صفحه 7 از 43 نخستنخست ... 3456789101117 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 61 تا 70 , از مجموع 429

موضوع: سلمان ساوجی

Hybrid View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    قبله ما نیست، جز محراب ابروی شما

    دولت ما نیست، الا در سر کوی شما


    روز محشر، در جواب پرسش سودای کفر

    هیچ دست آویز ما را نیست، جز موی شما


    ماه تابان را شبی نسبت، به رویت، کرده‌ام

    سالها شد، تا خجالت دارم، از روی شما


    مرده خاکم که او می‌پرورد سروی چو تو

    زنده بادم که او می‌آورد بوی شما


    اینکه بر چشمم، سیاه و تنگ دل یاری، ولی

    کس نمی‌گوید حدیث سخت، در روی شما


    بر نمی‌دارم سر از زانو، ز رشک طره‌ات

    تا چرا سر بر نمی‌دارد، ز زانوی شما


    چشم تنگت، تر تاز و حاجبت پیشانی است

    زان نمی‌آید کسی در چشم جادوی شما


    گرم بدم گویی و نیکویی، به هر حالت که هست

    هست، سلمان، از میان جان، دعا گوی شما
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  2. #2
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    بی‌گل رویت ندارد، رونقی بستان ما

    بی حضورت، هیچ نوری نیست، در ایوان ما


    گر بسامان سر کویش رسی ای باد صبح

    عرضه داری شرح حال بی سرو سامان ما


    در دل ما، خار غم بشکست و در دل غم، بماند

    چیست یاران، چاره غمهای بی‌پایان ما؟


    دوستان، گویند دل را صبر فرمایید صبر

    چون کنیم ای دوستان، دل نیست در فرمان ما؟


    در فراقش نیست یا رب زندگانی را سبب

    سخت رویی فلک یا سستی پیمان ما


    در فراق دوست، دل، خون گشت و خواهد شد بباد

    دوستان بهر خدا جان شما و جان ما


    در فراقش، بعد چندین شب، شبی خواهم ربود

    می‌شنیدم در شکر خواب از لب سلطان ما


    بار هجر ما، که کوه، از بردن او عاجز است

    چون تحمل می‌کند گویی دل سلمان ما؟
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  3. #3
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    نوبهار و عشق و مستی، خاصه در عهد شباب

    می‌کند، بنیاد مستوری مستوران، خراب


    غنچه مستور صاحبدل، نمی‌بینی که چون

    بشنود، بوی بهار، از پیش بردارد نقاب


    بوی عشرت در بهار، از لاله می‌آید که اوست

    در دلش، سودای عشق و در سرش جام شراب


    دور باد، از نرگس صاحب نظر چشم بدان

    کو چو چشمت، بر نمی‌دارد سر از مستی و خواب


    مدعی منعم مکن، در عاشقی، زیرا که نیست

    عقل را با پیچ و تاب زلف خوبان، هیچ تاب


    چشم نرگس، دل به یغما برد و جان، گرمی برد

    ترک سرمست معربد را، که می‌گوید جواب؟


    ای بهار روی جانان! گل برون آمد ز مهد

    تا به کی باشد گل رحسار از ما، در حجاب؟


    نخسه حسن رخت را عرض کن بر جویبار

    تا ورق‌های گل نسرین، فرو شوید به آب


    بلبلان اوصاف گل گویند و ما وصف رخت

    ما دعای پادشاه کامران کامیاب


    سایه لطف الهی، دندی سلطان که هست

    آسمان سلطنت را رای و رویش آفتاب
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  4. #4
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    چشمه چشم من از سرو قدت یابد، آب

    رشته جان من از، شمع رخت دارد، تاب


    تشنه لب گردد سراپای جهان، گردیدم

    نیست سرچشمه، به غیر از تو و باقی است، سراب


    غم سودای تو تا در دل من، خانه گرفت

    خانه‌ام کرده خراب است غم خانه، خراب


    آنچنان، آتش عشق تو، خوش آمد دل را

    که بیفتاد، به یکبارگی از چشمم، آب


    دیده از شوق تو تا، لذت بیداری یافت

    هیچ در چشم من ای دوست، نمی‌آید خواب


    عجب از زمره عشاق لبت، می‌مانم

    که همه مست و خرابند به یک جرعه، شراب


    ز چه رو بر همه تابی و نتابی، بر من

    آفتابا منمت خاک و برین خاک، بتاب


    روز پرسش که به یک ذره بود گفت و شنید

    عاشقان را نبود جز ز دهان تو جواب


    زان خلایق که درآیند، به دیوان شمار

    مثل سلمان عجب از ز آنچه در آید حساب
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  5. #5
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    چشمم از پرتو خورشید رخت، گیرد آب

    رویت از آتش اندیشه دل یابد تاب


    چشم مست تو که بر هر طرفی، می‌افتد

    بر من افتاد، زمستی و مرا کرد خراب


    با خیال تو مرا، خواب نیاید در چشم

    کو خیالت که طلب می‌کندش، دیده در آب


    اگر از دیده تو را رغبت خواب است، مگر

    آب او ریزی وزین بخت، کنی خواهش آب


    به تمنای لب لعل تو گردد، بر کف

    آتشین جان رسانیده به لب، جام شراب


    چون ترا شمع صفت، با همه کس رویی هست

    من که پروانه‌ام ای شمع! ز من روی متاب


    چون نه از آب و گلی، بلکه همه جان و دلی

    که گر از ماء و ترابی، پس ازین ما و تراب


    دیگران را هوس جنت اگر می‌باشد

    روضه جنت سلمان در توست، از همه باب
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  6. #6
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    جمال خود منما، جز به دیده پر آب

