صفحه 88 از 90 نخستنخست ... 387884858687888990 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 871 تا 880 , از مجموع 900

موضوع: دیوان اشعار سعدی

  1. #871
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    بر آن گلیم سیاهم حسد همی آید

    که هست در بر سیمین چون صنوبر او


    گلیم بین که در آن بر، چه عیش می‌راند

    سیه گلیمی من بین که دورم از بر او

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. #872
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    گفتم به ره ببینم و دامن بگیرمش

    کای رشک آفتاب جمال منیر تو


    شهری بر آتش غم هجران بسوختی

    اول منم به قید محبت اسیر تو


    انعام کن به گوشهٔ چشم ارادتی

    تا بندهٔ تو باشم و منت پذیر تو


    صاحبدلی به تربیتم گفت زینهار

    غوغا مکن که دوست ندارد نفیر تو


    شاهد منجمست چه حاجت به شرح حال

    در وی نگاه کن که بداند ضمیر تو

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  3. #873
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    وه که چه آزار بود من از مهر تو

    لیک چو باز آمدی آن همه برداشتی


    سر چو برآورد صبح بپوشد گناه

    روز همه روز جنگ شب همه شب آشتی

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. #874
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    ز حد بگذشت مشتاقی و صبر اندر غمت یارا

    به وصل خود دوایی کن دل دیوانهٔ ما را


    علاج درد مشتاقان طبیب عام نشناسد

    مگر لیلی کند درمان غم مجنون شیدا را


    گرت پروای غمگینان نخواهد بود و مسکینان

    نبایستی نمود اول به ما آن روی زیبا را


    چو بنمودی و بربودی ثبات از عقل و صبر از دل

    بباید چاره‌ای کردن کنون آن ناشکیبا را

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  5. #875
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    مرا سودای بت‌رویان نبودی پیش ازین در سر

    ولیکن تا تو را دیدم گزیدم راه سودا را


    مراد ما وصال تست از دنیا و از عقبی

    وگرنه بی‌شما قدری ندارد دین و دنیا را


    چنان مشتاقم ای دلبر به دیدارت که از دوری

    برآید از دلم آهی بسوزد هفت دریا را


    بیا تا یک زمان امروز خوش باشیم در خلوت

    که در عالم نمی‌داند کسی احوال فردا را


    سخن شیرین همی گویی به رغم دشمنان سعدی

    ولی بیمار استسقا چه داند ذوق حلوا را؟

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. #876
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    می‌ندانم چکنم چاره من این دستان را

    تا به دست آورم آن دلبر پردستان را


    او به شمشیر جفا خون دلم می‌ریزد

    تابه خون دل من رنگ کند دستان را


    من بیچاره تهیدستم ازان می‌ترسم

    که وصالش ندهد دست تهیدستان را


    دامن وصلش اگر من به کف آرم روزی

    ندهم تا به قیامت دگر از دست آن را


    در صفاتش نرسد گرچه بسی شرح دهد

    طوطی طبع من آن بلبل پردستان را


    هوس اوست دلم را چه توان گفت اگر

    دست بر سرو بلندش نرسد پستان را؟


    نرگس مست وی آزار دلم می‌طلبد

    آنکه در عربده می‌آورد او مستان را


    گر ببینم رخ خوبش نکنم میل به باغ

    زانکه چون عارض او نیست گلی بستان را


    هر که دیدست نگارین من اندر همه عمر

    به تماشا نرود هیچ نگارستان را


    نیست بر سعدی ازین واقعه و نیست عجب

    گر غم فرقت او نیست کند هستان را

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  7. #877
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    ای مسلمانان فغان زان نرگس جادو فریب

    کو به یک ره برد از من صبر و آرام و شکیب


    رومیانه روی دارد زنگیانه زلف و خال

    چون کمال چاچیان ابروی دارد پرعتیب


    از عجایبهای عالم سی و دو چیز عجیب

    جمع می‌بینم عیان در روی او من بی حجیب


    ماه و پروین تیر و زهره شمس و قوس و کاج و عاج

    مورد و نرگس لعل و گل، سبزی و می وصل و فریب


    بان و خطمی شمع و صندل شیر و قیر و نور و نار

    شهد و شکر مشک و عنبر در و لؤلؤ نار و سیب


    معجزات پنج پیغمبر به رویش در پدید

    احمد و داود و عیسی خضر و داماد شعیب


    ای صنم گر من بمیرم ناچشیده زان لبان

    دادگر از تو بخواهد داد من روز حسیب


    سعدیا از روی تحقیق این سخن نشنیده‌ای

    هر نشیبی را فراز و هر فرازی را نشیب

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  8. #878
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    قیامتست سفر کردن از دیار حبیب

    مرا همیشه قضا را قیامتست نصیب


    به ناز خفته چه داند که دردمند فراق

    به شب چه می‌گذراند علی‌الخصوص غریب ؟


    به قهر می‌روم و نیست آن مجال که باز

    به شهر دوست قدم در نهم ز دست رقیب


    پدر به صبر نمودن مبالغت می‌کرد

    ک ای پسر بس ازین روزگار بی‌ترتیب


    جواب دادم ازین ماجرا که ای باب

    چو درد من نپذیرد دوا به جهد طبیب


    مدار توبه توقع ز من که در مسجد

    سماع چنگ تأمل کنم نه وعظ خطیب


    به مکتب ارچه فرستادیم نکو نامد

    گرفته ناخن چکنم به زخم چوب ادیب


    هنوز بوی محبت ز خاکم آید اگر

    جدا شود به لحد بند بندم از ترکیب


    به اختیارندارد سر سفر سعدی

    ستم غریب نباشد ز روزگار عجیب

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  9. #879
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    چشم تو طلسم جاودانست

    یا فتنهٔ آخرالزمانست


    تا چشم بدی به زیر بنهد

    دیگر به کرشمه در نهانست


    ما را به کرشمه صید کردست

    چشمست که چو چشم آهوانست


    با لشکر غمزهٔ تو در شهر

    ( … ) الامانست


    پیکان خدنگ غمزهٔ تو

    شک نیست که زهر بی‌کمانست


    از لعل لب شکرفشانت

    یک بوسه به صد هزار جانست


    ارزان شده است بوسهٔ تو

    ارزان چه بود که رایگانست


    هستم همه ساله دست بر سر

    چون پای فراق در میانست


    گویند صبور باش سعدی

    این کار به گفت دیگرانست

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  10. #880
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    حالم از شرح غمت افسانه ایست

    چشمم از عکس رخت بتخانه ایست


    هر کجا بدگوهری در عالمست

    در کنار آنچنان دردانه ایست


    بر امید زلف چون زنجیر تو

    ای بسا عاقل که چون دیوانه‌ایست


    گفتم او را این چه زلف ( … )

    گفت هان فی‌الجمله در ( … )


    از لبش یک نکته‌ای ( … )

    وز خمش یک قطره‌ای پیمانه‌ایست


    با فروغ آفتاب حسن او

    شمع گردون کمتر از پروانه‌ایست


    نازنینا رخ چه می‌پوشی ز من

    آخر این مسکین کم از بیگانه‌ایست


    از بت آزر حکایتها کنند

    بت خود اینست از ( … )


    دل نه جای تست آخر چون کنم

    در جهانم خود همین ویرانه‌ایست


    این نه دل خوانند کین ( … )

    این نه عشق است از ( … )

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 88 از 90 نخستنخست ... 387884858687888990 آخرینآخرین

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/