صفحه 8 از 17 نخستنخست ... 456789101112 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 71 تا 80 , از مجموع 164

موضوع: اشعار محرم

  1. #71
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    این صحنه ها را پیش از این یکبار دیدم
    من هر چه می بینم به خواب انگار دیدم
    شکر خدا اکنون درون تشت هستی
    بر روی نی بودی تو را هر بار دیدم
    بابا خودت گفتی شبیه مادرم باش
    من مثل زهرا مادرت ازار دیدم
    یک لحظه یادم رفت اسم من رقیه است
    سیلی که خوردم عمه را هم تار دیدم
    احساس کردم صورتم آتش گرفته
    خود را میان یک در و دیوار دیدم
    مجموع درد خارها بر من اثر کرد
    من زیر پایم زخم یک مسمار دیدم
    (سوغات مکه)توی گوشم بود بردند
    کوفه همان را داخل بازار دیدم


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  2. #72
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض



    خوش آمدی ای پدر

    یار سفر کرده‌ی من از سفر آمده
    خرابه را زینت کنم که پدر آمده ‏
    خوش آمدی ای پدر! مرا به همره ببر‏
    تو کعبه ای و من نماز آورم سوی تو
    با اشک خود شویم غبار از گل روی تو ‏
    خوش آمدی ای پدر! مرا به همره ببر‏
    قدم قدم به زخم دل نمکم می زدند
    پدر پدر می گفتم و کتکم می زدند ‏
    خوش آمدی ای پدر! مرا به همره ببر‏
    جان پدر کبودی صورتم را ببین
    شبیه مادرت شدم، قامتم را ببین‏
    خوش آمدی ای پدر! مرا به همره ببر‏
    نفس درون سینه ام شده تاب و تبم ‏

    من بوسه گیرم از گلو تو زلعل لبم ‏
    خوش آمدی ای پدر! مرا به همره ببر‏
    چرا عذار لاله گون بَرِ من آورده‌ای
    محاسن غرقه به خون بَر من آورده‌ای ‏
    خوش آمَدی ای پدر! مرا به همره ببر‏
    ای عمه‌ها و خواهران! دست حق یارتان
    رفتم به همراه پدر، حق نگهدارتان‏
    خوش آمدی ای پدر! مرا به همره ببر‏



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  3. #73
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض



    بوی گل

    ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ


    طایر گلزار وحی! کجاست بال و پرت؟
    که با سرت سر زدی به نازنین دخترت

    ز تندباد خزان شکفته تر می شوی
    می شنوم هم چنان بوی گل از حنجرت


    به گوشه ی دامنم اگر چه خاکی بُوَد
    اذن بده تا غبار بگیرم از منظرت


    تو کعبه من زائرت، خرابه ام حائرت
    حیف که نتوان کنم طواف دور سرت


    ببین اسیرم، پدر! زعمر سیرم، پدر!
    مرا به همره ببر به عصمت مادرت


    فتح قیامت منم، سفیر شامت منم

    تویی حسین شهید، منم پیام آورت

    منم که باید کنم گریه برای پدر

    تو از چه گشته روان، اشک زچشم تَرَت

    خرابه شأن تو نیست، نگویم اینجا بمان
    بیا مرا هم ببر مثل علی اصغرت

    پیکر رنجور من گرفته بود التیام
    اگر بغل می گرفت مرا علی اکبرت

    این همه زخمت که هست بر سر و روی و جبین
    نیزه و شمشیر و تیر چه کرده با پیکرت

    اگر چه میثم نبود به دشت کرب و بلا

    به نظم جان سوز خود گشته پیام آورت
    شاعر:حاج غلامرضا سازگار (میثم



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  4. #74
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    قاسم به نزد شاه دین با چشم گریان
    آمادة یاری شده بر عزم میدان آمده

    نوباوة باغ حسن در نزد عم خویشتن
    با چهرچون رشگ چمن با قلب سوزان آمده

    چون دید عم خویش را بی یاور و بی آشنا
    از بهر یاری از وفا افتان و خیزان آمده

    گردید از شه ملتمس بگرفت اذن جنگ بس
    گردید راکب بر فرس بر جنگ عدوان آمده

    چون جاگزین شد روی زین پس گفت بن سعد لعین
    با آن سپاه مشرکین یک شیر یزدان آمده

    مانند جد خود علی با صوت تکبیر جلی
    چون شیر غاب از پردلی باروی رخشان آمده

    ار جوزه های جنگ را برخواند آنسان از دغا
    کش خصم ملعون دغا بهرش ثنا خوان آمده


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  5. #75
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    قاسم به نزد شاه دین با چشم گریان
    آمادة یاری شده بر عزم میدان آمده

