
    برد تا درياي عشق آن مـــاه را


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  7. #7
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض



    در کوچه ها نسیم بهشت محرم است
    این شهر بی مجالس روضه جهنم است
    پیراهن سیاه عزاداری شما
    زیباترین تجلی عشق مجسم است
    شکر خدا که هیئتمان باز دایر است
    شکر خدا که بر سر این کوچه پرچم است
    بیرون ندیده اید زنی استاده است؟
    بالش شکسته قدش هم کمی خم است
    لبخند تلخ فاطمه بر تک تک شما
    یعنی خوش آمدید و همان خیر مقدم است
    من که ندیدمش دم در، خب شما چطور؟
    صد حیف سوی چشم گنهکار ما کم است
    پرواز می کنیم از این پیله های تنگ
    فصل بلوغ شیعه یقینا محرم است
    در مجلس عزای امام قتیل اشک
    روضه به شور و واحد و نوحه مقدم است



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  8. #8
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    یه جائیه تو دنیا همه براش می میرن


    تموم حاجتا رو همه از می گیرن


    بین دو نهر آبه ، یه سرزمین خشکه


    شمیم باغ و لاله اش خوشبو ز عط مُشکه


    شبای جمعه زهرا زائر این زمینه


    سینه زن حسینه ، یل ام البنینه ...


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  9. #9
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض



    شانه هاي زخمي اش را هيچ كس باور نداشت
    بار غربت را كسي از روي دوشش بر نداشت


    در نگاهش كوفه كوفه غربت و دلواپسي
    عابر دلخسته جز نتهائيش ياور نداشت

    بامهاي خانه هاي مردم بيعت فروش
    وقت استقبال از او جز سنگ و خاكستر نداشت

    مي چكيد از مشك هاشان جرعه جرعه تشنگي
    نخل هاشان ميوه اي جز نيزه و خنجر نداشت

    سنگها كمتر به پيشاني او پا مي زدند
    نسبتي نزديك اگر با حضرت حيدر نداشت

    روي گلگون و لبي پر خون و چشماني كبود
    سرنوشتي بين نامردان از اين بهتر نداشت

    سر سپردن در مسير سربلندي سيره اش
    جز شهادت آرزوي ديگري در سر نداشت


    دخترش با ديدن بازارهاي كوفه گفت
    خوب شد باباي من در دست انگشتر نداشت



    clear



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  10. #10
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    از زمین تا آسمان ، خورشید چیدن سـاده نیست
    گرچه بی اذن خدا ، حتی پریدن ساده نیست

    هم نشینی با امام عشق ، اوج بودن اسـت
    زندگی بعد از شهید حق گزیدن ، ساده نیست

    آه ! می فهمم که بی اصغر چه حالی داشتی!
    کودک شــش ماهه روی نیزه دیدن ، ساده نیست!!!

    ... مرد میخواهد بفهمد معنی این درد را
    از دیار شام تا کوفه دویدن ، ساده نیست!

    عشق یعنی اینکه بعد از یار خود یک سال ... نه!
    باورش سخت است ... اینگونه تکیدن ، ساده نیست

    باورش سـخت است آنچه دیدی و آنجا گذشت
    نیزه ها ؟ تیر سه شعبه ؟ نه! شنیدن ساده نیست!


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








صفحه 1 از 17 1234511 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/