صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 40

موضوع: به من بگو چرا؟

  1. #1
    ناظم ارشد انجمن
    شاید من بی عیب نباشم اماتوهم نیستی...پس برو وپیش از شمارش اشتباهات من به خطاهای خودت رسیدگی کن
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    زیر ی سقف کنار عزیزترینم
    نوشته ها
    12,484
    تشکر تشکر کرده 
    190
    تشکر تشکر شده 
    12,809
    تشکر شده در
    3,688 پست
    حالت من : Relax
    قدرت امتیاز دهی
    11330
    Array

    به من بگو چرا؟

    چگونه تقويم پيدا شد ؟

    چون بشر شروع به كشت و خرمن برداري كرد ، متوجه شد كه هنگام كشت ، وقت معيني از سال است . سپس شروع به روز شماري كرد . او مي خواست بدانند كه ميان دو فصل خرمن برداري ، چند روز فاصله مي باشد .
    اين نخستين كوشش بشر در روز شماري سال بود .
    مصريان قديم نخستين كساني بودند كه سال را بسيار دقيق اندازه گرفتند . آنان پي برده بودند كه بهترين موقع براي كشت ، درست پس از طغيان رودخانه نيل است كه آنهم سالي يك بار رخ مي داد .
    سپس كاهنان به اين موضوع توجه كردند كه ميان دو طغيان رودخانه نيل ، دوازده بار ماه در آسمان به نقطه اوج خود مي رسد . از اينر آنان دوازده ماه را مي شمردند و زمان طغيان نيل را بخوبي تعيين مي كردند .
    با اين وصف ، هنوز اندازه گيري سال كاملا دقيقي انجام نمي گرفت . تا آنكه كاهنان متوجه شدند كه به هنگام طغيان سالانه نيل ، برخي ستارگان پر نور پيش از طلوع خورشيد ، در آسمان نمايان مي شوند . آنگاه روزهايي كه پيش از نمايان شدن مجدد اين ستارگان بود شماره كردند و سرانجام دريافتند كه 360 روز فاصله ميان اين دو رويداد است .
    اين كار در ششهزار سال پيش انجام شد و كسي پيش از آن نمي دانست كه در يكسال 365 روز وجود دارد .
    مصريان ، سال را به دوازده ماه و هر ماه را به سي روز تقسيم كردند . البته پنج روز در پايان هر سال اضافه مي آورند .
    پس اين مصريان بودند كه نخستين تقويم يا گاهشمار را در جهان پديد آوردند .
    همانگونه كه ديديد اين تقويم بر اساس گردش ماه ، تنظيم شده بود و سال قمري را نشان ميداد .
    ولي بعد براي تنظيم تقويمي كه سال شمسي را نشان دهد شماره دقيق روزهاي سال كه يك چهارم 365 روز بود ، مورد توجه قرار گرفت . يعني روزهايي كه براي يك بار گردش زمين به دور خورشيد ، لازم است .
    كم كم ديدند كه يك چهارم روز اضافي ، توليد اشكال مي كند و سال به سال هم وجود اين مشكل بيشتر احساس مي گرديد . زيرا اين يك چهارم ها سال به سال به روي هم انباشته مي شد و در محاسبه ايجاد اشكال مي كرد . سرانجام ژوليوس سزا براي رها شدن از شر اين خورده حسابها چاره اي انديشيد .
    وي فرمان دا كه سال 42 پيش از ميلاد ، داراي 445 روز شود تا روزهاي عقب افتاده از سالهاي قبل ، همه بدين وسيله جبران گردد .
    سپس قرار بر اين شد كه هر سالي 365 روز محاسبه شود ، ولي در هر چهار سال تنها يك سال را 366 روز در نظر بگيرند تا بدينوسيله كسرهاي باقيمانده از سالهاي قبل نيز به حساب آيد .
    با گذشت سالها ، باز اشكالي ديگر پيش آمد . آن اينكه عيد پاك و ساير روزهاي تاريخي درست در فصلهاي مربوط به خود ، قرار نمي گرفتند . افزون بر اين ، روزهاي (( اضافي )) بسياري هم بر روي هم انباشته شده بود . از اينرو ، پاپ گرگوري سيزدهم در سال 1582 تصميم گرفت كه چاره اي براي اين دشواريها بينديشد .
    وي دستور داد كه از سال 1582 ده روز را كم كنند و براي آنكه تقويم براي هميشه درست بماند باز دستور داد كه سال كبيسه را در پايان هيچ سده اي حساب نكنند ، مگر آنكه آن سده قابل تقسيم به عدد 400 باشد .
    مثلا در سالهاي 1700، 1800 و 1900 سال كبيسه را حساب نمي كردند ، زيرا آنها به عدد 400 قابل تقسيم نبود . ولي برعكس سال 2000 يك سال كبيسه خواهد بود .
    اين شيوه گاهشماري گرگوري خوانده مي شود ، اكنون در سراسر جهان براي مقاصد روزمره از همين گاهشمار استفاده ميكنند . گرچه هنوز پيروان اديان مختلف براي مقاصد مذهبي خود ، گاهشماري مربوط به خود را نيز بكار مي برند .