    نوباوة باغ حسن در نزد عم خویشتن
    با چهرچون رشگ چمن با قلب سوزان آمده

    چون دید عم خویش را بی یاور و بی آشنا
    از بهر یاری از وفا افتان و خیزان آمده

    گردید از شه ملتمس بگرفت اذن جنگ بس
    گردید راکب بر فرس بر جنگ عدوان آمده

    چون جاگزین شد روی زین پس گفت بن سعد لعین
    با آن سپاه مشرکین یک شیر یزدان آمده

    مانند جد خود علی با صوت تکبیر جلی
    چون شیر غاب از پردلی باروی رخشان آمده

    ار جوزه های جنگ را برخواند آنسان از دغا
    کش خصم ملعون دغا بهرش ثنا خوان آمده




    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  6. #76
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    دعا کن تا بمیرد خواهر تو
    نبیند غرق در خون پیکر تو
    الهی بشکند دستی که ببرید
    میان قتلگه از تن سر تو
    به پیش چشم دشمن تیغ دشمن
    حسین جان بوسه زد بر حنجر تو
    حسین جان پیکرت گردیده صد چاک
    به خاک و خون تمام لشکر تو
    مثل کبوتری که پر شکسته ام
    ببین که خسته ام به تو دل بسته ام
    حسین بن علی حسین بن علی
    ز جنت آمده زهرا پریشان
    کنار جسم پاک اطهر تو
    بریزد اشک غم با قلب سوزان
    زند بر سینه و سر مادر تو
    تمام لاله ها گردیده پر
    علمدار و علی اکبر تو
    رباب خسته لالایی بگوید
    برای شیر خواره اصغر تو
    عالم فدای تو این دل برای تو
    پر می زنه دلم به کربلای تو
    حسین بن علی حسین بن علی
    دو چشم باغبان ریزد ستاره
    به یاد لاله های پر پر تو
    نمی دانم چرا ساقی نموده
    پر از اندوه و ماتم ساغر تو
    تمام لاله ها گردیده پر
    علمدار و علی اکبر تو
    رباب خسته لالایی بگوید
    برای شیر خواره اصغر تو
    ز داغ اکبرت لب تشنه اصغرت
    جگرم می سوزه به یاد حنجرت
    به قربون چشات خال روی لبات
    الهی من بشم فدای خاک پات


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  7. #77
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    اي كاش اين غزل و غمش ابتدا نداشت
    جغرافيا براي زمين كربلا نداشت
    اين شعر داغ زد به دلم تا نوشته شد
    اين بيت ها مرا به چه رنجي كه وا نداشت
    فرمان رسيده بود كماندار را و بعد
    تير از كمان رها شد و طفلي كه نا نداشت
    قصد پسر نمود و به قلب پدر نشست
    تيري كه قدر يك سر سوزن خطا نداشت
    اكنون حسين مانده كه ديگر به پيكرش
    جايي براي بوسه ي شمشيرها نداشت
    بر سينه اش نشست و خنجر كشيد و ... نه!
    ديگر غزل تحمل اين صحنه را نداشت
    اين جنگ و سرنوشت غريبش چه آشناست
    قرآن دوباره جز به سر نيزه جا نداشت
    تنها سه سال آه سه سال عمر كرده بود
    اما كسي به سن كمش اعتنا نداشت
    با چشمهاي كوچك خود ديد آنچه را
    گرگ درنده هم به شكارش روا نداشت
    پايان گرفت جنگ و به آخر رسيد ... نه!
    اين قصه از شروع خودش انتها نداشت


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  8. #78
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    4 Untitled 36

    هرگز کسی چون من تن بی سر نبوسید
    بوسیدم آن جائی که پیغمبر نبوسید

    حیدر نبوسید، زهرا نبوسید
    حتّی نسیم صحرا نبوسید

    وقتی که در دریای خون زینب شنا کرد
    لب را به رگهای برادر آشنا کرد

    گفت ای برادر، کو رأس پاکت
    بینم چه سان من، غلطان به خاکت

    این سر که ریزد از لبش شَهد حلاوت
    فردا به نوک نی کند قرآن تلاوت

    با این که این سر، مشکوه نور است
    مهمان سرایش، کُنج تنور است


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  9. #79
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض


