صفحه 6 از 19 نخستنخست ... 234567891016 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 51 تا 60 , از مجموع 188

موضوع: همه چیز در مورد سلسله صفویه (اولین حکومت مرکزی پس از اسلام)

  1. #51
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    180
    Array

    پیش فرض

    اعتیاد و مفاسد اجتماعى در عهد صفوى

    «907 - 1145 ق / 1501 - 1732 م»

    در برابر بسیارى از جنبه‏هاى افتخار آمیز تاریخ ما که عهد صفوى بدانها آراسته است، فسادهاى هم دامنگیر اهل ایران زمین بود که بازگویى بعضى از آنها از باب عبرت خواننده خالى از فایده نیست. دسته‏اى از این فسادها مولود سوء تربیت طبقه حاکمه آن دوران خاصه قزلباشان بود که پایه‏هاى تخت صفوى بر شانه‏هاى آنان استقرار داشت، اما فساد دستگاه سلطنت را که درست پس از دوران طلایى شاه عباس آغاز شد، باید رأس تمامى این تباهیها دانست.

    محروم ساختن شاهزادگان از زندگى در جامعه و از تمرین فرمانروایى و جنگاورى، وقتى با ثروت سرشار و انباشتگى خزانه سلطنتى به یکجا فراهم آمد، آنان را به عیش و نوش و غفلت از بود و نبود مُلک کشاند. جانشین شاه عباس، سام میرزا، که در پادشاهى «شاه صفى» خوانده شد، بر همین منوال پرورش یافته و از کار ریاست و سیاست بى خبر مانده بود. در روزگار سلطنت، به امور زمامدارى و مملکتى علاقه‏اى نشان نداد و مانند دیگر پادشاهان دوره اخیر صفوى، رشته کارها را به دست وزیران سپرد و خود به باده گسارى در کنار زنان حرمسرا پرداخت. خونخوارى و آدم کشى او عادتاً در حال مستى صورت مى‏گرفت و یکى از بزرگترین قربانیان این حالت، امام قلى خان، حاکم فارس و سردار بزرگ شاه عباس بود، گذشته از این، گروه دیگرى از سرداران سپاه را در این حال «علف شمشیر» گردانید و اثر این قتلها، شکستهایى بود که از عثمانیها بر او وارد شد.

    خوى زشت باده گسارى در میان سیاستمداران و پادشاهان را جانشین شاه صفى، یعنى شاه عباس دوم هم رها نکرد. او با آن که تنها پادشاه بزرگ صفوى پس از شاه عباس اول است، در باده نوشى چنان افراط مى‏کرد که از توجه به کار مُلک غافل مى‏ماند و با هر کس و ناکس بر بساط شراب و کباب مى‏نشست و عاقبت هم جان بر سر این خوى زشت نهاد و در 33 سالگى درگذشت.
    جانشین وى شاه سلیمان که او نیز از دوران جوانى در حرم سرا با زنان و خواجه سرایان محشور بود، چنان با شراب و زنان الفت داشتکه تصمیمهاى کشورى را در حال مستى و در مصاحبت و مشورت زنان و خواجه سرایان مى‏گرفت. اگر وزارتش بر عهده مرد کاردانى مانند شیخ على خان زنگنه نبود، شایان پایان کار صفوى در زمان همین پادشاه رقم مى‏خورد.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  2. #52
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    180
    Array

