بررسی وضع مطلوب و موجود عملکرد یادگیری در نظام آموزش استثنایی ـ بخش ۲ انگلیس:
انگلستان از روند کلی آموزش فراگیر در اروپا تبعیت می‌کند. آموزش فراگیر در این کشور به موجب قانون آموزش مصوب ۱۹۹۶ و قانون نیازهای آموزشی ویژه و ناتوانی مصوب سال ۲۰۰۱ به اجرا در می‌آید. به موجب بند ۳۱۲ قانون آموزش ۱۹۹۶ دانش‌آموزی دارای نیاز ویژه آموزشی است که مشکل وی در یادگیری، تدارک امکانات آموزشی ویژه‌ای را برای وی ایجاب کند و دشواری وی بیش از حدی باشد که اکثریت همسالان وی تجربه می‌کنند. به موجب قانون نیازهای آموزشی ویژه و ناتوانی ۲۰۰۱ همه دانش‌آموزان باید در مدارس عادی آموزش ببینند، مگر آن‌که این امر با شرایط و نیازهای خود کودک یا با خواسته‌ و تمایل والدین کودک و یا با روند آموزش مؤثر برای سایر دانش‌آموزان منافات داشته باشد. از سپتامبر ۲۰۰۲ از مدارس خواسته شد، که از اعمال تبعیض به نفع دانش‌آموزان دارای نیازهای ویژه آموزشی خودداری ورزیده و در صورتی که تشخیص دهند که حضور برخی از آنان در کلاس‌های عادی موجب زیان‌های اساسی در جریان آموزش سایر دانش‌آموزان است، از پذیرش آنان خودداری کنند.
تصدی شغل معلم آموزش ویژه مستلزم داشتن مرتبه ذی‌صلاح (ots) است. دانشجویان مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد یا دارندگان این مدرک تحصیلی می‌توانند در دوره‌های مقدماتی تربیت معلم (itt) که در مراکز معتبر آموزش ارائه می‌شود، شرکت کنند. آن‌ها می‌توانند با شرکت در برنامه‌های تربیت معلم که مبتنی بر استخدام است از جمله «برنامه معلمان فارغ‌التحصیل یا ثبت‌نام شده» یا برنامه «اول تدریس» و یا سایر برنامه‌هایی که توسط اداره تربیت و توسعه اجرا می‌شود، به کسب گواهینامه معلمی نایل شوند. یکی از مواردی که معلمان برای کسب "ots" به آن نیاز دارند، شرکت و موفقیت در امتحان مهارت‌هاست، که پس از گذراندن دوره آموزش، اجرا می‌شود.
آموزش عمومی در انگلستان برای سنین ۱۶-۵ سال اجباری است. آموزش در مدارس دولتی رایگان است و این قاعده در مدارس کودکان دارای نیازهای ویژه نیز صدق می‌کند. برنامه‌ریزی برای تامین نیازهای ویژه در این کشور مشابه کشورهای اروپایی در برنامه مداخله پیش هنگام (eci)، مبتنی است. ۲۰ درصد کودکان در انگلستان دارای نیاز ویژه شناخته می‌شوند. در چارچوب دوره تحصیل عمومی، مراجع محلی آموزشی وظیفه دارند، بر اساس ارزیابی نیازها به صورت فردی به تعیین برنامه آموزش مبادرت ورزند. این برنامه به صورت کتبی در تعهدنامه نیازهای آموزشی ویژه ثبت می‌گردد و مبنای اقدامات آموزشی و حمایتی برای کودک است. ادارات محلی آموزش بر اساس نیازهای ثبت شده در تعهدنامه نیازهای آموزشی ویژه، مسوول فراهم‌آوری امکانات هستند. این امکانات خدمات حمایتی آموزش دانش‌آموزان دارای مشکل یادگیری، خدمات تخصصی دانش‌آموزان دارای مشکل بینایی و شنوایی، خدمات مشاوره‌ای و نظارتی برای معلمان و اعضای مراجع آموزش محلی، خدمات روانشناسی مدرسه‌ای برای کودکان را در بر می‌گیرد. از والدین خواسته می‌شود، در کلیه مراحل و فرایندهای تصمیم‌گیری در مورد فرزندان خود مشارکت فعال داشته باشند.
