من برای تو به دنیا آمدم
تو برای من...
اما هرچه می گردم نیستی
یا مشکل از زمان آمدن مان است
یا گردی زمین
یک جا کنار تنهایی ام بایست
یک گل زرد هم به دستت باشد
می شناسمت
عطر تو چیز دیگری است...
من برای تو به دنیا آمدم
تو برای من...
اما هرچه می گردم نیستی
یا مشکل از زمان آمدن مان است
یا گردی زمین
یک جا کنار تنهایی ام بایست
یک گل زرد هم به دستت باشد
می شناسمت
عطر تو چیز دیگری است...
دوست اش می دارمچرا که می شناسم اش ،به دوستی و یگانگی .ــ شهرهمه بیگانگی و عداوت است . ــ
هنگامی که دستان ِ مهربان اش را به دست می گیرمتنهایی ِ غم انگیزش را در می یابم .....
چه ضیافت غریبی ، من و گیتار و ترانه
جای تو : یه جای خالی ، شعر من شعر شبانه
هرم خورشیدی چشمات ، من رو آب کرد تموم کرد
لحظه ی ناب پریدن ، با یه دیوار رو به روم کردگوش بده ! ترانه هام ترجمه ی چشمای توست
تو تموم قصه هام همیشه جای پای توست
تو ضیافت سکوتم ، تو اگه قدم بذاریمی بینی از تو شکستم ، اما تو خبر نداریگوش بده ! ترانه هام ترجمه ی چشمای توست
بی تو از زمزمه دورم ، بی تو از ترانه عاری
زخم تو : زخم همیشه ، اینه تنها یادگاری
تو تموم قصه هام همیشه جای پا
برخیز که غیر از تو مرا دادرسی نیستگویی همه خوابند ، کسی را به کسی نیست
آزادی و پرواز از آن خاک به این خاکجز رنج سفر از قفسی تا قفسی نیست
این قافله از قافله سالار خراب استاینجا خبر از پیش رو و باز پسی نیست
تا آئینه رفتم که بگیرم خبر از خویشدیدم که در آن آئینه هم جز تو کسی نیست
من در پی خویشم ، به تو بر می خورم اماآن سان شده ام گم که به من دسترسی نیست
آن کهنه درختم که تنم زخمی برف استحیثیت این باغ منم ، خار و خسی نیست
امروز که محتاج توام ، جای تو خالیستفردا که می آیی به سراغم نفسی نیست
در عشق خوشا مرگ که این بودن ناب استوقتی همه ی بودن ما جز هوسی نیست
نمی شود دوستت نداشتلجم هم که بگیرد از دستتنهایتش این است کهدفتر چه ی خاطراتمپر از فحش های عاشقانه می شود...
با گریه های یکریزیکریزمثل ثانیه های گریزبا روزهای ریختهدر پای بادبا هفته های رفتهبا فصلهای سوختهبا سالهای سخترفتیم وسوختیم وفرو ریختیمبا اعتماد خاطره ای در یاداماآن اتفاق ساده نیفتاد ...
در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرماصلن به تو افتاد مسیرم که بمیرم
یک قطره ی آبم که در اندیشه ی دریاافتادم و باید بپذیرم که بمیرم
یا چشم بپوش از من و از خویش برانمیا تنگ در آغوش بگیرم که بمیرم
این کوزه ترک خورد ! چه جای نگرانی استمن ساخته از خاک کویرم که بمیرم
خاموش مکن آتش افروخته ام رابگذار بمیرم که بمیرم که بمیرم
سعی کن با همه چیز کنار بیایی !فرار نکنزمین به شکل احمقانه ای گـِـرد است !
اگر تو نبودی عشق نبودهمین طوراصراری برای زندگیاگر تو نبودیزمین یک زیر سیگاری گلی بودجاییبرای خاموش کردن بی حوصلگی هااگر تو نبودیمن کاملاً بیکار بودمهیچ کاری در این دنیا ندارمجز دوست داشتن تو
مصراع نخست ، من تو را می بوسمدر مصرع بعد هم تو را می بوسم
ایراد ندارد ! به کسی چه ؟ اصلنشعر خودم است ، من تو را می بوسم
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)