صفحه 9 از 31 نخستنخست ... 567891011121319 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 81 تا 90 , از مجموع 306

موضوع: خواندنيهاي تاريخي ایران

  1. #81
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    179
    Array

    پیش فرض

    سلسه پهلوی
    پهلوی نام آخرین سلسله پادشاهی ایران ( ۱۳۰۴- ۱۳۵۷ ش ) است که در ۳۲ بهمن ماه ۱۳۵۷ در اثر قیام مردم مسلمان ایران به رهبری حضرت آیت الله العظمی امام خمینی منقرض گردید و رژیم جمهوری اسلامی جانشین آن شد. از این سلسله دو نفر به سلطنت رسیدند به نام های رضا و محمدرضا پهلوی۷، اولی شانزده سال و دومی ۳۷ سال در ایران سلطنت کردند.
    ● رضا شاه پهلوی
    رضاخان پهلوی در ۲۴ اسفند ماه ۱۲۵۵ خورشیدی مطابق ربیع الاول ۱۲۹۵ قمری و برابر ۱۶ مارس ۱۸۷۸ م در قصبه آلاشت از توابع سوادکوه مازندران متولد شد.
    پدرش عباسعلی معروف به داداش بیک افسر جزء فوج سواد کوه بود و پدربزرگش مراد علی خان باوند از افراد همین فوج بود که در جنگ هرات کشته شد.
    عباسعلی خان ده روز پس از تولد پسرش درمیان سالگی درگذشت و همسرش با فرزندش برای دیدار برادرش که خیاط قزاقخانه بود عازم تهران شد. در سرگدوک فیروزکوه طفل ده روزه از سرما و برف سیاه شده به حال اغما رفت و مادرش پنداشت که نوزاد مرده است ، او را به چاروادار سپرد تا جسد را دفن کند. چاروادار طفل ده روزه مرده را در آخور یکی از طویله ها با قنداق بر جا گذاشت و خود با قافله براه افتادند. ساعتی دیگر قافله تازه ای می رسد و یکی از آنها آواز گریة طفلی را می شنود و می رود کودکی را در آخور می بیند. او را برده گرم می کنند و شیر می دهند و همراه خود می آورند. در فیروزکوه به قافلة قبلی می رسند و ماجرای طفل را بیان می کنند. در همین هنگام مادر طفل از ماجرا مطلع شده و کودک خود را باز می ستاند.
    توقف این خانواده بیش از چند ماه در تهران طول نکشید و مجدداً به آلاشت سوادکوه بازگشتند. حضانت و قیمومت بچه را سرهنگ نصرالله خان عمویش که در همان فوج سوادکوه فرمانده دسته پیاده بود عهده دار گردید. رضا تا سن چهارده سالگی هیچ آموزشی ندید و حتی سواد خواندن و نوشتن را یاد نگرفت و از سن ده سالگی آثار گردنفرازی و سرکشی در او پدید آمد. در ۱۳۰۹ ه.ق که تازه به سن پانزده سالگی رسیده بود نصرالله خان عمویش او را به عنوان قزاق پیاده به فوج سوادکوه سپرد و قرار بر این شد هر قزاقی که بیمار یا غائب می شود به جای او رضا وارد صف شود. رضا فقط دو جیره غذا در روز دریافت می داشت و حقوقی به وی پرداخت نمی شد.
    دو سال بدین منوال در فوج سوادکوه خدمت کرد. بی باکی و رشادتش مورد توجه واقع شد و بطور رسمی در فوج با ماهی سه تومان استخدام گردید و فوج اسبی درا ختیار او قرار داد. غالباً حفاظت راه ساری و فیروزکوه با او و سه قزاق دیگر بود. در ۱۳۱۳ ه.ق که ناصرالدین شاه در زوایه مقدسه حضرت عبدالعظیم به قتل رسید ، میرزا علی اصغر خان امین السلطان صدراعظم برای حفظ پایتخت تدابیری اتخاذ نمود از جمله فوج سوادکوه را که ابوابجمعی او بود به تهران فرا خواند. فوج سوادکوه پس از سه روز وارد تهران شده و حفاظت سفارتخانه ها و بانکهای خارجی مؤسسات دولتی به این فوج سپرده شد و رضاخان قزاق سرکش و تندرو هر چند مدتی محافظ یکی از سفارتخانه ها بود. قریب سه سال در سفارت هلند و همان مدت در سفارت بلژیک نگهبانی می داد.
    ● قیام مسجد گوهرشاد
    در اوایل ۱۳۱۳ش رضاشاه بنا به توصیه فروغی و دعوت کمال آتاترک برای بازدید مظاهر تمدن اروپایی و ارمغان گرفتن آنها برای ایران به ترکیه رفت. این مسافرت قریب یک ماه طول کشید و عواقب خونباری برای کشور داشت که بدان اشاره خواهد شد. اولین سوغات ترکیه استعمال کلاه فرنگی (شاپو) و دیگری کشف حجاب بود. در اوایل سال ۱۳۱۴ ش به دستور رضاشاه پهلوی کلاه مردم ایران تغییر و استعمال کلاه پهلوی ممنوع شد و مردم مقید به استعمال کلاه بین المللی گردیدند. دولت طی اعلامیه ای متذکر شد تمام افراد کشور مقیدند کلاه بین المللی را استعمال نمایند و وزیر کشور نیز به کارمندان دستور داد چنانچه از کلاه شاپوه استفاده نشود مأمورین دولت منتظر خدمت می شوند.
    در همین موقع به دستور رضاشاه مقرراتی برای انعقاد مجالس ختم و سوگواری ور روضه خوانی وضع گردید و اعلام شد که مجالس ختم موظفاً بایستی در مساجدی که دولت تعیین می کند منعقد شود و حداکثر مدت آن هم نباید از دو ساعت تجاوز کند. برای برپا خواستن مجالس روضه خوانی و سوگواری مردم موظف شدند از پلیس قبلاً کسب اجازه نمایند و وعاظ و منبریها نیز هنگام وعظ در چهارچوب معینی که پلیس معین خواهد کرد باید صحبت نمایند و از طرفی پلیس به آسانی اجازه بر پا ساختن مجالس سوگواری و روضه خوانی را نمی داد و عملاً مجالس ذکر مصیبت ممنوع شد.
    محمدولی اسدی نایب التولیه آستان قدس رضوی که از مقربین درگاه و کاملاً مورد اعتماد رضاشاه بود طی گزارش محرمانه ای به دربار یادآوری کرد که مسأله تغییر کلاه و کشف حجاب و محدود ساختن مجالس روضه خوانی در شهر مذهبی مشهد که دارالعلم بزرگ اسلامی است مصلحت نیست و تدبیر آن است که تدریجاً و با تدابیری خاص این مسائل در این استان پیاده شود و ممکن است در اثر اجرای این برنامه در خراسان مخصوصاً مشهد قیامی از طرف مردم مسلمان به وقوع بپیوندد. دفتر مخصوص رضاشاه نظریه نایب التولیه را با چهار مقام مؤثر خراسان در میان می گذارد و نظریه آنها را خواستار می گردد. فتح الله پاکروان استاندار، سرتیپ ایرج مطبوعی فرمانده لشکر و سرهنگ بیات رییس شهربانی گزارش می دهند که اجرای برنامه با مشکل و کوچکترین مقاومتی مواجه نخواهد شد. تنها عبدالعلی لطفی رییس استیناف خراسان نظریه اسدی را تأیید می نماید و بر همین اساس از دفتر مخصوص شاه ابلاغ می شود که تمام دستورات قبلی باید به عمل آید. انتشار اعلامیه های دولت درمورد کلاه و مجالس ختم و روضه خوانی در شهر مشهد با عکس العمل جامعه روحانیت و بازاریان مواجه شد و تدریجاً دکانها تعطیل گردید و از طرف روحانیون و وعاظ سخنانی در این زمینه ایراد گردید و شهر مشهد آماده برای یک قیام عمومی شد. روز ۲۱ تیر ماه ۱۳۱۴ ش تظاهرات مردم علیه تصمیمات دولت شکل گرفت و مردم در مسجد گوهرشاد اجتماع نموده و به عمل دولت اعتراض کردند. شیخ بهلول واعظ در اجتماع چند هزار نفری مسجد گوهرشاد بی پروا سخن گفت و آنها را به پایداری و استقامت در مقابل دولت تشویق کرد. ابتدا مأمورین انتظامی به تیراندازی هوایی پرداختند ولی ثمری نداد و مردم متفرق نشدند. سرانجام لشکر شرق وارد میدان شد. مسجد گوهرشاد و اطراف صحن مطهر از طرف سربازان هنگ پیاده مشهد محاصره گردید و یکباره صدای صفیر گلوله و خمپاره و توپ شهر مشهد را به لرزه درآورد. عده ای از مسجد گوهرشاد به صحن مطهر آمدند که شاید از خطر مصون باشند ولی ناگهان گلوله ها به سمت آنها به غرش درآمد و ظرف مدت کوتاهی چندین نفر کشته و زخمی باقی ماند و نظامیان به جمع آوری اجساد مقتولین و مجروحین پرداختند و همه آنها را در گودالی ریخته زیر خاک پنهان نمودند. به دنبال واقعه اسفناک گوهرشاد عده زیادی از علما و فقهای شهر دستگیر و بازداشت شدند و آیات عظام سید یونس اردبیلی ، آقازاده ، شیخ آقابزرگ شاهرودی ، سید عبدالله شیرازی ، شیخ هاشم قزوینی و دستغیب توقیف و به زندان رفتند. علاوه بر روحانیون ، قریب دویست نفر از اصناف و طلاب علوم دینی دستگیر و در زندانها جای گرفتند و یک هیأت نظامی از تهران برای رسیدگی به قیام گوهرشاد را مورد تحقیق قرار داده و در نتیجه اسدی را مقصر تشخیص دادند و دیوان حرف فوق العاده در مشهد تشکیل شد و سرانجام اسدی محکوم به اعدام گردید و حکم در روز ۲۹ آذرماه ۱۳۱۴ش در خارج شهر مشهد به اجرا درآمد. همان روز فرزندان اسدی توقیف و به زندان افتادند و کلیه اموال منقول و غیر منقول آنها غارت شد و سالها فرزندان او در زندان و یا تبعید به سر بردند.
    ● کشف حجاب
    رضا شاه پهلوی پس از بازگشت از سفر ترکیه تصمیم به کشف حجاب در ایران گرفت و همیشه این مطلب را در هیآت دولت مطرح و مورد مذاکره قرار می داد. فروغی به او قول داده بود که این خواسته شاه را به مرحله اجرا در خواهد آورد اما وقایع اسفبار مشهد و قیام گوهرشاد که منجر به برکناری فروغی شد انجام فوری این کار را مانع گردید ولی محمود جم در نخستین روزهای نخست وزیری خود پرچم آن را در دست گرفت. علی اصغر حکمت وزیر معارف وقت در یادداشتهای خود در این باره چنین می نویسد :
    « بعدازظهر که آسمان صاف ، آفتاب درخشان و هوا در کمال اعتدال بود در دو تالار فوقانی عمارت دانشسرای تهران ( خیابان روزدولت ) مراسم پذیرایی بعمل آمد و رؤسای مدارس عالیه ، خانمهای مدیر دبستانها و دبیرستانها و دختران فارغ التحصیل در سالن شرقی حاضر بودند. در سالن غربی جمعی از رجال و محترمین و هیأت وزرا و مدیرهای دبیرستانها و صاحبمنصبان وزارت معارف قرار گرفتند.
    « درست درساعت سه و نیم بعدازظهر اتومبیل شاهنشاه به صحن باغ دانشسرا وارد شد. وزیر معارف خیر مقدم عرض کرد.
    « شاهنشاه به اتفاق نخست وزیر و هیأت دولت به سمت سالن غربی راهنمایی شدند و در آنجا برابر میز بزرگ که دیپلمها و جوائز حاضر شده بود قرار گرفتند. وزیر معارف لایحه مختصری در گزارش و عرض سپاس قرائت کرد و بعد از آن شاهنشاه دیپلمها را بدست خود به یکا یک مدیران آموزشگاهها اعطاء کردند و جوائز شاگردان برجسته را مرحمت فرمودند. آنگاه وزیر معارف استدعا کرد که اکنون به تالار دیگر تشریف فرما شوند و در آنجا تمام خانمها لباس متحدالشکل که عبارت بود از جامه بلند سورمه ای رنگ بر تن داشتند و همه شان نشان شش گوشه معارف را بر سینه خود نصب نموده و در صف منظمی ایستاده بودند.