    پیش فرض

    مفاسد اجتماعی در عهد شاه سلطان حسین

    اما اوج فساد و تباهى طبقه حاکمه مربوط به دوران شاه سلطان حسین است که بهتر مى‏توان تأثیر سوء ثروت سرشار، راحت طلبى و کامرانیهاى نابخردانه صفویان و دولتمردان را مشاهده کرد. از آن روزگار اطلاع مستقیمى در دست است از مورخ خوش ذوق و طنز گراى به نام یعنى محمد هاشم آصف، که خود و پدرش امیر محمد حسن خان و نیایش امیر شمس الدین محمد کارخانه آقاسى «بنگرید به رستم التواریخ، ص 109» در دستگاههاى اخیر دولت صفوى دخیل و شاهد بسیارى از جریانها بوده‏اند. وى اطلاعات دقیقى درباره شاه و دربار و بزرگان عهد و مفاسد دربارى و اجتماعى و فساد متصدیان امور دینى فراهم آورده و در کتاب خود نقل کرده است. بنابر تخمینى که او زده، مجموع ثروتى که شاه سلطان حسین از میراثهاى گرانبهاى پدران و از درآمد سرشار دولت تنها در راه التذاذهاى جسمانى خرج کرده بیست کرور تومان بود «هر کرور پانصد هزار تومان و هر تومان ده هزار دینار باشد. / رستم التواریخ، ص 83». آنچه از عیش و نوش این پادشاه به وسیله مؤلف مزبور گزارش شده، شگفت انگیز و عبرت آمیز است و عجیب‏تر آن که پسر و جانشینش، شاه طهماسب دوم از آنچه بر سر پدر آمد، پند نگرفت و با ارتکاب کارهاى شرم آور قدرت از دست رفته‏اى را که به زور شمشیر نادرى باز یافته بود، یکباره از کف داد.

    اما صرفنظر از پادشاهان صفوى که یکى از عیوب بزرگ آنان شرابخوارگى و عیاشى همه آنها بود، مردم ایران نیز با شیوع اسلام، یکباره از شورق دیرینه‏اى که به باده از قدیم الایام داشتند، دست نشستند و این عادت همچنان رایج بود. شاه طهماسب اول یک بار در 939 ق / 1532 م یعنى در نهمین سال سلطنت خود، توبه و شرابخوارى را منع کرد، اما بعد از عهد آن پادشاه دوباره نوشیدن آن آغاز شد و به ویژه در عهد آرامش و ثبات شاه عباس اول، شراب خانه‏ها رونق بسیار یافت.

    بار دیگر شاه عباس به سال 1029 ق / 1620 م شراب خوارى را منع کرد و اوامر پادشاه به جز در فارس، در دیگر نواحى ایران به دقت اجرا شد، اما پس از هشت ماه، شاه با فرمان دیگرى، دستور پیشین خود را لغو کرد. بنا بر آنچه پى یترو دلاواله سیاح عروف ایتالیایى نقل کرده، ظاهراً فرمان منع شرب خمر موجب شد تا شراب خواران به آب کوکنار و تریاک روى آوردند، و شاه براى جلوگیرى از مفسده بزرگترى چون اعتیاد به مواد افیونى، فرمان خود را لغو کرد.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  3. #53
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    180
    Array

    پیش فرض

    اعتیاد به مواد افیونی

    اما این مفّرح افیونى که هم طبقه حاکم و هم مردم ایران از همه اقشار بدان عادت داشتند، همان است که شاه اسماعیل دوم را از پاى درآورد. درست دانسته نیست که عادت به افیون و مفرح افیونى و شربت کوکنار از چه هنگام در ایران رواج داشت؛ هر چه باشد، این بلاى خانمان سوز پیش از عهد صفوى به ایران آورده شده بود و درست از آغاز این عهد در ایران و هند رایج بود.

    در آثار پزشکان و دارو شناسان اسلامى استفاده از افیون در تهیه بعضى معجونها و مفّرحها توصیه شده، اما نه به قصد نشأه و «کِیف» بلکه براى دارو و درمان، گمان مى‏رود که استعمال آن در ایجاد لذت از مرده ریگهاى دوره مغولان و مقارن همان ایامى باشد که بنگ در ایران رایج شده بود، چنانکه به کار بردن «عرق» از دوران تیموریان به بعد در ایران متداول شد و در عهد صفویان نیز به کار رفت «حافظ ابرو، ذیل ظفر نامه، طبع پراگ، ص 23». مفّرحى که از شیره کوکنار (افیون) با زعفران و دارچین و بعضى ادویه دیگر به صورتهاى مختلف تهیه مى‏شد و «تریاک» یا «مفّرح افیونى» مى‏نامیدند، از عهد شاه طهماسب به بعد در ایران به کار برده شد. غیر از این مفّرح، جوشانده‏اى نیز از کوکنار و بنگ و حشیش و بعضى ادویه هندى فراهم مى‏آمد که به «آب کوکنار» معروف بود و آن هم از عهد شاه طهماسب به کار رفت. آب کوکنار، جوشانده سکرآور وحشتناکى بود که استعمال زاید آن به مرگ منتهى مى‏شد.

