صفحه 7 از 51 نخستنخست ... 3456789101117 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 61 تا 70 , از مجموع 505

موضوع: و تو رفتی و من هنوز شرمگین مانده ام(شعرهایی برای عزیز پرواز کرده)

  1. #61
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    صداي پاهاي خستم روي سنگ فرشاي كوچه
    داره مي گه كه دل من چقد تنگه بعد كوچت
    تو هميشه هستي و من فقط از تو مي نويسم
    سهم من از بودن تو اينه كه اشكي بريزم
    اما تو هميشه هستي توي اين قلب شكسته
    قلبي كه باسه همه عمر دل به چشماي تو بسته
    من هنوز به يادت هستم تو شباي بي ستارم
    نه باسه چي بي ستاره وقتي هستي تو ستارم
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  2. #62
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    شبیه برگ پاییزی ، پس از تو قسمت بادم
    خداحافظ ، ولی هرگز نخواهی رفت از یادم

    خداحافظ ، و این یعنی در اندوه تو می میرم
    در این تنهایی مطلق ، که می بندد به زنجیرم

    و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد
    و برف نا امیدی بر سرم یکریز می بارد

    چگونه بگذرم از عشق ، از دلبستگی هایم ؟
    چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم ؟

    خداحافظ ، تو ای همپای شب های غزل خوانی
    خداحافظ ، به پایان آمد این دیدار پنهانی

    خداحافظ ، بدون تو گمان کردی که می مانم
    خداحافظ ، بدون من یقین دارم که می مانی !!!
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  3. #63
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    ز بی مهری زدی زخمم، نمک پاشیدی و رفتی
    به دست غــم گـل امید، زقـــلبم چــیدی و رفتی
    بروی شیشه عـمـرم ،چو اشک لرزیدی و رفتی
    چه شبها گریه ها کـــردم ولـی نشنیدی و رفتی

    وفا نا کرده قلــبت را به او بخشـــیدی و رفتی
    چو برف حـسرت واندوه، سرم باریدی ورفتی
    گله کــردم زتنهایــی ولــی رنجـیدیدی و رفتی
    به دیوار دلـــم چنگ غضب ســا ییدی و رفتی

    تومشت عقده هایت را ســرم کوبیدی و رفتی
    نگفتی بی تو میمیرم، تو مــرگم دیدی و رفتی
    وداع کـردی توبا عشق ولبش بوسیدی ورفتی
    شب مرگ من از شادی، بسی خندیدی ورفتی

    به رگهایم چه گرم وتلخ ، چوخون جوشیدی ورفتی
    غـزل خوان برسـرخــاکم، زدی رقصــیدی و رفتی
    چو عــطر بی کســی در من شبــی پچیدی و رفتی
    ز شهـــرم ناگهان دردا، چـــرا کوچـــیدی و رفتی
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  4. #64
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    امشب باز هم مثل هميشه آسمون دلم بارونيه
    ولي اين دفعه با بقيه دفعه ها فرق داره چون ....
    چون.....چون تو ديگه نيستي،
    نيستي که بهم آرامش بدي , به حرفام گوش بدي
    تو رفتي با يک جمله من ،
    رفتي ولي نميدونستي با رفتنت به سرم چي مياري
    بارها صدايم را به باد سپردم تا به تو بگويد که چقدر دوستت دارم ولي سر باز زد
    به باران دادم تا با قطره هايش به تو بفهماند که دوستت دارم ولي اين کار را نکرد
    ديگر خسته شدم
    به هر چه سپردم از اين کار امتناع کرد
    رفتنت خيلي ساده بود و ساده تر از اون آب شدن من بود
    قطره قطره وجودم ميچکه و انتظار برگشتت رو مي کشه ولي هر روز من بيشتر آب ميشمو تو نميايي
    نيستي که ببيني چقدر شکست خورده ام
    چقدر از نبودنت رنج ميکشم
    چه روزهايي رو سپري مي کنم
    نميدونم اين سختي براي منه يا تو هم زجر ميکشي
    بهترين جمله اي که ميتونم بگو و دوست دارم داد بزنم و بهت بگم اينه که من هنوزم
    هنوز هم
    اره.....هنوزم دوست دارم
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  5. #65
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    توي ساحل روي شنها قايقي به گل نشسته
    يكي با چشمون گريون گوشه اي تنها نشسته
    نگاه پراضطرابش به افق به بي نهايت
    ساكته اما تو قلبش داره يك دنيا شكايت
    تو چشاش حلقه ي اشكه توي قلبش غم دنيا
    منتظر به راه ياره تا بياد امروز و فردا
    باورش نميشه عشق و همه دنياش زير آبه
    تنها مونده توي ساحل زندگي براش عذابه
    تنهايي براش عذابه
    خاطرات لب دريا ديگه از يادش نميره
    همه دنياش زير آب و خودشم به غم اسيره
    دست بي رحم زمونه عشقشو برده به دريا
    حالا از خودش مي پرسه ميادش آيا و آيا ؟
    عاشقي كه تنها باشه توي دنيا نمي مونه
    دل عاشقو شكستن شده كار اين زمونه
    خاطرات لب دريا ديگه از يادش نميره
    همه دنياش زير آب و از غم دوريش مي ميره
    هرگز از يادش نميره از غم دوري مي ميره
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  6. #66
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    دیروز به دنبال تو به همه جا سر زدم ...