    طبع مي‏خواهد که وصف زينب کبرى کند
    ليک، قطره کى تواند صحبت از دريا کند؟
    توسن طبعم در اينجا پاى در گل مانده است
    مرغ بي‏پر چون سفر بر عرصه عنقا کند؟
    نطق گويا عاجز است از شرح و ذکر وصف او
    کى تواند خامه مدح آن ملک‏سيما کند؟
    جد پاکش مصطفي، باب کبارش مرتضاست
    مادرش زهرا که مدحش ايزد يکتا کند
    چون حسين و چون حسن دارد برادر، هر يکي
    ناز بر موسى بن عمران، فخر بر عيسى کند
    در شهامت‏ بود وارث بر على مرتضي
    همت والاى او تفسير " کرمنا " کند
    دختر زهرا که در حجب و حيا و عصمتش
    نقش مادر را به خوبى در جهان ايفا کند
    در شجاعت چون حسين و در صبورى چون حسن
    در عبادت پيروى از مادرش زهرا کند
    در درياى عفاف و گوهر گنج‏حياست
    عفتش ياد از حياى مريم عذرا کند
    گاه در آغوش گيرد اصغر لب تشنه را
    تا بخوابد آب را در خواب خود رؤيا کند
    گاه دلدارى دهد بر مادران سوکوار
    گاه دلجوئى ز آل و عترت طاها کند
    گاه آيد بر سر نعش برادر از خيم
    از ته دل ناله و فرياد و وا ويلا کند
    گاه هم گيرد ز دست دختران بي‏پناه
    از خيام سوخته رو جانب صحرا کند
    کيست چون زينب کسى کو در ديار کربلا
    ناله جانسوز او تاثير در دلها کند؟
    کيست چون زينب که با يک جلوه از نور رخش
    رخنه‏ها در قلب موسي، در دل سينا کند؟
    کيست چون زينب که در راه رواج دين حق
    مو به مو برنامه دين خدا اجرا کند؟
    کيست چون زينب کسى کو در ره دين خدا
    در جهان دار و ندار خويشتن اهدا کند؟
    کيست چون زينب کسى کو با اسيرى خودش
    خون پاک کشتگان کربلا احيا کند؟
    کيست چون زينب که با تدبير مظلومه‏اش
    دشمن پست و زبون را تا ابد رسوا کند؟
    کيست چون زينب کسى کو در ميان دشمنان
    چون على مرتضى در نطق خود غوغا کند؟
    کيست چون زينب که در بزم يزيد بي‏حياء
    خطبه‏اى ايراد کرده محشرى برپا کند؟
    کيست چون زينب که او با يک کلام آتشين
    تنگ و تاريک اين جهان در ديده اعداء کند؟
    دختر شير خدا بود و خودش هم شير بود
    کس نديده شير را کز روبهان پروا کند
    در جهان املاء دين را کرده انشاء مو به مو
    کيست چون زينب که اين املاء را انشاء کند؟
    پيروى بايد کند از دخت زهرا و علي
    هر که مي‏خواهد که راه دين حق پيدا کند
    روز محشر گر به شکوه لب گشايد بي‏گمان
    محشرى ديگر بپا در محشر کبرا کند
    دشمنانش در سقر سوزند در نار غضب
    دوستانش هم مقر در سايه طوبا کند
    اى "رسولي" غم مدار از گيرودار روز حشر
    دختر زهرا اگر از راه لطف ايما کند
    5869rboy8ytrb1


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  10. #80
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض



    کاروان تا به در شهر رسید
    لحظه ها تلخ تر از زهر رسید

    کوفیان هلهله برپا کردند
    خون دل عترت زهرا کردند

    دیده ها خیره به زنها شده بود
    زینب غمزده تنها شده بود

    کوفه غرق شعف و غوغا بود
    خواهر غمزده ای تنها بود

    گوئیا موسم مهمانی بود
    کوچه در کوچه چراغانی بود

    آل عصمت همه تن ، درد وعزا
    کوفیان کرده بپا هلهله ها

    دیده اهل حرم بارانی
    قلب هاشان همگی طوفانی

    دست شان بسته به یکدیگر بود
    چشم شان خیره به نی وآن سر بود

    گرد طفلان فغان سر داده
    کوفیان شاد همه استاده

    سینه هاشان همه لبریز از غم
    دست هاشان همه در بند ستم

    گریه هاشان همه پی در پی بود
    چشم شان خیره به روی نی بود

    طبل شادی زده شد چون هر جا
    حرم از فرط غم افتاد ز پا

    آن ملاقات رود کی از یاد
    دختر فاطمه و ابن زیاد؟

    تا که در مجلس او پای نهاد
    در دل خویش فغانها سر داد

    بین اطفال پریشان بنشست
    شیشه صبر وی از غصه شکست

    تا و را دید چنین ابن زیاد
    گشت مقهور و در طعنه بگشاد

    طعنه بر دختر زهرا می زد
    بیشتر زخم به دلها می زد

    طعنه زینب چو زدشمن بشنید
    بر سرش ناله و فریاد کشید

    کآنچه دیدم ز خدا زیبا بود
    لحظه در لحظه خدا با ما بود

    زین جنایت تو کنون شاد مباش
    نمکی بیش بر این زخم مپاش

    بر سرش داد زد ای خصم خدا
    که نمودی به حسین جور وجفا

    به چه جرمی تو حسین را کشتی
    غرقه در خون تن او آغشتی

    او بود میر جوانان بهشت
    او بود سرور مردان بهشت

    پاره جان رسول الله است
    چون علی،حسین، ثار الله است

    در دل دخت علی، بزم عزاست
    مانده دلها همه در کرببلاست


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








صفحه 8 از 17 نخستنخست ... 456789101112 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/