قاسم به نزد شاه دین با چشم گریان
آمادة یاری شده بر عزم میدان آمده
نوباوة باغ حسن در نزد عم خویشتن
با چهرچون رشگ چمن با قلب سوزان آمده
چون دید عم خویش را بی یاور و بی آشنا
از بهر یاری از وفا افتان و خیزان آمده
گردید از شه ملتمس بگرفت اذن جنگ بس
گردید راکب بر فرس بر جنگ عدوان آمده
چون جاگزین شد روی زین پس گفت بن سعد لعین
با آن سپاه مشرکین یک شیر یزدان آمده
مانند جد خود علی با صوت تکبیر جلی
چون شیر غاب از پردلی باروی رخشان آمده
ار جوزه های جنگ را برخواند آنسان از دغا
کش خصم ملعون دغا بهرش ثنا خوان آمده
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)