    هم از نسیم سراغت را گرفتم ،

    هم از گل سرخی که کنار چشمه عشق روییده بود .

    حتی از پرنده هایی که در شعرهایم بال می زدند

    نشانی ات را پرسیدم ...

    اما پیدایت نکردم این را ولی خوب می دانم ،

    که اگر چشمانم را ببندم و با دهان بسته صدایت کنم ،

    فورا جوابم را خواهی داد.

    راستی که عجب صفایی دارد این بی قراریها و این

    دلتنگی ها !...

    مانده ام که این فاصله ها اگر نبود ،

    آیا باز هم اینقدر مشتاق شنیدن صدایت از درخت و صندلی

    و ستاره بودم؟

    همیشه فاصله ها باعث میشوند تا بیشتر قدر همدیگر را

    بدانیم،

    و بیشتر به دنبال هم بگردیم .

    مثل همین امروز که همه جا را به دنبالت گشتم ...

    حتی همه خوابهایم را یکی یکی جستجو کردم ...!

    همه جا رد پایت بود ...

    حتی موج صدایت به نرمی از تپه های خیالم بالا میرفت .

    اما خودت نبودی ...

    عزیزترینم ...

    حالا با همین واژه های لال در کنار نام قشنگت

    نشسته ام .

    مرهمی نمی خواهم ...

    تنها اگر حوصله داری زخمهای دلم را بشمار!...

    هزار و یک ... هزار و دو ... هزار و سه ...
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  7. #67
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    به ديدارم بيا هر شب ،

    در اين تنهايي ِ تنها و تاريک ِ خدا مانند

    دلم تنگ است .

    بيا اي روشن ، اي روشن تر از لبخند

    شبم را روز کن در زير سرپوش سياهيها

    دلم تنگ است.

    بيا بنگر، چه غمگين و غريبانه

    در اين ايوان سرپوشيده ، وين تالاب مالامال

    دلي خوش کرده ام با اين پرستوها و ماهيها

    و اين نيلوفر آبي و اين تالاب مهتابي

    بيا اي همگناه ِ من درين برزخ

    بهشتم نيز و هم دوزخ

    به ديدارم بيا ، اي همگناه ، اي مهربان با من

    که اينان زود مي پوشند رو در خوابهاي بي گناهيها

    و من مي مانم و بيداد بي خوابي.