    [SIGPIC][/SIGPIC]

  2. 2 کاربر مقابل از mehraboOon عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  3. #2
    ناظم ارشد انجمن
    شاید من بی عیب نباشم اماتوهم نیستی...پس برو وپیش از شمارش اشتباهات من به خطاهای خودت رسیدگی کن
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    زیر ی سقف کنار عزیزترینم
    نوشته ها
    12,484
    تشکر تشکر کرده 
    190
    تشکر تشکر شده 
    12,809
    تشکر شده در
    3,688 پست
    حالت من : Relax
    قدرت امتیاز دهی
    11330
    Array

    پیش فرض

    چگونه نخستين بار كائوچوي مصنوعي ساخته شد ؟


    سالها بود كه دانشمندان در همه جاي دنيا تا ماده اي شبيه به كائو چوي طبيعي بسازند . براي موفقيت در اين كار آنان نخست مجبور بودند كه بدانند كائوچوي طبيعي از چه چيزهايي ساخته شده است . سرانجام در 1826 مايكل فاراده به اين نكته پي برد كه كائوچو نوعي ئيدروكربور است .
    ئيدروكربور به هر ماده اي گويند كه ئيدروژن و كربن در بر دارد .
    پس از پي بردن به اين مطلب كاوش براي تهيه كائوچوي مصنوعي آغاز شد .
    در 1860 گرنويل ويليامز با حرارت دادن كائوچوي طبيعي مايعي بدست آورد كه ئيدروژن و اكسيژن ، هر دو را در بر داشت . نام اين مايع را آيزوپرين نهاد .
    سپس دانشمندان روي (( آيزوپرين )) كار كردن و ديدند كه مي توان اين مايع را بار ديگر به صورت ماده صمغي شبيه به كائوچو در آوردند .
    آنگاه ويليام تيلدن نوعي آيزوپرين از تربانتين به دست آورد . البته تربانتين نيز عضوي از گروه ئيدروكربورها مي باشد .
    (( تيلدن )) چند شيشه از اين نوع آيزوپرين را در جايي نهاد . پس از چند سال ملاحظه كرد كه محتوي شيشه ها بسيار تغيير يافته است . زيرا مايعي كه در ابتدا بيرنگ بود اكنون به شيره غليظي تبديل گشته و اجسام زرد رنگ و درشتي نيز در ميانشان شناورند .
    سپس (( تيلدن )) اين اجسام را به آزمايش نهاد ، ديد بسيار شبيه كائوچو مي باشند.
    پس نخستين كائوچوي مصنوعي در جهان بدين گونه پديد آمد كه هرگز از كائوچوي طبيعي ساخته نشده بود .
    گرچه اين كائو چوي مصنوعي بسيار ضعيف بود ، ولي آغاز صنعت جديدي را در جهان نويد ميداد .
    از آن پس دانشمندان باز هم كاوش كردند و به خواص كائوچوي طبيعي بيشتر پي بردند . با اندوختن اين معلومات توانائيشان در تهيه كائوچوي مصنوعي افزون گرديد . مثلا آنان نحوه قرار گرفتن اتمهاي كائوچوي طبيعي را آموختند ، يا متوجه شدند كه چگونه مولكولهاي كوچكتر به مولكولهاي بزرگتر بطور زنجيره وار پيوسته اند .
    پس دانشمندان دريافتند كه كائوچوي طبيعي به خاطر اين چگونگيهاست كه داراي خواص ويژه اي شده است .
    نتيجه آنكه تهيه كائوچوي مصنوعي اكنون بر اين اساس قرار گرفته كه بتوان مولكولهاي برخي از عناصر را مانند رشته زنجير ، به همانگونه كه در كائوچوي طبيعي است ، به هم پيوند داد .
    اين عمل را بسپاري مي خوانند .
    با اين همه شيميدانان پا را فراتر نهاده در جستجوي ماده تازه ديگري هستند كه نه تنها بايد خواص كائوچوي طبيعي را داشته باشند ، بلكه از آن هم بهتر هم كار كند .
    [SIGPIC][/SIGPIC]

  4. 2 کاربر مقابل از mehraboOon عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  5. #3
    ناظم ارشد انجمن
    شاید من بی عیب نباشم اماتوهم نیستی...پس برو وپیش از شمارش اشتباهات من به خطاهای خودت رسیدگی کن
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    زیر ی سقف کنار عزیزترینم
    نوشته ها
    12,484
    تشکر تشکر کرده 
    190
    تشکر تشکر شده 
    12,809
    تشکر شده در
    3,688 پست
    حالت من : Relax
    قدرت امتیاز دهی
    11330
    Array

