صفحه 1 از 10 12345 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 91

موضوع: باتو...بی تو...

  1. #1
    ناظم ارشد انجمن
    شاید من بی عیب نباشم اماتوهم نیستی...پس برو وپیش از شمارش اشتباهات من به خطاهای خودت رسیدگی کن
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    زیر ی سقف کنار عزیزترینم
    نوشته ها
    12,484
    تشکر تشکر کرده 
    190
    تشکر تشکر شده 
    12,809
    تشکر شده در
    3,688 پست
    حالت من : Relax
    قدرت امتیاز دهی
    11330
    Array

    باتو...بی تو...

    در بهاري زيبا كه خداوند در احساس جهان جاري بود
    و درختان پر از انگيزه براي بودن
    من و تو مست بهار
    روي آن نيمكت زير چنار
    هر دو چشمانم خيس و دو چشمانت شاد
    با صدايي آرام
    توي گوشم گفتي دوستت خواهم داشت
    من به تو خنديدم و تو سرمست تر از گنجشكان
    باز در گوشم گفتي آرام
    "فاش مي گويم و از گفته خود دلشادم ، بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم"

    سيل شد اشكانم و فقط باريدم
    تو ولي مي خنديدي به همه دلهره هاي من و چشمان پر از سيلابم
    من برايت خواندم
    دوستت خواهم داشت
    بيشتر از همه آدم ها
    بيشتر از دنيا
    بيشتر از همه ثانيه ها

    رعد و برقي زد و باران باريد
    خيس باران بهار و دو چشمانم خيس
    و تو آرام به من مي گفتي
    دوستت خواهم داشت

    من به تو خنديدم و تو فرياد زدي
    دوستت خواهم داشت

    لحظه ها بگذشتند
    روزها از پس هم
    و تو هر روز به من مي گفتي
    دوستت خواهم داشت
    و دل كوچكم آرام فقط مي باريد
    و تو لبخند به چشمان سياهت و دلت قرص تر از ماه ، به من مي گفتي
    مهربانم ، دوستت خواهم داشت

    چند سالي بگذشت
    همه گنجشكان مست
    و دو چشمانم خيس
    مي نشينم بي تو
    روي آن نيمكت زير چنار

    خبري از تو و چشمانت نيست
    خبري از لب خندانت نيست

    خسته از ثانيه ها
    باز دنبال همان دوستت دارم ها

    تو كجايي امروز كه بگويي دوستم خواهي داشت
    راستي دوستم داري يا خواهي داشت؟

    من ولي دوستت مي دارم
    بيشتر از همه آدم ها
    بيشتر از دنيا
    بيشتر از همه ثانيه ها
    [SIGPIC][/SIGPIC]

  2. #2
    ناظم ارشد انجمن
    شاید من بی عیب نباشم اماتوهم نیستی...پس برو وپیش از شمارش اشتباهات من به خطاهای خودت رسیدگی کن
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    زیر ی سقف کنار عزیزترینم
    نوشته ها
    12,484
    تشکر تشکر کرده 
    190
    تشکر تشکر شده 
    12,809
    تشکر شده در
    3,688 پست
    حالت من : Relax
    قدرت امتیاز دهی
    11330
    Array

    پیش فرض

    یادمان باشد به دل کوزه آب،
    که بدان سنگ شکست...
    بستی از روی محبّت بزنیم!!
    تا اگر آب در آن سینه پاکش ریزند..
    .آبرویش نرود...!
    یادمان باشد فردا حتما،
    ناز گل را بکشیم..
    حق به شب بو بدهیم...
    و نخندیم دیگر به ترکهای دل هر گلدان...!!
    وبه انگشت نخی خواهیم بست،
    تا فراموش نگردد فردا..!
    زندگی شیرین است!
    زندگی باید کرد...
    و بدانم که شبی، خواهم رفت..!!!!!!!!
    و شبی هست که نباشد پس از آن، فردایی.....!!!!
    [SIGPIC][/SIGPIC]

  3. #3
    ناظم ارشد انجمن
    شاید من بی عیب نباشم اماتوهم نیستی...پس برو وپیش از شمارش اشتباهات من به خطاهای خودت رسیدگی کن
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    زیر ی سقف کنار عزیزترینم
    نوشته ها
    12,484
    تشکر تشکر کرده 
    190
    تشکر تشکر شده 
    12,809
    تشکر شده در
    3,688 پست
    حالت من : Relax
    قدرت امتیاز دهی
    11330
    Array

    پیش فرض

    اگر روزی شدم مجنون تو با من مهربانی کن
    دلم نشکن دمی بنشین و با من همزبانی کن

    اگر روزی شدم مجنون مکن از خاطرم بیرون
    اگر خون شد دلم از غم ، تو با من شادمانی کن

