صفحه 8 از 21 نخستنخست ... 45678910111218 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 71 تا 80 , از مجموع 202

موضوع: جنگ جهانی دوم به زبان ساده

  1. #71
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    استالين به محمد رضا گفت، بهرحال مردم بساط سلطنت را جمع آوری خواهند كرد واگراوخود دربرچيدن سلطنت پيش قدم شود نام نيكی ازخود درتاريخ به يادگار خواهد گذاشت.
    محمدرضا و ما هيچ نمی گفتيم و فقط گوش می‌كرديم. درپايان محمد رضا به استالين گفت: "من از توجهات شما تشكر می‌كنم. اما نوع حكومت ايران را مردم ايران انتخاب كرده اند وتا وقتی مردم اينطور بخواهند من مخالفتی با خواسته آنها نخواهم كرد!"
    بعد استالين كه متوجه برودت مجلس شده بود چند سئوال خانوادگی ازما كرد و وقتی فهميد پدرمن ازمهاجرين قفقازی بوده و زبان روسی می‌دانسته خيلی اظهارخوشحالی كرد وگفت قفقاز به واسطه كوهستان‌های صعب العبورو جغرافيای خشن مهد پرورش مردان سخت كوش است وخيلی ازمردان ناحيه قفقازدرصف مقدم جنگ با آلمان‌ها هستند. درآن موقع قفقاز يك منطقه وسيع درجنوب شوروی به مركزيت تفليس بود وجمهوری‌های مختلف مثل آذربايجان وارمنستان وغيره وذالك وجود نداشت.
    وقتی مجلس كمی گرم و دوستانه شد. محمدرضا كمی اين پا وآن پا كرد و گفت: " آيا دولت اتحاد شوروی وعالی جناب استالين با سلطنت من مخالف هستند؟!"
    استالين گفت: دولت شوروی به واسطه مسلك خود حامی ملت‌های تحت استعماروسلطه امپرياليست‌ها است وبطوركلی با حكومت‌های فردی مخالف است اما درامورداخلی آنها دخالت نمی كند واميدواراست خود مردم اين كشورها حقوق ازدست رفته خود را استيفا نمايند!"
    بعد چون متوجه شد كه محمدرضا ازاين پاسخ اوقانع نشده است گفت: امپرياليست‌ها تا روزی كه يك قطره نفت درايران وخاورميانه موجود است اين منطقه را رها نخواهند كرد واتحاد شوروی قصد ندارد با امپرياليست‌ها وارد جنگ شود. بنابراين با حكومت شاه جوان هم مبارزه نخواهد كرد.
    ما معنای اين حرف را خوب نفهميديم وفكركرديم كه استالين ما را به عدم مداخله شوروی درامورايران مطمئن كرده است، اما بعدا مرحوم قوام السلطنه به ما گفت استالين خيلی صريح شاه جوان را عامل امپرياليست‌ها معرفی كرده و درواقع به ما صراحتا توهين كرده است. منظور ازامپرياليست‌ها درسخن استالين آمريكا، انگليس و كشورهای اروپا بودند.
    البته استالين آلمان را هم امپرياليست می‌دانست ومی گفت اين جنگ ) جنگ جهانی دوم( يك جنگ ميان امپرياليست‌ها برسرتقسيم غنائم و مناطق نفوذ است كه پای اتحاد شوروی را هم ناخواسته به آن كشيده اند.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. کاربر مقابل از sorna عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  3. #72
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    استالين درموقع ترك كاخ سعد آباد ازچند تابلوی نقاشی موجود دركاخ بازديد كرد وبخصوص تابلوهای كمال الملك بسيارمورد توجه اش قرارگرفت وبه محمد رضا گفت چه فايده دارد كه اين آثار با ارزش هنری را دراين كاخ محبوس كرده ومردم كشورت را ازديدن آنها محروم ساخته‌ای ؟!
    ارزش اين آثاروقتی است كه همه بتوانند آنها را ببينند و لذت ببرند. اين خود خواهی شما است كه چنين آثاری را برای تزئين كاخ خود قرارداده و حق مردم برای تماشای آنها را پايمال كرده ايد. اين يك اخلاق منحط امپرياليستی است.
    ما از اين حرف‌های استالين خيلی رنجيده خاطرشديم. اما درآن وضعيت نمی توانستيم اعتراض بكنيم.
    البته روسای ممالك آمريكا وانگلستان به ملاقات محمدرضا نيامدند وتوهين آنها بزرگترازحرف‌های سرد استالين بود.
    ما خيلی تعجب كرديم كه ديلماج سفارت روس، سفيرروسيه درتهران و چند نفری كه همراه استالين بودند درحضوراوآب می‌خوردند، راحت می‌خنديدند وپايشان را روی پايشان می‌انداختند و يا سيگار می‌كشيدند.
    آنها درخطاب قراردادن استالين هم هيچ عبارت محترمانه‌ای به كارنمی بردند و فقط به او می‌گفتند: " رفيق استالين!" و اين برای ما عجيب بود كه روس‌ها اينهمه نسبت به رهبر خودشان‌بی‌ادب باشند. يك ميرزای ادارات ما بيشتر ازاستالين كبكبه و دبدبه داشت.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. کاربر مقابل از sorna عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  5. #73
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    «هس» كه بود؟ بسیاری او را به چشم یك نازی نژادپرست می بینند، عده ای او را یك سرسپرده هیتلر و حتی قابل ترحم می دانند. نكته قابل توجه این است كه در تمامی لحظات زندگی اش در زیر سایه شخص رایش بوده است. در حزب، در جنگ، در پیام صلح و یا شاید بتوان گفت حتی در مرگ.
    او در توصیف هیتلر عنوان كرده: «آدولف هیتلر را با عقل خود نسنجید، شما باید او را با قدرت قلب خود درك كنید هیتلر یعنی آلمان و آلمان یعنی آدولف هیتلر. كسی كه به نام هیتلر قسم بخورد گویی كه به نام آلمان قسم خورده است.»