    « شاهنشاه پس از توزیع دیپلمها و جوائز به طرف خانمها آمدند. خانم هاجر تربیت که مدیره دانشسرای دختران بود ، لایحه ای عرض کرد و اعلیحضرت در جواب سخنانی دائر بر اهمیت مقام زن در اجتماع و عقب افتادگی زنان ایران و تشویق آنان به برابری و هم شأنی با مربیان بیان فرمودند. »
    کشف حجاب روز ۱۷ دی ماه ۱۳۱۴ ش به مرحله اجرا در آمد. در آن روز غیر از فرهنگیان تمام مدعوین با همسران خود بدون حجاب شرکت کرده بودند. رضاشاه پهلوی نیز با همسر و دو دخترش بدون حجاب در مراسم شرکت کردند. از فردای آن روز در کلیه وزارتخانه ها و سازمانهای دولی موظف شدند برای این اقدام مجالس جشن و سرور بر پا کنند و کارمندان بالاجبار با همسران خود بدون حجاب شرکت کردند. حاج محتشم السلطنه اسفندیاری رییس مجلس شورای ملی مقدم بر این کار شد.
    در کافه ها و کاباره های تهران عده ای رقاصه که از چندی پیش آماده شده بودند نه تنها بدون حجاب بلکه عریان و لخت به پایکوبی و شادمانی پرداخته و آهنگهایی را که قبلاً برای رفع حجاب ساخته شده بود با صدای خوش و ناخوش می خواندند. پلیس با خشونت تمام مأمور در برگرفتن چادر از سر بانوان بود و در اجرای این دستور مذهب و عاطفه نبایستی مدخلیت داشته باشد. ضرب و شتم و پاره کرده چادر و روسری و اهانت به آنان از وظایف عادی پلیس شده ، تنها به این هم اکتفا نمی شد و شوهران و پدران زنان مکشوفه را به کلانتری جلب می نموده به زندان می بردند و برای آنها پرونده اقدام علیه امنیت کشور می ساختند ولی با تمام این سختگیریها عده زیادی از زنان چادر از سر نکشیدند و خود را در داخل منزل زندانی ساختند.
    ● محمدرضا پهلوی
    فرزند ذکور ارشد رضاشه و دومین و آخرین پادشاه از سلسله پهلوی ، در تاریخ ۴ آبان ماه ۱۲۹۸ خورشیدی توأمان با خواهرش اشرف در محله سنگلج تهران متولد شد. مادرش نیمتاج آیرملو دختر میر پنج تیمورخان آیرملو بود. اجداد تیمورخان همه ---------- بودند و پس از انعقاد قرارداد ننگین ترکمانچای قفقاز را ترک کردند و به آذربایجان ایران آمدند و وارد قزاقخانه شدند.
    محمدرضا دوران خردسالی خود را تا دو سالگی با مادر و برادر و خواهرانش در یک خانه استیجاری در محلة سنگلج گذرانید و در سال ۱۳۰۱ به منزل شخصی پدرش که یک سال پس از قدرت گرفتنش احداث شده بود انتقال یافت.
    در ۲۲ آذرماه ۱۳۰۴ که مجلس مؤسسات سلطنت دائمی را به رضاخان پهلوی و اعقاب ذکور او سپرد ، محمدرضا طی تشریفاتی و در سن ۶ سالگی به سمت ولیعهد ایران تعیین گردید و از آن روز پدرش او را از خانوادة خود جدا ساخته و مربیانی برای تحصیل و تربیت او تدارک دید. در سال ۱۳۰۵ تحصیلات رسمی خود را در مدرسه نظام تهران که توسط پدرش تأسیس شده بود باتفاق ۲۰ تن از همسالان خود که شناخته و انتخاب شده بودند آغاز کرد. در مدت تحصیل در مدرسه ابتدائی نظام ، علاوه بر دروس رسمی مدرسه ، زبان فرانسه را فرا گرفت و در امور ورزشی نیز تعلیم فراوان دید.
    در شهریور ۱۳۱۰ پدرش او را برای تحصیل به کشور سویس فرستاد و دو تن از دوستانش به نامهای حسین فردوست و مهرپور تیمورتاش در این سفر همراه او بودند. محمدرضا در یک پانسیون زندگی تازه خود را آغاز کرد. رضاشاه که به تربیت و تعلیم فرزند و جانشین خود علاقه زیادی داشت با تعیین یکی از رجال دانشمند ایران به نام دکتر علی اصغر مؤدب نفیسی به پیشکاری او ، دستور سختگیری و مراقبت شدید داد و دو معلم زبان و ادبیات فارسی و تعلیم خط همراه ولیعهد به سویس فرستاد تا زبان و خط فارسی را به نحو شایسته بیاموزد.
    در نیمه های سال ۱۳۱۵ محمدرضا پهلوی به ایران بازگشت و وارد دانشکده افسری شد و دورة دو ساله آن را به پایان رساند و با درجه ستوان دومی در بازدیدها و مسافرتهای پدرش ، او را همراهی می کرد تا اصول مملکت داری را فرا گیرد.
    محمدرضا در سال ۱۳۱۸ خورشیدی به دستور پدرش با فوزیه دختر ملک فؤاد و خواهر ملک فاروق پادشاه مصر ازدواج کرد. از آن پس بعضی از بازدیدها و مسافرتها به عهده او قرار گرفت و وی خود را با این گونه مسائل کوچک سرگرم می ساخت. در شهریورماه ۱۳۲۰ که کشور ایران مورد هجوم و حمله نیروی نظامی شوروی و انگلستان قرار گرفت در تمام موارد پدرش از او مشورت می گرفت تا سرانجام پس از ۲۰ روز مذاکره و تعاطی افکار دولتین شوری و انگلیس موافقت کردند تا محمدرضا جانشین پدرش گردد.
    رضا شاه روز ۲۵ شهریورماه ۱۳۲۰ استعفا داد و عازم اصفهان شد تا او را به تبعیدگاهی که برایش در نظر گرفته بودند انتقال دهند. محمد علی فروغی نخست وزیر در همان روز تقاضای تشکیل جلسه فوق العادة مجلس شورای ملی را نمود و در آن جلسه ، استعفای رضاشاه و پادشاهی محمدرضا پهلوی ولیعهد و قائم مقام او را اعلام کرد و متذکر شد ، شاه جدید فردا برای تحلیف در مجلس حضور خواهد یافت.
    ● شدت یافتن فعالیت مخالفین
    بعضی از مخالفین شاه مبارزه مسلحانه را آغاز کردند. واقعه سیاهکل سرآغاز یک دوره تازه از فعالیتهای گروههای مخالف بود که جاذبه ای برای سایر گروهها ایجاد نمود و دهها هسته مستقل چریکی علیه شاه بوجود آورد. قتل سرلشگر فرسیو رئیس دادرسی ارتش ، سرتیپ زندپور رئیس کمیته مشترک و سرتیپ طاهری و چند افسر بلند پایه امریکائی و کشته شدن عده زیادی از مأمورین انتظامی در گشتهای شبانه نشانگر مبارزه گروههای مختلف با شاه رژیم بود. در خارج از کشور نیز عده زیادی از دانشجویان با تشکیل جناحهای مختلف چون کنفدراسیون تظاهرات مداومی علیه ایران و طرز حکومتش معمول می داشتند. احزاب و دستجاتی چون جبهه ملی ، نهضت آزادی ، حزب ایران و حزب زحمتکشان کم و بیش فعالیت داشتند و روی هم رفته اقدامات مخالفین رژیم گاهی چشمگیر و قابل تعمق بود. در سال ۱۳۴۸ در تهران ظرف سه ماه پنج سینما و سه انبار بزرگ به آتش کشیده شد و در سایر شهرها سه سینما و پنج انبار را مخالفین آتش زدند. در همین سال مردم خشمگین تهران به علت کوتاه ساختن خطوط اتوبوسرانی که معناً افزایش بهای آن بود متجاوز از یک صد دستگاه اتوبوس را به آتش کشیدند و زد و خورد خیابانی بین دانشجویان و مأمورین پلیس چند روز ادامه داشت تا دولت از اقدامی که نموده بود عقب نشینی کرد. طرفداران آیت الله خمینی در ایران آماده همه گونه مددکاری بودند و سخنرانیهای ایشان را در نجف تکثیر نموده به گوش مردم می رسانیدند. تدریجاً از سال ۱۳۵۰ بین طرفداران شاه در ایران و خارج یأس و ناامیدی ایجاد شد بطوری که هر روز بر تعداد مخالفین افزوده می شد.
    ● حزب واحد
    در سال ۱۳۵۳ محمدرضا پهلوی در ---------- داخلی ایران تغییری بزرگ و فاحش داد. توضیح آنکه از سال ۱۳۳۶ شاه ایران سیستم دو حزبی را در اداره امور کشور مورد توجه و اجرار قرار داده بود و حزب اکثریت و اقلیت در مقابل هم قرار گرفتند ولی ناگهان شاه پس از ۱۷ سال چهر ---------- کشور را تغییر داد و سیستم دو حزبی را به یک حزبی تبدیل کرد و طی یک کنفرانس مطبوعاتی حزبی به نام « رستاخیز » بوجود آورد و اعضاء دو حزب را مکلف به عضویت این حزب نمود و سایر احزاب نیز موظف شدند عضویت حزب واحد را بپذیرند. شاه در همان مصاحبه اعلام کرد همه مردم ایران باید عضو این حزب باشند و کسانی که عضویت این حزب را نپذیرند جای آنها در زندان است و یا گذرنامه خود را بگیرند و از این کشور خارج شوند. پس از تشکیل حزب واحد ، امیرعباس هویدا به دبیر کلی حزب برگزیده شد و این تصمیم نارضایتی بزرگ فراهم ساخت که در شتاب انقلاب علیه شاه و رژیم تأثیر فراوانی داشت.
    شریف امامی در ۱۴ آبان ماه ۱۳۵۷ که اوضاع آشفته را آشفته تر کرده بود کنار رفت و محمدرضا پهلوی یک دولت نظامی سرکار آورد و خود در صفحه تلویزیون ظاهر شد و نطقی استرحام آمیز ایراد نمود و خطاب به مردم گفت : « صدای انقلاب شما را شنیدم » و از آیا عظام ملتمسانه درخواست کرد که مردم را هدایت نمایند و قول همه گونه آزادی داد. شاه روز اول زمامداری دولت نظامی که به ریاست ارتشبد غلامرضا ازهاری تشکیل شده بود نزدیکترین همکاران خود را در ۱۵ سال اخیر دستگیر و زندانی نمود ولی نه دولت نظامی و نه نطق شاه تأثیری در انقلاب ننمود و شاه متوسل به سران جبهه ملی و رجال سالخورده شد و هیچکس نخست وزیری را نپذیرفت. سرانجام شاپور بختیار از سران درجه دوم جبهه ملی پیشنهاد شاه را پذیرفت و بنا به خواسته او مجلسین ابزار تمایل به نخست وزیری بختیار نمودند و فرمان گرفت و کابینه را به مجلس معرفی کرد. اما دیگر نه عضو جبهه ملی بود و نه دبیر حزب ایران ، زیرا از هر دو سمت برکنار شده بود. شاه پس از اینکه مجلسین به دولت بختیار رأی اعتماد دادند در روز ۲۶ دی ماه ۱۳۵۷ تهران را با چشمانی گریان به سوی مصر ترک کرد.
    روز ۱۲ بهمن امام خمینی رهبر انقلاب اسلامی از طریق فرودگاه مهرآباد با استقبال باشکوه و بی سابقه در تاریخ وارد تهران شد و نطق معروف خود را در بهشت زهرا ایراد نموده و سلطنت پهلوی را غیر قانونی خواند و سرانجام روز ۲۲ بهمن ماه ۱۳۵۷ آخرین سلسله سلطنتی و ۲۵۰۰ سال شاهنشاهی ایران منقرض گردید.
    محمدرضا پهلوی چند روزی در مصر بسر برد بعد به مراکش رفت ، آنگا چندی در پاناما به سر برد. مجدداً برای معالجه به مصر بازگشت و در سوم مرداد ماه ۱۳۵۹ شمسی که دیگر جائی در کره عالم برای زیستن درگذشت.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  2. #82
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    179
    Array

