ادبیات نو كودكان و نوجوانان
ادبیات كودكان نه به عنوان یك "نهاد" بلكه به عنوان یك "مفهوم" در تاریخ ادبیات جهان و ایران وجود دارد. اما آن چیزی كه از سال ١٨۵٠م در دنیای غرب وجود دارد، این است كه ادبیات كودكان پس از این زمان به نهاد مستقلی افزون بر خانواده و آموزش و پرورش تبدیل گردیده است. نهادهای انسانی یعنی خانواده و آموزش و پرورش، ادبیات كودكان را در دل خود پرورش میدهند، ولی پس از آن ادبیات كودكان وارد مرحله ی دیگری می شود كه به آن مرحله ی "نهادهای پسابنیادین" یا ثانویه Secondary Institution میگویند كه حیات مستقلی دارد. و آن چیزی كه هم به صورت مفهومی و هم به شکل نهادین وارد جامعه ی ایران شده است، از دوره ی مشروطه است. در دوره ی پیش از آن، ادبیات كودكان در ایران البته در چارچوب یك مفهوم سنتی وجود دارد، ولی پس از آن است که به مفهوم مدرن در جامعه ی ایران آغاز به شكلگیری می كند و به عنوان بخشی از اندیشه و تفكر دنیای غرب، رفته رفته به شکلی نهادین تاثیرات خود را بر جامعه ما می گذارد.
دوران مشروطه یك درونمایه ی درونی و كلی دارد كه آن نوگرایی یا تجدد و مدرنیته ای است که قانون مداری از ویژگی های آن است. مفهوم انقلاب مشروطه مشروط كردن قدرت حاكم است، زیرا پیش از وقوع این انقلاب، مناسبات توده ی مردم و قدرت حاكم، رابطه ی ارباب و رعیت یا ارباب و بنده است. اعلام نیاز به قوانین مشروطه، قدرت بلامنازع حاكم را مشروط می كند و این اندیشه به طور طبیعی در ادبیات و هنر آن روز هم خود را نشان می دهد و خواستههای عمومی مردم را بازتاب می دهد. این مساله در یكی از برجستهترین كتابهای این دوران یعنی در "سیاحت نامه ابراهیمبیك" دیده می شود. ما از آغاز تا پایان این كتاب، خواست عمومی مردم برای مشروط كردن قدرت حاكم و بهبود اوضاع عمومی و اوضاع آموزش و پرورش را می بینیم و ارتباط درونی میان آن درونمایه ی كلی كه بهبود اوضاع اجتماعی، قانونمدار كردن، بهبود آموزش و پرورش و ... است، در ادبیات دوره ی مشروطه بازتاب می یابد. یعنی این ادبیات، در حقیقت این خواست عمومی را افزون می كند و سطح مطالبات مردم را بالا می برد. و این سطح مطالبات بالا، سبب پدید آمدن گونهای یا گونه هایی از ادبیات می شود كه می تواند تالیف یا ترجمه باشد.
ویژگی عمده ی دوران مشروطه در این گستره این است كه جامعه ی ایران را با مفهوم نو ادبیات كودكان آشنا می كند. این ادبیات نو با آن مفهوم سنتی متفاوت است، بخش بزرگی از ادبیات كودكان در دوره ی پیشمدرن، مربوط به "ادبیات اندرزی" است. تم اصلی اندرزنامهها، به عنوان مثال در کلیله و دمنه، "شاهزادهپروری" است. ولی در دوره ی مشروطه، یك دوره ی گذار از اندرزنامهها به سوی متن های ادبی كه بار زیبایی شناسی دارند،دیده می شود.
بنابراین ادبیات كودكان، هم در پایههای آموزشی كه در دوره ی مشروطه زاده می شود، و هم در مفاهیم و درونمایهها، سخت متاثر از اندیشه ی نوگرایی است و اندیشه ی نوگرایی اندیشه ی آن تجددگرایانی است كه صدا یا ندای مشروطهخواهی خود را بلند كردهاند. و خود تجددگرایی بر پایه ی تحولات اجتماعی در ایران صورت می گیرد.