    روا مدار، تیمم به خاک، در لب آب


    تو شمع مجلس انسی، متاب روی از من

    تو عین آب فراتی مده فریب سراب


    کسی که سجده گهش، خاک آستانه توست

    فرو نیاورد او، سر به مسجد و محراب


    مکن به بوک و مگر عمر را تلف سلمان

    بست که گشت بدین صرف، روزگار شباب
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  7. #7
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    غمزه سرمست ساقی، بی‌شراب

    کرد هشیاران مجلس را خراب


    دوستان را خواب می‌آید ولی

    خوش نمی‌آید مرا بی‌دوست، خواب


    تنگ شد بی پسته‌ات، بر ما جهان

    تلخ شد بی‌شکرت، بر ما شراب


    روی خوبت، ماه تابان من است

    ماه رویا! روی خوب از من متاب


    گر خطایی کرده‌ام، خونم بریز

    بی‌خطا کشتن چه می‌بینی صواب؟


    گل ز بلبل، روی می‌پوشد هنوز

    ای صبا! برخیز و بردار این حجاب


    در جمال عالم آرایت، سخن

    نیست کان روشن‌تر است از آفتاب


    عقل بر می‌تابد از زلفت، عنان

    عقل را با تاب زلفت، نیست تاب


    چشمم از لعلت، حکایت می‌کند

    می‌چکاند راستی، در خوشاب


    آب، بگذشت از سر سلمان و او

    همچنان وصل تو می‌جوید در آب
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  8. #8
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    ای گل رخسار تو! برده ز روی گل، آب

    صحبت گل را رها کرده ببویت گلاب


    سایه سرو تو ساخت، پایه بختم، بلند

    نرگس مست تو کرد، خانه عقلم خراب


    عشق رخت دولتی است، باقی و باقی فنا

    خاک درت شربتی است، صافی و عالم سراب


    سر جمالت به عقل، در نتوان یافتن

    خود به حقیقت نجست، کس به چراغ، آفتاب


    گرچه رخت در حجاب، می‌رود از چشم ما

    پرده ما می‌درد حسن رخت، بی حجاب


    طرف عذار از نقاب، باز نما یک نظر

    ورچه کسی بر نبست، طرفی از او جز نقاب


    دولت دیدار را، دیده ندانست، قدر

    می‌طلبد لا جرم، نقش خیالش در آب


    سرو سرافراز من، سایه ز من برنگیر

    ماه جهان تاب من، چهره ز من برمتاب


    بی تو من و خواب و خور؟، این چه تصور بود؟

    سینه عشاق و خور دیده مشتاق و خواب؟


    ساقی مجلس بده! باده که خواهیم رفت

    ما به هوای لبش، در سر می، چون حباب


    خاطر سلمان ازین، خرقه ازرق گرفت

    خیز که گلگون کنیم، جامه، به جام شراب
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  9. #9
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    ز باغ وصل تو یابد، ریاض رضوان، آب

    ز تاب هجر تو دارد، شرار دوزخ، تاب


    بر حسن و عارض و قد تو برده‌اند، پناه

    بهشت طوبی و «طوبی ابهم و حسن ماب»


    چو چشم من، همه شب جویبار باغ بهشت

    خیال نرگس نست تو بیند، اندر خواب


    بهار، شرح جمال تو داده، در یک فصل

    بهشت، ذکر جمیل تو کرده در هر باب


    لب و دهان تو را، ای بسا! حقوق نمک

    که هست، بر جگر ریش و سینه‌های کباب


    بسوخت این دل خام و به کام دل نرسید

    به کام اگر برسیدی، نریختی خوناب


    گمان بری که بدور تو، عاشقان مستند

    خبر نداری از احوال زاهدان خراب


    نقاب بازگشای، تا کی این حجاب کنی

    از این نقاب چه بر بسته‌ای، به غیر حجاب


    بدید روی تو را گل فتاد، در آتش

    شنید بوی تو، وز شرم گشت آب گلاب


    مرا به دور رخت شد، پدید جوهر لعل

    پدید می‌شود از آفتاب عالم تاب
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  10. #10
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    از لب لعل توام، کار به کام است، امشب

    دولتم بنده و اقبالم، غلام است، امشب


    آسمان گو بنشان، مشعله ماه تمام

    که زمین را مه روی تو، تمام است، امشب


    باده در دین من امروز، حلال است، حلال

    خواب، در چشم من ای بخت، حرام است، امشب


    برو ای قافله صبح! مزن دم کانجا

    آفتابی است که در پرده شام است، امشب


    شمع بین، سوخته آتش و او مرده شمع

    گوییا عاشق ازین هردو، کدام است امشب


    اثر عکس لب توست، درون می‌ ناب

    که صفایی عجب، اندر دل جام است، امشب


    من هوای حرم کعبه ندارم، که مرا

    عرفات سر کوی تو مقام است، امشب


    حاشدت را که چو عودست بر آتش، سلمان

    گو همی سوز، که سودای تو خام است امشب
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


صفحه 7 از 43 نخستنخست ... 3456789101117 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/