نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5

موضوع: تاریخ و فرهنگ استان مرکزی

  1. #1
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    تاریخ و فرهنگ استان مرکزی

    استان مرکزی Markazi (Central) استان مرکزی

    MarkaziIranortho2

    موقعیت : مرکز ایران
    مجاورت : شمال:استانهای تهران و قزوین جنوب :استان*های لرستان و اصفهان شرق:استان*های تهران، قم و اصفهان غرب: استان همدان
    آب و هوا:
    وسعــــت: ۲۹٬۵۳۰ کیلومتر مربع
    جمعـیــت:
    تقسیمات: ۸ شهرستان، ۱۵ بخش، ۱۹ شهر، ۶۰ دهستان و ۱٬۳۹۴ آبادی دارای سکنه و ۴۶ آبادی خالی از سکنه
    شهرستانها: آشتیان، اراک، تفرش، خمین، دلیجان، زرندیه، ساوه، شازند، کمیجان، محلات
    مرکـــــز : اراک

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. کاربر مقابل از sorna عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  3. #2
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    استان مرکزی در یک نگاه
    استان مرکزی از شمال به استان*های تهران و قزوین، از غرب به استان همدان، از جنوب به استان*های لرستان و اصفهان و از شرق به استان*های تهران، قم و اصفهان محدود شده است. این استان با مساحتی حدود 29000 کیلومتر مربع دارای ۸ شهرستان، ۱۵ بخش، ۱۹ شهر، ۶۰ دهستان و ۱۳۹۴ آبادی دارای سکنه است. مرکز این استان شهر اراک و شهرهای مهم این استان عبارت*اند از: خمین، ساوه، محلات، دلیجان، تفرش، شازند، آشتیان و ازنا.
    استان مرکزی به عنوان چهار راهی است که استان های غربی-شرقی و شمالی-جنوبی را به یکدیگر متصل می کند. این استان علاوه بر موقعیت خاص جغرافیایی به سبب وجود کارخانه های صنعتی از قبیل نیروگاه، کارخانه های پتروشیمی، ماشین سازی، کمباین سازی، آلومینیوم سازی و انبوهی از شرکت ها و کارخانه های صنعتی و تولیدی؛ یکی از قطب های صنعتی کشور می باشد

    __________________

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. کاربر مقابل از sorna عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  5. #3
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    مردم شناسي استان مرکزی
    جغرافياي انساني

    جمعيت :

    بر اساس سرشماري عمومي نفوس و مسكن سال 1375 استان مركزي 1228812 نفر جمعيت دارد از اين تعداد 1/57 درصد در نقاط شهري و 9/42 درصد در نقاط روستايي سكونت داشت اند . در همين سال از كل جمعيت استان 156/616 نفر مرد و 656/612 نفر زن بوده اند . از جمعيت استان 3/38 درصد در گروه سني كمتر از 15 سال ، 1/56 درصد در گروه سني 15 تا 64 سال و 6/5 درصد در گروه سني 65 سال و بيشتر قرار داشته اند . سمت وسوي تمامي نقل و انتقالات داخلي و مهاجرين كه از خارج وارد استان شده اند كانون هاي شهري مخصوصاً در شهر اراك و ساوه بوده است . قبل از دهه اخير مردم استان براي يافتن كار و ادامه تحصيلات فرزندان و بالا بردن سطح زندگي خود از اين استان به استان هاي تهران و اصفهان مهاجرت مي كردند ليكن بر اثر جذب نيروهاي بومي ، بسياري از شهرستان هاي ديگر به اين استان مهاجرت كرده اند .

    نژاد :

    با توجه به مطالعات باستان شناسي و تاريخي سابقه سكونت در اين نقطه از ايران زمين به هزاره دوم و سوم ق . م باز مي گردد . بعدها تمدن هايي در اين سرزمين شكل گرفت كه هنوز آثاري از آن ها در تپه هاي باستاني و نقاط مختلفي از اين سرزمين وجود دارد . كه خود حكايت از رد پاي اقوام مختلف است .
    بعدها با ورود اقوام آريايي و اختلاط آنها اين نژادها در هم آميختند . پس از اسلام نيز اقوام ديگري از جمله تركان و مغولان در اين نجد سكني گزيدند و با مردمان اين نواحي در آميختند .

