صفحه 9 از 20 نخستنخست ... 567891011121319 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 81 تا 90 , از مجموع 193

موضوع: زندگی نامه و اشعار هوشنگ ابتهاج

  1. #81
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3150
    Array

    پیش فرض

    خاکستر

    چون خواب ناز بود که باز از سرم گذشت
    نامهربان من که به ناز از برم گذشت
    چون ابر نوبهار بگریم درین چمن
    از حسرت گلی که ز چشم ترم گذشت
    منظور من که منظره افروز عالمی ست
    چون برق خنده ای زد و از منظرم گذشت
    آخر به عزم پرسش پروانه شمع بزم
    آمد ولی چو باد به خکسترم گذشت
    دریای لطف بودی و من مانده با سراب
    دل آنگهت شناخت که آب از سرم گذشت
    منت کش خیال توام کز سر کرم
    همخوابه ی شبم شد و بر بسترم گذشت
    جان پرورست لطف تو ای اشک ژاله ، لیک
    دیر آمدی و کار گل پرپرم گذشت
    خوناب درد گشت و ز چشمم فرو چکید
    هر آرزو که از دل خوش باورم گذشت
    صد چشمه اشک غم شد و صد باغ لاله داغ
    هر دم که خاطرات تو از خاطرم گذشت
    خوش سایه روشنی است تماشای یار را
    این دود آه و شعله که بر دفترم گذشت
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  2. #82
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3150
    Array

    پیش فرض

    مرغ پریده

    هنوز چشم مرادم رخ تو سیر ندیده
    هوا گرفتی و رفتی ز کف چو مرغ پریده
    تو را به روی زمین دیدم و شکفتم و گفتم
    که این فرشته برای من از بهشت رسیده
    بیا که چشم و چراغم تو بودی از همه عالم
    خدای را به کجا رفتی ای فروغ دو دیده
    هزار بار گذشتی به ناز و هیچ نگفتی
    که چونی ای به سر راه انتظار کشیده
    چه خواهی از سر من ای سیاهی شب هجران
    سپید کردی چشمم در انتظار سپیده
    به دست کوته من دامن تو کی رسد ای گل
    که پای خسته ی من عمری از پی تو دویده
    ترانه ی غزل دلکشم مگر نشنفتی
    که رام من نشدی آخر ای غزال رمیده
    خموش سایه که شعر تو را دگر نپسندم
    که دوش گوش دلم شعر شهریار شنیده
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  3. #83
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3150
    Array

    پیش فرض

    پیام پرستو

    بیا که بار دگر گل به بار می اید
    بیار باده که بوی بهار می اید
    هزار غم ز تو دارم به دل ، بیا ای گل
    که گل شکفته و بانگ هزار می اید
    طرب میانه ی خوش نیست با منش چه کنم
    خوشا غم تو که با ما کنار می اید
    نه من زداغ تو ای گل به خون نشستم و بس
    که لاله هم به چمن داغدار می اید
    دل چو غنچه ی من نشکفد به بوی بهار
    بهار من بود آن گه که یار می اید
    نسیم زلف تو تا نگذرد به گلشن دل
    کجا نهال امیدم به بار می اید
    بدین امید شد اشکم روان ز چشمه ی چشم
    که سرو من به لب جویبار می اید
    مگر ز پیک پرستو پیام او پرسم
    وگرنه کیست که از آن دیار می اید
    دلم به باده و گل وا نمی شود ، چه کنم
    که بی تو باده و گل ناگوار می اید
    بهار سایه تویی ای بنفشه مو باز ای
    که گل به دیده ی من بی تو خار می اید
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  4. #84
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3150
    Array