    پیش فرض

    امام، مردمی بود
    معتقد هستم که در بخشی از برنامه ها و حرکت هایی که در کشور انجام می شود، به صورت غیرمستقیم تلاش بر این است که نام و اندیشه امام(ره) به حاشیه رانده شود. هر چند که شخص مقام معظم رهبری انصافا همیشه از شخصیت امام تجلیل کرده و تاکید دارند که راه امام زنده بماند، اما در مراحل اجرایی شاهد هستیم که از یک سو بسیاری از یاران امام و افرادی که مورد اعتماد ایشان بوده اند، وجودشان کم رنگ می شود و از سوی دیگر تاثیرگذاری آن ها نیز در نظام و کشور کاسته شده و این افراد به حاشیه رانده می شوند. در این میان اما مهم تر از به حاشیه راندن افراد، در عزلت قرار گرفتن فکر و اندیشه بلند امام است.
    چرا که در صورت زنده ماندن امام به عنوان یک مکتب و اندیشه مترقی دینی، ---------- و اجتماعی است که این انقلاب و نظام می تواند پاینده و پایدار باشد اما در شرایط فعلی می بینیم که جریاناتی در سال های اخیر ظهور پیدا کرده اند که در زمان امام، منزوی، مردود و مطرود بوده اند. حتی شاهدیم که برخی از اندیشه های مرتجعانه و به تعبیر امام اندیشه های متحجرانه و واپس گرا که البته همواره مورد بی توجهی و طرد امام نیز قرار می گرفتند امروز به اشکال مختلف میدان داری می کنند و در نقاط مختلف کشور پشتوانه هایی برای خود به دست آورده اند که برای ملت، نظام و کشور خواب های آشفته می بینند. این جریان ها به حدی قوت یافتند که جرات پیدا می کنند اندیشه های نزدیک به خط امام مثل اصلاح طلبی و تفکر خط امامی را به انواع تهمت ها و وابستگی به بیگانگان متهم کرده و این جریان را حتی به عنوان یک جریان وابسته به آمریکا و طیف های جاسوسی آن معرفی می کنند. به عنوان نمونه در بعضی از تحلیل ها می خوانیم که نیروهای خط امام و همه اصلاح طلب ها که بخشی از آن ها جزو نزدیک ترین نیروها به امام بودند، مورد حمله واقع می شوند.
    بنابراین قبول دارم که خطر به حاشیه رانده شدن نزدیکان امام و اندیشه ای ایشان وجود دارد، اگرچه تاکید می کنم و مطمئن هستم که شخص مقام معظم رهبری بر حفظ اندیشه امام پافشاری دارند اما در زمان حیات امام هم کسانی بودند که به فرمایشات ایشان توجهی نداشتند. اکنون هم اگر مقام معظم رهبری فرمایشی داشته باشند و افراد مطیعی باشند که آن ها را اجرایی کنند؛ مشکلی پیش نخواهد آمد اما نقص کار در جایی است که کسانی که ابزار قدرت را در اختیار دارند، تلاش می کنند نظام را به بیراهه بکشانند.
    بنابراین برای بازگشت به اندیشه های امام باید ابتدا دقت شود که امام در مرحله اول یک فرهنگ و طرز تفکر است؛ بنابراین یک طرز تفکر در یک زمان یک اقتضائات خاصی دارد و در زمانی دیگر اقتضا و شرایط خاص دیگر. به همین دلیل اگر بحث خط امام را مطرح می کنیم، مقصودمان این نیست که به تمام شرایط سال های ۵۷ و ۵۸ بازگردیم، بلکه مقصودمان از خط امام زنده نگه داشتن مجموعه تفکرات و بینش و نگرش کلان، مترقی، دینی، ---------- و اجتماعی امام است با در نظر گرفتن و لحاظ کردن شرایط زمانی و مکانی،چرا که هر شرایط زمانی و مکانی دارای اقتضائاتی خاص است به طوری که حتی امام در استنباط از احکام شرعی به دخالت دو عنصر زمان و مکان معتقد بودند، حال چه برسد به تاثیر و دخالت این دو عنصر در فکر و اندیشه های ----------. به همین دلیل برای امام دو نکته از بالاترین درجه اهمیت برخوردار بود: اول، ارزش های اسلامی و رضایت خداوند و دوم رضایت مردم در همه شئون. ما بارها شاهد بودیم که امام خواست و نظر مردم را بر خواست و نظر مسوولان و نخبگان ترجیح می دادند.یعنی هر کجا که مردم رایی داشته و مطالباتی را خواستار بودند و بخش دیگری از مسوولان و نخبگان نظر دیگری داشتند، امام نظر مردم را ترجیح می دادند.
    به عنوان نمونه به خاطر دارم که در زمان حیات ایشان یکی از امام جمعه های مراکز استان ها که فرد بزرگواری هم هست، اما این فرد در یک حرکت مردمی با مردم همکاری نکرده و از مردم جدا شده بود. به طوری که از یک خطری که متوجه مردم و او بود، شانه خالی کرده بود.
    زمانی که امام متوجه این مساله شد و فهمید که او از مردم جدا شده است، تاکید کرد که این شخص که نماینده امام هم بود از مسوولیتش استعفا دهد. از طرفی هر قدر که وی تلاش کرد تا این اتفاق نیفتد امام حتی به وی مهلت مشورت و فکر کردن ندادند و فرد مردمی تری را جایگزین این شخص کردند. این مساله نشان می دهد که امام همواره خواست مردم را مهم تر از هر چیز بعد از رضایت خدا می دانستند، این امر به خصوص در مساله انتخابات و تعیین سرنوشت مردم خود را نشان می داد. ایشان معتقد بودند که هر چه نظر مردم است باید انجام شود.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  3. #83
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    179
    Array

