صفحه 7 از 53 نخستنخست ... 3456789101117 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 61 تا 70 , از مجموع 521

موضوع: متن های زیبا

  1. #61
    ناظم ارشد انجمن
    شاید من بی عیب نباشم اماتوهم نیستی...پس برو وپیش از شمارش اشتباهات من به خطاهای خودت رسیدگی کن
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    زیر ی سقف کنار عزیزترینم
    نوشته ها
    12,484
    تشکر تشکر کرده 
    190
    تشکر تشکر شده 
    12,809
    تشکر شده در
    3,688 پست
    حالت من : Relax
    قدرت امتیاز دهی
    11330
    Array

    پیش فرض

    اين روزها، اين روزهاي استخوانسوز
    پايان عمر عشق و آغاز جدائيست
    اين لحظه ها، اين لحظه هاي مرگ پيوند
    آخر نفسهاي چراغ آشنائيست
    ***
    چشمت پر از حرف است و لبهاي تو خاموش
    سر ميكشد از جان تو فرياد بدرورد
    من بر تو حيران،بر تو گريان،برتو مشتاق
    پا تا سرم سرد ونگاهم آتش آلود
    ***
    در ديده ي مات تو آهنگ وداع است
    ايواي من،در اين سفر باز آمدن نيست
    اي جان من! در چشم بيتابم نگه كن
    تو ميروي اما مرا جاني بتن نيست
    ***
    تو ميروي، تو ميروي غمناك غمناك
    اما تو ميخواهي كه من گريان نباشم
    تو ميروي،تو ميروي اي گرمي جان
    اما زمن خواهي تن بيجان نباشم
    ***
    درماندگي از ديده ي من ميتراود
    جغد غريبي بر سر بامم نشسته است
    مست از تو بودم،ساقي بزمم تو بودي
    بي روي تو مي ريخته، جامم شكسته است
    ***
    تو ريشه بودي من درخت سبز بودم
    با دوريت هر شاخه ام بي بارو برگست
    اكنون كه ميبينم ترا در چنگ پائيز
    در گوش من، در جان من ، فرياد مرگست
    ***
    ميبوسمت ميبوسمت اي تك مسافر
    ميبينمت بهر سفر پا در ركابي
    جانا درنگي، تاسپند اشك ريزم
    بر آتش دل-از چه اينسان در شتابي؟
    ***
    من باتو عمري همسفر بودم در اين راه
    در پيش پاي ما بسي صحرا و دشت است
    اما تو راهت را چدا كردي زراهم
    خواندم ز چشمت كاين سفر بي باز گشت است
    رفتي؟ برو،دست خدا همراهت ايدوست
    چون فرصت ديدار، بيش از يك نفس نيست
    تو ميروي اما من آن مرغ خموشم
    كاين باغ در چشم غمينم جز قفس نيست
    ***
    اين روزها اين روزهاي استخوانسوز
    پايان عمر عشق وآغاز جدائيست
    اين لحظه ها، اين لحظه هاي مرگ پيوند
    آخرنفسهاي چراغ آشنائيست

    [SIGPIC][/SIGPIC]

  2. کاربر مقابل از mehraboOon عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  3. #62
    ناظم ارشد انجمن
    شاید من بی عیب نباشم اماتوهم نیستی...پس برو وپیش از شمارش اشتباهات من به خطاهای خودت رسیدگی کن
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    زیر ی سقف کنار عزیزترینم
    نوشته ها
    12,484
    تشکر تشکر کرده 
    190
    تشکر تشکر شده 
    12,809
    تشکر شده در
    3,688 پست
    حالت من : Relax
    قدرت امتیاز دهی
    11330
    Array