▪ آلمان:
غالب کشورهای عضو جامعه اروپا از رویه مشابهی برای توان‌بخشی و آموزش کودکان دارای نیازهای ویژه تبعیت می‌کنند. طرح مداخله در اوان کودکی در بسیاری از کشورهای اروپایی اجرا می‌شود. این طرح در همه کشورهای عضو وظایف کاملاً یکسانی را ندارد، اما در همه کشورها خدمات و امکاناتی را از زمان تولد کودکان نیازهای ویژه آموزشی، به این کودکان و خانواده‌های آنان ارائه می‌دهد. این طرح توسعه اداره اروپایی توسعه آموزش کودکان دارای نیازهای ویژه در سال‌های ۲۰۰۳ و ۲۰۰۴ تدوین و اجرا شد.
در آلمان بیش از ۱۰۰۰ مؤسسه خدمات مداخله به هنگام کودکی، به کودکان دارای نیاز ویژه آموزش ارائه می‌دهند. روش مداخله به هنگام کودکی از ایالتی به ایالت دیگر در آلمان فرق می‌کند. ساختار نظام مالی و تسهیلات مؤسسات نیز متفاوت است. تشکیلات مربوطه شامل مراکز مداخله به هنگام کودکی بین رشته‌ای، مراکز اجتماعی – پزشکی کودکان، مهد کودک‌های ویژه، مراکز تربیتی و مراکز آموزشی و مشاوره خانواده است. (در سال ۱۹۷۳ گزارش شناسایی و مداخله به هنگام برای کودکان دارای نیازهای ویژه آموزشی که توسط اتواسپیک و به درخواست هیات امنای آموزش و پرورش آلمان ارائه شد، مبانی تشکیل نظام جامعی از خدمات مداخله‌ای زودهنگام و بین رشته‌ای را برای نخستین‌بار در ایالت باواریا فراهم ساخت).
مطابق با قانون اساسی و قوانین مدرسه در آلمان کودکان دارای نیازهای ویژه آموزشی یا در مدارس عادی و یا در صورت لزوم در مدارس آموزش ویژه، آموزش می‌بینند. در مدارس آموزش ویژه همه امکانات در راستای آماده‌سازی کودک دارای نیازهای ویژه آموزشی برای ادامه تحصیل در مدارس عادی بسیج می‌شوند.
در جمهوری فدرال آلمان به اقتضای وجود تفاوت‌های فرهنگی، تربیت معلم برای سطوح و نوع گوناگون مدارس تفاوت‌های زیادی دارد. تربیت معلم در آلمان ترکیبی از مطالعات مرتبط با موضوع تدریس، علوم آموزشی، شیوه تعلیم موضوع درسی و ایجاد رابطه معنی‌دار بین نظریه و فعالیت تعلیم در خلال دوره‌های آماده‌سازی برای خدمت است. افرادی که در حال گذراندن آموزش‌های نظری هستند، باید خود را با مقتضیات عملی نیز تطبیق دهند.
تربیت معلمان به دو مرحله تقسیم می‌شود. دوره آموزش عالی و دوره تربیت عملی. دوره آموزش عالی در دانشگاه‌ها، مدارس فنی، هنر و موسیقی و مدارس آموزش فنون آموزش؛ و دوره تربیت عملی در مؤسسه‌ها و مدارس تربیت معلم ارائه می‌شوند.
برای کسب صلاحیت در آموزش ویژه به عنوان معلم دو راه وجود دارد.
نخست این‌که، داوطلب می‌تواند پس از گذراندن دوره آموزش عالی در امتحانات اول، مربوط به موضوع تدریس، و دوم، مربوط به علوم آموزشی همانند روان‌شناسی و فلسفه، ایالتی شرکت کند و در صورت موفقیت به مرحله دوم تربیت معلم وارد شود.
راه دوم این‌که می‌تواند پس از اتمام آموزش عالی در دوره آموزش تکمیلی دیگری که مربوط به نیازهای ویژه آموزش و مرتبط با معلولیت‌های گوناگون می‌باشد، ثبت‌ نام کند که این دوره نیز دارای امتحانات پایانی است.