    پیش فرض

    انقلاب اسلامی اصولگرایی و کارآمدی
    هم‌اکنون در آستانه برپایی راهپیمایی ۲۲ بهمن ماه ، روز تجدید میثاق مردم با نظام اسلامی قرار داریم‌. روزی که هر ساله با حضور پرشور اقشار مختلف جامعه گرامی داشته می شود و عقبه مردمی و کارآمدی نظام اسلامی را به عرصه ظهور میرساند.سالیان متمادی‌است که میزان حضور مردم در روز ۲۲ بهمن سیر صعودی داشته است و پیش بینی می شود که ۲۲ بهمن ۸۶یکی از پرشکوه ترین راهپیمایی ها در طول تاریخ انقلاب اسلامی باشد.
    در پیرامون چرایی حرکت مردم به سوی پشتیبانی از حکومت اسلامی دلایل متعددی ذکر شده است که اهم این موارد را می توان در کارآمدی نظام جمهوری اسلامی و پاسخگویی نظام در قبال مطالبات مردمی جستجو کرد.انقلاب اسلامی در بدو پیدایش یعنی ۲۲ بهمن ۵۷ با استفاده از مبانی اسلامی و تعالیم رهبر انقلاب ، به نظام ---------- مترقی ای دست یافت که آن را می توان شکل تکامل یافته مردم سالاری دینی دانست.به عقیده بسیاری از صاحب نظران گفتمان حاکم بر نظام اسلامی یکی از پیشرفته ترین و مدرنترین و در عین حال متعالی ترین شیوه های حکومت مردمی است که در عین توجه به خواسته های مادی جامعه از نقش الهی خود فاصله نگرفته و هر دو جانب امر یعنی مسائل دنیوی و اخروی جامعه را مدنظر قرار داده است.تمسک به چنین گفتمانی در اداره کشور ملزم به بهره گیری از کارویژه هایی متناسب با نوع حکومت است.در واقع می توان کارآمدی یک نظام در عرصه ---------- را بسته به هماهنگی میان وظایف و کارکردهای سایر ساختارها دانست.پس از انقلاب اسلامی در ساخت ---------- شاهد یک تحول جدی و اساسی بودیم. اما سایر زیرمجموعه ها مانند اقتصاد و فرهنگ دچار تغییر چشم گیر و بنیادی نشد.لذا عدم تعادل و تعامل سازنده میان ساحت های ---------- ، اقتصاد و فرهنگ موجد نوعی ناهماهنگی و تنش میان اجزای سیستم حکومتی و نتیجتا القای گفتمان بدکارکردی شد که علی رغم تلا‌شها و توفیقات دولتهای گذشته می توانست به ایجاد شکاف میان مردم و حکومت دامن بزند و سرمایه هایی که مردم سالیان متمادی در قبال آنها خون بها ‌داده اند از بین ببرند لذا به نظر می رسید که ‌می بایست کارگروهی برای بازخوانی بایسته های اسلامی در مجموعه های اقتصادی ،فرهنگی،اجتماعی و... به عرصه بیاید تا بتواند در عین اداره دستگاه ---------- به سایر بخش ها نیز بپردازد.در واقع این امر را می توان موجد اصلی گفتمان اصولگرایی در داخل کشور دانست.
    پس از بازپروری این گفتمان در سیستم حکومتی شاهد حرکت مجموعه های بازمانده به صورت چشمگیر و خیره کننده بودیم.جهشهای اقتصادی،علمی و فرهنگی که در مدت زمان پیدایش این گفتمان به وجود آمد به خوبی موید کارآمدی اصولگرایان می باشد.ظهور نخبگان علمی در عرصه های مختلف که به بازپروری مفاهیم اسلامی با بهره گیری از متدهای جدید می پرداختند پس از مدت زمانی توانست هماهنگی لازم را برای همراهی سایر بخش های جامعه با نظام حکومتی اسلامی را پدید آورد و چالش اصلی پیش روی نظام اسلامی یعنی عدم کارآمدی را برطرف کند.از جمله این شکوفایی ها می توان به اصلاحات جدی در ساختار اقتصادی کشور با حذف تدریجی آثار سوء نظام ربوی از ساختار پولی و مالی،واگذاری های بی سابقه شرکت های دولتی به بخش خصوصی، ارائه سهام عدالت وکاهش فاصله طبقاتی،تحول در نظام بودجه نویسی ،سرمایه گذاری کلان در بخش تحقیقات علمی،ورود به علوم نوین در عین بهره گیری از ظرفیت های داخلی،مبارزه با مخلان آسایش عمومی و اجرای طرح ارتقای امنیت اجتماعی و...اشاره کرد.چنین فعالیت ها و گام های پویشگر ی در تمام زمینه ها منجر به آن شد تا نگاه مردم نسبت به مفهوم کارآمدی نظام اسلامی تغییر کند.ایجاد هماهنگی میان اجزای حکومت در حقیقت امری بود که اصولگرایان از ابتدا به دنبال آن بوده و هم‌اکنون نیز خود را مصرانه تابع این امر می دانند.
    اما در نهایت باید گفت گفتمان اصولگرایی موجد توازن میان ساختار نظام ---------- کشور و در نتیجه ارتقای کارآمدی نظام در اذهان عمومی و در نتیجه حرکت مردم به سوی پشتیبانی از نظام اسلامی بوده است.در واقع می توان گفت سیل عظیم حرکت مردمی در روز ۲۲ بهمن متاثر از باز پروری اسالیب اسلامی در تمامی عرصه هاست که به وسیله اصولگرایان به بدنه جامعه تزریق شده است.هم‌اکنون مردم ندای اسلام خواهی را در لابه لای فریاد های اصولگرایان می شنوند و پشتیبان این جریان در راس قدرت می شوند.اما در سخن آخر باید گفت با توجه به شناخت مردم از ماهیت اصولگرایی می توان فراسویی روشن را برای ایران اسلامی متصور بود که در آن مردم و حکومت دست در دست هم رو به سوی کمال و آرمان های متعالی خود دارند.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  4. #84
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    179
    Array

