صفحه 9 از 23 نخستنخست ... 567891011121319 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 81 تا 90 , از مجموع 229

موضوع: نوشته های من و تو

  1. #81
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24983
    Array

    پیش فرض

    ستاره ديده فروبست و آرميد بيا
    شراب نور به رگهاى شب دويد بيا
    ز بس به دامن شب اشك انتظارم ريخت
    گل سپيده شكفت و سحر دميد بيا
    شهاب ياد تو در آسمان خاطر من
    پياپى از همه سو خطِ زر كشيد بيا
    ز بس نشستم و با شب حديث غم گفتم
    ز غصه رنگ من و رنگ شب پريد بيا
    به گامهاى كسان مى‏برم گمان كه تويى
    دلم ز سينه برون شد ز بس تپيد بيا
    نيامدى كه فلك خوشه‏خوشه پروين داشت
    كنون كه دست سحر دانه‏دانه چيد بيا
    اميد خاطر سيمين‏دل شكسته تويى
    مرا مخواه، از اين بيش نااميد بيا
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  2. #82
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24983
    Array

    پیش فرض

    عشق و غم

    مثل آهو مي كشد گردن ولي رم مي كند

    با رميدنهاي خود از عمر من كم ميكند

    مي نهد بر شانه هاي خسته ام بار نگاه

    بار سنگيني كه پشت كوه را خم ميكند

    گر چه مي ريزد شراب از چشم هاي مست او

    كا سه ي صبر مرا لبريز از غم ميكند

    با رقيبان مي نشيند باده نوشي ميكند

    چون مرا مي بيند از غم چهره در هم مي كند

    بس كه دور از چشم هايش سوگواري كرده ام

    هر كه مي بيند مرا ياد از محرم ميكند

    در عبور از لحظه هاي زندگي عشق نيست

    آن كه اسباب غم ما را فراهم ميكند



    تنها
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  3. #83
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24983
    Array

    پیش فرض

    آيينه حيرت

    جلوه كرد آيينه حيرت . دهانم باز ماند

    شور عشقم پرده شد. بر چهره ابراز ماند

    بس كه جوشيد از زمين جام شقايق باده رنگ

    هر نگاهم يك طرف مدهوش چشم انداز ماند

    اين بهارم . موج گل . با فوج مرغان . هر چه داشت

    من گلويم در قفس . حسرت كش آواز ماند

    فصل سرخ بوسه ام . يك هفته جوش گل نداشت

    باغ آغوشم تهي از غنچه هاي ناز ماند

    كس به رمز حيرتم كامل در عالم پي نبرد

    هچنان ((تنهائي)) ام در هاله ْ ابهام ماند



    تنها
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  4. #84
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24983
    Array

    پیش فرض

    چه زيباست بخاطر تو زيستن وبراي تو ماندن وبه پاي تو سوختن وچه تلخ وغم انگيز است دور
    از تو بودن براي توگريستن وبه عشق ودنياي تو نرسيدن ای كاش ميدانستي بدون تو وبه دور از
    دستهاي مهربانت زندگي چه ناشكيباست .


    شب براي چيدن ستاره هاي قلبت خواهم آمد.بيدار باش من با سبدي از بوسه خواهم آمد و قبل از
    چيدن ستارها آن را روي گونه هايت خواهم کاشت تا بداني اي مهربانم دوستت دارم


    بخدا خسته شم
    خسته شدم از اين همه تنهايي و نبودنت
    منتظر تو موندن هيچ وقت تو رو نديدنت
    خسته شدم از اين همه آوارگي دربه دري
    به دنبال تو بودن و از نبودن خبري


    تنها
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  5. #85
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24983
    Array

    پیش فرض

    نگاه

    نگاهت چون كلامت را ادا كرد

    دل آشفته ي از من جدا كرد

    شراب شعر شادي ها در آن ريخت

    مرا با واژه ي عشق آشنا كرد

    كمان ابرو بنازم آن نشانه

    نگاهت را نگر با من چه ها كرد

    وجودم را زبنيان ريخت بر هم

    وجود ديگري از نو بنا كرد




    تنها
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  6. #86
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24983
    Array

    پیش فرض

    با دلي بي تاب مي خوانم تو را
    مثل شعري ناب مي خوانم
    تو
    را
    در كنار جويباري از غزل
    با سرود آب مي خوانم
    تو را
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  7. #87
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24983
    Array

    پیش فرض

    من با تو می نویسم و می خوانم
    من با تو راه میروم و حرف می زنم

    و ز شوق این محال:
    که دستم به دست توست
    من جای راه رفتن پرواز می کنم !
    آن لحظه ها که مات در انزوای خویش
    یا در میان جمع
    خاموش می نشینم
    موسیقی نگاه تو را گوش می دهم
    گاهی میان مردم ، در ازدحام شهر
    غیر از تو هرچه هست را فراموش می کنم
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  8. #88
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24983
    Array

    پیش فرض

    وشتم سر خط آب بابا بابا نان داد .اره بابا نان داد بابا اب داد! اما بابا ی روزی اومذ ظرف و شکست و رفت مادر عصبانی شد آخه همیشه پدر عادت داشت که خسته از سر کار بیاد .این روزها میگن که عید اما خوب دل خوش کجاست که عید باشه میگن آخه دل ادم ها بابد اون جایی باشه که خوشه حالا دل ما کجا خوشه نمیدونیم دل ما با نگاه ساده شاد میشه با نگاه ساکت یه دوست که بهم می خنده به دختر گل فروشی که دماغشو می چسبونه به شیشه چه ناز میشه آقا من اصلا نمیدونم این روزها همه چیز قاطی باطی شده! مثل دل من که این روزها دل پیچه گرفته!!!
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  9. #89
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24983
    Array

    پیش فرض

    باز ليلاي بهار
    باز مجنوني بيد
    باز هم رنگين کمان
    باز باران بهار
    باز گل مست غرور
    باز بلبل نغمه خوان
    باز رقص دود عود
    باز اسفند و گلاب
    باز آن سوداي ناب
    کور باد چشم حسود
    باز تکرار دعا
    يا مقلب القلوب
    يا مدبر النهار
    حال ما گردان تو خوب
    راه ما گردان تو راست
    باز نوروز سعيد
    باز هم سال جديد
    باز هم لاله عشق
    خنده و بيم و اميد
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  10. #90
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24983
    Array

    پیش فرض

    برای چشم هایت




    گفتی که:«کاش چون تو مرا، ای دوست!

    گویا، زبان شعرو سخن می بود

    تا قصه ساز آتش پنهانم

    شعر شکفته بر لب من می بود»

    گویم به پاسخ تو که:« ایا هست

    «شعری ز چشم های تو زیبا تر؟

    «یا من شنیده ام ز کسی هرگز

    «حرفی از آن نگاه، فریباتر؟

    «دریای سرکشی ز غزل خفته است

    در آن نگاه خامش دریا رنگ

    یک گوشه از دو چشم کبود تست

    ای آسمان روشن مینا رنگ»

    «ای کاش بود پیکر من شعری

    تا قصه ساز بزم شبت می شد

    می خواندی و چو بر دو لبت می رفت

    سرمست بوسه های لبت می شد»

    «می مرد کاش بر لب من آن شعر

    کاو شرح بیقراری ی ِ من می گفت

    اما چو دیدگان تو چشمانم

    در یک نگه هزار سخن می گفت
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




صفحه 9 از 23 نخستنخست ... 567891011121319 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/