    پیش فرض

    چگونه نژادهاي بشر گوناگون شد؟


    دانشمندان دلايلي دارند كه مي گويند : پيدايش بشر در يك مكان معين بوده ، و همه نژادهاي بشري از يك نياي مشترك به وجود آمده اند .
    نياي مشترك بشر ، آنگونه كه برخي از دانشمندان گفته اند ، بسيار شبيه به بشر امروزي بوده و جاي پيدايشش نيز در آسيا پنداشته مي شود .
    برخي ديگر از دانشمندان معتقدند كه بشر هاي ابتدائي در چند محل متفاوت و در زمانهاي مختلفي ، پديد آمدند . سپس با هم برخورد كرده و با آميزش ، نژادهاي امروزي را پديد آوردند .
    حدود 500 هزار سال پيش ، در آسياي غربي اجداد بشر ، در گروههاي كوچكي ، زندگي ميكردند .
    در اين گروههاي كوچك و از هم جدا ، نخستين علائم اختلاف در شكل سر ، كاسه چشم يا اختلاف در ساختمان بدن ، پديد آمد . سپس اين گروهها در جستجو جاهاي جديدي براي زندگي خود بر آمدند .
    حدود 300 هزار سال پيش ، چند گروه از انسانهايي كه در آسياي غربي مي زيستند ، به طرف جنوب شرقي يعني اندونزي ، به راه افتادند . برخي هم رو به شمال ، به طرف چين حركت كردند .
    اندكي بعد ، مهاجرتهاي ديگري رخ داد و انسانها به ساير نقاط زمين كوچ كردند . برخي از آنها به علل گوناگوني تغيير شكل دادند و برخي ديگر باهم در آميختند .
    محققان جديد مي گويند : بشر داراي سه ( ريشه) يا سه بخش عمده است كه عبارتند از :
    1- قفقازي كه شبيه مردمي است كه در كوههاي قفقاز زندگي مي كردند . اينها را دانشمندان قديم ، نمونه نژاد (سفيد) مي پنداشتند .
    2- مغولي كه شبيه مغولهايي هستند كه در مغولستان آسيا مي زيستند .
    3- زنگي كه شبيه سياهاني است كه در مناطق جنگلي افرقا زيست داشتند .
    دانشمندان پيشين ، بشر را با توجه به رنگ پوستش به پنج گروه تقسيم مي كردند . ولي اين تقسيم بندي ديگر درست نيست . زيرا از رنگ پوست نمي توان به ريشه و گروه اصلي بشر پي برد .
    همچنين هيچگونه نشان ويژه ديگري ماند شكل سر ، نوع خون يا شكل بيني نمي توان به تنهايي ما را راهنمائي كند به اينكه فردي به فلان نژاد بستگي دارد . بلكه براي اين كار لازم است بسياري از نشانهاي ويژه بدني با هم مورد توجه قرار دهيم .
    بنابراين ، نژاد را اينگونه مي توان تعريف كرد :
    نژاد عبارتست از گروههايي از مردم كه همه با هم برخي ويژگي هاي مشخص بدني دارند . اين ويژگي ها را آنان از نياكان خود به ارث برده اند و همين ويژگيها آنان را از گروههاي ديگر ، جدا مي سازد .
    [SIGPIC][/SIGPIC]

  6. کاربر مقابل از mehraboOon عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  7. #4
    ناظم ارشد انجمن
    شاید من بی عیب نباشم اماتوهم نیستی...پس برو وپیش از شمارش اشتباهات من به خطاهای خودت رسیدگی کن
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    زیر ی سقف کنار عزیزترینم
    نوشته ها
    12,484
    تشکر تشکر کرده 
    190
    تشکر تشکر شده 
    12,809
    تشکر شده در
    3,688 پست
    حالت من : Relax
    قدرت امتیاز دهی
    11330
    Array

    پیش فرض

    چه كسي نخستين نقشه جغرافيايي را ترسيم كرد ؟


    آيا مي دانيد كه چقدر دشوار است اگر بخواهيد جاي دقيق خيابانها و ساختمانهاي شهر خود را بيان كنيد ؟ ولي اگر بخواهيد بجاي اين كار ، تصويري كلي يا نموداري از موقعيت مكاني آنها را تهيه كنيد ، قطعا ساده تر انجام خواهد گرفت . هرگاه چنين كاري را بكنيد شما يك نقشه جغرافيايي ترسيم كرده ايد .
    نخستين نقشه اي كه ما از آن نشاني در دست داريم نقشه اي است كه روي گل رس ، رسم شده و سپس آنرا با آتش پخته اند . اين نقشه مربوط به بيش از 4000 هزار سال پيش است و مصريان آن را تهيه كرده بودند .
    در روزگار باستان ، زمينداران حدود زمين خود را نشانه گذاري مي كردند .
    پادشاهان نيز مرزهاي كشور خويش را بر روي نقشه اي مشخص مي كردند . ولي با اينهمه ، مشكل هنكامي پديد آمد كه مردم خواستند جاي قرا رگرفتن نقاط دور دست را نيز بر روي نقشه تعين كنند .
    اشكال اين كار در گرد بودن زمين نهفته بود . به همين جهت اندازه گيري مسافتهاي دور ، به طور دقدق براي مردم دشوار مي نمود .
    اخترشناسان كمك بزرگي به نقشه كشان كردند . چه مطالعات ايشان با اندازه و شكل زمين سر و كار داشت .
    روزي مردي يوناني به نام اراتوستنز كه در 276 سال پيش از ميلاد به دنيا آمده بود ، به تعين مسافتها در اطراف زمين پرداخت و نتيجه كارش هم بسيار نزديك به حقيقت در آمد .
    روش وي طوري بود كه محاسبه دقيق مسافتهاي شمال به جنوب را براي نخستين بار فراهم ساخت .
    تقريبا در همان روزها بود كه هيپارخوس پيشنهاد كرد بياييندو يك نقشه جغرافيايي را با خطوطي از عرض و طول تقسم بندي كنند . بدين طريق ، خطهايي بنام (عرض جغرافيايي) يا مدارها ، و همچنين خطهايي بنام (طول جغرافيايي) يك نصف النهارها پديد آمدند .
    هيپارخوس مي گفت :
    هنگامي كه جاي صحيح مدارها و نصف النهارها را پيرا مي كنيم كه در وضع كرات آسماني ، خوب مطالعه كرده باشيم . اين نظر را بطلميوس نيز در قرن دوم ميلادي ، بكار برد و نقشه اي بياراست كه با خطوط طول و عرض جغرافيايي ، با فواصل مساوي ، تقسيم بندي شده بود .
    كتاب هندسه بطلميوس تا پس از كشف امريكا نيز يك متن مستند به شمار مي رفت .
    بر اثر كشفهاي كلمبوس و ديگران ، نقشه هاي جغرافيايي و دريايي ، بسيار مورد توجه قرار گرفت .
    نخستين مجموعه بزرگ نقشه ها آبراهام ارتليوس در 1570 شهر (آنتورپ) منتشر كرد .
    گراردوس مركاتور مردي بود كه پدر نقشه كشي مدرن شناخته شده . او نقشه اي ترسيم كرد كه (خطوط منحني ) كره زمين را توانست با خطوط راست بر روي كاغذ نشان بدهد .
    اين نوع نقشه را (رسم در سطح ) خوانده اند ، زيرا كه در آن ، نقشه زمين به طور مسطح ترسيم يافته است .
    در نخستين صفحه كتاب مركاتور تصويري از اطلس كه ديوي غول پيكر در افسانه هاي يونانست ، به چشم مي خورد . به همين علت است كه اكنون مجموعه نقشه هاي جغرافيايي را به نام اطلس مي خوانند .
    [SIGPIC][/SIGPIC]