    این قسم خورده به نام هیتلر، یكی از اعضای حزب نازی و یكی از معاونان با نفوذ هیتلر در دهه ۲۰ و ۳۰ قرن ۱۹ میلادی بود.
    هس در اسكندریه مصر از والدینی آلمانی به دنیا آمد و پس از گذراندن خدمت سربازی در سال ۱۹۲۱ به حزب نوظهور نازی پیوست.
    او در حملاتی با هدف براندازی دولت وقت آلمان در سال ۱۹۲۳ شركت داشت كه در نهایت به همراهی هیتلر از زندان آزاد شد و بلافاصله به مقام سردفتر رهبر حزب نازی رسید.
    بعد از آنكه هیتلر در سال ۱۹۳۳ به مقام صدراعظمی آلمان دست یافت، هس را به عنوان معاون خود انتخاب كرد كه عمده وظایف وی اداره و مدیریت حزب نازی بود.
    پس از این اتفاق هس در نامه ای به همسرش نوشت: «خوابم یا بیدارم این سئوال هر دقیقه من است. من در دفتر صدر اعظم نشسته ام. مقامات عالی رتبه بی سروصدا به اینجا می آیند تا مطلبی یا نوشته ای را تسلیم صدراعظم كنند...، در بیرون دفتر مردم دور هم جمع شده اند و منتظرانه ایستاده اند تا «او» را ببینند و درست در لحظه ای كه او با خودروی خود از كنار آنها رد می شود سرود ملی را زیر لب زمزمه كنند و بعد به او سلام كنند. در این لحظات دندان هایم به حدی به لرزه می افتد كه من مجبور می شوم آنها را در هم قفل كنم...»