    زبان :

    بيشتر مردم استان مركزي به زبان فارسي سخن مي گويند. زبان تركي نيز در اكثر روستاهاي اطراف اراك ، سربند و ساوه رايج است . در دليجان مردم به زبان راجي حرف مي زنند كه ريشه در زبانها و واژه هاي دوره مادي دارد .
    در خصوص زبان راجي بايد گفت كه اين زبان بس شگفت كه نشانه هاي آن در بخشي از مركز ايران چون دليجان و محلات و نراق و ... برجاي مانده است . داستان از يك زبان نيرومند ايراني مي گويد كه به دليل ويژگي هاي برتر خود نشان مي دهد كه روزگاري دراز در يك قلمرو گسترده ، مركزيت داشته است و روز به روز با يورش زباني پر مي شود و در هم آهنگ و بي ريشه ، از سوي صدا و سيماي مركزي پهنه آن كمتر و كمتر مي شود البته بايد گفت ( گويندگان ايراني كه در شهرها و روستاهاي گوناگون ، با زبان هاي شيرين و ريشه دار خويش زير ستم زبان رسانه هاي گروهي هستند . بدان روي كه اين گفتارها از پايتخت ايران پخش مي شود نام آن را فارسي نهاده اند و گمانشان بر اين است كه اين سيستم از سوي زبان فارسي بر زبانشان مي رود ، باز آنكه اين زبان يك زبان آميخته از ده ها ، شايد صدها گويش گوناگون پديدار شده است كه ريشه و مايه ايي ندارد و پايگاه آن را هم ندارد كه با نام فارسي دري از آن ياد كنيم بلكه بهتر است آن را ًگويش تهراني نو ًبناميم زيرا كه زبان تهران كهن نيز تا بدين پايه درهم ريخته نبوده است و براي خود زيبايي و پايه و مايه و دستور داشته است . چنانكه در برخي از جاها تنها اندك پيرمردان و پير زنان واژه هاي آن را به ياد مي آورند ، و در برخي جاها تنها نام آن بر جاي مانده است اما خوشبختانه دليجان كه به گويش راجي خود دليگون خوانده مي شود كانوني بنيرو است كه هنوز آن را بر زبان فرزندان مي گذارند و اگر از سوي ادارات فرهنگ و آموزش و پرورش كوششي اندك در اين زمينه شود مي توان اميد بدان بست كه در آينده باز هم به گونه يك زبان روان در آن شهرستان بكار رود و ما نيز از برتري ها و ويژگي هاي آن چنانكه بايسته و شايسته باشد برخوردار گرديم .
    زبان تركي : زباني اصلي اكثريت نقاط روستايي شهر ساوه مي باشد ولي فارسي تنها در شهر ساوه شهر مأمونيه و در روستاهاي آوه و الوسجرد ، زبان اصلي مردم مي باشد و در ساير نقاط به عنوان زبان دوم با آن محاوره مي شود . اما زبان كردي در روستاي قره چاي و شهر ساوه رايج مي باشد . زبان ارمني فقط در روستاهاي چناقچي بالا و لار ساوه رايج است . گويش الويري از مشتقات زبان پهلوي ميانه بوده و به گويش تاتي معروف است .
    شهرستان محلات به زبان فارسي سخن مي گويند . گويش اهالي روستاي بزيجان محلات تركي با لهجه محلي است تمامي اهالي به زبان تركي صحبت مي كنند و همچنين همگي اهالي كاملاً به زبان فارسي مسلط مي باشند . اهالي دو روستاي سعادت آباد و امير آباد محلات به تركي صحبت مي كنند و اين مردمان نيز فارسي را خوب مي فهمند و گويش اهالي روستاهاي خورهه محلات فارسي با لهجه محلي است . افغاني هاي ساكن خورهه به فارسي ًدري ًصحبت مي كنند . اهالي روستاي عيسي آباد محلات فارسي با لهجه محلي است . گويش اهالي كوه سفيد محلات فارسي با لهجه محلي است كه در گذشته به لري صحبت مي كردند اما امروزه حتي افراد مسن نيز لري را به خاطر نمي آورند. نيم وري ها گويش رايج خودشان را فارسي مي نامند و گويش اهالي همه نقاط اطراف را متوجه مي شوند بجز دليجان كه راجي است . گويش اهالي گل چشمه محلات گويش خود را لفظ فارسي مي نامند و گويش نقاط همجوار را به خوبي مي فهمند بجز گويش اهالي دليجان . تفاوت گويش گل چشمه با ديگر نقاط اين است كه دو حرف ًح ًو ًع ًرا مانند عرب زبانان ادا مي كنند . اما اهالي نينه محلات به دو دسته بختياري و زندي تقسيم مي شود كه بختياري ها به لري و زندي ها به لكي صحبت مي كنند . گويش مشترك بين دو طايفه لري است لازم به ذكر است كه لري و لكي رايج در روستا به شدت با فارسي آميخته شده و اغلب كلمات محاوره اي فارسي است . اهالي نينه محلات همگي به فارسي مسلط هستند . گويش روستاي يكه چاه محلات فارسي با لهجه محلي است كه به گفته اهالي روستاهاي ديگر خراساني صحبت مي كنند و لهجه شان متفاوت با ديگر روستاها است اما در برقراري ارتباط با اهالي نقاط ديگر مشكلي ندارند .