    پیش فرض

    ای رفته از برم به دیار دور دست !
    با هر نگین اشک ، به چشم تر منی
    هر جا که عشق هست و صفا هست و بوسه هست _
    در خاطر منی .
    هر شامگه که جامه ی نیلین آسمان _
    پولک نشان ز نقش هزاران ستاره است _
    هر شب که مه چو دانه ی الماس بی رقیب _
    بر گوش شب به جلوه ، چنان گوشواره است _
    آن بوسه ها و زمزمه های شبانه را _
    یاد آور منی _
    در خاطر منی .
    ---
    در موسم بهار _
    کز مهر بامداد _
    تک دختر نسیم _
    مشاطه وار ، موی مرا شانه می کند _
    آن دم که شاخ پر گلی ز مهر باد _
    خم می شود که بوسه زند بر لبان من _
    وآنگاه ، نرم نرم _
    گل های خویش را به سرم دانه می کند _
    آن لحظه ، ای رمیده زمن ! در بر منی
    در خاطر منی
    ---
    هر روز نیمه ابری پائیز دلپسند
    کز تند باد ها _
    با دست هر درخت _
    صدها هزار برگ ز هر سو چو پول زرد _
    رقصنده در هواست _
    و آن روز ها که در کف این آبی بلند _
    خورشید نیمه روز _چون سکه ی طلاست _
    تنها توئی توئی که روشنگر منی _
    در خاطر منی .
    ---
    هر سال ، چون سپاه زمستان فرا رسد _
    از راه های دور _
    در بامداد سرد که بر ناودان کوه _
    قندیل های یخ _
    دارد شکوه و جلوه ی آویزه ی بلور _
    آن لحظه ها که رقص کند برف در فضا _
    همچون کبوتری _
    وانگه برای بوسه نشینند مست و شاد _
    پروانه های برف ، به مژگان دختری
    در پیش دیده ی من و در منظر منی
    در خاطر منی .
    ---
    آن صبح ئها که گرمی جان بخش آفتاب _
    چون نشئه ی شراب ، دود در میان پوست
    یا آن شبی که رهگذری مست و نغمه خوان _
    دل می برد به بانگ خوش آهنگ : دوست ، دوست _
    در باور منی
    در خاطر منی .
    ---
    اردیبهشت ماه
    یعنی : زمان دلبری دختر بهار
    کز تک چراغ لاله ، چراغانی است باغ
    وز غنچه های سرخ _
    تک تک میان سبزه ، فراوان بود چراغ
    وانگه که عاشقانه بپیچد به دلبری
    بر شاخ نسترن _
    نیلوفری سپید_
    آید مرا به یاد که : نیلوفر منی
    در خاطر منی
    ---


    Jelveie saghi classic 10

    هر جا که بزم هست و زنم جام را بجا
    در گوش من صدای تو گوید که : نوش ، نوش
    اشکم دود به چهره و لب می نهم به جام _
    شاید روم ز هوش
    باور نمی کنی که بگویم حکایتی :
    آن لحظه ای که جام بلورین به لب نهم –
    در ساغر منی
    در خاطر منی .
    برگرد ، ای کبوتر رنجیده ، بازگرد
    باز آ که خلوت دل من آشیانه ی توست
    در راه ، در گذر
    در خانه ، در اطاق _
    هر سو نشان توست
    ---
    با چلچراغ یاد تو نورانی ام هنوز
    پنداشتی که نور تو خاموش می شود ؟
    پنداشتی که رفتی و یاد گذشته مرد ؟
    و آن عشق پایدار ، فراموش می شود ؟
    نه ، ای امید من !
    دیوانه ی تو ام
    افسونگر منی
    هر جا ، به هر زمان _
    در خاطر منی

    [SIGPIC][/SIGPIC]

  4. کاربر مقابل از mehraboOon عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  5. #63
    ناظم ارشد انجمن
    شاید من بی عیب نباشم اماتوهم نیستی...پس برو وپیش از شمارش اشتباهات من به خطاهای خودت رسیدگی کن
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    زیر ی سقف کنار عزیزترینم
    نوشته ها
    12,484
    تشکر تشکر کرده 
    190
    تشکر تشکر شده 
    12,809
    تشکر شده در
    3,688 پست
    حالت من : Relax
    قدرت امتیاز دهی
    11330
    Array