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. #74
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    در سال ۱۹۳۴ بخت با هس یار بود و به مقامی هم پایه با مقام وزارت دست یافت و در كابینه هیتلر جایی برای خود دست و پا كرد تا جایی كه در سال ۱۹۳۹ او معاون سوم هیتلر به حساب می آمد.
    دو سال بعد یعنی درست زمانی كه جنگ جهانی دوم به نقطه اوج خود رسیده بود، وی از سوی رایش سوم به مهم ترین ماموریت عمرش فرستاده شد ماموریتی كاملا سری.
    او نیمه شب ۱۰ مه سال ۱۹۴۱ با استفاده از تاریكی شب از فرودگاهی نظامی به سوی دریای شمال و انگلستان پرواز كرد تا به عنوان نماینده دولت آلمان با همتایان انگلیسی خود درباره چگونگی امكان برقراری صلح مذاكره كند. البته هیتلر چندان نیز با این كار موافق نبود چرا كه پیش از سفر هس به انگلیس هیتلر خطاب به وی گفت: «تو بسیار خودسری.» و خودسری در آلمان نازی جرمی بسیار بزرگ و نابخشودنی بود. هرچند با توجه به نزدیكی بسیار زیاد هس و هیتلر این فرضیه كه بدون اطلاع هیتلر به سوی بریتانیا پرواز كرد كاملا مردود به نظر می رسد. هس به سوی انگلیس پرواز كرد ولی در آسمان اسكاتلند با پدافند شدید بریتانیایی ها مواجه شد و در نهایت مورد هدف گلوله های هواپیما های افسانه ای اسپیدفایر انگلیسی ها قرار گرفت و مجبور شد تا برای اولین بار و آخرین بار در عمرش از چتر نجات استفاده كند كه باعث وارد شدن جراحاتی نسبتا شدید و دستگیری او شد.
    بلافاصله بعد از انتشار این خبر چرچیل با پیشنهاد صلح او مخالفت كرد و او را به عنوان یك اسیر جنگی به زندان فرستاد تا پیك صلح هیتلر تا ۹۳سالگی در زندان باقی بماند.
    با خاتمه یافتن جنگ هس نیز مانند باقی نازی های دستگیر شده به دادگاه نورنبرگ تحویل داده شد تا در دادگاه نورنبرگ به جنایات جنگی متهم و مجرم شناخته شود.
    هرچند بنا به عقیده بسیاری از كارشناسان حقوقی و شخصیت های سیاسی آن روز، دادگاه نورنبرگ در مورد وی بی عدالتی تمام عیاری به خرج داد. حتی برخی مقامات آمریكایی عنوان كردند مقامات دادگاه نورنبرگ در مورد هس «خشن» تصمیم گیری كردند.
    بعدها كتاب های فراوانی در مورد هس و دادگاه وی نوشته شد كه شاید معروف ترین آنها با نام «آدولف هس: زندانی صلح» توسط كالیف تورنس در سال ۱۹۸۶ به چاپ رسید.حتی خود چرچیل نیز در بخش سوم كتابش با نام «جنگ جهانی دوم» در این مورد نوشته است: «وقتی به كل ماجرا نگاه می كنم، می بینم بسیار مسرورم كه در قبال سیاق دادگاه هس هیچ مسئولیتی متوجه من نیست. به هر میزان هم كه هس به خاطر همراهی با هیتلر در اذهان گناهكار به شمار بیاید و به هر میزان نیز كه سرسپرده بوده، ولی این نكته ظریف را باید به خاطر داشت كه او خود و به اختیار خود به سوی ما آمد و در هر صورت به نوعی كیفیت یك نماینده سیاسی را داشت و در آن موقع شاید انسانیت آن بود كه به پرونده وی به چشم یك مورد پزشكی نگریسته شود تا یك جنایتكار جنگی و ملاحظاتی افزون بر آنچه شده بود، در مورد وی مراعات می شد.»