رشد مناسبات بازرگانی در دوره ی ناصرالدین شاه با دنیای پیشرفته ی غرب، و قدرت گرفتن بازرگانان در جامعههای شهری و تحول در جامعه ی شهری، بخشی از آن تحول اجتماعی است كه در این دوره در ایران رخ می دهد. پیدایش و ورود دستگاه های چاپ بر این تاثیر گذاشت که كتاب بتواند چاپ شود و رواج مطبوعات نیز كه یكی از مولفههای بنیادی در پیدایش ادبیات كودكان به مفهوم نو آن است، در این دوره اتفاق می افتد.
در روزنامههای آن دوران "رابینسون كروزوئه" و "سفرنامه گالیور" چاپ شده و بازتاب پیدا می كند، و اصلاحات عرصه ی آموزشی كه در زمان امیركبیر انجام می گیرد، همه بنیادهای ادبیات كودكان را می سازد و این بنیادها سبب می شود كه هسته ی نخستین یا نهال ادبیات كودكان شكل بگیرد.
در دوره ی قاجار، تحول از نثر منشیانه ی رسمی به نثر ساده ی روزنامهای صورت می گیرد. ویژگی مطبوعات یا خبررسانی این است كه بتواند اطلاعات را در شكل ساده به مردم منتقل كند. نامههای منشیانهای كه در دوره ی قاجار نوشته می شد، از دوره نادری ادامه داشت، اما از زمان قائم مقام فراهانی شكستی در آن پیدا می شود و به سوی سادگی پیش می رود. اما هم زمان با تاسیس دارالفنون و شكلگیری روزنامههایی از جمله "وقایع اتفاقیه" و بعدها زنجیرهای از روزنامههایی كه در قفقاز و ماورای قفقاز، مصر، اروپا و ایران به زبان فارسی منتشر شد، نثر فارسی دچار تحولی عمیق می شود و البته این تحول فقط در مطبوعات نیست. به عنوان نمونه "سرگذشت حاجی بابای اصفهانی" یك ترجمه- تالیف با نثر ساده از میرزا حبیب اصفهانی است كه خود او در آموزش و پرورش دوران نوگرایانه نقش دارد. سیاحت نامه ابراهیم بیك نیز به نثر ساده نوشته شده اما این سادگی همه ی ویژگی آن نثر نیست، بلکه نثر در آن زمان خود را با مسایل روز نیز پیوند میدهد. یعنی در همه ی این كتابها و مطبوعات، خواستهای مردم خود را نشان میدهد و این گسستگی در نثر و تحول به یك نثر جدید، تاثیر مستقیمی در تحول نثر ادبیات كودكان دارد. از جمله، نخستین چشمههای تحول در نثر را ما در سادهسازی دو متن كلیله و دمنه و مرزباننامه می بینیم و روند سادهسازی نثر برای كودكان از همان هنگام شكل می گیرد و آن هنگام هم كه از غرب ورود حكایتها یا ادبیات داستانی با افسانههای ازوپ و لافونتن آغاز می شود، ما باز هم سادهسازی را می بینیم. بنابراین خود جنبش ترجمه از دنیای غرب، در كنار مطبوعات، یكی از عواملی است كه در سادهسازی نثر ادبیات كودكان تاثیر می گذارد و همان گونه که گفته شد، بزرگ ترین امتیاز آن دوره، در سادهسازی نثر نیست، بلكه در روزمره كردن مفاهیم ساده و این دنیایی كردن آن هاست.