    پیش فرض

    واي، باران؛
    باران؛
    شيشه پنجره را باران شست .
    از اهل دل من اما،
    - چه كسي نقش تو را خواهد شست ؟
    آسمان سربي رنگ،
    من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ .
    مي پرد مرغ نگاهم تا دور،
    واي، باران،
    باران،
    پر مرغان نگاهم را شست .
    *****
    خواب روياي فراموشيهاست !
    خواب را دريابم،
    كه در آن دولت خواموشيهاست .
    من شكوفايي گلهاي اميدم را در روياها مي بينم،
    و ندايي كه به من ميگويد :
    « گر چه شب تاريك است
    « دل قوي دار،
    سحر نزديك است
    دل من، در دل شب،
    خواب پروانه شدن مي بيند .
    مهر در صبحدمان داس به دست
    آسمانها آبي،
    - پر مرغان صداقت آبي ست -
    ديده در آينه صبح تو را مي بيند .
    از گريبان تو صبح صادق،
    مي گشايد پرو بال .
    تو گل سرخ مني
    تو گل ياسمني
    تو چنان شبنم پاك سحري ؟
    - نه؟
    از آن پاكتري .
    تو بهاري ؟
    - نه،
    - بهاران از توست .
    از تو مي گيرد وام،
    هر بهار اينهمه زيبايي را .
    هوس باغ و بهارانم نيست
    اي بهين باغ و بهارانم تو !

    [SIGPIC][/SIGPIC]

  6. کاربر مقابل از mehraboOon عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  7. #64
    ناظم ارشد انجمن
    شاید من بی عیب نباشم اماتوهم نیستی...پس برو وپیش از شمارش اشتباهات من به خطاهای خودت رسیدگی کن
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    زیر ی سقف کنار عزیزترینم
    نوشته ها
    12,484
    تشکر تشکر کرده 
    190
    تشکر تشکر شده 
    12,809
    تشکر شده در
    3,688 پست
    حالت من : Relax
    قدرت امتیاز دهی
    11330
    Array

    پیش فرض

    در شبان غم تنهايي خويش،
    عابد چشم سخنگوي توام .
    من در اين تاريكي،
    من در اين تيره شب جانفرسا،
    زائر ظلمت گيسوي توام .
    شكن گيسوي تو،
    موج درياي خيال .
    كاش با زورق انديشه شبي،
    از شط گيسوي مواج تو، من
    بوسه زن بر سر هر موج گذر مي كردم .
    كاش بر اين شط مواج سياه،
    همه عمر سفر مي كردم .

    [SIGPIC][/SIGPIC]

  8. کاربر مقابل از mehraboOon عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  9. #65
    ناظم ارشد انجمن
    شاید من بی عیب نباشم اماتوهم نیستی...پس برو وپیش از شمارش اشتباهات من به خطاهای خودت رسیدگی کن
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    زیر ی سقف کنار عزیزترینم
    نوشته ها
    12,484
    تشکر تشکر کرده 
    190
    تشکر تشکر شده 
    12,809
    تشکر شده در
    3,688 پست
    حالت من : Relax
    قدرت امتیاز دهی
    11330
    Array

    پیش فرض

    در سحر گاه سر از بالش خوابت بردار!
    كاروانهاي فرومانده خواب از چشمت بيرون كن !
    باز كن پنجره را !
    تو اگر باز كني پنجره را،
    من نشان خواهم داد ،
    به تو زيبايي را .
    بگذر از زيور و آراستگي
    من تو را با خود تا خانه خود خواهم برد
    كه در آن شوكت پيراستگي
    چه صفايي دارد
    آري از سادگيش،
    چون تراويدن مهتاب به شب
    مهر از آن مي بارد .
    باز كن پنجره را
    من تو را خواهم برد؛
    به عروسي عروسكهاي
    كودك خواهر خويش؛
    كه در آن مجلس جشن
    صحبتي نيست ز دارايي داماد و عروس .
    صحبت از سادگي و كودكي است .
    چهره اي نيست عبوس .
    كودك خواهر من،
    امپراتوري پر وسعت خود را هر روز،
    شوكتي مي بخشد .
    كودك خواهر من نام تو را مي داند
    نام تو را ميخواند !
    - گل قاصد آيا
    با تو اين قصه خوش خواهد گفت ؟! -
    باز كن پنجره را
    من تو را خواهم برد
    به سر رود خروشان حيات،
    آب اين رود به سر چشمه نمي گردد باز؛
    بهتر آنست كه غفلت نكنيم از آغاز .
    باز كن پنجره را ! -
    - صبح دميد ! .