لازمه کار به عنوان معلم دریافت پروانه کار با گذراندن موفق دو مرحله تربیت معلم است. دو امتحان دو مرحله آموزش عالی و تربیت معلم به صورت ایالتی برگزار می‌شود. در بعضی از ایالت‌ها دارندگان مدرک تحصیلی کارشناسی و کارشناسی ارشد می‌توانند بدون گذراندن دوره اول، در دوره دوم شرکت نمایند.
بر اساس قانون فدرال رفاه اجتماعی آلمان کلیه کودکانی که به موجب بررسی‌ها دارای نیازهای ویژه شناخته می‌شوند، مشمول برخورداری از کمک مالی هستند. این کمک‌ها با عنایت به طول دوره تحصیل اجباری به منظور تهیه و تدارک امکانات حمایتی و آموزشی در اختیار خانواده این کودکان قرار می‌گیرد. ۸۵ درصد کودکان دارای نیازهای آموزشی در مدارسی تحصیل می‌کنند که با بودجه دولتی تامین می‌شوند و ۱۵ درصد باقی مانده در مدارس خصوصی وابسته به کلیساها، سازمان‌های رفاهی و سایر نهادهای غیردولتی می‌باشند.
در این کشور آموزش کودکان دارای نیازهای ویژه به وظیفه‌ای برای مدارس عادی تبدیل شده است. در فواصل سال‌های ۱۹۹۴ تا ۱۹۹۹ کنفرانس وزیران آموزش و فرهنگ ایالت‌ها بر اولویت‌های آموزش ویژه در سطوح مختلف رشدی متمرکز شد. اصطلاح تاکید بر حمایت آموزش فردی در آموزش ویژه به ارائه خدمات ویژه فردی برای هر دانش‌آموز در حیطه‌های یادگیری، گفتار، رشد هیجانی و اجتماعی، رشد ذهنی، رشد جسمی، شنوایی، بینایی، وجوه مشترک جنبه‌های فوق و بیماری‌های مزمن منجر شد. برنامه‌های آموزش انفرادی یا درمانی که مبتنی بر ساختار عمومی نظام حمایتی و تسهیلات هستند، امکانات لازم را برای رویارویی با موقعیت‌های دشوار در فرایند یادگیری فراهم می‌آورند.
▪ فرانسه:
با تصویب قانون ۱۹۸۹ حق هر کودک در زمینه برخورداری از آموزش از سن سه سالگی فراهم شد. مطابق با یادداشت تفاهم غیررسمی (۱۹۹۱) که توسط وزارت آموزش و پرورش و وزارت بهداشت و امور اجتماعی امضا شد، تاکید شد نزدیکترین مدرسه به محل زندگی دانش‌آموز دارای نیاز ویژه ملزم به پذیرش او در کلاس است.
مطابق با تغییرات دهه ۱۹۷۰ نظام آموزش و بر اساس قوانین تمرکز زدایی، امور آموزشی از سازمان‌های اجرایی مرکزی (وزارتخانه‌ها) به ادارات خدمات آموزش ملی – منطقه‌ای منتقل شد. آموزش ویژه در فرانسه تنها در حیطه اختیارات وزارت آموزش و پرورش نیست و تا حد زیادی تحت نظارت وزارت بهداشت و امور اجتماعی و دادگستری نیز می‌باشد. مطابق با رئوس کلی قانون افراد دارای نیازهای ویژه ۱۹۷۵، از تعریف فرد استثنایی خودداری شده و تعهداً‌ قانون‌گذاران فرانسه رویه دیگری را برمی‌گزینند، آن‌ها سازمانی محلی را با نام کمیسیون منطقه‌ای آموزش ویژه تعیین می‌کنند که در مورد اقدامات مالی یا یادگیری لازم برای پاسخگویی به نیازهای یک دانش‌آموز به خصوص، تصمیم‌گیری کند.
معلمانی که در امر آموزش ویژه تخصص دارند، باید دوره عمومی تربیت معلم را گذرانده و دارای دو سال تجربه کاری باشند و سپس دوره یک ساله دیگری را با موفقیت طی و دیپلم آموزش ویژه را دریافت کنند.