    ترکیب دیگرى هم از همین قبیل وجود داشت که به صورت «حَبّ» فراهم مى‏آمد؛ مانند حبّ فلونیا که ترکیبى بود از بنگ و حشیش و آن هم ایجاد سِکر شدیدى مى‏کرد و گروهى از خلق بدان معتاد بودند.

    در دوران پادشاهان اخیر صفوى، مراکز مهمى از بازرگانى افیون در ایران وجود داشت که نه تنها در داخل کشور فعالیت مى‏کرد، بلکه مبداء صدور تریاک به قلمرو عثمانى از یک سو و هندوستان از سویى دیگر بود. از آن میان، دو مرکز یزد و اصفهان بیشتر از دیگر نقاط فعال بودند. استعمال افیون و بنگ و حشیش بعد از دوره صفوى، همچنان در ایران و کشورهاى مجاور ادامه یافت و پیشگیریهاى دولت ایران میان سالهاى 1300 تا 1357 ق / 1922 تا 1979 م و حتى منع کشت خشخاش به مدتى محدود، و مبارزه آشکار و پنهان با تجارت تریاک و دیگر مواد مخدر هم مانع از استفاده از این مواد و جلوگیرى از این بلیه جان شکار نشد.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  4. #54
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    180
    Array

    پیش فرض

    مبارزه شاه عباس بزرگ با اعتیاد

    در دوران صفوى، تنها پادشاهى که واقعاً با استعمال افیون و فلونیا و شربت کوکنار مخالفت صریح مى‏کرد، شاه عباس بزرگ بود. وى به قدرى از این گونه عادات و اعتیاد بى زار بود که مى‏گفت «به مردم تریاکى و بى هنر مواجب نمى‏دهم. / زندگانى شاه عباس، ج 2، ص 272».

    طرفه آن که، نشانه رفاه در همان دوران شکوفایى و ثبات اقتصادى عصر، توجه عامه به تفریحات ناشى از فراغت خاطر بود که رواج افیون و کوکنار و تنباکو در پایان دوران ثبات، فراغت و رفاه را به تدریج به بیکارگى، و گریز از شور و فعالیت تبدیل کرد و قسمتى از دوران بعد از صفویه را به دوره‏اى از کرختى و سستى و بى حالى و ملال مبدل ساخت. حکومت وقت با آن که تحت ارشاد علماء و صدور مورد نظارت قاضیان و محتسبان و شحنگان هم قرار داشت، مع هذا، عام خلق را از اشتغال به امورى که محدود کردن یا سختگیرى در باب آنها ممکن بود به مفاسد شدیدترى منجر گردد، مانع نمى‏آمد. چنانکه در اغلب شهرهاى ایران، شراب خانه‏ها، به رغم منع شرعى اما با اجتناب از تظاهر و تجاهر، غالباً آزاد بود. از «اماکن» و عشرت کده‏ها هم هم که در آن ایام خرابات و بیت اللطف خوانده مى‏شد عوارض و مالیات اخذ مى‏شد و به هر حال وجود آنها در میانه یا کناره شهرها تحمل مى‏گشت.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  5. #55
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    180
    Array

    پیش فرض

    خشونت و خونریزى و تباهى اخلاق عمومى در عهد صفوى

    «907 - 1145 ق / 1501 - 1732 م»

    بنیاد سلطنت صفوى از همان آغاز بر خشونت و خون ریزیهایى نهاده شد که گاه تا مرز توحش و بربریت پیش مى‏رفت. این خوىِ خون آشامى، چهره ناساز خود را به گونه‏هاى گوناگون مى‏نمود، گاه در پوشش دین و پراکندن «دین حق»، گاه در جامه سیاست و تدبیر مُلک، و اغلب در راه فرو نشاندن آتش خشم و کینه. در این راه، سر بریدن، دست و پا بریدن، مُثله کردن، پوست کندن، کاه در پوست آدمیزاد انباشتن، دو شقه کردن، چشم در آوردن، میل کشیدن بر چشم، خفه کردن و از این قبیل بى رسمیها و اَعمال وحشیانه به آسانى انجام مى‏شد و «مرشدان کامل» اگر در فرو نشاندن آتش خشم و آزى که در این زمینه داشتند، کسى از غریبه‏ها نمى‏یافتند، به نزدیکان خود، به حرم خویش، برادران، خویشاوندان و دست آخِر به فرزندان خود مى‏پرداختند، چنانکه صحیفه‏هاى تاریخ به تلخى تمام گویاى چنین حقایقى است.