    شهرستان خمين از مراكزي است كه به علت وجود دشت هاي حاصلخيز مهاجر پذير بوده است و اقوام مختلف در اين منطقه به چشم مي خورد . گروه هاي مهاجر به همراه فرهنگ و زبان مخصوص به خويش وارد شدند و بر اثر مرور زمان و در طي سالها در تبادلات فراواني كه با همسايگان داشتند . علاوه بر تأثير گذاري ، تأثير پذيري نيز داشتند . كما اينكه امروزه در گروه هاي ترك زبان منطقه به خوبي مشاهده مي شود كه زبان تركي كم كم به دست فراموشي سپرده مي شود و بجزء چند روستا جوانان رغبتي به يادگيري و استفاده از آن ، ندارند .در شهر خمين زبان هاي تركي و لري نيز رواج دارد . در روستاهاي مكان و خوگان فارسي نيز تكلم مي شود . در ميان مناطق بررسي شده در شهرستان خمين زبان تركي در غرب _ شرق و شمال و زبان فارسي در مركز و جنوب رواج دارد . روستاهاي اطراف شهر خمين فارس زبان هستند . همسايگان روستاي مكان ترك زبانند ، همسايگان روستاي خوگان نيز همچنين ترك زبان هستند . در نزديكي روستاي ريحان عليا ، روستاي فرنق ، آشمسيان اهالي برجك لر زبان هستند و بقيه به فارسي سخن مي گويند .
    روستاهاي اطراف قيدو هما فارس زبان هستند . در شهر خمين و روستاي قيدو جوان ها از زبان زرگري براي شوخي و مزاح استفاده مي كنند . در بقيه نقاط بررسي شده زبان ساختگي وجود ندارد .
    در طبقه بندي لهجه هاي ايراني ، آشتياني از زمره لهجه هاي مركزي ايران به شمار مي آيد و با لهجه هاي وفسي و امره اي ( رجوع شود به دائره المعارف بزرگ اسلامي ، جلد اول _ آب _ آل داوود صفحه 408 ) قرابت دارد . در سال 1335 خورشيدي اين لهجه در 7 محله از بخش غربي شهر آشتيان متداول بوده و تنها روستائياني كه بيش از 40 سال داشتند و در آن زمان تعداد آنان بيش از 1500 تن نبود . بدان سخن مي گفتند . فارسي به تدريج جاي لهجه قديم را گرفته است . تنها آثار مكتوب قديمي به اين لهجه ، اشعار ميرزا محمد علي بيدل آشتياني ( سده 11 ق / 17 م ) است كه در اصفهان پايتخت صفويان مستوفي بود . از مختصات اين لهجه به كار رفتن (ژ) در وسط و آخر كلمات ، غالباً به جاي (ج) فارسي است مانند واجب = واژو ، كاج = كاژ . اهالي شهر آشتيان فارسي زبان مي باشند اما لهجه آشتياني كه تا چند دهه پيش متداول بوده امروزه به ندرت توسط كهنسالان بكار مي رود .
    در دليجان همانطور كه پيشتر اشاره شد اهالي به زبان فارسي سخن مي گويند اما در بعضي نقاط گويش راجي ، رايجي يا دليجاني حرف مي زنند . گويش دليجاني ( راجي ، رايجي ) بازمانده زبان باستاني ايران است . ًراجي ، منسوب و معرب ري است كه به عبارتي به ري نسبت داده شده است . اين واژه از دو جزء راج و ي شكل گرفته است و در كتب تاريخي گاه به صورت گويش (( رازي )) از آن نام برده شده است . راج ، معر (( راگ )) است كه در زبان پهلوي نام شهر ري بوده است . تا حدود هشتاد سال پيش در شهر دليجان و نراق ( به خصوص محلات قديمي آن مثل دنياداران و پايين ) مردم با گويش راجي صحبت مي كردند . اما امروزه به سبب ورود تلويزيون ، اين لهجه زير نفوذ زبان فارسي قرار گرفته و تنها سالخوردگان واژه ها و جمله هايي از آن را به ياد دارند و در برخي روستاها سالخوردگان فقط با اين بهجه سخن مي گويند و فارسي بلد نيستند . امروزه جوانان گرايش به سخن گفتن با اين گويش را ندارند و به يقين مي توان گفت كه رو به فراموشي است . تعدادي از مهاجرين نيز به لهجه هاي خود سخن مي گويند كه عبارتند از : زندي هاي : به زبان لكي سخن مي گويند _ لرها : به زبان لري سخن مي گويند و بختياري ها نيز به زبان لري حرف مي زنند .
    منطقه سربند آخرين نقطه تركيب و اختلاط زباني است كه از يك سو تركي و از ديگري فارسي ، لري _ ارمني و كردي در تضاد و تجانس با يكديگرند اگر چه چند اقليت ارامنه بقيه سعي دارند خود را فارسي زبان جلوه دهند ليكن گويش محلي بويژه با لهجه هاي كاملاً آشكار نشان از وجود چند زباني را در منطقه مي نمايد .
    مثلاً در مالمير و قائيدان كه مردمي با چهره هاي گويش لري و محلي دارند زبان خود را فارسي مي دانند و گاه ابراز مي دارند كه ما نه تركيم و نه لر هستيم و زبان بخصوصي داريم مثلاً به من مي گوئيم (( م Me )) در حاليكه لرها مي گويند (( مو Mo )) در نظر اينگونه افراد جنسيت فارسي برتري دارد كه نشان از يك انديشه پوچ و ساده گرايانه است و اين در حالي است كه در منطقه منطقه لر نشين يك لر با افتخار خود را لر مي نامد .
    گرچه ريشه زبان فارسي و كردي و ارمني و گويش لري همبستگي تام دارند ليكن تغييرات صوري و اشكال مذهبي آنها را از هم جدا نمود . زبان كردي فقط بصورت ايلي (( كلهر )) وجود دارد . روستاهاي فارسي نشين به نسبت بيشتر از روستاهاي ترك نشين است و در زبان ايشان ته لهجه اي ديده مي شود .
    زبان تركي برخي از اهالي اين منطقه منشعب از آسياي مركزي است . گويش لري منشعب از كردي كه همانطور كه اشاره شد برخي از افراد اين مناطق بدان سخن مي گويند .

