اول از روی ادب ای گل خوشبو سلام
دوم از روی محبت به تو دارم پیام
بی تو ای دوست گذر از جهان زندان من است
تا تو هستی در برم زندان گلستان من است
برات مینویسم دوستت دارم آخه میدونی؟ آدما گاهی اوقات خیلی زود حرفاشونو از یاد می برن ولی یه نوشته به این سادگیا پاک شدنی نیست.گرچه پاره کردن یه کاغذ از شکستن یه قلبم ساده تر.ولی من مینویسم...من مینویسم دوستت دارم
آسمون به ماه میگه:عشق یعنی چه؟
ماه میگه:یعنی بودن در آغوش تو
ماه میگه:تو بگو عشق یعنی چه؟
آسمون میگه:انتظار دیدین تو.
عشق همچون نقاشیست با این تفاوت که نقاشی را می توان پاک کرد اما عشق را هرگز.
بدون اراده متولد می شویم،با حیرت زندگی میکنیم و سپس با حسرت میمیریم،اما آنچه که هرگز فروغش رنگ فنا نمی پذیرد دوستی های پاک و بی آلایش است.تقدیم به بهترین.
حدیث عشق من و تو،حدیث ابر بهاریست،تو از قبیله لبخند،من از قبیله اندوه.فضای فاصله صد آه،فضای فاصله صد کوه،تو از سپیده و نوری،من از شقایق گلگون
زندگی مجذور آیینه است،زندگی گل به توان ابدیت است،زندگی ضرب زمین در ضربان دل ما،زندگی هندسه ساده و یکسان نفس هاست.
در پارکینگ خاطراتم چشمانت را پارک کردم،بعدش هم دلت را پنچر کردم تا از دلم نروی.
ترسم آخر زغم عشق تو دیوانه شوم،
بیخود از خود شوم و راهی میخانه شوم،
آنقدر باده بنوشم که شوم مست و خراب،
نه دگر دوست شناسم نه دگر جام شراب.
در آن زمان که امیدت برید از همه جا ، ببین کیست امیدت ، بدان که اوست خدا
آرزو هايم زير انبوهي از خاكستر
هنوز نفس مي كشد
هنوز شعله ورند
نسيم مهرباني تو كي مي وزد
قاب عكستو زدم جاي ساعت ديواري
از اون موقع به بعد تو شدي تمومه لحظه هام . . .
طعنه بر خاريي من اي گل بي خار مزن
من به پاي تو نشستم كه چنين خار شدم
كاش از اول مي دونستم ** كه توام تنهام ميزاي
تو بودي بود و نبودم ** اما نه دوسم نداري
ما هميشه صداهاي بلند را ميشنويم، پررنگ ها را ميبينيم، سخت ها را ميخواهيم. غافل ازينکه خوبها آسان ميآيند، بي رنگ مي مانند و بي صدا مي روند
آره زندگيم همينه !ديگه چاره ای ندارم !صبح تا شب اين شده کارم يا تو باشی و بخندم يا نباشی و ببارم
زندگي آب راهي است به نام وفا... ميريزد به جويي به نام صفا... ميرود به رودي به نام عشق... ميرسد به دريايي به نام وداع
نا له پنداشت که در سينه ي ما جا تنگ است / رفت و برگشت سراسيمه که دنيا تنگ است
کاش در دهکده عشق فراواني بود // توي بازار محبت کمي ارزاني بود
کاش اگر گاه کمي لطف به هم ميکرديم // مختصر بود ولي ساده و پنهاني بود
پايان شد حديث دل ز بس گفتيم و نشنيدي // سر امد رشته ي الفت ز بس بستيم و بگسستي
دلم امشب براي خنده هايت تنگ تنگ است // فقط در دستهاي گرم تو مردن قشنگ است
لحظه هاي کاغذي خسته ام از آرزوها، آرزوهاي شعاري شوق پرواز مجازي، بالهاي استعاري لحظه هاي کاغذي را، روز و شب تکرار کردن خاطرات بايگاني، زندگي هاي اداري آفتاب زرد و غمگين، پله هاي رو به پايين سقفهاي سرد و سنگين، آسمانهاي اجاري با نگاهي سرشکسته، چشمهاي پينه بسته خسته از درهاي بسته، خسته از چشم انتظاري صندلي هاي خميده، ميزهاي صف کشيده خنده هاي لب پريده، گريه هاي اختياري عصر جدول هاي خالي، پارکهاي اين حوالي پرسه هاي بي خيالي، نيمکت هاي خماري