    شاه اسماعیل اول، بعد از غلبه بر الوند میرزاى بایندرى در جنگ «شرور» که به سال 907 ق / 1502 م رخ داد، فرمود تا خلیفگان سه گانه (یعنى ابوبکر، عمر و عثمان) را در کوى و بَرزن لعن کنند و «هر کس خلاف کند سرش از تن بیندازند. / احسن التواریخ روملو، ص 61» و همین کار را چنانکه در بخشهاى مربوطه آوردیم انجام داد و در تمامى دوران پادشاهى آن را چراغ عمل خویش ساخت و در حقیقت مذهب اثنى عشرى را با ریختن خون و ایجاد بیم و هراس همگانى در ایران شایع نمود؛ بدتر از همه آن که هر نوع بى رسمى و بد سیرتى را در این گونه موارد به «حضرت ائمه» نسبت مى‏داد و مدعى کسب دستور از آنان، چه در بیدارى و چه در رؤیا بود که شاه را به خشونت، کشتار و تاراج ترغیب مى‏کردند!

    یکى از جهانگردان به نام آنژیوللو که شاه اسماعیل را دیده و اطلاعات مشروحى درباره سیرت و شمایل او داده است، در شرحى از کشتار سپاهیان الوند میرزا و زن و مرد و آل و تبار سلطان یعقوب بایندرى، و سیصد تن از درباریان و بسیارى دیگر از خاص و عام تبریزیان، چنین نوشته است: «گمان ندارم که از عهدِ نرون تا کنون چنین ظلمى به وجود آمده باشد. / ترجمه تاریخ ادبیات ایران، براون، ج 2، ص 49». وى در شرح ورود شاه اسماعیل به تبریز خشونتهاى عجیب از او نقل مى‏کند «ایضاً ص 50». اما سخت ترین رفتارى که وى با اسیران خود کرد آن است که در چیرگى بر کیا حسین چلاوى، فرمانرواى مازندران، و محمد کرّه، حکمران یزد، از او سر زد. کیا حسن چلاوى را که در دژ فیروز کوه پناه جسته بود، بعد از قتل عام ده هزار تن از طرفدارانش، در قفسى آهنین محبوس ساخت و آن بیچاره از اضطرار گردنش را بر یکى از سیخهاى سر تیز قفس چنان فشرد تا مرد. با این حال جسد او را همچنان در قفس به همراه سپاه تا اصفهان بردند و در آنجا آتش زدند. / حبیب السیر، ج 4، ص 478؛ احسن التواریخ روملو، ص 77، عالم آراى صفوى، صص 98 - 99«. اما عذاب محمد کرّه اَبَرقوهى از این هم سخت‏تر بود. وى در انقلابهایى که مقارن قیام شاه اسماعیل بروز کرده بود، یزد را تسخیر نموده و از اطاعت پادشاه صفوى سر باز زد. شاه اسماعیل در سال 910 ق / 1504 م او را مغلوب و اسیر کرد و در قفسى محبوس ساخت؛ سپس فرمان داد عسل بر تنش بمالند »تا از نیش زنبوران الم فراوان بدان جاهل نادان رسد. / احسن التواریخ روملو، ص 84« و او را به همین حال به هراه سپاه مى‏بردند تا در اصفهان با هفت تن از اطرافیانش به حکم پادشاه صفوى با قفس در آتش انداخته شد »حبیب السیر، ج 4، صص 478 - 480؛ احسن التواریخ روملو، صص 82 - 84، عالم آراى صفوى، صص 99 - 102«.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  6. #56
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    180
    Array