    زبان تاتي ( وفس )
    «زبان»

    زبان و گويش : دربارة گويش عراقي (اراكي) بايد گفت كه قبل از پيدايش شهر فعلي اراك در نقاط مختلف اين بخش از ايران لهجه هاي مختلفي وجود داشت، از جمله گويش «تاتي » دو منطقه وفس، لهجه مردم شرا (چرّا) و كزاز و سربند كه هر كدام دو صورت و آوا تفاوتهايي با هم داشته و دارند، اما پس از بقاي شهر اراك و اسكان گروهي مختلف در اين شهر و مهاجران مردمي با لهجه*هاي مختلف به اين ناحيه يك تكنيك خاصي از لهجه هاي مختلف به وجود آمد كه تا پيش از پيدايش راديو و سينما و تلويزيون متداول بوده اما با پيدايش رسانه هاي گروهي و تسلط زبان (لفظ قلم) با لهجه تهراني و زبان رسمي دولتي گويش محلي كم كم فراموش گرديد و اينك مردم اراك تا حدي بدون لهجه بوده و كتابي يا تهراني سخن مي گويند . ولي در روستاهاي اطراف و خود شهر محاوره پيرمردان و پير زنان همان لهجه قديمي مي باشد كه بيشتر لغات و الفاظ ريشه در زبان اوستايي و پهلوي داشته كه امروزه در حال نابودي و از بين رفتن است و ضرورت دارد براي حفظ و نگهداري واژه هاي اصيل و سره قديمي به روستاها و در بين عشاير رفته و به جستجوي آن پرداخت، تا براين گنجية ادب دست يافت.