  8. کاربر مقابل از mehraboOon عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  9. #5
    ناظم ارشد انجمن
    شاید من بی عیب نباشم اماتوهم نیستی...پس برو وپیش از شمارش اشتباهات من به خطاهای خودت رسیدگی کن
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    زیر ی سقف کنار عزیزترینم
    نوشته ها
    12,484
    تشکر تشکر کرده 
    190
    تشکر تشکر شده 
    12,809
    تشکر شده در
    3,688 پست
    حالت من : Relax
    قدرت امتیاز دهی
    11330
    Array

    پیش فرض

    آيا كريستف كلمب نخستين كاشف آمريكا بود ؟

    هنگامي كه از كشف سخن مي رانيم معناي ويژه اي از آن منظور داريم .
    وقتي مي گوييم فلان جا كشف شده منظور اينست كه مردمي متعلق به تمدني ، براي اولين بار ، قدم به آنجا گذاشته اند ، بي آنكه از خود آنان كسي قبلا آنجا را هرگز ديده باشد .
    بنابراين ، كاشف به كسي مي گويند كه بدينگونه براي اولين بار به جايي رفته و مردم و تمدن آنجا را به چشم ديده است . پس چنين سرزميني را او كشف كرده است .
    اما اگر معناي كشف اينست پس چرا نگوييم كه پيش از آمدن اين كاشف يعني كرستف كلمب ، خود مردم آن سرزمين ، كاشف آنجا بوده اند ؟
    به هر حال ، از ديدگاه تمدن غربي ، مي گوييم كه كلمبوس امريكا را كشف مرده است ، زيرا پس از كشف وي بود كه مردم از دنياي قديم پيوسته به اين دنياي جديد روي آوردند و آنجا را پر جمعيت كردند .
    با صرفنظر از اين مطلب بايد اين نكته را نيز بگوييم كه پانصد سال پيش از آنكه كلمب چشم به دنيا گشايد ، نروژي ها آنجا را تا حدودي كشف كرده بودند . آنها بسوي غرب به راه افتادند و به ايسلند ، سپس به گرينلند و سر انجام به سرزمين اصلي امريكا ، دست يافتند .
    با اينهمه ، آيا مي دانيد كه چيني ها سرگذشتي از يك مسافرت قديمتر در باره امريكا نقل مي كنند ؟
    آنها مي گويند : كشتيرانان چيني در سياحت خود به جايي رسيدند كه همان كاليفرنياي امروزي است .
    در ميان مردم جزاير درياي جنوب نيز ترانه اي خوانده مي شود كه درباره مردان بزرگ و ملي خود سروده اند. يعني آناني كه در روزگاران بسيار قديم ، از راه دريا به آمريكاي جنوبي رسيدند.
    اين واقعه نيز مدتها پيش از آن رخ داد كه سفيد پوستان به امريكاي جنوبي يا به جزاير درياي جنوب پا گذاشتند .
    اين چيزها كه ما را وا مي دارد كه بگوييم صدها سال پيش ،‌كشفهاي متعددي درباره امريكا صورت گرفته و بي شك قرنها پيش از كلمب ، مردمي ديگر امريكا را مي شناختند .
    ما حتي مي توانيم بگوييم كه نه كلمبوس و نه نروژيها هيچكدام ابتكار (كشف) امريكا را در دست نداشتند . چرا كه سرخپوستان قرنها پيش از ورود سفيد پوستان ، در خاك امريكا مي زيستند ، و اينان بودند كه به راستي امريكا را كشف كرده بودند .
    هرگز كسي نمي تواند مدعي شود كه سرخپوستان سفري براي كشف امريكا نپيموده باشند . چه گفته اند كه سرخپوستان از آسيا به اين سرزمين آمده اند .
    ما به درستي نمي دانيم كه چه هنگام و چگونه آنان سفر خود را به امريكا آغاز كردند .ولي تصور مي كنيم كه دستيابي شان به اين سرزمين ،‌قرنها به طول انجاميده و گويا از راههاي گوناگوني ناگهان به آنجا قدم نهاده باشند .
    همچنين ممكن است سرخپوستان ديدبانهايي هم در اختيار داشتند كه پيشاپيش آنان رفته ،‌راهها را در خشكي يا دريا ، تعين مي كردند .
    اين ديده بانها را مي توان كاشفهاي واقعي امريكا دانست كه براي سرخپوستان ، كار مي كردند .
    [SIGPIC][/SIGPIC]