    پیش فرض

    دغدغه‌های روزهای پس از پیروزی انقلاب
    مدیر مسئولی ۴ نشریه شاهد، مجله دانشگاه و انقلاب، سردبیری مجلات جوانان و اطلاعات علمی در دهه شصت تازمانی که در سال ۷۱ برای ادامه تحصیل به انگلستان می‌رود بخشی از مسئولیت‌های علی منتظری است.
    می‌گوید«ریالی بابت اینها دستمزد نگرفتم و با آنها افتخاری کار می‌کردم.» البته همزمان عضویت شورای مرکزی و مسئول بخش فرهنگی جهاد دانشگاهی از سال ۶۴تا۷۰ بخش دیگر مسئولیت‌هایش را تشکیل می‌دهد.
    پس از آنکه آذر ۷۵ با مدرک دکترای تخصصی بهداشت عمومی و اپیدمیولوژی به کشور بازمی گردد فقط چند ماه کافی است که از سال ۷۶ تا ۸۵ به مدت ۹سال رئیس جهاد دانشگاهی شود. دوره‌ای که دستاوردهای زیادی داشت.
    گفتگو با دکتر علی منتظری که هم اکنون رئیس پژوهشکده علوم بهداشتی جهاد دانشگاهی است فرصتی کوتاه برای مرور روزها انقلاب است و البته آشنایی با دغدغه هایش درباره انقلاب.
    ▪ در آستانه انقلاب اسلامی دانشگاه‌ها چه وضعیتی داشتند؟
    ـ قبل از انقلاب تعداد محدودی دانشگاه وجود داشت. دانشگاه‌های تهرانف ملی، پلی‌تکنیک، صنعتی، علم و صنعت، فردوسی مشهد، شیراز و تبریز و چند مدرسه عالی.
    اوایل انقلاب جمعیت دانشجویان دانشگاه‌های سراسر کشور ۱۰۰ هزار بود. قبل از انقلاب متناسب با سوابق تاریخی و پیشینه مبارزات دانشجویی موقعیت‌های متفاوتی در دانشگاه‌ها وجود داشت. در دانشگاه تهران همه دانشگاه ها فعال نبودند. در دانشگاه صنعتی گارد در داخل دانشگاه موجب تحریک دانشگاه را فراهم کرده بود.
    ▪ دانشجویان با گرایش‌های اسلامی دارای چه تشکل‌هایی بودند؟
    ـ دانشجویان مسلمان تحت عنوان انجمن‌های اسلامی دانشجویان فعالیت می‌کردند. همزمان با امواج توفنده انقلاب، دانشگاه ها نیز به بخشی از اقیانوس انقلاب تبدیل شدند. در حقیقت دانشجویان به عنوان حاملان پیام انقلاب در کنار روحانیون و انقلابیون حرکت می‌کردند.
    ▪ دانشگاه در جریان انقلاب منفعل نبود؟
    ـ به عنوان نهاد چرا، چون نهادی وابسته به نظام بود ولی به عنوان بخشی از جنبش اجتماعی فعال و در حرکت بود و با انقلابیون ارتباطی تنگاتنگ داشت.
    ▪ وضعیت علمی دانشگاه‌ها بیش از انقلاب چگونه بود؟
    ـ به طور نسبی بد نبود ولی آنچه وجود داشت وابستگی کامل بود. دانشگاه با طراحی اجانب برنامه‌ریزی شده بود و تحرک علمی نیز در همین راستا بود. به هیچ وجه استعدادهای داخلی توجه نمی‌شد. به غرب و آمریکا نگاه می‌شد و از الگو و روش آنها استفاده می‌شد.
    وابستگی نظام آموزشی به آمریکا و غرب بود و هماهنند تقی‌زاده استدلال می‌کردند که از فرق تا سر نوک پا باید غربی شویم.
    ▪ دانشجویان کاری هم برای تغییر می‌کردند؟
    ـ دانشگاه به دانشگاه متفاوت بود. برخی دانشجویان به گروه‌های مبارزاتی می‌پیوستند و در دانشگاه حضور نداشتند. برخی دیگر با برگزاری جلسات و اعتصاب‌ها تلاش می‌کردند تا به نوعی مخالفت خود را با رژیم اعلام کنند.
    ▪ دانشجویان مسلمان در ذیل چه تشکل‌هایی جمع شده بودند؟
    ـ بخش وسیع نیروهای مسلمان در انجمن اسلامی دانشجویان بودند و فعالیت می‌کردند و با مشکلات زیادی مواجه بودند نمی‌توانستند حضوری علنی داشته باشند و بیشتر مخفی و پنهانی فعالیت می‌کردند.
    ▪ امیدی به تغییر رژیم پهلوی در میان گروه‌های دانشجویی وجود داشت؟
    ـ بدون امید که نبودند ولی به تغییر فوری فکر نمی‌کردند. فکر می‌کنم نه تنها دانشجویان بلکه بسیاری از افرادی که سالها سابقه فعالیت ---------- داشتند و شکنجه شده بودند، نیز به دنبال نتیجه فوری نبودند.
    کسی باور نمی‌کرد مسیر تحولاتی که از اواخر ۵۶ آغاز شده بود سال ۵۷ به طور طوفانی فراگیر تبدیل شود که نظام فاسد سلطنت و شاهنشاهی را از بین و بن برکند.
    ▪ دلایل تصویر اینکه تغییر رژیم پهلوی سخت است چه بود؟
    ـ غرب و آمریکا پشتیبان رژیم پهلوی بودند و به تدریج شاه پایه‌هاای حکومت استبدادی و اختناق خود را گسترده بود. ساواک به شدت فعال بود. رفرم‌هایی که با پول‌های نفت اعمال شده بود نیز تصور تغییر رژیم پهلوی را قدری سخت کرده بود، اما محاسبه فردی چون امام خمینی(ره) با اتکا به خدا و مردم حسابشان را مردمی چون ما فرق می‌کرد.
    اتفاقات سرعتی بیش از تصور داشت و عمق واقعه چنان بود که نظام سلطنت را واژگون کرد، به گونه‌ای که این آیه قرآن که خانه عنکبوت از سست‌ترین خانه‌ها است، ترجمه‌ای عینی یافت.
    ▪ چه اقداماتی باعث فروپاشی رژیم پهلوی شد؟
    ـ افراط نظام شاهنشاهی در دین‌زدایی از جامعه و ستیز با اسلام، به وجود آمدن طبقات جدید و ایجاد نوعی اولیگارشی باعث فروپاشی رژیم پهلوی شد. از سوی دیگر رهبری امام خمینی(ره) که جوهر انقلاب بودند و اتکا به خدا و مردم آزادگی و جرئتی از ایشان از خود نشان داده بودند، زمینه‌های پیروزی انقلاب را حول محور اسلام بسیج کردند.
    بسیج مردم حول محور مبارزه با دشمن مشترک به جای پرداختن به حواشی باعث شد که حرکت تفند مرد رژیم پهلوی را ساقط کند چرا که کارگزاران رژیم تا زمانیکه منافعشان ایجاب می‌کرد طرفدار شاه بودند تا منافعشان به خطر افتاد صحنه را ترک کرده و فرار کردند.
    ▪ چه تصویری از وضعیت دانشگاه در سالهای اول انقلاب در ذهنتان باقی مانده است؟
    ـ دانشگاه در ایام منتهی به انقلاب به محلی برای مناظره و مباحثه تبدیل شده و به مکانی برای تظاهرات فکری در آن زمان بود. در محیط دانشگاه دسته دسته مردم و دانشجویان با یکدیگر بحث می‌کردند و راجع به حقانیت انقلاب و بعضی مواضع رهبران انقلاب به گفت و گو و مجادله می‌پرداختند و گروه‌هایی نیز به معرفی خود می‌پرداختند.
    درگیری فکری میان مسلمان و مارکسیست‌ها که به تبلیغ خود می‌پرداختند و کتابهای خود را از پستوها خارج کرده بودند و می‌فروختند در کنار مباحث داغ و اطلاعیه‌ها و بیانیه های گوناگون بسیار چشمگیر بود.
    ▪ در این مباحث شرکت می‌کردید؟
    ـ گاهی شرکت کرده برخی اوقات می‌گذشتیم و یا مداخله می‌کردیم. اوایل نمی‌خواستیم اختلاف حاصل شود و به دنبال نوعی وفاق و مدارا با هم‌کلاسی‌ها و هم‌دانشگاهی‌ها بودیم ولی به تدریج اختلافات شدت گرفت.
    عده‌ای تابلوهایی درست کرده بودند و بعد از مدتی دانشجویان که تا دیروز با هم بودند یا گفتند توده‌ای هستیم یا می‌گفتند چریک فدایی خلقیم و ... در میان نیروهای مسلمان هم عده‌ای گفتند ما سازمان دانشجویان مسلمانیم که همان بخش دانشجویی و نیروهای وابسته به مجاهدین خلق بودند.
    بنا و روش آنها بر دعوا، جدایی و اختلاف و فحاشی به انقلاب و رهبران آن بود. البته نسبت به امام جرات نداشتند ولی به سایر رهبران انقلاب حمله می‌کردند.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  5. #85
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    179
    Array