    پیش فرض

    کینه جویی های شاه اسماعیل اول

    در همین سال 910 ق / 1504 م، هنگامى که شاه اسماعیل سرگرم محاصره یزد بود، نامه‏اى از سلطان حسین بایقرا با مقدارى تحفه و هدیه دریافت داشت، ولى چون آنها را لایق مقام و مرتبه خود نمى‏دانست، کینه‏اى سخت در دل گرفت و بى آنکه مقدمه نقارى بین او و پادشاه تیمورى باشد، از راه بیابان یزد به شهر طبس حمله‏ور شد؛ شاه و قزلباشان «هر کس را در آن بلده یافتند به تیغ بى دریغ گذرانیدند و غنیمت بى نهایت گرفته آثار کمال اقتدار ظاهر گردانیدند، آنگاه سورتِ غضب پادشاه عجم و عرب سَمت تسکین پذیرفته به فتح قلعه التفات ننمود و عنان مراجعت انعطاف داده به صوب یزد توجه فرمود. / حبیب السیر، ج 4، ص 480». بدین ترتیب، صوفى اعظم و مرشد کامل و مرجع «دین پناه» ناجوانمردانه مردم بى گناه شهرى را که اصلاً در داستان مکاتبه پادشاه تیمورى به فاتح صفوى دخالتى نداشتند، قتل عام نمود تا بدین وسیله شهرت آدم کشى مغول وار خود را ارضاء کند.

    رفتار شاه اسماعیل با پیکر بى روح محمد شیبانى - شیبک خان ازبک - هم از گفتنیهاى تاریخ است. درست است که ازبکان با آن همه تاراج و کشتار که در خراسان کرده بودند، اصلاًَ شایستگى بخشش نداشتند، اما این سختگیریها تنها نسبت به زندگان جوانمردانه است نه درباره مردگان و اجساد بى روان. امیر حسن روملو مى‏نویسد: «بعضى از ملازمان موکب همایون در میان کشتگان شیبک خان را یافتند که از غلبه مردم خفه شده جان تسلیم کرده بود. خاقان اسکندر شان همان لحظه فرمود که سر پُر شَرّ او را از بدن جدا ساخته پوست کندند و پر کاه کرده به سلطان بایزید پادشاه روم فرستادند و استخوان کله‏اش را در طلا گرفته قدحى ساختند و در آن جام شراب ریخته در مجلس بهشت آیین به گردش در آوردند .... / احسن التواریخ، ص 122».

    این رفتار وحشیانه و غیر انسانى و نا به هنجارِ پادشاهان صفوى با هم نوعان خویش در سراسر آن عهد با انواع و اقسام خشونت، شکنجه و خونریزى همراه بود.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  7. #57
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    180
    Array