    پیش فرض

    چنگ شکسته

    بازم به سر زد امشب ای گل هوای رویت
    پایی نمی دهد تا پر وا کنم به سویت
    گیرم قفس شکستم وز دام و دانه جستم
    کو بال آن خود را باز افکنم به کویت
    تا کی چو شمع گریم ای درین شب تار
    چون صبح نوشخندی تا جان دهم به بویت
    از حسرتم بموید چنگ شکسته ی دل
    چون باد نو بهاری چنگی زند به مویت
    ای گل در آرزویت جان و جوانی ام رفت
    ترسم بمیرم و باز باشم در آرزویت
    از پا فتادگان را دستی بگیر آخر
    تا کی به سر بگردم در راه جست و جویت
    تو ای خیال دلخواه زیباتری از آن ماه
    کز اشک شوق دادم یک عمر شست و شویت
    چون سایه در پناه دیوار غم بیاسای
    شادی نمی گشاید ای دل دری به رویت
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  5. #85
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3150
    Array

    پیش فرض

    فسانه ی شهر

    صبا به لرزش تن سیم تار را مانی
    به بوی نافه سر زلف یار را مانی
    به گوش یار رسان شرح بی قراری دل
    به زلف او که دل بی قرار را مانی
    در انتظار سحر چون من ای فلک همه چشم
    بمان که مردم چشم انتظار را مانی
    سری به سخره ی زانوی غم بزن ای اشک
    که در سکوت شبم آبشار را مانی
    به پای شمع مه از اشک اختران ای چرخ
    کنار عاشق شب زنده دار را مانی
    ز سیل اشک من ای خواب من ندیده هنوز
    چه بستری تو که دریا کنار را مانی
    گذشتی ای مه ناسازگار زودگذر
    که روزهای خوش روزگار را مانی
    مناز این همه ای مدعی به صحبت یار
    که پیش آن گل نورسته خار را مانی
    امان نمی دهی ای سوز غم به ساز دلم
    بیا که گریه ی بی اختیار را مانی
    غزال من تو به افسون فسانه در همه شهر
    ترانه ی غزل شهریار را مانی
    نوید نامه ات ای سرو سایه پرور من
    بگو بیا که نسیم بهار را مانی
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  6. #86
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3150
    Array

    پیش فرض

    خنده ی غم آلود

    چون باد می روی و به خکم فکنده ای
    آری برو که خانه ز بنیاد کنده ای
    حس و هنز به هیچ ، ز عشق بهشتی ام
    شرمی نیامدت که ز چشمم فکنده ا ی؟
    اشکم دود به دامن و چون شمع صبحدم
    مرگم به لب نهاده غم آلود خنده ای
    بخت از منت گرفت و دلم آن چنان گریسهمیشه بهار
    گذشتم از تو که ای گل چو عمر من گذرانی
    چه گویمت که به باغ بهشت گم شده مانی
    به دور چشم تو هر چند داد دل نستاندم
    برو که کام دل از دور آسمان بستانی
    گذشتم به جگر داغ عشق و از تو گذشتم
    به کام من که نماندی به کام خویش بمانی
    بهار عمر مرا گر خزان رسید تو خوش باش
    که چون همیشه بهار ایمن از گزند خزانی
    تو را چه غم که سوی پایمال عشق تو گردد
    که بر عزای عزیزان سمند شوق برانی
    چگونه خوار گذاری مرا که جان عزیزی
    چگونه پیر سندی مرا که بخت جوانی
    کنون غبار غم برفشان ز چهره که فردا
    چه سود اشک ندامت که بر سرم بفشانی
    چه سال ها که به پای تو شاخ گل بنشستم
    که بشکفی و گلی پیش روی من بنشانی
    تو غنچه بودی و من عندلیب باغ تو بودم
    کنون به خواری ام ای گلبن شکفته چه رانی
    به پاس عشق ز بد عهدی ات گذشتم و دانم
    هنوز ذوق گذشت و صفای عشق ندانی
    چه خارها که ز حسرت شکست در دل ریشم
    چو دیدمت که چو گل سر به سینه ی دگرانی
    خوشا به پای تو سر سودنم چو شاهد مهتاب
    ولی تو سایه برانی ز خود که سرو رانی ت
    کز دست کودکی بربایی پرنده ای
    بگذشتی و ز خرمن دل شعله سرکشید
    آنگه شناختم که تو برق جهنده ای
    بی او چه بر تو می گذرد سایه ای شگفت
    جانت ز دست رفت و تو بی چاره زنده ای
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  7. #87
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3150
    Array