    «گويش تاتي »

    گويش تاتي مسلماً يكي از لهجه هاي قديمي زبان فارسي است و اگر اقوال شرق شناسان و زبان شناسان را ملاك بدانيم آثاري از زبان قديم اقوام ماد در آن باقي مانده است.
    زباني كه تنها بدان سخن مي گويند در زمانها گذشته گسترش بيشتري داشته و به استناد شواهد عيني و پژوهشهايي كه انجام گرفته است كه زماني همة اهالي آذربايجان، قزوين و طارم را فرا مي*گرفت. بعدها با اشاعه زبان تركي، تاتي كم كم از بين رفته و تنها ساكنان چند آبادي در سراسر ديار پيشين، اين زبان را نگهداري و تا به امروز رسانده اند. از شمار تاتها كنوني آمار درستي در دست نيست.
    از پيشينة تاريخي و سير تكويني هنوز آگاهي چنداني در دسترس نيست، ولي مي توان گفت به قول احمد كسروي، تاتي كنوني ادامه و بازمانده آذري است.
    او را نسكي نوشته است كه كلمة تاتي، ظاهراً اگر آغاز بر نژاد و قبيله اي اطلاق نمي شده است. قبايل صحرانشين كه اكثراً ترك بوده اند مردم زراعت پيشه و تخته قاپو ايراني زبان را كه در زير انقياد خويش درآورده بودند، تات مي خواندند. برخي ديگر از دانشمندان زبان شناس كلمة تات را با تاجيك مربوط مي دانند .
    ملك الشعرا بهار نوشته است تات به معناي تازيك و تاجيك يعني فارسي زبانان ….. ايرانيان از قديم به مردم اجنبي تاجيك يا تاژيك مي گفته اند، چنانچه يونانيان بربر و اعراب، عجم يا عجمي گويند. اين الفاظ در زبان دري تازي تلفظ شرده و رفته رفته خاص اعراب گرديد. ولي در توران و ماوراءالنهر لهجه هاي قديم باقي مانده و به اجانب تاجيك مي گفتند . تات تلفظ تركي به معني عناصر خارجس ساكن سرزمين سرزمين تركان اين لفظ در كتيبه هاي اورخان – قرن هشتم م – آمده است و تاريخي طولاني و پيچيده اي دارد و تغييرات در معني آن راه يافته و مثلاً به ملل تحت استيلاي تركان و بالاخص – در دوره استيلاي تركان بر ايران – به ايرانيان اطلاق شده است.
    بالاخره لفظ تات به گروه هايي از مردم ايراني نژاد ساكن ايران و قفاز اطلاق شده است كه به لهجه هاي تاتي تكلم مي كنند .
    نكته ديگري كه بايد بر آن توجه داشت اين است كه در زبان ترك تات به معني لذت و مزه نيز آمده است.
    اما در روش تحقيق پيرامون زباني كه در حال نابودي و فاقد خط و كتاب است آگاهي به يك هستة مركزي يا همان نمونه اي با توجه به مجموعه شرايط، اصيل تر لازم به نظر مي رسد . ليكن تعيين چنان هسته يا نمونه اصيل تر دشوارتر است مگر اين كه به ريشه و چشم اندازي از ويژگيهاي زبان مورد نظر در زبانها گذشته پي برده شد.
    شواهد و دلايل موجود همان اندازه كه وجه اشتراك و ارتباط بين تاتي با اوستايي و پهلويي را تكان مي دهد ، گويايي پيوستگي هاي نزديكي با زبان مادي نيز هست. ام دياكونوف در تاريخ ماد صفحه 350 براين موضوع تأكيد نموده است. تشابه و تفاوت زبان پهلويي با زبانها ديرين مانند تاتي و اوستايي ظاهراً به همان گونه اي است كه تشابه و تفاوت تاتي با آن زبانها است. در فرهنگ واژه هاي تاتي به نمونه هاي بسياري برمي خوريم كه نشان مي دهد زبان ياد شده گاه از زبان پارسي و پهلوي ميانه هم به زبانها كهن تر نزديكتر است، اگرچه مشخصاً نوشته اي به زبان فارسي در دست نيست ولي با آگاهي از اين كه برخي از دانشمندان مثلاً دياكونوف و اورانسكي مادي و اوستايي را كه زبان جدا از هم دانسته اند باز چنين به نظر مي رسد كه زبان مزبور تفاوت چنداني با هم نداشته اند و اكنون تفاوتهايي در همان و در بين تاتي و تالشي وجود دارد. علمي ترين بررسي ها را دربارة لهجه هاي تاتي كه بازمانده زبان پيشين آذربايجان است. احسان يار شاطر در كتاب دستور زبان لهجه هاي تاتي جنوبي، لاهه – پاريس 1969 است.