    که من با یاد تو عمریست مظلومانه می سوزم
    بیا و یک گذر بر سین هی آتشفشانی کن

    شکستی شیشه ی دل را به سنگ تیز بی مهری
    نمی نالم ولی ترس از بلای آسمانی کن

    اگر نا مهربانی کرد یار آتش اندامت


    تو چون پروانه در آغوش گرمش جان فشانی کن

    [SIGPIC][/SIGPIC]

  4. #4
    ناظم ارشد انجمن
    شاید من بی عیب نباشم اماتوهم نیستی...پس برو وپیش از شمارش اشتباهات من به خطاهای خودت رسیدگی کن
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    زیر ی سقف کنار عزیزترینم
    نوشته ها
    12,484
    تشکر تشکر کرده 
    190
    تشکر تشکر شده 
    12,809
    تشکر شده در
    3,688 پست
    حالت من : Relax
    قدرت امتیاز دهی
    11330
    Array

    پیش فرض

    سکوت تنهایــــــــــی ام را تو بشکن :
    با زمزمه هـــات ، با ترانه هــــات،
    با هیــــــاهوی خنده هـــات ، با آوای کلمــــات ،
    ,با گرمای دستــــات ، با نور دیدگــــانت ، با هیاهوی شادی هـــات
    بشکــــــن و خورد کن سکوت تنهایـــــــی ام را ...
    بگــــــــذار انعکــاس آن چیزی بـــاشد جز تنهایــــــــی ...
    بگــــــــذار آن برگشت تو باشــــی ...

    [SIGPIC][/SIGPIC]

  5. #5
    ناظم ارشد انجمن
    شاید من بی عیب نباشم اماتوهم نیستی...پس برو وپیش از شمارش اشتباهات من به خطاهای خودت رسیدگی کن
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    زیر ی سقف کنار عزیزترینم
    نوشته ها
    12,484
    تشکر تشکر کرده 
    190
    تشکر تشکر شده 
    12,809
    تشکر شده در
    3,688 پست
    حالت من : Relax
    قدرت امتیاز دهی
    11330
    Array

    پیش فرض

    در آغوشم بگیر
    بگذار برای آخرین بار گرمی دستت را حس کنم
    و مرا ببوس تا با هر بوسه ات به آسمان پرواز کنم
    نگاهم کن و التماسم را در چشمانم بخوان
    قلبم به پایت افتاده است نرو
    لرزش دستانم و سستی قدمهایم را نظاره کن
    تنها تو را می خواهم
    بگذار دوباره در نگاهت غرق شوم
    و بگذار دوباره در آغوشت بخواب روم
    [SIGPIC][/SIGPIC]

  6. #6
    ناظم ارشد انجمن
    شاید من بی عیب نباشم اماتوهم نیستی...پس برو وپیش از شمارش اشتباهات من به خطاهای خودت رسیدگی کن
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    زیر ی سقف کنار عزیزترینم
    نوشته ها
    12,484
    تشکر تشکر کرده 
    190
    تشکر تشکر شده 
    12,809
    تشکر شده در
    3,688 پست
    حالت من : Relax
    قدرت امتیاز دهی
    11330
    Array

    پیش فرض

    از من رمیده ای و من ساده دل هنوز
    بی مهری و جفای تو باور نمی کنم
    دل را چنان به مهر تو بستم که بعد از این
    دیگر هوای دلبر دیگر نمی کنم
    رفتی و با تو رفت مرا شادی و امید

    دیگر چگونه عشق تورا آرزو کنم
    دیگر چگونه مستی یک بوسه تورا
    دراین سکوت تلخ و سیه جستجو کنم

    [SIGPIC][/SIGPIC]

  7. #7
    ناظم ارشد انجمن
    شاید من بی عیب نباشم اماتوهم نیستی...پس برو وپیش از شمارش اشتباهات من به خطاهای خودت رسیدگی کن
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    زیر ی سقف کنار عزیزترینم
    نوشته ها
    12,484
    تشکر تشکر کرده 
    190
    تشکر تشکر شده 
    12,809
    تشکر شده در
    3,688 پست
    حالت من : Relax
    قدرت امتیاز دهی
    11330
    Array