اگر تحول ادبیات كودكان را در رشتهها و شاخههایی كه دارد بررسی كنیم، میبینیم كه مفاهیم نوگرایانه و حس قانونگرایی، در ادبیات كودك دوره ی مشروطه، وجود دارد. این مفاهیم در آثار نوگرایانی چون عبدالرحیم طالبوف كه خود یكی از پایهگذاران ادبیات كودكان است، دیده می شود. "كتاب احمد" او از نخستین گونههای ادبیات غیر داستانی است كه با روایت داستانی نوشته شده است. اگر این كتاب را بررسی كنید، می بینید كه حس قانون مداری در آن به نهایت موج می زند. بررسی این كتاب از این جهت جالب است كه می بینیم اندیشههای نوگرایانه چه گونه به جامعه ایران منتقل می شود و در دوره ی مشروطه ، حكایتنامهها و ادبیات آموزشی كه قالب داستانی دارد و برای بچهها نوشته می شود، در ادبیات داستانی كودكان وارد می شود و در تمام این آثار مفاهیم قانونمداری مطرح می گردد.
یكی از فلسفههای آموزش و پرورش مدرن در زمان ورود به ایران، القای حس قانونمداری است. اگر مقایسهای میان مكتبخانه ها و مدارس نو انجام دهیم، می بینیم كه مثلن شكل نشستن دانشآموزان در مكتب خانهها و مدارس نو تفاوت دارد و استفاده از میز و صندلی كه در جامعه ی ایران سنت نبوده است، حس قانون مداری و انضباط را القا می كند. نوع پوشش كودكان هم به سوی یونیفرم می رود كه این مساله هم در راستای القای قانونمداری است و این ها به طور طبیعی در جا به جای ادبیات كودكان بازتاب پیدا می كند. البته مفاهیم خیلی گستردهتر از این ها هم به ادبیات کودکان وارد می شود. مثلن رابینسون كروزوئه که در مطبوعات آن دوره منتشر می شود، یكی از ویژگی های برجسته اش این است كه نقش فردیت را در جهان امروزی آموزش می دهد. در جهان مدرن، این قبیله و قوم نیست كه فردیت آدمی را می سازد، بلكه این فردیت است كه در این داستان به صورت نمادین به یك جزیره می رود و خودش را می سازد و با دست و پنجه نرم کردن با همه ی مشكلاتی كه او را محاصره كرده است، از درون، خود را بازیابی می كند. و چه در آثار ترجمه و چه در آثاری مانند كتاب احمد، می توانیم رد پای این اندیشهها را ببینیم و این اندیشهها هستند كه دوباره خود را بازتولید می كنند و حس قانونخواهی، آزادی و بهبود آموزش و پرورش را در خود بیان می كنند.
یكی از عامل های مهم سادهسازی و انتقال مفاهیم امروزی در ادبیات كودكان، از جنبش ترجمه در این دوره بر می خیزد. ما در تاریخ ایران بارها شاهد جنبشهای ترجمه بودهایم كه یكی از آن ها در دوره ی سامانیان است و یكی در دوره ی مشروطه. ولی فرق جنبش ترجمه در دوره ی مشروطه با دورههای گذشته در این است که یكباره نگاه انسان ایرانی به سوی غرب می رود. یعنی احساس می كند كه از این دنیایی كه در حال ساختهشدن است، عقب افتاده و باید به سراغ آن برود. در این دوران، ما شاهد ترجمه ی رسالههای فلسفی و كتابهای تاریخی و مجموعهای از كتابهای ادبی هستیم. البته دربار ناصرالدین شاه و دولتمردانی پشت این ماجرا هستند كه آن را یا برای سرگرمی و یا برای آگاهی یافتن از وضعیت تحول در دنیای غرب انجام می دهند. ولی دلیل آن هر چه كه باشد، جنبش ترجمه بر سادهسازی متن هایی كه سپس به متن های اصلی ادبیات كودكان تبدیل می شود، تاثیر می گذارد.
باز برمی گردیم به مطبوعات آن دوره كه نخستین رمانهای ویژه ی نوجوانان را انتشار می دهند و می بینیم كه سادهسازی و نثر روزنامهای چه اندازه در ارتباط میان كسی كه متن را نوشته و مخاطب او كه كودك و نوجوان است، اثر میگذارد.
