صفحه 8 از 9 نخستنخست ... 456789 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 71 تا 80 , از مجموع 85

موضوع: دیوان اشعار رویا زرین

  1. #71
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    ...دوستش می دارم و





    دوستش می دارم .
    لبخندش را
    فریبی نه که هدیه ای می انگارم
    من همه ی سنگهایش را پرستیده ام و
    آتش و
    آب و خاکش را
    من آفتابش را پوشیده ام و
    عصاره ی ماهتابش را
    پیاله پیاله نوشیده ام
    دوستش می دارم
    زمینی که تو روی آن راه می روی


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  2. #72
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    از جهان سوم

    فرو افتاده
    از بام مه گرفته ی کهکشان
    میان میدانچه ی فیروزه ای
    کنار فواره ای که در ذهن کوچک عصیانش
    رؤیای
    نطفه ی ابری ست
    فروغلتیده
    در سرخی گردبادی از
    عبور محموله های خون
    در انعقاد سیاهی بشکه ها
    فروپاشیده
    در جنون
    بی انجام
    میدان
    مه گرفته ی
    بی لیلی


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  3. #73
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    اب چاله

    من آبچاله ی هرز کوچکی بلدم
    که پر از خاطرات گل آلودی ست
    که ته نشین می شود
    آرام
    آرام
    آرام
    عزیزترینم
    باران که تمام شد
    بیا برویم عکس آسمان و
    جفتی پرنده ببینیم


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  4. #74
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض


    جادویم کن


    جادویم کن
    به کوچکی قرصی
    که تسکین می دهد آلام بزرگت را
    سپس ، تکه
    تکه
    و ذوب میان عروقت
    حالا نفس بکش
    عمیق

    عمیق تر


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  5. #75
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    خدای من زیباست

    دیوارهای خالی اتاقم را
    از تصویرهای خیالی او پر می کنم
    خدای من زیباست
    خدای من رنگین کمان خوشبختی ست
    که پشت
    هر گریه
    انعکاسش را
    روی سقف اتاق می بینم
    من هیچ
    با زبان کهنه صدایش نکرده ام
    و نه
    لای بقچه پیچ سجاده
    رهایش
    او در نهایت اشتیاق به من عاشق شد و
    من در نهایت حیرت
    حالا
    گاه گاهی که به هم خیره می شویم
    تشخیص خدا و بنده
    چه سخت است



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  6. #76
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    نزدیک نشو آقا

    نزدیک نشو آقا
    شما کلاه خودت را بچسب
    من روسری ام را شل بسته ام که
    باد بیاید و هر چه باداباد ! ماه در آید و
    عریان
    تر از همیشه
    زیر براده های سنگ و صدف و ستاره بخوابم
    بلکه بار بگیرم از آب های این همه آزاد
    لطفا کنار
    کسی به شما نگفته از غلاف چرمی باتوم
    بوی بهبود نتراویده تا به حال ؟
    چشم
    کم کم خفه می شوم آقا
    من ریه هایم پر از هوای عفونت است
    و
    گرده ی زرد گل های بچه های خیابان
    و صبوری بیهوده و این کرم ها
    که تمام تنم را
    تمام تنم را که بگردید هم
    چیزی دستگیرتان نمی شود آقا
    روی پیشانی گلبول های سفیدم
    از نشانی نجات دهنده ای
    خبری نیست


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  7. #77
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    حالا که آمدی

    dot ناتوان از تکلم روزمره
    محتضرانه پیچ خورده است
    زبا بیهوده در خلائی بزرگ
    پیش از این که بیایی
    حالا که آمدی
    کمکم می کنی که دست های کفن پیچ را
    به زانوان خودم برسانم
    و سوال می کنی : اینجا کجای زمان است ؟
    که به دست هر که نگاه می کنی
    بمب ساعتی بسته است ؟
    و زیر سینه بند هر زنی که می گذرد
    جفتی کبوتر مرده ست که روی نوک هایشان
    آواز مسجعی چکه چکه تپیده است
    این
    خیابان دادگستری آیا نبود ؟
    و آن دستهای عاشقی که می شناختیم
    حالا از هم جدا جدا
    سعی می کنی بیهوده
    بیهوده روی زانوان خودم به هوش بیایم
    و باور نمی کنی اصلا
    که در اعماق سلولهای خاکستری ام
    چیزی به گرمی خورشیده مرده است
    چیزی به گرمی خورشید
    پیش از این که بیایی
    حالا
    خماری سیاه آن همه شب را
    همیشه همانطور خیس و خسته
    به خواب و خاک و خاطره بسپار


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  8. #78
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    دیگر چه فایده

    چیزی به یاد نمی آورم
    نه از دندان های شیری خاک شده
    پای درخت سیب و
    نه از مشق های دو خط در میان عید و
    نه از شکاف های جمجمه ام
    صفحه ی سیزده از فصل چهارم تقویم کدام سال سیاه بود ؟
    نمی دانم
    فقط بعد ها شنیده ام
    که یک نفر آمده با دست های پر از گچ
    و روی تخته سیاه خیابان
    کروکی اقبال مرا کشیده و رفته است
    و بعد ها از عابرین سوال کرده
    من آن
    روز
    با شاخه گلی شکسته ، گوشه ی لبهام
    سراغ تو را با لهجه ی کدام پرنده گرفتم
    دیگر چه فایده
    که خیره بمانم به سپیدی این سقف ؟
    من که چیزی به یاد ندارم
    جز اینکه به احتمال قوی
    دیری است با له شدن الفت گرفته ام
    و دیگر کسی صدای کشیده ای که
    حتی شبیه نام تو باشد
    از میان لب های من نشنیده ست


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  9. #79
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    شاید این خالی

    dot جای یک چارگوش
    سپید
    جای یک میخ کوچک و تیز
    مانده روی سینه ی دیوار
    شاید این خالی
    عکس بادی در قفس بوده است
    رو به روی جوخه ی خاموش سنگی سخت
    شاید این
    تصویر گور مرد گمنامی
    در زمستان است


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  10. #80
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    شبیه خودت که نباشی

    dot برایت از غربتی
    نوشته ام
    که جهانی است
    و تا چشم کار می کند از پرده ی اشکی نوشته ام
    که پوشانده تمام کوچه های
    مجاوری
    که ختم به خاکستری خوابگاه غروب است
    برایم نوشته ای
    اصلا
    به جای حفظ این همه قانون
    گوشواره های بدل بیاویز و
    سایه ی فیروزه ای بزن
    و گوشه ی لبهات
    برای مزمزه ، چند قطعه جاز سبک تر از کاه و
    فقط شبیه خودت که نباشی
    دیگر نه غربتی ست
    و نه بغض قرمزی
    که ماسیده روی سفیدی چشمت


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








صفحه 8 از 9 نخستنخست ... 456789 آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/