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  7. #75
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    حتی سر هارتلی رئیس كمیته پیگرد دادگاه نورنبرگ نیز زندانی كردن هس را یك «رسوایی» خواند ولی تمامی این اعتراضات بی نتیجه ماند و هس از سال ۱۹۶۶ در سلولی انفرادی در زندان «اشپاندو» واقع در غرب آلمان به سر می برد تا اینكه در سال ۱۹۸۷ در همان سلول انفرادی خودكشی كرد و به زندگی خود پایان داد.
    سلول انفرادی او شامل یك خانه ییلاقی واقع در منطقه محافظت شده زندان بود. هس در ۱۷ آگوست ۱۹۸۷ با استفاده از یك كابل برق كه انتهای آنها را به نرده های پنجره ای بسته بود خود را خفه كرد.
    البته او پیش از این نیز دو بار دست به خودكشی زده بود. اولین بار در سال ۱۹۴۱خود را از بالای بالكن كاخ مایخت به پایین پرت كرده بود و بار دوم نیز رگ دست خود را با چاقو بریده بود. نكته جالب و قابل توجه آنكه زندان اشپاندو پس از مرگ هس تخریب شد تا از هجوم بازدیدكننده ها جلوگیری شود. حتی جو افكار عمومی در آن سال ها به گونه ای بود كه امكان داشت آن زندان تبدیل به نمادی از بی عدالتی دادگاه نورنبرگ شود كه این نیز مزید بر علت و عامل تخریب زندان شد. در سال های اخیر از جمله سال های ۱۹۹۷ ،۱۹۹۸ و سال ۲۰۰۴ راهپیمایی هایی در روز مرگ هس توسط نئو نازی ها در برخی كشور ها برگزار شده است.
    و اینگونه زندگی زندانی خودسر صلح به پایان رسید.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  8. #76
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    اریش هارتمن، خلبان تکخال جنگ جهانی دوم

    جنگ جهانی دوم اگر چه یک تراژدی انسانی بود، اما همین جنگ خونین راه را برای وجود آمدن پیشرفت های بسیار در علوم هواپیمایی هموار ساخت. در دوران جنگ، هر روز مردم شاهد عبور صدها هواپیما از آسمان شهر و کشورشان بودند و حتی گاه پیش می آمد که درگیری ها بر فراز شهر ها صورت می گرفت. اما راستی که این هواپیماها نبودند که با هم درگیر می شدند، بلکه در داخل این هواپیماها خلبانانی قرار گرفته بودند که همگی، امیدهای کشورشان بودند که به جنگ با یکدیگر رفته بودند. یکی از این خلبانان، اریش هارتمن خلبان نیروی هوایی آلمان یا لوفت وافه بود که با پیروزی های شگفت انگیز و زیادی که به دست آورد، به قهرمان قهرمانان هوایی در طول تاریخ هوانوردی مشهور شد. این خلبان که در زمان جنگ هنوز 25 سال هم نداشت، کابوس خلبانان روسی بود و هواپیماهای روسی فراوانی را در دوران خدمتش سرنگون ساخت. در زیر، با هم تاریخچه کوتاهی از زندگی این خلبان را می خوانیم:

    اریش هارتمن، موفقترین خلبان تاریخ
    11

    اریش هارتمن در اکتبر 1940 و در حالی که فقط هجده سال داشت، به نیروی هوایی آلمان ملحق شد و در مارس 1941 وارد مدرسه خلبانی شده و در اکتبر 1942، در زمانی که شاید جنگ جهانی دوم به اواسط خود نزدیک می شد، به عنوان خلبان جنگنده شکاری در سن بیست سالگی فارغ التحصیل شد. در آن زمان، نیروی هوایی آلمان و دیگر کشورهای درگیر، نیاز شدید به نیروی انسانی خصوصاً خلبان های ماهر و حرفه ای داشتند و همین علت باعث می شد که خلبانان بسیار جوان بلافاصله پس از اتمام دوره خلبانی به سرعت به خطوط مقدم جنگ فرستاده شوند، و هارتمن هم از این قاعده مستثنی نبود. او پس از به پایان رساندن تحصیل، به سرعت به فایتر وینگ 52 که مجهز به هواپیماهای مسراشمیت Me-109 بودند برای خدمت فرستاده شد. هارتمن تا آخرین روز جنگ در این اسکادران ماندگار شد و در بیش از 1400 سورتی پرواز عملیاتی موفق شد تعداد 352 فروند از هواپیماهای دشمن را سرنگون کند که خواب چنین تعداد پیروزی را هیچ خلبانی حتی در خواب هم نمی دید. بدین گونه هارتمن، موفق ترین خلبان در طول تاریخ شد که تا کنون در پروازهای عملیاتی شرکت کرده است.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  9. #77
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    هواپیمای مسراشمیت Bf-109، هواپیمایی که هارتمن با آن پرواز می کرد