    پیش فرض

    چالشهای امریکا برای احیای سیاست‏های خود در اوراسیا
    حوزه استرات‍‍‍ژیک خزر در طول سالهای گذشته بنابر ملاحظات مختلف ---------- و اقتصادی مورد توجه بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای بوده است. در این میان ایالات متحد امریکا بوی‍ژه در سالهای پس از فروپاشی شوروی نگاه خاصی به این حوزه داشته است. شماری از ملاحظات ---------- و اقتصادی محرک واشنگتن برای تدارک حضور گسترده در منطقه خزر بوده است. در میان مولفه های اصلی تاثیر گذار بر ---------- امریکا نسبت به این منطقه مسئله انرژی از اهمیت خاصی برخوردار است. مقامات کاخ سفید به این منطقه بعنوان یک منبع مهم تامین انرژی غرب نگاه می کنند. این امر از دلایل اصلی تلاش واشنگتن برای برقرار روابطی نزدیک با هر یک از کشورهای منطقه است.
    در این رابطه سیاستمداران امریکایی تلاش دارند تا سطح روابط و همکاری های کشورشان را با دولتهای ساحلی چون ترکمنستان، قزاقستان و آذربایجان ارتقا بخشند و مقامات این کشورها را متقاعد سازند که شرایط را برای استفاده بیشتر شرکتهای امریکایی از ذخایر عظیم انرژی این منطقه مهیا نمایند. بر این اساس اخیرا برخی تحرکات دیپلماتیک از سوی امریکا به انجام رسیده که از آن جمله میتوان به تاسیس یک اداره جدید تحت عنوان "هماهنگ کننده دیپلماسی انرژی اوراسیا" اشاره کرد. لازم به ذکر است که مسئول این نهاد وظیفه جلب رضایت دولتهای منطقه را برای فراهم کردن زمینه حضور بیشتر شرکتهای امریکایی در فرایند استخراج و توسعه منابع انرژی این کشورها بر عهده دارد. در چنین شرایطی کارشناسان و تحلیل گران مجموعه اقدامات اخیر را در راستای فعال ساختن مجدد ---------- امریکا در حوزه خزر قلمداد می کنند.
    به نظر می رسد که ایالات متحده امریکا قصد دارد تا در حوزه خزر به احیای آن نوع استراتژی بپردازد که موجبات احداث خط لوله باکو- تفلیس- جیحان (بی تی سی) را در اواخر دهه ۹۰ و اوایل دهه فعلی فراهم ساخت. مقامات امریکایی راه اندازی این خط لوله را یکی از موفقیتهای بزرگ واشنگتن در معادلات انرژی این حوزه می دانند. با اینحال شماری از کارشناسان اعتقاد دارند که پیگیری این ---------- در شرایط فعلی چندان امکانپذیر نیست.
    مخالفان در تبیین شرایط نوین منطقه به عوامل مختلفی اشاره می کنند. از جمله آنکه روسیه بعنوان یکی از بانفوذترین بازیگران حوزه خزر در حال حاضر از وضعیت و موقعیت به مراتب بهتر و تثبیت شده تری نسبت به دوره ای که امریکا پروژه بی تی سی را در منطقه آغاز کرد برخوردار است. بدین ترتیب و با در نظر داشتن رفتار رقابتی مسکو و واشنگتن در حوزه خزر میتوان مدعی شد که ایالات متحده برای پیگیری سیاستهای خود در منطقه با رقیب قدرتمندی که سعی در کنترل واشنگتن در منطقه دارد مواجه است.
    لازم به ذکر است که روسیه در حال حاضر در حوزه خزر از مزیتها و منافع گسترده ای سود می برد. برای مثال در دسامبر گذشته موافقتنامه مهمی میان رهبران روسیه، ترکمنستان و قزاقستان به امضا رسید. این قرارداد به منظور توسعه خط لوله ای که در امتداد سواحل خزر قرار دارد منعقد گردید. به طور کلی روسیه تلاش دارد تا ژئوپولتیک خطوط لوله نفت و گاز حوزه خزر را مطابق با ملاحظات و منافع خود تعیین نماید. از اینرو این کشور به شدت و به طور فعال با طرحهایی که به منظور محروم ساختن مسکو از مزایای ترانزیت منابع انرژی خزر تدارک دیده شده اند مخالفت می کند. این وضعیت مانع عمده ای برای اجرای برنامه های امریکا در حوزه خزر می باشد.
    در تبیین مشکلات فراروی واشنگتن برای احیای سیاستهای مربوط به دهه گذشته، کارشناسان به گرفتاریهایی حاد کنونی امریکا در حوزه ---------- خارجی نیز اشاره دارند. پایداری و توسعه این گرفتاریها بر تضعیف قابلیتهای کلی امریکا جهت بازتولید سیاستهای قبلی این کشور در منطقه خزر تاثیری مستقیم دارد. در این زمینه کارشناسان و تحلیل گران به مشکلات موجود امریکا در عراق اشاره دارند. آنها معتقدند که سطح بالای درگیری واشنگتن در بحران مذکور ایالات متحده را با مشکل فقدان منابع و نفوذ لازم برای فایق آمدن بر موانع متعدد فراروی خود در حوزه خزر رو به رو کرده است.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  6. #86
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    179
    Array

    پیش فرض

    اساسا یکی از موضوعاتی که برای به چالش کشیدن ---------- خارجی دولت بوش از سوی مخالفان در داخل امریکا مورد اشاره قرار می گیرد آنست که پیگیری سیاستهای افراطی و پر هزینه در حوزه هایی چون افغانستان و عراق موجبات عدم توجه کافی امریکا به سایر حوزه ها و در نتیجه تضعیف نفوذ و موقعیت این کشور در حوزه های مذکور را فراهم ساخته است. در این میان حوزه خزر بعنوان یکی از مهم ترین و مشهودترین نمونه ها مورد اشاره قرار می گیرد. این مسئله نیز بعنوان یکی دیگر از موانع فراروی واشنگتن برای اجرای برنامه های سابق خود در منطقه قلمداد می شود.
    واقعیت دیگری که امروز در منطقه وجود دارد آنست که کشورهای حوزه خزر در مقایسه با سالهای نخستین استقلال از فروپاشی شوروی سیاستهای عملگرایانه تری را دنبال می کنند. در حال حاضر گرایشات روس ترسی و روس گریزی در میان آنها به نسبت سالهای قبل بسیار کمتر شده است. این در حالیست که در گذشته گرایش مذکور مانع از تمایل آنها برای همکاری با مسکو در حوزه انرژی می شد.
    در حال حاضر پیگیری یک ---------- عملگرایانه تر موجبات برجسته شدن محاسبه هزینه – فایده را در تصمیم گیریهای این کشورها فراهم ساخته است. این محاسبه ممکن است گزینه چشم پوشی از مزیتهای همکاری با روسیه بدلیل پیروی از ملاحظات امریکا را به گزینه ای غیر قابل توجیه تبدیل نماید.
    مانع مهم دیگر آنست که شرکتهای غربی ممکن است بخشی از مزیتهای رقابتی خود در دهه ۹۰ را از دست داده باشند. لازم به ذکر است که در اوایل دهه قبل، امریکا ادعا می کرد که شرکتهای غربی در مقایسه با همتایان روسی و چینی خود تکنولوزی و تخصص بالاتری را به کشورهای منطقه ارائه می دهند. این در حالیست که در دهه جدید شرکتهای چینی و روسی نیز در زمینه انجام عملیاتها و اقدامات مربوط به استخراج و انتقال انرژی در حوزه خزر تجارب ارزشمندی را بدست آورده و شرایط تکنولوژیکی خود را نیز بهبود بخشیده اند از اینرو مزیت سابق شرکتهای غربی در دوره فعلی اساسا وجود ندارد.
    مجموعه عوامل مذکور از یک واقعیت اساسی حکایت دارد و آن اینکه ایالات متحده امریکا برای پیگیری و اجرای سیاستهای دهه ۹۰ خود در حوزه خزر با مشکلات، موانع و چالشهای مهم و تعیین کننده ای مواجه است. این موانع امکان تحقق برخی از اهداف اساسی امریکا نظیر ترسیم ژئوپولتیک خطوط لوله منطقه، مطابق و موافق با منافع انحصاری خود را کمرنگ ساخته است. برآیند نهایی این وضعیت رقابتی تر شدن محیط عملیاتی حوزه خزر در زمینه انرژی برای بازیگران مختلف است.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  7. #87
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    179
    Array

    پیش فرض

    امپریالیسم جمعی
    فتح امپریالیستی سیارۀ زمین توسط اروپائیها و فرزندانشان در آمریکای شمالی در دو مرحله تحقق یافت و شاید که در عصر حاضر نیز شاهد سومین مرحله تکوینی آن باشیم. اصطلاح « امپریالیسم جمعی » می تواند معرف شکل نوین این جهان گشایی باشد.
    در گذشته، قدرت ملّی بود که گسترش شرکتهای تجاری را تضمین می کرد و مدیریت حضور جهانی آنرا بر عهده داشت، ولی امروز تناسب این رابطه بشکل معکوس عمل می کند. زیرا از این پس ادارۀ مشترک بازار و نظام ---------- حاکم در جهان بر حسب منافع منفرد ساخت و سامان نیافته، بلکه ترجمان تشکل منافع مشترک سرمایه های فراملیتی تمام شرکای سه گانه یعنی ایالات متحده، اروپا و ژاپن می باشد. در این چهار چوب سلطه جویی ایالات متحده تنها به دلیل دفاع از منافع ایالات متحده عمل نمی کند بلکه حامی منافع مشترک مجامع کاپیتالیستی ست.
    ● امپریالیسم مرحلۀ دائمی کاپیتالیسم
    نخستین وحلۀ گسترش ویرانگر امپریالیسم پیرامون فتوحات آمریکاییها در چهار چوب نظام تجاری آتلانتیک و اروپای آن دوران ساخت و سامان یافت. و سرانجام ایالات متحده بر ویرانه های تمدن بومی سرخپوستان و استعمار اسپانیا و رواج مسیحیت بنیانگذاری شد و یا به عبارت ساده تر بر اساس نسل کشی تحقق یافت. چنین نمونه ای از نژادپرستی بنیادی نزد استعمارگران آنگلوساکسون در مناطق دیگر نیز تکرار شد، در استرالیا، در زلاند جدید، در تاسمانی (که حاکی از کاملترین نسل کشی در تاریخ می باشد). زیرا اگر اسپانیاییهای کاتولیک بنام مذهب بر آن بودند تا اقوام و ملتهای مغلوب را به دین خود درآورند، آنگلوساکسونهای پروتستان به تأویل خاص خود از انجیل قتل عام کافران را مجاز می دانستند. بعلت قتل عام سرخپوستان – یا طی سرکوب مقاومتهایشان – نظام ننگین برده داری سیاه پوستان به ضرورتی اجتناب ناپذیر تبدیل شد تا جهت کار در مناطق حاصلخیز جایگزین بومیان شوند. امروز هیچکس تردیدی در انگیزه های واقعی تمام این حوادث دهشتناک ندارد و هیچکس نیست که به رابطۀ تنگاتنگ چنین فجایعی با گسترش سرمایه های تجاری آگاه نباشد. با این وجود اروپاییهای آن دوران گفتمانهای ایده ئولوژیکی را پذیرفتند که چنین فجایعی را مجاز می دانست. البته افراد معترض دیگری هم بودند مثل لاس کازاس (۱) .
    ویرانگریها و فجایع این نخستین فصل جهان گشایی کاپیتالیسم – با تأخیر – موجب پیدایش نیروهای آزادیخواهی شد که در این وقایع تردید کرده و آنها را محکوم می دانستند. انقلاب آمریکا که اینهمه از جانب خیلی از انتقلابیون سال ۱۷۸۹ مورد تمجدید قرار گرفته است و امروز نیز بیش از هر زمان دیگری ستایش می شود، به اعتقاد من انقلابی ---------- محدودی بود که هیچ برد اجتماعی نداشت. مستعمره نشینهای آمریکایی در قیامشان علیه دستگاه سلطنتی انگلیس به هیچ وجه قصد متحول ساختن روابط اقتصادی و اجتماعی را نداشتند و تنها می خواستند منافع خودشان را برای خودشان نگهدارند تا از این پس مجبور نباشند که بخشی از آنرا با طبقۀ حاکم در سرزمین اجدادی خود تقسیم کنند.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  8. #88
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    179
    Array