    در اين ايوان سرپوشيده ي متروک

    شب افتاده ست و در تالاب ِ من ديري ست

    که درخوابند آن نيلوفر آبي و ماهيها، پرستوها

    بيا امشب که بس تاريک و تنهايم

    بيا اي روشني ، اما بپوشان روي

    که مي ترسم ترا خورشيد پندارند

    و مي ترسم همه از خواب برخيزند

    و مي ترسم همه از خواب برخيزند

    و مي ترسم که چشم از خواب بردارند

    نمي خواهم ببيند هيچ کس ما را

    نمي خواهم بداند هيچ کس ما را

    و نيلوفر که سر بر مي کشد از آب

    پرستوها که با پرواز و با آواز

    و ماهيها که با آن رقص غوغايي

    نمي خواهم بفهمانند بيدارند.

    شب افتاده ست و من تنها و تاريکم

    و در ايوان و در تالاب من ديري ست در خوابند

    پرستوها و ماهيها و آن نيلوفر آبي

    بيا اي مهربان با من !

    بيا اي ياد مهتابي !

    ecli4qrsl32suz1zmzmw
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  8. #68
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    امشب همه چیز رو به راه است
    همه چیز آرام.....آرام ... باورت می شود ؟



    دیگر یاد گرفته ام شبها بخوابم " با یاد تو "
    تو نگرانم نشو !
    همه چیز را یاد گرفته ام !
    راه رفتن در این دنیا را هم بدون تو یاد گرفته ام !
    یاد گرفته ام که چگونه بی صدا بگریم !
    یاد گرفته ام که هق هق گریه هایم را با بالشم ..بی صدا کنم !
    تو نگرانم نشو !!
    همه چيز را یاد گرفته ام !
    یاد گرفته ام چگونه با تو باشم بی آنکه تو باشی !
    یاد گرفته ام ....نفس بکشم بدون تو......و به یاد تو !
    یاد گرفته ام که چگونه نبودنت را با رویای با تو بودن...
    و جای خالی ات را با خاطرات با تو بودن پر کنم !
    تو نگرانم نشو !
    همه چيز را یاد گرفته ام !
    یاد گرفته ام که بی تو بخندم.....
    یاد گرفته ام بی تو گریه کنم...و بدون شانه هایت....!
    یاد گرفته ام ...که دیگر عاشق نشوم به غیر تو !
    یاد گرفته ام که دیگر دل به کسی نبندم ....
    و مهمتر از همه یاد گرفتم که با یادت زنده باشم و زندگی کنم !
    اما هنوز یک چیز هست ...که یاد نگر فته ام ...
    که چگونه.....!



    برای همیشه خاطراتت را از صفحه دلم پاک کنم ...
    و نمی خواهم که هيچ وقت یاد بگیرم ....
    تو نگرانم نشو !!
    "فراموش کردنت" را هيچ وقت یاد نخواهم گرفت ...
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  9. #69
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    باز شب شد و من ناله سرایم / از عشق تو دلبر دگر نا ندارم / کی میشود آیی به سویم نازنینم / تا شب رود و من به سویت آیم
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  10. #70
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    سلام ای غروب غریبانه دل
    سلام ای طلوع سحرگاه رفتن
    سلام ای غم لحظه‌های جدایی
    خداحافظ ای شعر شب‌های روشن

    خداحافظ ای شعر شب‌های روشن
    خداحافظ ای قصه عاشقانه
    خداحافظ ای آبی روشن عشق
    خداحافظ ای عطر شعر شبانه

    خداحافظ ای همنشین همیشه
    خداحافظ ای داغ بر دل نشسته
    تو تنها نمی‌مانی ای مانده بی من
    تو را می‌سپارم به د‌ل‌های خسته

    تو را می‌سپارم به مینای مهتاب
    تو را می‌سپارم به دامان دریا
    اگر شب نشینم اگر شب شکسته
    تو را می‌سپارم به رویای فردا

    به شب می‌سپارم تو را تا نسوزد
    به دل می‌سپارم تو را تا نمیرد
    اگر چشمه واژه از غم نخشکد
    اگر روزگار این صدا را نگیرد

    خداحافظ ای برگ و بار دل من
    خداحافظ ای سایه‌سار همیشه
    اگر سبز رفتی اگر زرد ماندم
    خداحافظ ای نوبهار همیشه
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




صفحه 7 از 51 نخستنخست ... 3456789101117 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/