    دين :

    قبل از حمله اعراب به ايران مردم اين منطقه پيرو دين زرتشتي بودند .وجود آتشكوه هاي بزرگ مثل آتشكوه وره در آشتيان و آتشكده خورهه در محلات و اتشكده برزو در راهجرد در 65 كيلومتري شمال شرقي اراك و اتشكده هاي ديگر ، دليل بر اين مدعا است . اكثر به قريب اتفاق مردم اين استان 6/99 درصد مسلمانند . ( شيعه اثني عشري ) ارمنيان و زرتشتيان مهمترين اقليت مذهبي استان هستند كه پيش از اسلام در اين نواحي بصورت پراكنده مي زيستند . در حال حاضر عده ايي بسيار كم از برادران و خواهران كليمي مذهب نيز در استان ساكن هستند .

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. کاربر مقابل از sorna عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  7. #4
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    هنرهاي سنتي :

    ايران يكي از قديمي ترين كشورهاي جهان است كه صنعت بافندگي كهني داشته است . ايرانيان قديم براي تهيه بافتني ها از ابزارهاي دستي و ابتدايي استفاده مي كردند . در گذشته بافندگي بين اقوام مختلف با دست صورت مي گرفته است . الياف درختان و نخهاي بلند را به چارچوب مي كشيدند و نخ هاي كوتاه پود را بي هيچ وسيله اي و فقط به مدد دست از ميان تارهايي مي گذراندند به تدريج سوزن هاي استخواني و سنگي و فلزي به صورت ماكو در آمد و جاي دست را گرفت .
    اصطلاح دستباف بر بافته هايي اطلاق مي شود كه خواه مانند قالي گره بخورد . خواه مانند گليم و جاجيم با انواع پود بافته شده باشد . زنان و دختران استان با بافتني ابزار و ساير وسايل زندگي خود را تهيه مي كردند و هنر سازندگي را از نسلي به نسل ديگر منتقل مي كنند . خمير ماية روح هنريشان كه از طبيعت الهام مي گيرد ، در چارچوب محيط خانه قالب ريزي مي شود و به اين ترتيب از هنر اصيل نياكان خود پاسداري مي كنند .

    قالي :

    قالي بافي در اراك و ديگر شهرهاي استان :
    قالي در اراك به گفته سيسيل ادوارز زماني از اهميت و اعتبار و فراواني برخوردار بود و رقيب قالي كرمان بود ، از نقوش زيباي بافته شده ، لچك ترنج ، شاه عباسي ، گل ماهي گرفته تا نقوش چشم نواز مستوفي و خشتي همه و همه از اهميتي والا و ظرافتي قابل ستايش برخوردار است كه با نوك سرانگشتان روستائيان نقش زده و برگ هاي هندو افتخار اين مملكت را ورق مي زند . در شرايط توليد بافت از مشخصه هايي چون مواد اوليه با استفاده از پشم و رنگ بكار رفته شده چون آبي فراهاني ، نيلي و روناس مشك آباد ، يا قرمز دو نخي ساروق و رنگ هاي سفتي روناس قرمز داته ، برگ بو ، پوست انار و پوست گردو و …. اشاره نمود .
    قالي ليليان از توابع خمين داراي پنج رنگ اصلي ازجمله گلي ، حنايي ، مشكي ، قهوه ايي ، سفيد و عباسي بوده كه در سطح استان زبان زد و شناخته شده است . از نقوش رايج در استان مي توان به : نقش مستوفي ، ماهي پر ، لچك ترنج ، محرمات اشاره كرد .
    قالي در خنداب اراك نيز هنر بسيار ارزنده است و قالي هاي اينجا شهرت زيادي دارد . قالي بافي در ساوه از نوع ابريشم يا پشم ديده مي شود از زيباترين كارهاي بافت كه به لطافت و زيبايي همتا ندارد ، فرش بافته شده ابريشمي است كه در روستاها دور و نزديك در ساوه توليد مي شود . از قالي بافي در گذشته خرسك ( قالي پهن و درشت بافت ) كه براي مصرف در منزل مي بافتند .