    [SIGPIC][/SIGPIC]

  10. کاربر مقابل از mehraboOon عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  11. #66
    ناظم ارشد انجمن
    شاید من بی عیب نباشم اماتوهم نیستی...پس برو وپیش از شمارش اشتباهات من به خطاهای خودت رسیدگی کن
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    زیر ی سقف کنار عزیزترینم
    نوشته ها
    12,484
    تشکر تشکر کرده 
    190
    تشکر تشکر شده 
    12,809
    تشکر شده در
    3,688 پست
    حالت من : Relax
    قدرت امتیاز دهی
    11330
    Array

    پیش فرض

    و چه روياهايي !
    كه تبه گشت و گذشت .
    و چه پيوند صميميتها،
    كه به آساني يك رشته گسست .
    چه اميدي، چه اميد ؟
    چه نهالي كه نشاندم من و بي بر گرديد .
    دل من مي سوزد،
    كه قناريها را پر بستند .
    كه پر پاك پرستوها را بشكستند .
    و كبوترها را
    - آه، كبوترها را ...
    و چه اميد عظيمي به عبث انجاميد.
    *****
    در ميان من و تو فاصله هاست .
    گاه مي انديشم ،
    - مي تواني تو به لبخندي اين فاصله را برداري !
    تو توانايي بخشش داري .
    دستاي تو توانايي آن را دارد ؛
    - كه مرا،
    زندگاني بخشد .
    چشمهاي تو به من مي بخشد
    شور عشق و مستي
    و تو چون مصرع شعري زيبا،
    سطر برجسته اي از زندگاني من هستي.

    [SIGPIC][/SIGPIC]

  12. کاربر مقابل از mehraboOon عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  13. #67
    ناظم ارشد انجمن
    شاید من بی عیب نباشم اماتوهم نیستی...پس برو وپیش از شمارش اشتباهات من به خطاهای خودت رسیدگی کن
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    زیر ی سقف کنار عزیزترینم
    نوشته ها
    12,484
    تشکر تشکر کرده 
    190
    تشکر تشکر شده 
    12,809
    تشکر شده در
    3,688 پست
    حالت من : Relax
    قدرت امتیاز دهی
    11330
    Array

    پیش فرض

    من به بي ساماني،
    باد را مي مانم .
    من به سرگرداني،
    ابر را مي مانم.
    من به آراستگي خنديدم .
    من ژوليده به آراستگي خنديدم .
    - سنگ طفلي، اما،
    خواب نوشين كبوترها را در لانه مي آشفت .
    قصه بي سر و ساماني من،
    باد با برگ درختان مي گفت .
    باد با من مي گفت :
    « چه تهي دستي، مَرد!
    ابرباورميكرد.
    *****
    من در آيينه رخ خود ديدم
    وبه تو حق دادم.
    آه مي بينم، مي بينم
    تو به اندازه تنهايي من خوشبختي
    من به اندازه زيبايي تو غمگينم

    [SIGPIC][/SIGPIC]

  14. کاربر مقابل از mehraboOon عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  15. #68
    ناظم ارشد انجمن
    شاید من بی عیب نباشم اماتوهم نیستی...پس برو وپیش از شمارش اشتباهات من به خطاهای خودت رسیدگی کن
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    زیر ی سقف کنار عزیزترینم
    نوشته ها
    12,484
    تشکر تشکر کرده 
    190
    تشکر تشکر شده 
    12,809
    تشکر شده در
    3,688 پست
    حالت من : Relax
    قدرت امتیاز دهی
    11330
    Array