    پیش فرض

    آنها در پی کسب قدرت برای خودشان بودند، نه برای تحقق بخشیدن بکار دیگری بجز آنچه تا پیش از این در دوران استعمار انجام می دادند، بلکه برای اینکه بتوانند جهت منافعشان، بشکل مصممتری به همان راه و روش ادامه دهند. هدف آنها پیش از هر چیز تصاحب سرزمینها بیشتر و گسترش متصرفاتشان بطرف غرب بود و چنین امری آنان را ملزم می ساخت تا نسل سرخپوستان را منقرض ساخته و قتل عامشان کنند. تثبیت نظام برده داری نیز در همین چهارچوب مطرح بود و هیچ شک و شبهه ای در آن وجود نداشت. رهبران انقلابی انقلاب آمریکا همگی و یا تقریبا همگی از زمره صاحبان برده بودند و در پیشداوریهایشان در این زمینه هیچگونه تلزلزلی بخود راه نمی دادند. تقریبا یک قرن دیگرمی بایستی سپری می شد تا نظام برده داری ملغا گردد و بازهم یک قرن دیگر لازم بود تا سیاه پوستان آمریکا به حداقل حقوق شهروندی خود دست یابند، بی آنکه در نژادپرستی عمیق فرهنگ حاکم انشقاقی روی داده باشد. در واقع در آمریکای این دوران تنها یک انقلاب اجتماعی بوقوع پیوست و آنهم انقلابی بود که توسط برده های شهر سنت- دمینگ (۲) تحقق پذیرفت وخود آنها بودند که آزادیشان را بدست آوردند. البته اینکه بعدها این انقلاب به چه سرنوشتی دچار شد، موضوع دیگری ست.
    انقلابهای آمریکای اسپانیایی( به استثنای برزیل که در آنجا هیچ حادثه ای بوقوع نپیوست) نیز دقیقا واجد همان خصوصیاتی بود که آمریکای انگلیسی : کرئولها (۳) از نظام سلطنتی اسپانیا خلع ید کردند تا بشکل مستقل به همان سیاق ادامه دهند. بنابراین می بایستی یک قرن بگذرد تا با انقلاب مکزیک در سالهای ۱۹۱۰ و ۱۹۲۰ و سپس در ادامۀ آن نیم قرن بعد با انقلاب کوبا، آمریکای لاتین خروج از« نظام ۱۴۹۲» را آغاز کند. با این وجود چنین روندی هنوز از تحقق قطعی بسیار دور است و ما حتی امروز می توانیم شاهد گفتمانهایی باشیم که با الفاظ مشکوکی آمیخته که حقوق « مردم بومی » را مطرح می کنند، و گویی که تمام مردمانی که در جایی زندگی می کنند ، در خانۀ خود « بومی » نیستند!
    نکته ای را که به اعتقاد من می توانیم بعنوان شکاف بنیادی دموکراسی آمریکایی برآورد کنیم که امروز نیز بعنوان سرمشق جهانی مطرح شده است (!) سرمنشأ آن در همین نخستین مراحل گسترش امپریالیسم در نظام کاپیتالیستی نهفته است که حقیقتا وجود داشته است.
    دومین مرحلۀ ویرانگریهای امپریالیسم بر اساس انقلاب صنعتی بنا گردید وفرمانبردار ساختن استعمارات آسیایی و آفریقایی نیز از پیامدهای آن بود. « گشایش بازار » - اجباری ساختن مصرف تریاک برای چینیها توسط پوریتانهای انگلیسی (۴) – و همانطور که امروز همه می دانیم، تصاحب منابع طبیعی کرۀ زمین انگیزه های واقعی را تشکیل می دادند. ولی یکبار دیگر اذهان اروپایی (به انضمام جنبش کارگری دومین انترناسیونال) چنین واقعیاتی را ندیدند و دوباره گفتمان قانونگذار سرمایه را پذیرفتند. اینبار موضوع عبارت بود از « مأموریت تمدن ساز ». صداهای آگاهانه ای که در این دوران از گوشه و کنار بگوش می رسد، صداهای بورژواهای بی پروایی نظیر سسسیل رودز (۵) است که بخاطر اجتناب از انقلاب اجتماعی در انگلستان برای فتح استعمارات تبلیغ می کند. علاوه بر اینها صداهای معترض از کمون پاریس تا بولشویکها بود که البته انعکاس چندانی نداشت. این دومین مرحله از ویرانگریهای امپریالیسم، سر منشأ مهمترین مسائلی ست که بشریت هرگز با آن روبرو نشده بود : تمرکز عظیمی که رابطۀ نابرابر بین مردمان جهان را از یک به دو حداکثر در سال ۱۸۰۰ و امروز آنچه که مربوط به ۸۰ درصد مردم جهان می شود رابطه یک به شصت است. مراکز ذینفع سیستم کنونی تنها شامل ۲۰ درصد مردم جهان می شود. پیشرفتهای شگرف تمدن کاپیتالیست در عین حال موجب منازعات خشونتبار بی سابقه ای بین قدرتهای امپریالیستی بوده است.
    خشونت امپریالیست دوباره نیروهایی را بوجود آوردند و علیه طرحهای انقلاب سوسیالیستی (روسیه، چین یعنی – نه بر حسب اتفاق – که همیشه در حاشیه قرار داشتند و قربانی گسترش امپریالیست و تمرکز نظام کاپیتالیسم موجود شدند) و انقلابهای آزادیبخش ملّی بکار بستند. بعد از جنگ جهانی دوّم قربانیانشان نیم قرن عقب نشینی را به آنها تحمیل کردند که موجب تشویق این توهم شد که سرانجام کاپیتالیسم بناگزیر راه مدارا در پیش گرفته و به تمدن دست یافته است.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  9. #89
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    179
    Array