    پیش فرض

    صندوقچه خاك خورده زندگیم را گشودم
    تا مفهوم عشق و زندگی كردن را دریابم
    امید داشتم نوری بتابد و من آن عشق را ببینم
    آیا عشق زندگی ام هنوز در آن صندوقچه كوچك من بود ؟
    امید داشتم هنوز باشد
    اما وقتی ان را گشودم چیزی از عشق در آن پیدا نكردم
    یك مشت خاطره بود
    یك مشت دفتر خاطرات
    یك مشت خاك...!
    و آن چیزی كه از من مانده بود
    حسرت بود
    آن حسرت تمام وجودم را فرا گرفت
    به طوری كه حتی حس میكردم مرا در قفس گذاشته اند
    و از این خاك و از این زندگی دور می کنند... !
    آیا چنین بود ... ؟ ... !
    دفتر خاطرات را ورق زدم به امید پیدا كردن عشق
    اما چیزی در آن ندیدم جز نوشته هایی بر روی كاغذ
    انگاربه من لبخند میزند و به من می گفتند : ما را بخوان
    آنها نمی دانستند من فرصت اندكی دارم و وقت خواندن ندارم
    باز شروع به گشتن كردم
    شاید چیزی بیابم ورقها را زیر رو كردم چیزی نبود
    هیچ نشانی از عشق ندیدم
    ولی در ته صندوقچه یك گل سرخ بود
    آن گل سرخ خشكیده نشده بود
    و بوی معطر گل سرخ همه جا را پر كرد
    و آن نشانی از عشق بود كه به دنبالش فرسنگها راه رفتم
    تا آن را بیابم و زندگی خاك خورده ام را با عشق بسازم
    بی انكه بدانم عشق در درونم است نه جای دیگر
    و من چشم انتظار ، در حسرت یک نگاه تو
    به انتظارت نشسته ام .
    [SIGPIC][/SIGPIC]

  8. #8
    ناظم ارشد انجمن
    شاید من بی عیب نباشم اماتوهم نیستی...پس برو وپیش از شمارش اشتباهات من به خطاهای خودت رسیدگی کن
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    زیر ی سقف کنار عزیزترینم
    نوشته ها
    12,484
    تشکر تشکر کرده 
    190
    تشکر تشکر شده 
    12,809
    تشکر شده در
    3,688 پست
    حالت من : Relax
    قدرت امتیاز دهی
    11330
    Array

    پیش فرض

    قتی او آمد درهای قلبم را به رویش گشودم
    و همچون کودکی بی ریا و به دور از تزویر با آغوشی باز پذیرایش شدم
    غریبه ای را که فرسنگ ها از من دور بود.
    او قدم به دنیایم گذاشت اما با سنگدلی شاخه های درخت زندگی ام را شکست
    بی آنکه حتی از نگاه مهربان باغبان شرم کند.
    پروردگار مهربانم از آسمان نیلگونش نظاره گر بی وفایی هایش بود
    و صدای شکسته شدن شاخه هایم را می شنید.
    اما من و باغبان با محبتم حتی آفتاب و آب چشمه را به روی نا مهربانی هایش
    نبستیم.
    به این امید که هم رنگمان شود.
    اما او از جنس ما نبود.
    او همچون گردباد وزید
    شاخه هایم را شکست و شکوفه هایم را پراکند.
    به امید آنکه از ما فراتر رود.اما...
    مثل همه طوفانها مثل همه گردبادهای تلخ آمد.
    تلخی کرد و رفت.
    زمستان بود و من صدای قدم هایش را به روی برگهای خشک
    که دورتر و دورتر می شد شنیدم.
    او رفت.حالا من و همه نهال ها و بوته ها به امید بهاری دیگر
    مثل بهاران سال گذشته بار دیگر به امید شکفتن دوباره
    به انتظار نشسته ایم...
    اما نه با او...
    [SIGPIC][/SIGPIC]

  9. #9
    ناظم ارشد انجمن
    شاید من بی عیب نباشم اماتوهم نیستی...پس برو وپیش از شمارش اشتباهات من به خطاهای خودت رسیدگی کن
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    زیر ی سقف کنار عزیزترینم
    نوشته ها
    12,484
    تشکر تشکر کرده 
    190
    تشکر تشکر شده 
    12,809
    تشکر شده در
    3,688 پست
    حالت من : Relax
    قدرت امتیاز دهی
    11330
    Array