در فرانسه هزینه‌های آموزش ویژه به طور کامل توسط دولت تامین می‌شود. هیچ هزینه‌ای بابت امور آموزش، توان بخشی و خدمات ویژه مورد نیاز کودکان دارای نیازهای ویژه آموزش به خانواده تحمیل نمی‌شود. بنا به گزارش مالی ۱۹۹۲ در فرانسه، هزینه آموزش‌های ویژه درصد کل جمعیت دانش‌آموزان کشور، ۲۷/۵ درصد کل بودجه آموزش را به خود اختصاص داد.
طبق بخشنامه مصوب ۱۹۷۶ کودکان دارای نیازهای آموزشی ویژه در مدارس و کلاس‌های عادی فرانسه آموزش می‌بینند، مگر آن‌که معلولیت آنان در حدی باشد که چنین امری را میسر نسازد. تدوین برنامه آموزشی برای کودکان دارای نیازهای ویژه و تصمیم‌گیری در این مورد که چه حمایت مالی یا کمک آموزشی باید در جهت اجرای این برنامه‌های آموزشی به آنان ارائه شود، از جمله مسئولیت‌های کمیسیون منطقه‌ای آموزش استثنایی است. هیچ تصمیمی بدون تنفیذ از سوی این کمیسیون قابل اجرا نخواهد بود. این آموزش معمولاً بر مبنای یک طرح فراگیر شخصی و یک برنامه پیگیری توان بخشی یا درمانی صورت می‌گیرد. در مواردی ممکن است کودک به مؤسسات پزشکی – آموزشی هدایت شود.
▪ ژاپن:
در سال ۱۹۷۹ آموزش کودکان دارای معلولیت ذهنی، جسمی، نقایص سلامتی ویژه اجباری شد. قبل از این تلاش‌ها معطوف به مدارس و کلاس‌های ویژه بود، اما از این پس، آموزش فراگیر به سرعت رشد کرد. آغاز آموزش فراگیر در ژاپن انتقاد بسیاری از دست‌اندرکاران در این کشور و حتی کشورهای غربی را به دنبال داشت. بسیاری بر این باور بودند که این شیوه از آموزش گیج کننده است و دانش‌آموز استثنایی را در محیطی قرار می‌دهد که برای او ساخته نشده است. از سوی دیگر منظور داشتن کلاس‌ها و مدارس مجزا برای کودکان استثنایی به معنای اجبار آنان به تحصیل در مکان‌هایی محدود کننده بود که به معنای فراهم آوردن امکانات آموزشی برای همه کودکان در کم محدودیت‌ترین محیط آموزشی است و کودکانی را نیز که دچار شدیدترین معلولیتها هستند را در بر می‌گیرد.
چندین کمیته در وزارت آموزش، فرهنگ، ورزش، علوم و فناوری ژاپن وظیفه اصلاح وضعیت آموزش ویژه را برعهده دارند، که کمیته "اتاق‌های مرجع"، کمیته "به سوی آموزش ویژه، در قرن ۲۱"، کمیته "چگونه آموزش حمایتی ویژه را مهیا کنیم"، از جمله آن‌هاست.
" کمیته به سوی آموزش ویژه در قرن ۲۱" که در سال ۲۰۰۰ با هدف تامین آموزش مناسب برای کودکان دارای نیازهای آموزشی ویژه در مدارس عادی تشکیل شد، به تعریف آموزش حمایتی ویژه مبادرت ورزیده است؛ این آموزش از نظر برنامه‌ریزی درسی بر فراهم آوردن برنامه تدریس انفرادی برای همه کودکان دارای نیاز ویژه تاکید دارد. کمیته‌های فعال در وزارت آموزش، فرهنگ، ورزش، علوم و فناوری ژاپن با رویکرد جدید آموزش ویژه با تکیه بر آموزش فراگیر و حمایتی، افزایش صلاحیت‌های معلمان و تشکیل کمیته‌های درون مدرسه‌ای برای بحث درباره نیازهای همه کودکان دارای دشواری‌های یادگیری با شرکت همه معلمان را محورهای فعالیت خویش می‌دانند.