    me109

    وقتی که هارتمن وارد اسکادران عملیاتی خود شد، رهبر اسکادران یعنی خلبان راسمن که تا آن زمان موفق شده بود سیزده فروند هواپیمای دشمن را ساقط کند به خلبانان مطلب مهمی را اعلام کرد: «روی زمین، همه ما بر اساس قوانین نظامی با هم رفتار می کنیم و با ما رفتار می شود، اما در آسمان تنها چیزی که مهم است تعداد هواپیماهایی است که سرنگون کرده اید. نه مقام، نه درجه و نه عناوین و القابی که اینجا می بینید در آسمان ارزشی ندارد. کسی که بیشترین هواپیماهای دشمن را ساقط کرده است، لیدر و رهبر گروه های پروازی می شود، بدون توجه به درجه ای که دارد، حتی اگر یک ستوان تازه کار باشد.» گفته راسمن کاملاً واضح و صریح بود و به خوبی در خلبانان اثر کرد. در مدتی کم پس از ساماندهی گروه، هارتمن به عنوان وینگ من یا هواپیمای همراه راسمن برگزیده شد.

    آغازی ناامید کننده برای هارتمن
    اولین ماموریتی که هارتمن انجام داد، به همه چیز شبیه بود غیر از یک نبرد هوایی. نخستین نبرد وی در 14 اکتبر 1942 اتفاق افتاد. در این پرواز او و لیدر راسمن به یک ماموریت گشت هوایی رفته بودند که ناگهان از سوی کنترل زمینی پیغامی مبنی بر حمله هواپیماهای روسی به تجهیزات زمینی آلمانی به هواپیماهای هارتمن و راسمن مخابره شد. دو خلبان فوراً مسیر خود را به سمت جنگنده های روسی تغییر دادند و کمی بعد در آسمان میزبانان خود را مشاهده کردند و بلافاصله درگیری شروع شد. هارتمن گاز موتور را به حداکثر ممکن رساند و از لیدر گروه جلو زد. با نزدیک شدن به یکی از هواپیماهای روسی از فاصله سیصد متری- در حالی که فاصله معمول برای شلیک حدود صد متر بود- آتش گشود. او تمامی گلوله های خود را در یک شلیک طولانی مصرف کرد در حالی که حتی یکی از گلوله ها هم به هواپیمای روسی برخورد نکرد. خلبانان روسی که فهمیده بودند که هارتمن دیگر گلوله ای برای شلیک ندارد، همگی به او حمله ور شدند. همین می توانست خاتمه دوران کوتاه خلبانی هارتمن باشد، اما او تصمیم گرفت که عمر خود را اینگونه پایان ندهد و به همین دلیل به زودی هواپیمای خود را در میان ابرها مخفی کرد. مدت کوتاهی که گذشت، راسمن دوباره هارتمن را از رادیو فرخواند و به او دستور داد که دوباره به فرمیشن ملحق شود. همین که هارتمن از میان ابر ها راهی به بیرون پیدا کرد، در مقابل خود هواپیمایی را دید که با سرعت سرسام آور در حال نزدیک شدن به او بود. هارتمن تصور کرد که آن هواپیما یک جنگنده روسی است، در نتیجه شروع به انجام مانورهای شدید کرد تا از دست او بگریزد. اما در حقیقت در هواپیمایی که به سمت او می آمد کسی جز فرمانده راسمن قرار نگرفته بود! سرانجام هارتمن پس از پیدا کردن مسیر خود به سمت پایگاه، شروع به بازگشت کرد. اما هواپیمای هارتمن در نزدیکی پایگاه دیگر سوختی برای ادامه پرواز نداشت و هارتمن مجبور شد