  10. کاربر مقابل از mehraboOon عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  11. #6
    ناظم ارشد انجمن
    شاید من بی عیب نباشم اماتوهم نیستی...پس برو وپیش از شمارش اشتباهات من به خطاهای خودت رسیدگی کن
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    زیر ی سقف کنار عزیزترینم
    نوشته ها
    12,484
    تشکر تشکر کرده 
    190
    تشکر تشکر شده 
    12,809
    تشکر شده در
    3,688 پست
    حالت من : Relax
    قدرت امتیاز دهی
    11330
    Array

    پیش فرض

    از كدام نقطه ساعت شروع شد ؟


    اكنون كه ما مي توانيم با هواپيماي جت ، مسافتهاي زيادي را اينگونه سريع بپيماييم ، اختلاف ساعت ، در نقاط مختلف جهان ، بيشتر محسوس گشته است .
    مثلا ما مي توانيم (( نيويورك)) را در ساعتي معين ترك كنيم و اندكي بعد در((لوس آنجلس)) پياده شويم . همينكه به آنجا مي رسيم خواهيم ديد كه اختلاف ساعت ميان اين دو شهر چقدر محسوس است .
    امريكا داراي چند منطقه زماني است . اين تقسيمبندي به سال 1833 صورت گرفت و طبق آن، ايالات متحده امريكا به چهار منطقه يا چهار كمربند زماني تقسيم گرديد .
    اين مناطق عبارتند از :
    منطقه شرقي
    منطقه مركزي
    منطقه كوهستاني
    منطقه اقيانوس آرام
    البته اين تقسيم بندي از روي نصف النهار صورت گرفته . نصف النهارها چندين خط فرضي هستند كه بر سطح كره زمين از قطب شمال به قطب جنوب ، كشيده شده اند .

    كمربند زماني چيست ؟
    نخست دايره اي گرداگرد زمين ترسيم مي كنيم كه 360 درجه دارد . هر 15 درجه از اين دايره يك كمربند زماني خوانده مي شود . پس ما 24 كمربند زماني داريم .
    توضيح آنكه در هر 15 درجه يك نصف النهار ترسيم مي كنيم و هر آن قسمت از زمين كه ميان دو خط نصف النهار قرار گرفته ، يك كمربند زماني يا يك منطقه زماني ناميده مي شود .
    هر منطقه زماني با منطقه پهلويي خود يك ساعت اختلاف دارد . اما نقاطي كه در داخل يك كمربند زماني واقعند ، همه از لحاظ ساعت باهم يكي هستند . بنابراين ، اگر به سمت مشرق در روي زمين حركت كنيم ، از هر كمربند زماني كه بگذريم ، زمان يك ساعت به جلو مي رود . مثلا اگر در كمربند نخستين كه مبدا حركت ماست ساعت 10 باشد ، همان لحظه در كمربند بعدي ساعت 11 است .
    برعكس ، اگر بسوي مغرب حركت كنيم ، از هر كمربندي كه بگذريم ، زمان يك ساعت به عقب ميرود .
    اكنون به نقشه فوق نگاه كنيد . مي بينيد كه همه نصف النهارها را بر خلاف معمول با خطوط راست ، ترسيم نكرده اند . علت آن است كه برخي از كشورها مي خواهند كه ساعت در همه جاي سرزمينشان يكسان باشد . از اينرو ، نقاطي كه بايد در كمربند زماني مجاور واقع شود ، چون نزديك به منطقه زماني ديگر است ، همه را با هم داخل يك منطقه بشمار مي آورند تا براي همه ساعت واحدي را در نظر گرفته باشند .
    پس به همين دليل است كه در نقشه فوق مي بينيد برخي از خطوط نصف النهارها كج و معوج كشيده شده اند .
    از باب مثال ، جورجيا ، بيشتر سرزمين فلوريدا و قسمت پايين شبه جزيره ميشيگان مي بايست به لحاظ كمربند زماني در منطقه مركزي اكريكا واقع شده باشند ، در حالي كه همه را جزء منطقه شرقي بشمار آورده اند .
    بسيار خوب ، پس از آنكه مناطق زماني را در روي كره زمين تعيين كرديم و دانستيم كه هر منطقه پهلويي خود يك ساعت اختلاف دارد ، ببينيم از كدام نقطه دنيا اين اندازه گيري را شروع كرده اند . يعني مبدا ساعت كجاست ؟
    مبدا ساعت از منطقه گرينويچ در انگلستان است كه بر روي نصف النهار صفر قرار گرفته است بنابراين ، اگر از اين نقطه بسوي مشرق برويد بايد در هر 15 درجه يك ساعت بيفزاييد ، ولي اگر به سمت مغرب برويد بايد در هر 15 درجه يك ساعت كم كنيد .
    مثال = هرگاه در (( گرينويچ )) ساعت 12 ظهر باشد ، در كاليفرنيا ساعت 4 صبح است . زيرا از گرينويچ تا كاليفرنيا بايد 9 منطقه زماني را ، كه هر يك 15 درجه است ، به سمت مغرب بپماييم .
    ولي اگر در (( گرينويچ )) ساعت 12 ظهر باشد ، در مصر 2 بعد از ظهر است . زيرا اگر بخواهيم از گرينويچ ، به مصر برويم بايد به سمت مشرق فقط از دو منطقه زماني بگذريم .
    خط بين المملي تاريخ چيست؟
    در آن طرف كره زمين ، درست در نقطه مقابل گرينويچ ، خط مفروض ديگري ترسيم شده كه نامش خط بين المللي تاريخ است .
    اگر شما از اين خط بگذريد و رو بسوي مغرب داشته باشيد ، يك روز كامل را از دست مي دهيد . ولي اگر رو به مشرق از آن عبور كنيد يك روز كامل را بدست آورده ايد
    [SIGPIC][/SIGPIC]