    گليم :

    از جمله رشته هاي هنرهاي سنتي در قسمت بافت است كه در مناطق ساوه همچون مأمونيه ، زاويه ، نوبران به چشم مي خورد استفاده از رنگ هاي بجا و طرح هاي زيبا ساوه ، گليمي بافته مي شود كه در استان شناخته شده و مطرح مي باشد روستاي نورعلي بيگ در بخش مركزي شهرستان ساوه از جمله روستاهايي است كه بافت گليم در آن مشهود است . از انواع گليم ها ، خورجين گاله يا به اصطلاح ساوه اي ها گووالا و غيره تهيه مي شود . گاله اغلب در كودكشي مورد استفاده قرار مي گيرد . سفره آرد يا به قول محلي ها اون سفرا از ديگر دست بافت هاي مردم اين ديار است . سفره آرد نوعي گليم است كه ظريف و از نخ پنبه ساخته مي شود كه معمولاً در نان پزي مورد استفاده قرار مي گيرد .

    گبه :

    گبه در ميلاجرد شمال غربي اراك توليد مي شود . گبه نوعي قالي گره بافته است با پرز بسيار بلند و پود فراوان . در گبه استفاده از خطوط و نقوش لازمه كار بوده اشكال هندسي از انسان ها ، پرندگان ، حيوانات ، گياهان و درختان از مشخصه هاي اصلي گبه به شمار مي رود .

    جاجيم :

    در گذشته جاجيم بافي در شهرستان خمين مرسوم و رايج بوده در حال حاضر به جز يك يا دو روستا آن هم در دهستان آشناخي بافت جاجيم متداول نيست . موارد مصرفي جاجيم در روكش صحاف و روانداز و همچنين پوشش كف اتاق استفاده مي شود . طرح هاي جاجيم عباتند از : تخته طلا ، قيچي ، هزارپيشه ، گل قاصدك .
    در روستاي آوه در شرق ساوه بافت جاجيم تنها توسط مهاجراني است كه از مشهد ( خراسان ) به اين روستا كوچ نموده اند . طرح ها ساده و بدون نقش بافته مي شود و طبق نظريه استادكار رنگ قرمز و سياه از مشخصه هاي اصلي رنگ بندي به شمار مي رود .

    خوشنويسي :

    خوشنويسي از جمله هنر قابل ارزشي است كه در استان مركزي بسيار مورد توجه قرار گرفته و علاقمندان زيادي را به خود جلب نموده است . هنگامي كه از خوشنويسي در استان سخن به ميان مي آيد روستاي واشقان و مردم خوب و صميمي آن در ذهن تداعي مي شود . كه از اين روستاي هنر پرور استادان به نامي چون استاد فتحعلي واشقاني و محمد واشقاني از استادان طراز اول و مطرح در كشور و در صحنه بين المللي برخاسته اند .

    سفالگري :

    كمتر پژوهشگري است كه با شنيدن نام ساوه از سفال آن نام و خاطره ايي در ذهن نداشته باشد . از سفال هاي كله دشت كه قدمتي بيش از چهار هزار سال دارد اين نتيجه را مي توان گرفت كه روزگاري ساوه يكي از مراكز مهم توليد و ساخت سفال بوده است . اتاد نادعلي كوزه فروش از استادان به نام ساوه بوده كه به غير از شهر ساوه در اكثر روستا شناخته شده و پس از ايشان فرزندشان عباس شايان پور اين حرفه را ارائه مي دهند .
    لري جان روستايي است كه در هشت كيلومتري مشرق محلات واقع است . در شهر محلات بدليل رشد گل هاي متعدد و پرورش انواع گل ساخت گلدان سفالي مرسوم بوده است . در لري جان تنها كارگاه فعال و ساخت سفال اعم از گلدان ، كوزه و اشياء تزئيني متداول است كه از رونق بسيار بالايي برخوردار است .
    در مجموع صنايع دستي و هنرهاي سنتي از گذشته و حال كه در اين استان معمول بوده در نوع خود شهره آفاق هستند همچون : قالي ، جاجيم ، سفره آرد ، جوراب ، دستكش ، شال گردن پشمي ، بند تنبان ، كيسه توتون ، كيسه حمام ، سبد از ساقه گندم ، انواع گلدان و سفال و غيره .... را مي توان نام برد .