    پیش فرض

    روزهای خوب باهم بودنمان گذشت ...
    روزهایی که با چند خاطره تلخ و شیرین به سر رسید و
    تنها یادگار از آن روزها یک قلب شکسته برجا ماند.
    روزهای شیرین عاشقی گذشت و امروز من تنهای تنهایم ، گذشت
    و اینک دلم هوای تو را کرده است...
    دلم تنگ است برای آن لحظه های شیرین با هم بودنمان !
    دلم برای گرفتن آن دستان مهربانت ، بوسه بر روی گونه زیبایت تنگ شده است...
    کاش دوباره آن روزهای شیرین عاشقی مان تکرار می شد ، کاش دوباره
    می توانستم آن صدایی که شب و روز به من آرامش میداد را بشنوم...
    دلم برای آن خنده های قشنگت تنگ شده است عزیزم...
    تو رفتی و تنها چند خاطره که هیچگاه نمی توانم فراموش کنم بر جا گذاشتی...
    خاطره هایی که یاد آن این دل عاشقم را می سوزاند....
    دلم بدجور برای تو تنگ است عزیزم....
    برگرد! بیا تا فصه نیمه تمام عشق را با شیرینی به پایان برسانیم...
    برگرد تا قصه من و تو پایانش تلخ و غم انگیز نباشد!
    دلم برای لحظه های دیدار با تو تنگ شده است...
    چه عاشقانه دستانم را می گرفتی و در کنارم قدم میزدی ، چه
    عاشقانه مرا در آغوش خود می فشردی و به من می گفتی که مرا دوست می داری!
    چرا رفتی از کنارم؟ تو رفتی و من تنهای تنها در این دنیای
    بی محبت با چند خاطره تلخ مانده ام...
    برگرد تا دوباره آن خاطره های شیرین با هم بودنمان تکرار شود....
    دلم بدجور برای تو ، برای حرفهایت ، درد دلهایت ، صدای گریه هایت تنگ شده است..
    عزیزم برگرد تا دوباره جان بگیرم و منی که اینک خسته از زندگی ام نفس بگیرم....
    با آمدنت مرا دوباره زنده کن و احساس را در وجودم شعله ور کن
    تا عاشقانه تر از همیشه از تو و آن عشق پاکت بنویسم...
    عزیزم برگرد تا دوباره جان بگیرم
    و منی که اینک خسته از زندگی ام نفس بگیرم...
    [SIGPIC][/SIGPIC]

  10. #10
    ناظم ارشد انجمن
    شاید من بی عیب نباشم اماتوهم نیستی...پس برو وپیش از شمارش اشتباهات من به خطاهای خودت رسیدگی کن
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    زیر ی سقف کنار عزیزترینم
    نوشته ها
    12,484
    تشکر تشکر کرده 
    190
    تشکر تشکر شده 
    12,809
    تشکر شده در
    3,688 پست
    حالت من : Relax
    قدرت امتیاز دهی
    11330
    Array

    پیش فرض

    آنروز که مهمان قلبم شدی ، خوب به یاد دارم ، روزی كه با خود گُفتم كسی را یافته ام كه دیگر از دست نخواهم داد.
    روزی كه امید ها و آرزوهای فراوانی از خاطرم می گذشت...
    و آنروز كه چشمانم با چشمان تو دیدار كرد ، دانستم ، دیر زمانیست كه می شناسمت...
    روزی
    كه تورا دیدم با خود گفتم كه یگانه ی خویش را یافتی پس دیوانه وار عاشقش
    باش ، عزیز بدارش و تا سرحد مرگ دوستش داشته باش ..... یادم هست آن هنگام
    كه عاشقت شدم باخود پیمان بستم كه دیگر در نگاه هیچ كسی كه تمنای مهر و
    توجه دارد ، نگاهی نكنم ، پیمان بستم كه تنها نگاه عاشقم را وقف چشمان
    زیبا و سیمای دلرُبای تو كنم تا فردا روزی پشیمان نباشم ... پشیمان نباشم
    كه چرا آنگونه كه لایقش بودی دوستت نداشتم ، پشیمان نباشم كه چرا عشقم را
    ابراز نكردم ، عمل نكردم به آنچه می گویم تا اثباتی باشد بر حرفهای
    عاشقانه ام ...
    واینك نیز ، همچنان ، بر عهد خود وفادارم و پیمانی
    دوباره می بندم كه خورشید نگاهم بر هیچ افق دیگری جز وجود تو طلوع نكند و
    بر هیچ كس جز تونتابد ... عشقم را در سینه پنهان و قلبم را از هركس مخفی
    خواهم كرد تا دور از چشمانت كسی آندو را از من نگیرد . و اینك بر بُلندای
    قله ی عشق و صداقت نام تورا فریاد می كنم ،
    امیدوارانه نامت را می
    خوانم و امیدوارم كه مرور زمان ذره ای از عشقت در من نكاهد و گذر ثانیه ها
    ،افزاینده ی مهر و محبتم به تو باشد . می خواستم زیباترین كلام را به یاری
    بگیرم ، تا صمیمانه ترین عشق ها را تقدیمت كنم ، ذهنم یاری نكرد . پنداشتم
    كه ساده نوشتن چون ساده زیستن زیباست ،
    پس ساده و بی تكلف می گویم : دوستت دارم
    [SIGPIC][/SIGPIC]

صفحه 1 از 10 12345 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/