    پیش فرض

    اشک ندامت

    ای فرستاده سلامم به سلامت باشی
    غمم آن نیست که قادر به غرامت باشی
    گل که دل زنده کند بوی وفایی دارد
    تو مگر صاحب اعجاز و کرامت باشی
    خانه ی دل نه چنان ریخته از هم که در او
    سر فرود آری و مایل به اقامت باشی
    دگرم وعده ی دیدار وفایی نکند
    مگر ای وعده ، به دیدار قیامت باشی
    شبنم آویخت به گلبرگ که ای دامن چک
    سزدت گر همه با اشک ندامت باشی
    می کنم بخت بد خویش شریک گنهت
    تا نه تنها تو سزاوار ملامت باشی
    ای که هرگز نکند سایه فراموش تو را
    یاد کردی به سلامم به سلامت باشی
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  8. #88
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3150
    Array

    پیش فرض

    یار گم شده

    گر چشم دل بر آن مه ایینه رو کنی
    سیر جهان در اینه ی روی او کنی
    خک سیه مباش که کس برنگیردت
    ایینه شو که خدمت آن ماهرو کنی
    جان تو جلوه گاه آن گهی شود
    کایینه اش به اشک صفا شست و شو کنی
    خواب و خیال من همه با یاد روی توست
    تا کی به من چو دولت بیدار رو کنی
    درمان درد عشق صبوری بود ولی
    با من چرا حکایت سنگ و سبو کنی
    خون می چکد ز ناله ی بلبل درین چمن
    فریاد از تو گل ، که به هر خار خو کنی
    دل بسته ام به باد ، به بوی شبی که زلف
    بگشایی و مشام مرا مشکبو کنی
    اینجاست یار گم شده گرد جهان مگرد
    خود را به جوی سایه اگر جست و جو کنی
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  9. #89
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3150
    Array

    پیش فرض

    سایه ی گل

    ز پرده گر بدر اید نگار پرده نشینم
    چون اشک از نظر افتد نگارخانه ی چینم
    بسازم از سر زلف تو چون نسیم به بویی
    گرم ز دست نیابد که گل ز باغ تو چینم
    مرو به ناز جوانی گره فکنده بر ابرو
    که پیر عشقم و زلف تو داده چین به جبینم
    ز جان نداشت دلم طاقت جدایی و از اشک
    کشید پرده به چشمم که رفتن تو نبینم
    ز تاب آن که دلم باز سر کشد ز کمندش
    کمان کشیده نشسته ست چشم او به کمینم
    اگر نسیم امیدی نبود و شبنم شوقی
    گلی نداشت خزان دیده باغ طبع حزینم
    به ناز سر مکش از من که سایه ی توام ای سرو
    چو شاخ گل بنشین تا به سایه ی تو نشینم
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  10. #90
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3150
    Array

    پیش فرض

    حسرت پرواز

    چند یاد چمن و حسرت پرواز کنم
    بشکنم این قفس و بال و پری باز کنم
    بس بهار آمد و پروانه و گل مست شدند
    من هنوز آرزوی فرصت پرواز کنم
    خار حسرت زندم زخمه به تار دل ریش
    چون هوای گل و مرغان هم آواز کنم
    بلبلم ، لیک چو گل عهد ببندد با زاغ
    من دگر با چه دلی لب به سخن باز کنم
    سرم ای ماه به دامان نوازش بکذار
    تا در آغوش تو سوز غزلی ساز کنم
    به نوایم برسان زان لب شیرین که چو نی
    شکوه های شب هجران تو آغاز کنم
    با دم عیسوی ام گر بنوازی چون نای
    از دل مرده بر آرم دم و اعجاز کنم
    بوسه می خواستم از آنمه و خوش می خندید
    که نیازت بدهم آخر اگر ناز کنم
    سایه خون شد دلم از بس که نشستم خاموش
    خیز تا قصه ی آن سرو سرافراز کنم
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

صفحه 9 از 20 نخستنخست ... 567891011121319 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/