در زمین های اطراف فرود اجباری انجام دهد. هارتمن با خوش شانسی در کنار نیروهای آلمانی فرود آمده بود و سرانجام به پایگاه بازگردانده شد. در نخستین ماموریت، هارتمن مرتکب اشتباهات فراوانی شد. آرایش پروازی را به هم ریخت، جلوتر از لیدر گروه پرواز کرد، تمام مهماتش را بدون موفقیتی مصرف کرد و آسیب های سنگینی به هواپیمایش وارد ساخت. مجازات او سه روز کارگری با مکانیک های پایگاه در زمستان های سرد غرب روسیه بود.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  10. #78
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    سه هفته بعد در پنجم نوامبر 1942 او در یک آرایش پروازی به همراه سه جنگنده دیگر از پایگاه برخاست. بعد از پانزده دقیقه، خبر از نزدیک شدن 28 فروند هواپیمای روسی رسید که متشکل از 18 فروند il-2 ستارموویک و 10 فروند جنگنده اسکورت بود. علی رغم برتری تعداد جنگنده های روسی، هواپیماهای آلمانی تصمیم گرفتند به ستارموویک ها حمله کنند. هارتمن il-2 سمت چپ گروه پروازی را به عنوان هدف انتخاب کرد و از فاصله صد متری به روی ستارموویک روسی آتش گشود. گلوله های او اینبار به هواپیمای دشمن اصابت کردند، اما به ستارموویک که از لحاظ مقاومت بدنه و زره پوشی مشهور بود آسیبی نرساند. ناگهان هارتمن توصیه یکی از فرماندهان را به یاد آورد؛ به سرعت ارتفاع خود را کم کرد، تا جایی که هواپیمای il-2 به طور کامل بالای سر او قرار گرفت. به طور نگهانی دماغه هواپیمایش را بالا داد و از زیر اگزوز سمت راست موتور ستارموویک را هدف قرار داد. همین که گلوله ها به اگزوز موتور برخورد کردند، دود سیاه رنگ غلیظی از هواپیمای روسی بلند شد. ستاموویک روسی مسیر خود را بلافاصله به سمت شرق و به سمت پایگاه خودی تغییر داد و هارتمن هم او را تعقیب کرد. ناگهان هواپیمای il-2 درست در مقابل هواپیمای هارتمن منفجر شد و قطعات آن به موتور هواپیمای هارتمن برخورد کرد که باعث آتش گرفتن موتور جنگنده اش شد. هارتمن بار دیگر مجبور به فرود اضطراری شد، اما باز آنقدر خوش شانس بود که در منطقه تحت سلطه نیروهای آلمان نازی فرود آمده بود. این نخستین موفقیت از 352 پیروزی هوایی و نخستین هواپیمای il-2 از کل 61 فروند ستارموویکی بود که هارتمن سرنگون ساخت.

    فهرستی شگفت انگیز از پیروزی های هوایی هارتمن
    1- در شش ماه اول سال 1943، 17 پیروزی هوایی
    2- در جولای 1943، 23 پیروزی هوایی، 7 پیروزی در یک روز-7 جولای 1943
    3- در آگوست 1943، 48 پیروزی هوایی، دوباره 7 پیروزی در یک روز-7 آگوست 1943
    4- در سپتامبر 1943، 25 پیروزی هوایی، رسیدن تعداد کل پیروزی ها به 100 پیروزی
    5- در اکتبر 1943، 32 پیروزی هوایی
    6- در دوم مارس 1944، 10 پیروزی هوایی تنها در یک روز
    7- سرنگون کردن حداقل 5 فروند هواپیمای p-51 موستانگ در 1944 و ...