    پیش فرض

    در نیت من نیست که تمام تاریخ عصر مدرن، از سال ۱۴۹۲ را به تنها بعد امپریالیستی آن منحصر سازم، ولی تنها می خواستم روی چنین موضوعی تأکید کرده باشم، زیرا ایده ئولوژی حاکم در اروپای اروپا محور بشکل دائمی آنرا به حاشیه کشیده و برد آن را ندیده گرفته است. کاپیتالیسم در عین حال واجد فرهنگی ست که بر اساس ازخود بیگانگی اقتصاد- باور بنیانگذاری شده که بدون آن نمی توانیم گسترش امپریالیستی را درک کنیم، و بر این اساس می توانیم آنرا به مردم خاص اروپا و فرهنگشان نسبت دهیم، همین رابطه را می توانیم در فرهنگ ملتهای آسیایی و آفریقایی نیز در نظر گیریم. به همین علت کاپیتالیسم از همان منشأ اصلی خود و بشکل دائمی تحت تأثیر تناقضات غیر قابل حل بوده و به همین علت پیوسته گذار از آن طبیعتا به ذهن مسترد شده است. این نیاز اجتماعی خیلی زود و در تمام مراحل پر اهمیت تاریخ مدرن خود را نشان داده است. چنین خواستی را بشکل فعال در سه انقلاب بزرگ عصر مدرن مشاهده می کنیم، فرانسه، روسیه و چین. با این وجود انقلاب فرانسه از این جهت حائز اهمیت ویژه ای در تاریخ مدرن است. جناح رادیکال ژاکوبین خیلی زود طرح متناقض بورژوازی را افشا می کند و بروشنی ماهیت آنرا آشکار می سازد، به این معنا که لیبرالیسم اقتصادی دشمن دموکراسی ست. این جریان ---------- تلاش می کرد که بینش انقلاب مردمی را متحقق سازد تا گذار از شرایط بورژوایی را امکان پذیر سازد. از این جریان افراطی نخستین نسل منتقدین کمونیست پا به عرصۀ مبارزات ضد کاپیتالیستی گذاشتند، از این جمله می توانیم جنبش « بابوویستها » (۶) را یادآور شویم . به همین منوال انقلابهای روس و چین اجرای وظایفی را که مطلوب کمونیستها بود به جوامع خود تحمیل کردند که در واقع از عهدۀ آن بر نمی آمدند. بنابراین اتفاقی نیست که هریک از این انقلابها – بر خلاف دیگران – به مرحلۀ ثانوی احیا و یا بازسازی منتهی گردید. با این وجود پیشرفتهایی که در چنین انقلابهایی تحقق یافت، نماد زندۀ آیندگان خواهد بود زیرا بذر آرمان برابری انسانها و آزادی آنان و الغای از خودبیگانگی ناشی از نظام سرمایه داری را در قلب طرحهایشان کاشته بودند که جوانه های بسیار زودرس آنرا در انقلاب فرانسه مشاهده می کنیم.
    مسائل امپریالیسم ودر پی آن مسائل جبهۀ مخالف یعنی موضوع آزادی و گسترش در سرتاسر تاریخ نظام سرمایه داری تا امروز ادامه داشته و قویا سنگینی می کند.
    به این ترتیب است که جنبشهای آزادیبخش در فردای جنگ جهانی دوّم استقلال ---------- ملتهای آسیایی و آفریقایی را بچنگ آوردند و نه تنها به نظام استعماراتی خاتمه بخشیدند بلکه به گسترش اروپا نیز که در تاریخ ۱۴۹۲ آغاز شده بود پایان دادند. چنین گسترشی شکلی بود که توسعۀ سرمایه داری در روند تاریخی طی چهار قرن و نیم بخود گرفته (۱۵۰۰ تا ۱۹۵۰) بطوریکه این دو بعد به یک واقعیت یگانه تعلق داشته و هیچگاه از یکدیگر جدایی پذیر نبوده اند. فروپاشی « نظام جهانی ۱۴۹۲» مطمئنا در اواخر قرن هجدهم و آغاز قرن نوزدهم با استقلال آمریکا آغاز شده بود، ولی چنین موردی صرفا ظاهری ست، زیرا استقلال مزبور توسط بومیان تحقق نیافته بود بلکه توسط مهاجرین و استعمار نشینانی به منصۀ ظهور رسیده بود که به عبارتی آمریکا را به اروپای دوّم تبدیل کرده بودند.
    ولی استقلالی که مردم آسیا و آفریقا بدست آوردند مفهوم کاملا متفاوتی داشت. طبقات اجتماعی حاکم در کشورهای استعمارگر اروپا سرانجام دریافتند که براستی برگ تازه ای در تاریخ گشوده است، و دریافتند که باید از بینش سنتیشان صرفنظر کنند که پیش از این پیشرفت سرمایۀ داخلی را در گرو گسترش استعماراتی می دانست. زیرا چنین بینشی نه تنها به قدرتهای استعماری قدیمی و در وحلۀ نخست انگلستان، فرانسه و هلند تعلق داشت بلکه مراکز تازۀ سرمایه داری را نیز در بر می گرفت که در طول قرن نوزدهم تشکیل یافته بود، یعنی آلمان، ایالات متحده و ژاپن. منازعات داخلی اروپا و بین المللی در وحلۀ نخست از نتایج تقسیم استعماری و امپریالیستی ناشی از نظام ۱۴۹۲ بود. بنابراین طبقات حاکم دولتهای اروپایی و مراکز سرمایه داری بعد از جنگ چشم انداز تازه ای را برای ایجاد اروپای متحد طرح ریزی کردند. به این ترتیب ایجاد اتحادیۀ اروپا در منطق ساختاری خود به منازعات داخلی اروپا و سیستم ۱۴۹۲ یعنی نظام استعماراتی عهد قدیم خاتمه داد. صرفنظر کردن از مزیتهای نظام استعماری نیز بسادگی انجام نگرفت و تنها زمانی دست از چنین روشهایی کشیدند که جنگهای استعماری به نفع مردمان شورشی تمام می شد. و اتفاقی نبود که قرارداد رم که به اتحاد شش کشور اروپایی جامۀ عمل می پوشاند [۱۹۵۷] همزمان با تعیین چهار چوب قوانینی مصادف می شود که موضوع آن استقلال آخرین استعمارات فرانسوی در آفریقا ست. چند سال بعد دوگل خط مشی اروپایی فرانسه را در رابطه با سنت قدیمی و در رابطه با گزینش استعماری بروشنی مطرح کرد. ایجاد فضای کلان اروپایی، پیشرفته، ثروتمند، با در اختیار داشتن توان تکنولوژیک و علمی پیشگام و به همین منوال با نیروی نظامی قدرتمند سنتی از عناصر تشکیل دهندۀ ترکیبی منسجم بودند که بر اساس آن و بدون استعمارات، می توانستند جهش تازه ای را در انباشت ثروت فراهم بیاورند. یعنی بر اساس گسترش جهانی از نوعی تازه که با سیستم ۱۴۹۲ تفاوت داشت.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  10. #90
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    179
    Array

    پیش فرض

    حال پرسش اینجاست که این نظام جهانی جدید با نظام استعماری قدیم چه تفاوتهایی دارد و آیا مثل گذشته تک قطبی خواهد بود و یا اینکه با توجه به پایه های تازه کاملا متحول می شود. بدون شک چنین اتحادیه ای نه تنها هنوز خیلی دور از تشکل نهایی خود می باشد بلکه در حال گذراندن بحرانهایی ست که انسجام و برد آنرا زیر علامت سؤال می برد، و راه حلهای اتحاد ---------- اروپا نیز که چنین صلحی را فراهم آورده است، هنوز در رابطه با واقعیات تاریخی ملّی قانع کننده بنظر نمی رسد.
    علاوه بر این، در رابطه با نقطۀ مفصلی فضای اقتصادی و ---------- اروپا در سطح جهانی هنوز ساخت و سامان آن به پایان نرسیده و تا اینجا ابهاماتی داشته و حتی می توانیم بگوییم که در فضای مه آلودی بسر می برد. آیا فضای اقتصادی اتحادیۀ اروپا در پی رقابت با اروپای دوّم یعنی ایالات متحده است؟ و این رقابت چگونه در رابطه با اروپا و آمریکا و بقیۀ جهان تأثیر خواهد گذاشت؟ آیا رقبا همانند قدرتهای امپریالیستی دورانهای گذشته با هم برخورد خواهند کرد؟ و یا اینکه حرکات خود را با یکدیگر هماهنگ خواهند ساخت؟ و در این صورت آیا اروپاییها با ارجاع به نمایندگی واشینگین و گزینش ---------- در پیروی از خط مشی آمریکا، امپریالیسم نظام ۱۴۹۲ را تمدید خواهند کرد؟ تحت چه شرایطی ساخت و ساز اروپای مزبور در متن جهانی سازی امروز می تواند به نظام ۱۴۹۲ خاتمه دهد؟
    امروز ما شاهد آغاز گسترش سومین موج جهانی ویرانگر توسط امپریالیسم هستیم که ناشی از فروپاشی شوروی و در عین حال فروپاشی ملی گرایی مردمی در کشورهای جهان سوّم بوده است. اهداف سرمایه های حاکم همواره همان است که بود یعنی : کنترل گسترش بازارها، چپاول منابع طبیعی جهان، بهره برداری بی حد و حسر از نیروی کار در مناطق حاشیه ای. اگر چه چنین اهدافی در شرایط تازه ای پی گیری می شود و با خصوصیات دوران امپریالیستی عهد قدیم کاملا متفاوت است. گفتمان ایده ئولوژیک برای متقاعد ساختن اذهان عمومی در مراکز سه گانه نیز متحول شده و از این پس به بهانۀ « مداخله بعنوان انجام وظیفه» که دفاع از « دموکراسی » ، « حقوق ملتها»، و مأموریتهای « بشر دوستانه » را توجیه می کنند.
    ولی اگر ابزارسازی بی پروای چنین گفتمانی برای آسیاییها و آفریقاییها روشن بنظر می رسد که تا چه اندازه با واقعیات تناقض دارد، ولی با این وجود افکار عمومی اروپا با شور و شوق بی سابقه ای از این گفتمان استقبال می کنند همانطور که در دورانهای گذشتۀ استعماری پذیرای آن بودند.
    ● امپریالیسم جمعی سه گانه
    در طی دو مرحلۀ پر اهمیت پیشین گسترش امپریالیسم ( مرحلۀ تجاری ۱۵۰۰- ۱۸۰۰ و بعد مرحلۀ کلاسیک از ۱۸۰۰ تا جنگ جهانی دوّم) همواره بشکل جمعی عمل می کرد. امپریالیستها در رقابت خشونتبار دائمی با یکدیگر بودند و تا جایی که منازعات امپریالیستها همواره مرکز حوادث تاریخی را تشکیل می داد. لنین و بوخارین در نظریاتشان دربارۀ امپریالیسم بر این عقیده بودند که منازعات خشونتبار و اجتناب ناپذیر ( که جنگ جهانی اوّل یکی از شواهد بارز بشمار می آمد) پرولتاریای مراکز صنعتی را بسوی انقلاب هدایت خواهند کرد. « خیانت » رویکردهای ---------- سوسیال- دموکرات که متحد بورژوازی امپریالیست (ناسیونال) بودند می بایستی تحت تأثیر شورش کارگران که گوشت دم توپ بودند، (تئوریکمان) از هم فرو می پاشید. بر اساس نظریات آنها، انقلاب جهانی (حداقل در مراکز اروپایی) از حلقۀ ضعیف زنجیرۀ سیستم یعنی روسیه باید آغاز شود. و این نظریه در دستور روز قرار گرفت. از طرف دیگر لنین و بوخارین این نقد امپریالیسم در عصر خود را با نقد کاپیتالیسم که به مرحلۀ تجزیه رسیده بود تداعی و تعبیر می کردند. حاکمیت سرمایۀ مالی، خصوصیت جدید مرحلۀ انحصارات، از این پس ترجمان خصلت انگلی سرمایه بشمار می آمد.
    بوخارین با هوش و ذکاوت و شوخ طبعی نیشداری به تحلیل تحولات در ایده ئولوژی سرمایه داری پرداخته و بجای مدح کارفرمایان تولید کننده، نزول خوارها را به باد انتقاد می گیرد. در این رابطه ( تغییر کارفرمای تولید کننده به نزول خوار) او عارضۀ کهولت سیستم را مشاهده می کند. و همین امر انگیزه ای مزید بر علت می گردد تا او به ضرورت انقلاب سوسیالیستی بیاندیشد و آنرا امری ممکن بداند. چنین تاریخی گویی که دوباره در حال تکرار شدن است. با سیستم مالی جدید و گفتمان جدید در باب اشکال تراکم ارث و میراث، می توانیم شاهد جابجایی جایگاه کارفرمای تولید کننده و نزول خوار باشیم که موقعیت برتر را احراز می کند.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

صفحه 9 از 31 نخستنخست ... 567891011121319 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/