یكی از مشکلات بنیادی كه ادبیات كودكان و آموزش و پرورش ایران در این دوره ی انقلابی خواهان حل آن است، مساله ی آموزش الفبا، ساده کردن کار آموزش و ایجاد آموزش و پرورش ابتدایی است و اگر متن ها پیش از آن ساده نمی شد، انجام این امور غیر ممكن بود و جنبش ترجمه در رواج و سادهسازی و امروزی كردن مفاهیم در ادبیات كودكان نقشی بسیار مهم ایفا نموده است.
بازنویسی از هنگامی كه افسانههای ازوپ و لافونتن ترجمه میشوند، آغاز می گردد و مترجمانی كه به سراغ این آثار می روند در حقیقت فقط ترجمه نمی كنند، بلكه می خوانند و با خواندن و ترجمه كردن این كتابها در حقیقت یك نوع جنبش بازنویسی را در ایران ایجاد می كنند. ما هر اندازه كه در تاریخ جلوتر می آییم بازنویسی نیروی بیش تری می گیرد. مثلن در مورد كتاب احمد گفته می شود كه از روی دست كتاب "امیل" بازنویسی شده است، ولی نیروی ابتكار در آن دیده می شود. یعنی در همه ی متنهایی كه در دوره ی مشروطه وجود دارد، ما شاهد بازنویسی اندیشه ای هستیم كه اندیشههای نوگرایانه را شكل می دهد. میرزا حبیب اصفهانی در آثار خود خیلی به این موضوع توجه دارد و می کوشد آن چیزی را كه ترجمه می كند، به نوعی بازنویسی كند. در حقیقت ایرانی ها در این دوره خیلی در امروزی كردن بازنویسی تبحر پیدا می كنند. امروز خیلی ساده است كه ما اسم جیمز و فیلیپ را به كار ببریم، ولی در آن روزگار برای مردمی كه اصلن فلسفه این دوران را نداشتهاند، این اسمها به اكبر و علی و مانند آن ها تبدیل می شود و جریان بازنویسی چه در سطح كلان و چه در سطح خرد، در تمام دوران مشروطه وجود دارد.
یک ویژگی مهم دیگر دوره ی مشروطه این است كه كتاب های اندرزی به كتابهای آموزشی توده ی مردم تبدیل می شود. آموزش و پرورش عمومی از همین دوران شكل می گیرد و معنای آن این است كه مدرسه درست می شود و از كودكان دارای شرایط، نام نویسی می كنند و چون این مدرسه ها به متن های درسی نیاز داشتند، نخستین زنجیره از متن های درسی و آموزشی ایران در این زمان تولید می شود و اندرزنامهها به شكل نو در می آیند. در نخستین مرحله اندرزنامههایی مانند كلیله و دمنه ساده می شوند و در آن ها از واژگان پیچیده به سادهسازی مفاهیم می رسند. ولی كم كم با سادهسازی، نوعی از مفاهیم نوگرایانه هم در متن ها دیده می شود. در برخی از این اندرزنامهها به بچهها اندرز داده می شود که دندانهایتان را باید بشویید. این كار در فرهنگ سنتی ایران خیلی رواج نداشته و گرایش به بهداشت هم در این زمان نوگرایی به شمار می آید. گرایش به آموزش نو هم گونهای از نوگرایی است و همه ی این ها را ما در سیر تحول اندرزنامهها می بینیم. یكی دیگر از ویژگی های اندرزنامهها این است كه به صورت چاپی درمی آیند و در این دوره به صورت انبوه تولید می شوند و در مدارس نوگرایانه ی آن روز تدریس می شوند. یعنی به دلیل ساده شدن، چه در شكل و چه در مفهوم، تحولاتی نیز در اندرزنامهها دیده می شود.