  12. #7
    ناظم ارشد انجمن
    شاید من بی عیب نباشم اماتوهم نیستی...پس برو وپیش از شمارش اشتباهات من به خطاهای خودت رسیدگی کن
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    زیر ی سقف کنار عزیزترینم
    نوشته ها
    12,484
    تشکر تشکر کرده 
    190
    تشکر تشکر شده 
    12,809
    تشکر شده در
    3,688 پست
    حالت من : Relax
    قدرت امتیاز دهی
    11330
    Array

    پیش فرض

    نخستين يكتاپرستان كيانند ؟

    عقيده به خداي يكتا را توحيد مي ناميم . ولي عقيده به خدايان متعدد شرك نام دارد .
    بسياري از دينهاي گذشته ، يعني دينهايي كه امروزه ديگر پيرواني ندارند ، مذاهب (( چند خدايي)) بودند . مانند دين مصريان ، بابليان و دين آشوري ، يوناني ، رومي و نروژي .
    در زمانهاي بسيار قديم و در ميان انسانهاي بسيار قديمي ، در همه جا دينهاي چند خدايي ، وجود داشت .
    فكر توحيد يا يكتاپرستي در تاريخ اديان پديده اي نو است و همانگونه كه كاوشگران درنشناس مي گويند ، اين فكر كاملترين و بهترين تعبيري است از حقيقت و روح دينداري .
    يكتاپرستي مي گويد ، ارزشهاي معنوي و اخلاقي ما بايد داراي يك پايه ثابتي باشد ، و آن هم جز خداي يكتا چيز ديگري نمي تواند باشد . سراسر جهان هستي و همه ارزشها به اين خداي يكتا ، بستگي دارد .
    مدتها طول كشيد تا فكر يكتا پرستي رشد يافت .مي گويند ، نخستين بار گرايش به فرامانرواي يگانه در مردم پيدا شد . يعني فقط يك پادشاه يا يك فرمانروا بايد سرآمد مردم ديگر باشد . از اين فكر ، انديشه ديگري پيدا شد . يعني انديشه جستجوي خداي يكتا كه برتر از خدايان ديگر بوده، پادشاه و فرمانرواي آنها باشد . از اينرو يونانيان قديم زئوس را برتر از همه خدايان ديگر خود ، مي شمردند .
    همين فكر در ميان بابليان و مصريان نيز پيدا شد . از اينرو بابليان خداي خدايان خود را مردوك ناميدند ، و براي مصريان (را) فرامانرواي خدايان آن ملت بشمار آمد . پس در اين مرحله هنوز پرستش خدايان متعدد وجود داشت ، منتها يك خدا را برتر از خد ايان ريگر مي شمردند .
    گام بعدي همان مرحله يكتاپرستي بود . بر طبق اين عقيده گرچه خدايان متعددي وجود داشتند ، ولي تنها يك خدا را سزاوار پرستش مي دانستند .
    حدود 14 قرن پيش از ميلاد بود كه كوششي در مصر براي ترويج فكر يكتاپرستي آغاز شد .
    در اين هنگام خورشيد بعنوان خداي يگانه ، معرفي گرديد . اما اين عقيده بزودي با شكست روبرو شد . حدود 800 سال پيش از ظهور مسيح مذهب زرتشت در سرزمين فارس براي معرفي خداي يكتا و بزرگ ، بپا خاست .
    يكتاپرستي واقعي آن بود كه دينهاي حضرت مسيح و موسي و پيامبر اسلام آوردند كه طبق نوشته تورات ، از آيين عبريان سرچشمه مي گرفت .
    [SIGPIC][/SIGPIC]

  13. #8
    ناظم ارشد انجمن
    شاید من بی عیب نباشم اماتوهم نیستی...پس برو وپیش از شمارش اشتباهات من به خطاهای خودت رسیدگی کن
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    زیر ی سقف کنار عزیزترینم
    نوشته ها
    12,484
    تشکر تشکر کرده 
    190
    تشکر تشکر شده 
    12,809
    تشکر شده در
    3,688 پست
    حالت من : Relax
    قدرت امتیاز دهی
    11330
    Array