عاقل نباش تا که غم ديگران خوري
ديوانه باش تا که غمت ديگران خورند
زيبا ترين گل با اولين باد پاييزي پرپر شد
با وفاترين دوست به مرور زمان بي وفا شد
اين پرپر شدن از گل نيست از طبيعت است
اين بي وفايي از دوست نيست از روزگار است
صداي خيس بارون رو مي شنوي؟ آسمون دلش گرفته...آسمون داره اشک ميريزه....... دل خيس آسمون داره داد ميزنه . کجايي پس؟ انگار آسمون هم انتظار مي کشه.. آسمون داره گريه مي کنه.. درست مثل من.. من از شادي اشک مي ريزم اون از غصه... آخه من تو رو دارم و اون كسي رو نداره
خوشا سوز عشق و خوشا درد عشق
خوشا سينه ي پر درد عشق
خوشا عاشقان و شب تارشان
خوشا ناله هاي دل آزارشان
وقتی عشقت تنهات گذاشت ، نگران خودت نباش که بدون اون چیکار می کنی ، شرمنده دلت باش که یک باره دیگه بهت اعتماد کرد .
پاي سگ بوسيد مجنون خلق گفتندش چه سود؟ گفت:اين سگ گاگاهي كوي ليلي رفته بود
دو تا گل بگیر دستت یکی دست راست و یکی چپ
ميدوني من كدوم گل و دوست دارم؟ گل وسطی رو دوست دارم!!
می خوام به سردی شب هام بخندم....
می خوام به پوچی فردام بخندم....
وقتی می بینمت با دیگرونی....
تو اوج گریه هام می خوام بخندم....
می خوام داد بزنم تنهای تنهام....
می خوام وقتی میگم تنهام بخندم....
پروانه احساسم در دام عنکبوتی افتاد ٬ که عنکبوتش سیر است ٬ نه میتواند
پرواز کند ٬ نه میتواند بمیرد
ای که یک گوشه چشمت غم عالم ببرد
حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد
میگن : گوشه آسمون نوشته ٬ هرکی یارش خوشگله ٬ جاش تو بهشته . خدائیش چه شانسی داریاااااا مفتی مفتی داری میری بهشت !!!
كوه چون سنگ بود تنها شد ، یا چون تنها بود سنگ شد؟
من كه نه سنگ بودم و نه كوه ،چرا تنها شدم؟
دونه های برف از آسمون فقط برای دیدن چشمات پایین میان ، اما پاشونو که به زمین میزارن فدای مهربونیهات میشن
ای نگاهت نخی از مخمل و ابریشم.....چند وقتی است به تو می اندیشم
به تو اری به همان منظر دور......به همان سبز صمیمی به همان باغ بلور
خدایا!به آنان که ادعای عاشقی تورادارندبیاموز؛که بزرگترین گناه شکستن دل آدمیان است
اگر خودکارت اندازه یک جمله جوهر داشته باشه ٬ برام چی مینویسی؟؟؟
با فعال سازی پیام چند رسانه ای (MMS) در صورت نداشتن جوک جدید می توانید عکس خود را برای ما بفرستید تا بخندیم!
بنازم همت غم را كه در تاريكي شبها ره ويرانه مارا چه آسان ميكند پيدا
هميشه مي خواستم بهار باشم تا دلها را بربايم, اما پاييزشدم و دل باختم!
موجم كردى كه بى قرارت باشم
ابرم كردى كه اشكبارت باشم
در سوكت گل جلوه نمودى تا من
چون خار هميشه در كنارت باشم
يكي پابند آهم شد غريبه
خيال گاه گاهم شد غريبه
كشاندم در مسير عشق اما
رفيق نيمه راهم شد غريبه
راز اين گفته فقط باد صبا مي داند ، دارمت دوست به قدري كه خدا مي داند
سياه چشمي به كار عشق // به من درس محبت ياد ميداد
مرا از ياد برد آخر // ولي من به جز او، عالمي را بردم از ياد
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)