هم زمان با تحولی كه در نثر پیدا می شود، شاعرانی نیز كه تحول را در نثر و در اندیشه می دیدند، به دلیل این كه سنت شعری ایران خیلی نیرومندتر از سنت نثر بوده است، متوجه می شوند كه نیاز كودك و نوجوان به ریتم و آهنگ خیلی زیاد است. شعر كودكی كه در دوره مشروطه شكل می گیرد و یك پایهاش در ترانههای عامیانه كودكان و ترانه � نوازشهایی است كه به صورت سنتی وجود داشته است، اکنون در قالب "شعر كودك" به زندگی خود ادامه می دهد. شاعرانی مانند ایرج میرزا، لاهوتی و دهخدا یا نسیم شمال با تك پارههایی كه می گویند، گونهای از شعر كودكانه را می سازند و این شعر كودكانه در آغاز همان اندرزهایی است كه پیش از آن وجود داشته است. به ویژه ایرج میرزا كه همان بنیادهای اندرزی را كه در نثر وجود دارد با یك زبان شاعرانه و منظوم بیان می كند كه برای كودكان مفید است. در یكی دو شعری كه حاج میرزا یحیی دولتآبادی می گوید، حس زیبایی بر حس اندرزی می چربد. بنابراین مساله ی شعر كودك در آن دوره، متغیری از روند عمومی تحول در دوره ی مشروطه است كه بعدها به یك جریان تبدیل می شود. گرچه این امر به درازا می كشد و مقداری دیرتر از نثر تحول می یابد تا به یک جریان شعری خالص برسد.
شكلگیری رماننویسی نیز در دوره ی مشروطه تحولی است كه با ترجمه ی رمانهایی كه از غرب می آید آغاز می گردد. برجستهترین این ترجمهها كارهای ژولورن و رابینسون كروزوئه و سفرهای گالیور است. با ورود این آثار به ایران این حس در جامعه ی ادبی ایران پدید می آید كه نوشتن داستانهای بلند و رمان هم بخشی از حیات ادبی هر جامعهای است. ولی مسیری كه رمان همگانخوان تا رمان ویژه ی نوجوانان طی می كند، یك مسیر بینابین است. اگر منظور فقط دوره مشروطه باشد، دوباره باید برگردیم به چند اثر بنیادین كه بعدن بر نوشتن رمانهایی كه می تواند تنها برای نوجوانان نوشته شود، اثر می گذارد. "سیاحت نامه ابراهیم بیك"، "سرگذشت حاجی بابای اصفهانی" و "مسالك المحسنین" در این مسیر بینابین قرار دارند. در حقیقت این سه كتاب و سپس "كتاب احمد" كه مسایل علمی در آن مطرح می شوند، به گونهای ریشههای پیدایش رمان نوجوان را در خود دارند و این به دلیل مفهوم ها و درونمایههای انتقادی است كه در آن ها وجود دارد. یعنی ما در آن چارچوب تعیین شده ی زمانی دوره ی مشروطه، یك سری آثار عمومی می بینیم كه اگر نه خود رمان نوجوان، ولی در حقیقت ریشهها و پایه ی رمان نوجوان را میسازند.
انقلاب مشروطه یك ضرورت تاریخی بود و مردم ایران با افتخار تمام صدسالگی آن را جشن گرفتند. اما پشت دروازه آرمانهایش ماندهاند. ما هر اندازه كه بیش تر درباره ی این انقلاب می خوانیم، می بینیم آن اندیشه های نوگرایانه ای كه پدربزرگ ها و مادربزرگ های ما داشتهاند، اندیشههای بسیار زیبایی بوده اند كه در ادبیات كودكان سرریز می كنند. اگر ما واقعن آن آرمانها را دنبال می كردیم، شاید سرنوشت ادبیات كودكانمان بسیار به تر از آن چیزی بود كه امروز هست.
منبع: خبرگزاری میراث فرهنگی
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)