    __________________

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  8. کاربر مقابل از sorna عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  9. #5
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    سيري در تاريخ ،در موزه چهار فصل اراک

    اراک - معماري کم نظير ، ترکيب رنگ و اشکال متنوع در موزه چهار فصل اراک ، ادمي را به عمق تاريخ و مرز پرگهر و پر هنر ايران مي برد .



    موزه چهار فصل اراک يکي از آثار منحصر به فرد معماري و کاشيکاري ايراني در قرون اخير است که با تزئينات رنگارنگ و متنوع، گذر ايام و راز و رزمز تغييرات فصول مختلف را به تصوير کشيده است.
    بناي اين مکان در زمان احمد شاه قاجار توسط شخصي به نام "حاج محمد ابراهيم خوانساري" و به عنوان حمام شهر ساخته شده که به لحاظ زيبايي و معماري بي نظير هم اکنون به موزه تبديل شده و اشياء و نمادهاي متنوعي از دوره هاي مختلف تاريخي را در فضاي پر جاذبه خود به نمايش گذاشته است .
    مساحت اين بناي تاريخي به يکهزار و 600متر مربع مي رسد و متشکل از چهار بخش مجزا براي استحمام مردان، زنان، اقليت هاي مذهبي و حمام خصوصي است.
    اين حمام در گذشته علاوه بر کاربري بهداشتي ، يکي از مراکز تجمع و انتقال اطلاعات و تصميم سازي براي مردم بوده است .
    حمام از بخش دالان ورودي ، رختکن و سربينه مردانه و زنانه ، گرمخانه خصوصي و عمومي ، حوضچه هاي آبگرم ، آب انبار و هشتي هاي ارتباطي تشکيل شده وتمامي پيکره ديوارهاي آن با کاشي هاي معرق هفت رنگ ،تزئين شده است.
    آب اين حمام در گذشته از آب جاري قناتي که از حوالي آن مي گذشته تامين مي شده وبراي تسهيل در تامين آب و حفظ گرماو حرارت، کف حمام حدود 3تا 5/3متر از کف خيابان پايين تر است.
    رختکن اصلي اين حمام از هنرمندي خاصي برخوردار است و کاربرد رنگ آبي فيروزه اي در کنار ترکيب رنگي شاد، فضاي از نشاط را آفريده که طبيعت بهار، تابستان؛ پاييز و زمستان را در چشم و ذهن بيننده ترسيم مي کند.
    گنبد سربينه اين حمام بر روي هشت ستون کاشيکاري با اشکال گل و مرغ و سرباز قاجاري استوار است و کف حمام با سنگ هاي سياه گرانيت و ملاط آهک و ساروج ساخته شده است .
    حدود پنج هزار متر از بناي اين حمام شامل سربينه مردانه وگرمخانه،رختکن و هشتي ها، اينک به موزه تبديل شده واشيايي از دوران قبل از اسلام تا کنون شامل تنگ هاي سفالي، خمره، قدح، پيمانه، انواع مجسمه، آفتابه و لگن، وسايل خضاب و حمام ، سنگ نوشته، سکه،ابزار کشاورزي مربوط به دوره هاي مختلف در آن نگهداري مي شود.
    محراب با ارزش مسجد جامع ساوه که از آثار منحصر به فرد معماري و گچبري دوره سلجوقي است نيز در اين موزه نگهداري مي شود.
    بخشي از اين موزه به معرفي رسم حنابندان اختصاص دارد و در گوشه ديگر ، آرايه هاي فرهنگي و لباس و رسوم ارامنه استان مرکزي به نمايش درآمده است.
    حمام چهارفصل اراک واقع در خيابان شهيد بهشتي اين شهر؛ در سال 1355در فهرست آثار ملي ايران به ثبت رسيده ويکي از جاذبه هاي غني و مهم تاريخي و فرهنگي استان محسوب مي شود.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  10. کاربر مقابل از sorna عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/