    پیش فرض

    تكامل چيست ؟


    راستي آغاز پيدايش اين همه موجودات زنده با ساختمان پيچيده اندامشان چه بوده است ؟
    كاوش درباره اين موضوع بين دانشمندان نظريه تكامل را پديد آورد .
    نظريه تكامل چيست ؟
    اين نظريه به ما مي گويد : همه گياهان و حيواناتي كه امروزه در جهان يافت مي شود روزي به شكلهاي ساده تري بودند و آنگاه به تدريج در مسير طبيعي خود ، به صورت امروزيشان ، رشد يافتند .
    تازه ، شكلهاي ساده ديروزي نيز ، شكل تكامل يافته اي از موجودات بسيار ساده تر ديروزي بوده اند . همينگونه پيش مي رويم و ميليونها سال به عقب بر مي گرديم تا به دوراني مي رسيم كه زندگي خود تازه در آنجا آغاز شد . در آنجا فقط توده بسيار كوچكي از پرتوپلاسم ژله مانند ، وجود داشت . مي گويند كه اين آغاز زندگي همه موجودات زنده بوده است .
    دانشمندان سه (نشانه) آورده اند كه آنها دليل بر درست بودن نظريه تكامل پنداشته اند . اين سه نشانه عبارتند از :
    1- سنگواره ها . دانشمندان در سنگواره هايي كه از قرنها پيش ،از گياهان وحيوانات باقي مانده، مطالعه كرده اند . آنان مي گويند كه اين سنگواره ها پيمايش مراحل تكامل را در پاره از موجودات زنده عملا نشان مي دهند .
    سنگواره اي كه از بشر ابتدائي در دست است به زماني حدودا بيست ميليون سال پيش مي رسد .
    سنگواره برخي از حيوانات خرچنگ مانند ، به پانصد ميليون سال پيش ، باز مي گردد .
    همچنين ، اين سنگواره ها نشان ميدهند كه ماهيها قبل از حيوانات دوزيستي رشد يافته اند . دو زيستان نيز پيش از خزندگان ، و خزندگان پيش از پرندگان از مراحل تكامل گذشته اند . همينگونه ساير جانوران و گياهان نيز از نردبان تكامل بالا رفته اند .
    دانشمندان معتقدند كه همين امر ثابت ميكند كه زندگي پيوسته از شكلي به شكل ديگر درآمده و تكامل يافته است .
    2- رويان شناسي . (رويان) يعني جنين . رويان شناسي عبارتست از مطالعه در رشد ابتدائي يك موجود زنده از تخم .
    مثلا در بررسي رشد جوجه اي كه از تخم پديد مي آيد ، مراحلي را در مي يابيم . مي بينيم كه يك بار جنين مانند (ماهي) در آب شناور است . سپس مانند (دوزيستان) زندگي ديگري پيدا مي كند . آنگاه از مرحله (خزندگي) مي گذرد و سرانجام به شكل ويژه خود كه نوعي پرنده است ، در مي آيد .
    جنين همه حيوانات پيش از تولد ، همه از اينگونه مراحل مي گذرند و تاريخ تكامل خود را سراسر در اندك زماني ، طي مي كنند .
    3- بدن حيوانات زنده . مي بينيم كه مثلا ساختمان استخوان و عضله پره هاي لاك پشت آبي ، بال يك پرنده ، بالهاي ماهي بال ، پاهاي جلوي اسب همه شبيه به يكديگرند .
    اينها كه گفتيم برخي از نشانه هايي بود كه دانشمندان را به نظريه تكامل ، رهنمون گرديده
    است .
    [SIGPIC][/SIGPIC]

  14. #9
    ناظم ارشد انجمن
    شاید من بی عیب نباشم اماتوهم نیستی...پس برو وپیش از شمارش اشتباهات من به خطاهای خودت رسیدگی کن
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    زیر ی سقف کنار عزیزترینم
    نوشته ها
    12,484
    تشکر تشکر کرده 
    190
    تشکر تشکر شده 
    12,809
    تشکر شده در
    3,688 پست
    حالت من : Relax
    قدرت امتیاز دهی
    11330
    Array

    پیش فرض

    نخستين پرچم از كدام ملت بود ؟

    اين فكر كه هر ملتي بايد پرچمي داشته باشد ، ولي خود پرچم چيزي است كه از زمانهاي بسيار دور ، وجود داشته است .
    در جنگها ، پرچم براي نشان دادن محل فرمانده هان ، به كار مي رفت .
    در روزگار بسيار قديم ، بيشتر پرچم ها تنها يك تيرك خميده ، بود . پرچم يونان باستان فقط يك قبضه سلاح يا يكي از حروف الفبا بود كه بر فراز تيركي نصب گرديده و حمل مي شده است .
    نخستين پرچمي كه از پارچه درست شد اختراع روميان بود .آنان پارچه اي مربع شكل را بر روي ميله اي چسبانيده ، آن را از عرض بر فراز نيزه اي قرار مي دادند .
    ايالات متحده امريكا نيز موقعي داراي پرچم ملي شد كه داشتن يك پرچم ملي ، هنوز فكر تازه اي در جهان بشمار مي رفت .
    در آن روزها ، بيشتر ملتهاي اروپايي زير پرچم پادشاه خود مي جنگيدند .
    فرانسه پرچم سفيدي داشت كه متعلق به خانواده بوربن بود .
    پرچم ملي و اصيل انگلستان پرچم سنت جورج بود . اما شكل كنوني پرچم اتحاد انگلستان در اول ژانويه 1801 اعلام گرديد .
    شايد قديميترين پرچمهاي ملي ،پرچم كشورهاي دانمارك و سوئيس باشد ؛ چه اولي به سال 1219 و دومي در 1339 ميلادي پديد آمد .
    پس از آنكه ايالات متحده پرچمي ملي براي خود برگزيد بسياري از ملتهاي ديگر از آن پيروي كردند .
    پس از انقلاب فرانسه ، اين كشور پرچم سه رنگ را پذيرفت اما ايتاليا پرچم سبز ، سفيد و قرمز خود را براي نخستين بار به سال 1805 درست كرد .
    در قرن 19 نيز بسياري از جمهوري هاي امريكاي جنوبي ، پرچم هاي براي خويشتن طرح كردند ، وو خلاصه از فكر داشتن يك پرچم ملي در سراسر جهان استقبال مي شد .
    آيا مي دانيد كه در صحنه هاي نخستين جنگ انقلابي امريكا ، ملتهاي مستعمره اين سرزمين ، براي خود داراي پرچمي بودند ؟
    مثلا ماساچوست پرچمي داشت كه يك درخت كاج نقش آن بود .
    كاروليناي جنوبي براي پرچم خود نشان مار زنگوله دار را برگزيده بود .
    نيويورك نيز پرچك سفيدي داشت كه روي آن يك سگ آبي به رنگ سياه ، نقش بسته بود .
    در طرح پرچم امريكا نخست پيشنهاد شده بود كه پرچم اتحاد انگلستان نيز در آن گنجانده شود . ولي اين پيشنهاد رد شد و به حاي پرچم اتحاد انگلستان ، امريكائيان سيزده ستاره بر روي پرچم خود ، ترسيم كردند .
    [SIGPIC][/SIGPIC]

