صفحه 7 از 16 نخستنخست ... 34567891011 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 61 تا 70 , از مجموع 151

موضوع: ღ.•.• ღ اشعار احمد ظاهر ღ.•.• ღ

  1. #61
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    بـرويـد ای حـريـفـان بکشيد يـار مـا را
    بـمـن آوريد آخـر صـنـم گـريـز پـا را
    بترانه های شـيـريـن بـبـهـانـه هـای زرّيـن
    بکشيد سوی خانه مه خوب خوش لـقـا را
    وگـر او بوعده گـويـد کـه دمـی دگـر بـيـايـم
    هـمـه وعـده مکر بـاشـد بفريبد او شـمـا را
    دم سخت گرم دارد که بجادوی و افـسـون
    بـزنـد گـره بر آب او و بـبـنـدد او هـوا را
    بـمـبـارکـی و شـادی چـو نـگـار مـن در آيـد
    بنشين نـظـاره مـی کـن تو عجايب خـدا را
    چو جـمـال او بتابد چه بود جـمـال خوبان؟
    کـه رخ چـو آفـتـابـش بـکُـشــد چـراغـهـا را
    بـرو ای دل سـبک رو بـيـمـن بـدلـبـر مـن
    برسان سلام و خدمت تو عقيق بی بها را


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  2. #62
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض


    بسکه جفا ز خار و گل ، ديده دل رميده ام
    همچو نسيم از اين چمن ، پای برون کشيده ام
    شمع طرب زبخت ما ، آتش خانه سوز شد
    گشت بلای جان ما ، عشق بجان خريده ام
    حاصل دور زندگی ، صحبت آشنا بود
    تا تو زمن بريدۀ ، من زجهان بريده ام
    تا بکنار من بودی ، بود به جا قرار من
    رفتی و رفت راحت از خاطر رميده ام
    تا تو مراد من دهی ، کشته مرا فراق تو
    تا تو بداد من رسی ، من بخدا رسيده ام
    چون به بهار سر کند لاله زخاک من برون
    ای گل تازه ياد کن از دل داغديده ام
    يا ز ره وفا بيا ، يا ز دل رهی برو
    سوخت در انتظار تو ، جان بلب رسيده ام



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  3. #63
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    بمان ای شب که تاريکی و بيداری ، دلم خواهد
    برو ای مه که اندوه شب تاری ، دلم خواهد
    بيا ای غم ، بيا ای مونس شبهای تار من
    که امشب از تو همدردی و همکاری ، دلم خواهد
    بسوز ای جان که جانی آتش افروز آرزو دارم
    بکاه ای تن که رنجوری و بيماری دلم خواهد
    برنجان و بنالانم ، بگريان و بسوزانم
    که سوز و اشک و آه و ناله و زاری ، دلم خواهد
    کنار و بوس و آغوش تو ارزانی به بی دردان
    که من دنيای دردم عاشق آزاری ، دلم خواهد
    غم عشقی کرامات کردۀ جان و دل ما را
    که حق نشناسم ار يک ذره غمخواری ، دلم خواهد
    بجز روی تو و موی تو و چشم نکوی تو
    ز هر چه در دو عالم هست بيزاری دلم خواهد


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  4. #64
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    بنازم قلب پاکت ، مادر من
    بگردم دور خاکت ، مادر من
    سياه شد روزگار من سياه شد
    خدايا مادرم از من جدا شد
    فلک با من چرا اين نا روا کرد
    که يکدم مادرم از من جدا کرد


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  5. #65
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    به آسمان بگوييد، به دلبران رسانيد
    احوال قلب ما را به عاشقان رسانيد
    دلم برای ديگر، رود خبر باش
    برای يار ديگر، رود خبر باش
    نميگويم که چرا ترکم نمودی
    نميخواهم بسويم ، تو باز گردی


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  6. #66
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    به جز تو مونس ديگر درين ديار ندارم
    بيا که بيش ازين تاب انتظار ندارم
    نميروی تو ز يادم اگر چه ميدانی
    که غير بوسه ی چند از تو يادگار ندارم
    مرنج ز اين که من بر تو بدگمان شده ام
    که من به زندگی خويش اعتبار ندارم


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  7. #67
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    به ساغر نقل کرد از خم، شراب آهسته آهسته
    برآمد از پس کوه آفتاب آهسته آهسته
    فریب روی آتشناک او خوردم، ندانستم
    که خواهد خورد خونم چون کباب آهسته آهسته
    ز بس در پرده‌ی افسانه با او حال خود گفتم
    گران گشتم به چشمش همچو خواب آهسته آهسته
    سرايی را که صاحب نيست، ويرانی است معمارش
    دل بی‌عشق، می‌گردد خراب آهسته آهسته
    به اين خرسندم از نسيان روزافزون پيريها
    که از دل می‌برد ياد شباب آهسته آهسته
    دلی نگذاشت در من وعده‌های پوچ او صائب
    شکست اين کشتی از موج سراب آهسته آهسته


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  8. #68
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    به سنگ غم زدی پيمانه ام را
    به سيل اشک دادی خانه ام را
    کنون کز خانه ام چون بخت رفتي
    کجا بردی دل ديوانه ام را؟
    ميان پاک بازانش قطاران
    به افسون و جنون افسانه ام را
    بيا ای شمع شام آرزو ها
    بسوزان هستی و ويرانه ام را


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  9. #69
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    به عزم توبه سحر گفتم استخاره کنم
    بهار توبه شکن ميرسد ، چه چاره کنم
    سخن درست بگويم ، نمی توانم ديد
    که ميخورند حريفان و من نظاره کنم
    به دور لاله دماغ مرا علاج کنيد
    که از ميانه بزم طرب کناره کنم
    ز روی دوست مرا چون گل مراد شگفت
    حوالت سر دشمن به سنگ خاره کنم
    به تخت گل بنشانم بسی چو سلطانی
    ز سنبل و سمنش طوق و پاره کنم
    گدای ميکده ام ليک وقت مستی بين
    که ناز بر فلک و حکم بر ستاره کنم
    چو غنچه با لب خندان به ياد مجلس شاه
    پياله گيرم و از شوق جامه پاره کنم
    مرا که نيست ره و رسم فتنه پرهيزی
    چرا ندمت رند شراب خواره کنم
    زباده خوردن پنهان ملول شد حافظ
    به بانگ بربط و نی رازش آشکاره کنم


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  10. #70
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    تو گر هستی به پاکی شُهرۀ شهر
    مرا رسوا و بدنام آفريدن
    اگر می خواره و مستم به کس چی؟ به کس چی؟
    اگر آواره و مستم به کس چی؟ به کس چی؟
    اگر پيمانه بشکستم به کس چی؟ به کس چی؟
    اگر آواره و مستم به کس چی؟ به کس چی؟
    اگر باشی تو امشب ليلی من، به کس چی؟ به کس چی؟
    چو مجنون عاشقت هستم به کس چی؟ به کس چی ؟
    اگر باشی توامشب ساقی من به کس چی؟ به کس چی؟
    دهی پيمانه به دستم به کس چی؟ به کس چی؟


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








صفحه 7 از 16 نخستنخست ... 34567891011 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/