دل من ، خسته تر از عقل تو بود !
زین سبب بود كه تو رفتی و من . . .
مانده ام بر سر راه تو ، هنوز !
دل من ، خسته تر از عقل تو بود !
زین سبب بود كه تو رفتی و من . . .
مانده ام بر سر راه تو ، هنوز !
هیچ میدانی ؟
جای "عزیزم غصه نخور" های تو را
دیازپام گرفته است
علي چپ ، راست مي گفت :
اين روزهــا کوچه اش
ظرفيت اينهمه متقـاضي را ندارد ،
بايد بزرگــراهش کرد !
من از خودم هم بریــــده ام
تو مرا از رفتنـــــــــت میترسانی؟!!
من اگر از رفتنــــــت میـــــــترسیـــدم
هرگز نمیگفتم " دوســـتت دارم "
این شعرها که جار می*زنم
یعنی هنوز ابتدای عاشقی*ست
و گـــــــــــــــــــرنـــ ــــــــــــــــــــه،
"عاشقانْ کُشته*گانِ معشوق*اَند
برنیاید زِ کُشته*گانْ آواز"
اسمت را که بردم
گنجشکها با وحشت پریدند!
نمی دانم!
شاید معنای شومی در نامت بود !
معتــــــاد شدم بعد رفتنت ...
از بس که درد را لای نامه هایتــــــــ پیچیده و کشیــــده ام ...
.
.
.
جنســـــ اَم همیشه جـــــور است !
سکوت می کنم
نجوای شبانه را
تمام گفته هایم ، نا گفته هایم
در چمدانی است
سوار بر قطار سکوت
ایستگاه به ایستگاه
به انتظار توست.
پرسید چرا دیــــر کرده است؟
نکند دل دیگری او را اسیـــر کرده است؟
خندیدم و گفتم: او فقط اسیر مـــن است، تنها دقایقی چند تــاخیر کرده است...
گفتم امروز هوا ســـرد بوده است...
شاید موعد قرار تغییـــر کرده است...
خندیــد به سادگیــم و گفت:
احساس پــاک تو را زنجیــر کرده است.
گفتم از عشـــق من چونین سخن مگو...!
گفــت:
خوابی سالهاســت دیــر کرده است.
در آییــنه به خود نگاه می کنم آه عشــق تو عجب مرا پیــر کرده است
در دل من
کلاغ جای مرغ عشق را گرفته است!
.
.
.
برگرد و نشان بده که تمام حرفهای پشت سرت از روی حسودی است...
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)