    پیش فرض

    بي تو در مي يابم،
    چون چناران كهن
    از درون تلخي واريزم را.
    كاهش جان من اين شعر من است .
    آرزو مي كردم،
    كه تو خواننده شعرم باشي .
    - راستي شعر مرا مي خواني ؟ -
    نه، دريغا، هرگز،
    باورم نيست كه خواننده شعرم باشي .
    - كاشكي شعر مرا مي خواندي ! -

    [SIGPIC][/SIGPIC]

  16. کاربر مقابل از mehraboOon عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  17. #69
    ناظم ارشد انجمن
    شاید من بی عیب نباشم اماتوهم نیستی...پس برو وپیش از شمارش اشتباهات من به خطاهای خودت رسیدگی کن
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    زیر ی سقف کنار عزیزترینم
    نوشته ها
    12,484
    تشکر تشکر کرده 
    190
    تشکر تشکر شده 
    12,809
    تشکر شده در
    3,688 پست
    حالت من : Relax
    قدرت امتیاز دهی
    11330
    Array

    پیش فرض

    گاه مي انديشم،
    خبر مرگ مرا با تو چه كس مي گويد ؟
    آن زمان كه خبر مرگ مرا
    از كسي مي شنوي، روي تو را
    كاشكي مي ديدم .
    شانه بالا زدنت را،
    - بي قيد -
    و تكان دادن دستت كه،
    - مهم نيست زياد -
    و تكان دادن سر را كه،
    - عجيب ! عاقبت مرد ؟
    - افسوس !
    - كاشكي مي ديدم !
    من به خود مي گويم :
    « چه كسي باور كرد
    « جنگل جان مرا
    « آتش عشق تو خاكستر كرد ؟

    [SIGPIC][/SIGPIC]

  18. کاربر مقابل از mehraboOon عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  19. #70
    ناظم ارشد انجمن
    شاید من بی عیب نباشم اماتوهم نیستی...پس برو وپیش از شمارش اشتباهات من به خطاهای خودت رسیدگی کن
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    زیر ی سقف کنار عزیزترینم
    نوشته ها
    12,484
    تشکر تشکر کرده 
    190
    تشکر تشکر شده 
    12,809
    تشکر شده در
    3,688 پست
    حالت من : Relax
    قدرت امتیاز دهی
    11330
    Array

    پیش فرض

    با من اكنون چه نشستنها، خاموشيها،
    با تو اكنون چه فراموشيهاست .
    چه كسي مي خواهد
    من و تو ما نشويم
    خانه اش ويران باد !
    من اگر ما نشوم، تنهايم
    تو اگر ما نشوي،
    - خويشتني
    از كجا كه من و تو
    شور يكپارچگي را در شرق
    باز بر پا نكنيم
    از كجا كه من و تو
    مشت رسوايان را وا نكنيم .
    من اگر برخيزم
    تو اگر برخيزي
    همه بر مي خيزند
    من اگر بنشينم
    تو اگر بنشيني
    چه كسي برخيزد ؟
    چه كسي با دشمن بستيزد ؟
    چه كسي
    پنجه در پنجه هر دشمن دون
    - آويزد
    *****
    دشتها نام تو را مي گويند .
    كوهها شعر مرا مي خوانند .
    كوه بايد شد و ماند،
    رود بايد شد و رفت،
    دشت بايد شد و خواند .
    در من اين جلوه اندوه ز چيست ؟
    در تو اين قصه پرهيز - كه چه ؟
    در من اين شعله عصيان نياز،
    در تو دمسردي پاييز - كه چه ؟
    حرف را بايد زد !
    درد را بايد گفت !
    سخن از مهر من و جور تو نيست .
    سخن از
    متلاشي شدن دوستي است ،
    و عبث بودن پندار سرور آور مهر

    [SIGPIC][/SIGPIC]

  20. کاربر مقابل از mehraboOon عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


صفحه 7 از 53 نخستنخست ... 3456789101117 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/