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  11. کاربر مقابل از sorna عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  12. #79
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    در همان زمان که نیروی زمینی آلمان به شدت تحت فشار نیروهای متفقین بود، هارتمن و خلبان های گروه او هر روز دسته ی جدیدی از هواپیماهای دشمن را شکار می کردند. این مسئله تا جایی ادامه یافت که حتی روس ها برای سر او جایزه هم تعیین کرده بودند. شهرت هارتمن به جایی رسید که نیروهای روسی او را هیولای سیاه نامیدند و بهترین خلبان هایشان را برای شکار هواپیماهای هارتمن و کشتن او فرستادند. شیوه نبرد هارتمن در بیش از هزار و چهارصد ماموریت پروازی در چهار مرحله خلاصه شده بود: شناسایی هدف، تصمیم گیری برای درگیری، حمله و فرار از محدوده خطر. هارتمن از زمان نخستین ماموریتش عادت گرفته بود که تا هواپیمای دشمن تمام شیشه جلوی هواپیمایش را نپوشاند به او حمله ور نشود. او با روش نزدیک شدن بیش از حد به هواپیمای دشمن برخورد هر کدام از گلوله های خود را به جنگنده های دشمن تضمین می کرد. علی رغم فهرست طولانی پیروزی های وی، هارتمن در بسیاری از مواقع هم که موقعیت فراهم بود به هواپیماهای دشمن حمله نکرد، چرا که می گفت که جنگ ادامه می یابد اما زندگی او ممکن است در اثر یک ریسک به پایان برسد. بنابراین او هیچ گاه در هدف گیری های خود خطر نمی کرد. هارتمن دید وسیع و واکنش های سریعی نسبت به هواپیماهای دشمن داشت. در همین حال، همیشه ویژگی های تهاجمی و خونسردی خود را در نبرد ها حفظ می کرد. هارتمن در حدود چهارده بار فرود اضطراری انجام داد، اما در هیچ یک از این فرود ها نه آسیبی به وی رسید نه توسط نیروهای دشمن دستگیر شد. حتی در مورد او می گویند که یک بار به همراه دو مکانیک در کابین یک نفره هواپیمای Me-109 از پایگاهی که دقایقی بعد به دست نیروهای روس می افتاد تیک آف کرد.


    هارتمن به دریافت درجه های زیادی که لیاقت آن ها را نیز داشت نائل آمد و حتی درجه ی کاپیتانی که درجه بسیار مشکلی برای بدست آوردن بود را نیز دریافت کرد. او حتی نشان «صلیب شوالیه» را که بالاترین درجه نظامی آلمان بعد از هیلتر بود را نیز دریافت کرد، نشانی که از سال 1939 تنها بیست و هفت نفر از ارتش عظیم آلمان موفق به دریافت آن شده بودند. او به عنوان قهرمان جنگ جهانی هم نشان افتخاری دریافت کرد که فقط دوازده نفر از جمله هانس یولریچ رودل، خلبان بمب افکن استوکا دایور که بیش از پانصد تانک روسی را نابود کرده بود آن نشان را دریافت کردند. در اواخر جنگ جهانی دوم، هارتمن به شاهکار آلمانی ها، یعنی هواپیمای مسراشمیت Me-262، نخستین جنگنده جت جهان هم پرواز کرد، اما دوباره با Me-109 به خدمت ادامه داد. آخرین پایگاه هوایی او در چک اسلواکی و آخرین پیروزی وی ساقط کردن یک هواپیمای شکاری روسی بود. وقتی که جنگ پایان یافت، هارتمن در حالی که فقط 23 سال سن داشت به وسیله نیروهای روسی دستگیر شد و ده سال را در زندان های روسیه گذراند. در سال 1955، او به وطنش و به نزد همسرش بازگشت و به نیروی هوایی آلمان غربی پیوست. هارتمن همیشه می گفت که بیشتر از 1400 مأموریتی که انجام داده است، به این افتخار می کند که هیچ گاه حتی یک وینگ من یا هواپیمای همراه خود را از دست نداده است. این خلبان پر افتخار، در سال 1995 با کوله باری از تجربه و یاد سال ها نبرد و جنگ برای کشورش در 73 سالگی در گذشت.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  13. #80
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    گرهارد باکهورن:

    او در 19 مارس 1919 در ****سبرگ به دنیا آمد. علاوه بر اینکه به دو زبان تسلط داشت بسیار سخت کوش هم بود و همین باعث موفقیتش در دوره های آموزشی رزم هوایی شد. یک سال پیش از شروع جنگ دوم به لوفت وافه (نیروی هوایی آلمان نازی) پیوست. در ابتدای جنگ به واحد شکاری منتقل شد. و تا پایان جنگ به رکورد اعجاب انگیز 301 پیروزی در رزم های هوایی دست یافت.

    شروع او بسیار نا امید کننده بود. او جنگنده های مسراشمیت 109 را برای پرواز ترجیح می داد و به گفته خودش با این جنگنده هرکاری می توانست بکند. اولین نبردهای او در جبهه غرب و مقابل هواپیماهای انگلیسی بود. اما موفقیت چندانی کسب نکرد. اولین پیروزی او در 120 مین ماموریت او بود.

    در سال 1940 به هنگ 52 در جبهه شرق منتقل شد و تا پایان جنگ در آن هنگ بود. دراین واحد یک خلبان فوق العاده دیگر نیز بود: هانس یواخیم مارسیل.

    سرانجام اولین پیروزی او در سال 1941 به دست آمد و توانست یک جنگنده روسی را در جبهه شرق منهدم کند. و این مقدمه ای بود برای فتوحات دیگر. در سال 1942 موفق به دریافت مدال صلیب شوالیه شد. که این امر به دلیل کسب 59 پیروزی در درگیری های هوایی بود. در سال 1943 این رقم به 120 پیروزی رسید و در سال 1944 هم به 250 پیروزی افزایش پیدا کرد.

    او در یک روز رویایی موفق شد به تنهایی 7 فروند جنگنده شوروی را در آسمان منهدم کند.

    در طی انجام ماموریت هایش 9 بار هدف قرار گرفت و دو بار هم زخمی شد. در ماه می 1944 در پی مراجعت به پایگاه یک شکاری روس قرار گرفت و مجبور به ترک هواپیمایش شد. خودش در این باره می گوید:

    قبلا در مورد وجود شکاری های شوروی به ما اخطار داده شد اما من در آن روز بسیار خسته بودم و پشت سرم را ندیدم. و این باعث شد که برای جنگنده روس یک پیروزی شدم. بهای این اشتباه هم 4 ماه اقامت در بیمارستان بود.

    او در لوفت وافه بسیار محبوب و مورد احترام بود. و فرماندهانش او را بهترین یا یکی از بهترین های آلمان می دانستند. اریخ هارتمان یکی دیگر از اعجوبه های آلمان در مورد او می گوید:
    گرهارد واقعا از موفقیت دیگران لذت می برد که این خاصیت را مردان کمی دارند. وقتی از لحاظ تعداد پیروزی بر او پیشی گرفتم با تمام عشقش به من تبریک گفت. او یک مرد بود و فرماندهی که می توانست همه مردانش را با خود به جهنم ببرد. افتخار هرکسی بود که برای چنین فرماندهی خود را به کشتن بدهد. داشتن این گونه فرماندهان آرزوی هر خلبانیست. او یک دوست یک رفیق و یک پدر مهربان بود و بهترین کسی که ملاقات کردم. او از آن دسته کسانیست که زیر دستانش پس از گذشت 30 یا 40 سال از او به نیکی یاد می کنند. به راستی که یک مرد فراموش نشدنی بود.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 8 از 21 نخستنخست ... 45678910111218 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/