  15. #10
    ناظم ارشد انجمن
    شاید من بی عیب نباشم اماتوهم نیستی...پس برو وپیش از شمارش اشتباهات من به خطاهای خودت رسیدگی کن
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    زیر ی سقف کنار عزیزترینم
    نوشته ها
    12,484
    تشکر تشکر کرده 
    190
    تشکر تشکر شده 
    12,809
    تشکر شده در
    3,688 پست
    حالت من : Relax
    قدرت امتیاز دهی
    11330
    Array

    پیش فرض

    چگونه افسانه ها پديد آمدند ؟


    هميشه بشر خواستار اين بوده كه چگونگي هاي جهان را دريابد . او هميشه كوشيده تا چيزهايي را كه در جهان رخ مي دهد ، به گونه اي تفسير كند .
    گرچه امروزه ، دانش به بيان بسياري از چيزها پرداخته ، ولي در روزگاران بسيار گذشته ،بشر مجبور بود كه از پيش خود تفسير و بياني ، براي اين چيزها بسازد .
    بشر در آن روزها با شگفتيهاي بسياري روبه رو شد كه درست نمي توانست بفهمد آنها چه هستند
    نمي دانست چرا خورشيد ، پيوسته و به طور منظم ، طلوع و غروب مي كند ؟
    چرا فصلهاي گوناگون پديد مي آيد ؟
    چگونه ستارگان پديد آمده اند و چرا اينگونه در فضا گردش مي كنند ؟
    بشر همينگونه درباره رويدادهاي زندگي خود نيز به انديشه پرداخت . مي خواست بفهمد كه چگونه حوادث پيش بيني نشده ، رخ مي دهد ؟
    چرا آدمي خواب مي بيند ؟
    چرا انسان بيمار مي شود ؟
    مردم از كجا آمده اند و پس از مرگ به كجا مي روند ؟
    جهان و همه آنچه در آن است ، چگونه آفريده شده ؟
    همه اين پرسشها راانسانهاي نخستين از خود مي كردند و آنگاه براي يافتن پاسخ ، بسي مي كوشيدند .
    هر قبيله در هر جاي زمين كه زندگي داشت ، به گونه اي ، چگونگي اين امور را بيان مي كرد .
    ولي اين بيانها هميشه به نحوي بود كه با محيط ويژه آنها تناسب داشت . از اينرو داستانهاي خيال انگيزي ، براي بيان رويدادهاي جهان ، سروده شده كه ما اين داستانها را امروز افسانه مي خوانيم .
    هرگاه همه افسانه هاي ملتي با هم يك جا در نظر گرفته شود ، ميتولوژي يا افسانه ها و اساطير پديد مي آيد .
    بشرهاي ابتدائي مي كوشيدند تا دنياي خود را در قالب شخصيتها يا انسانهاي خيالي ، وصف كنند. از اينرو ، اشياي گردادگرد خود را مانند اشخاصي مي پنداشتند كه مانند خودشان فكر و تدبير داشتند و برخي از آنها هم از نيروي بزرگي برخوردار بودند .
    از اينجا بود كه برخي از حيوانات ، گياهان ، ستارگان ، رودها ، خورشيد و ماه به مرور ايام ، خداياني پنداشته شدند كه نيروي سحر آميزي برايشان تصور ميشد .
    برخي از اين خدايان ، به نظر مردم ، خوب و مهربان بودند . ولي برخي ديگر شرير و بد كار بودند كه براي مردم درد ، گرسنگي و مرگ پيش مي آوردند .
    چون مردم قديم خدايان را موجوداتي با عقل مي پنداشتند ، دست نيايش نيز به سوي آنها دراز مي كردند . مثلا مي گفتند چون خورشيد داراي فكر است ، مي توان از او خواهش كرد تا نور خود را بيشتر براي رشد گياهان بتاباند .
    خداي باران را نيز نيايش مي كردند . چون مي پنداشتند كه او نيايش آنها را خوب مي فهمد .
    براي نيايش هريك از اين خدايان خيالي ، راهي معين بود كه مردم مي پنداشتند اگر كسي از راهي ديگر به عبادتش بپردازد ، آن خدا خشمگين مي شود .
    هدف از انجام اين عبادتها آن بود كه رابطه بشر با خدايان به وضع خوبي حفظ شود . در پرتو همين امر بود كه انسان مي پنداشت كه ديگر مي تواند رويدادهاي طبيعت را خود كنترل كند و براي خويشتن ، زندگي بهتري بوجود آورد .
    [SIGPIC][/SIGPIC]

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/