    پیش فرض

    تهاجمات خشونت بار شاه طهماسب اول

    شاه طهماسب در حمله‏اى که به سال 947 ق / 1540 م به قصد «نصرت دین اسلام و تقویت دین رسول. / احسن التواریخ روملو، ص 296» به گرجستان کرد، در آن سرزمین غوغایى از قتل و غارت به راه انداخت که نهب و تاراج ازبکان در خراسان و خشونتهاى شاه اسماعیل اول در برابر آن هیچ به حساب نمى‏آید. شرح مفصلى که امیر حسن روملو در این باره مى‏دهد، اگر چه شاید موجب تشفّى و انبساط خاطر شاه بود، لیکن به واقع رقت بار و نشانه‏اى از کمال سنگدلى، بى رحمى، شقاوت و بى وجدانى است. در این حمله بى رحمانه «غازیان ظفر شعار به زحم خنجر آبدار و شمشیر آتش بار عرصه ولایت گرجستان را از وجود گبران ناپاک پاک گردانیدند. / احسن التواریخ، حوادث سال 947» که مقصود از این «گبران ناپاک» مسیحیان بى گناه گرجستان است! در حمله سوم «شاه دین پناه / ایضاً ص 297» به گرجستان که به سال 958 ق / 1551 م انجام شد «غازیان ظفر شعار پست و بلند دیار کفار را احاطه فرمودند و هر کوه و کمر که گریز گاه آن قوم گمراه بود از لگدکوب دلاوران با هامون یکسان شد و یک متنفس از آن مشرکین از دایره قهر و کین و الله محیط بالکافرین جان به سلامت بیرون نبرد و اهل و عیال و اموال و اسباب به ارث شرعى از مقتولان به قاتلان انتقال نمود. خوبرویان گرجى نژاد و پَرى وَشان آدمى زاد .... مقید عبودیّت و پرستارى شدند .... / احسن التواریخ روملو، ص 352». حسن روملو، فجایعى را که شاه طهماسب و قزلباشان در پوشش «دین» از تخریب و غارت و کشتار و برده کردن زنان و کودکان مسیحى و قتل «کشیشانِ بد گهر کریه منظر» و خُرد کردن ناقوس عظیم هفتاد منى هفت جوش و حتى کندن درهاى آهنین و زرین کلیساها و فرستادن آنها به «خزانه عامره» با همه گنجینه‏ها که در معابد مسیحیان گرجى فراهم آمده بو بسیار اَعمال ضد انسانى و بى رسمیهاى دیگر، با لحنى حماسى مقرون به کمال تفاخر شرح مى‏دهد «احسن التواریخ، صص 351 - 356»، اما نمى‏گوید که قصد واقعى «شاه دین پناه» لئیم و بد سیرت که شب و روز به شمارش اموال مشغول بود و حتى از فروش لباسهاى مندرس خود در بازار اِبا نداشت و «غازیان ظفر شعار» وحشى، از آزار مردمانى ضعیف و بى دفاع یک ولایت، به چنگ آوردن خواسته و مال آن دیار و به اسارت بردن «پَرى وَشان آدمى زاد» گرجى بود که از آن تاریخ به بعد در حرم سراهاى پادشاهان و بزرگان عهد صفوى به وفور یافت مى‏شدند؛ و گرنه این سپاه «ظفر شعار» همان بودند که چون از حمله سپاهیان عثمانى خبر مى‏یافتند، براى آن که با سپاه خصم رو به رو نشوند و «سلامت» به منزل رسند، آبادیهاى سر راهشان را تاراج و تهى مى‏کردند و خود را به دشمن نمى‏نمودند.

    اینگونه خونریزیها که در سراسر عهد شاه طهماسب جریان داشت، مسلماً دنباله همان شیوه‏اى است که سرخ کلاهان در قیام «خاقان اسکندر شان» آموخته و به کار برده بودند و موضوع تازه‏اى در دوران پادشاهى صفویان و یا اصولاً کار تازه‏اى از عهد خوارزمشاهیان آل اتسز و اعتاب چنگیز به بعد نیست، هر چند این پادشاه جبار، سنت «آدم سوزى» را هم که پدرش باب کرده بود بر طاق نسیان ننهاد.

    در سال جلوس شاه طهماسب (930 ق / 1524 م)، آخرین وزیر شاه اسماعیل یعنى امیر جلال الدین محمد تبریزى معروف به «جلال الدین خواند امیر» هنوز به شغل خود ادامه مى‏داد. وى به توضیح غیاث الدین خواند میر، مردى فاضل و از خاندانى شریف بود «حبیب السیر، ج 4، صص 549 - 550 و 598 - 599» و چنانکه امیر حسن روملو گفته است «احسن التواریخ، ص 184» میان وى و لَله و امیر الامراى شاه طهماسب - دیو سلطان روملو - کدورتى رخ داد و به همین سبب وى را نیز طعمه آتش کردند. شاه طهماسب خود این موضوع را چنان ساده گرفته بود که تذکره، در کمال ایجاز چنین نوشت: «و خواجه جلال الدین محمد بنا بر بعضى قبایح که از او صادر شده بود مؤاخَذ گشت و آخر سوختندش .... / تذکره شاه طهماسب، چاب برلین، ص 9». معروف است که خواجه در سوختگاه این بیت مى‏خواند:
    گرفتم خانه در کوى بلا در من گرفت آتش کسى کو خانه در کوى بلا گیرد چنین گیرد!
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  8. #58
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    180
    Array

    پیش فرض

    گسترش خشونت میان وزیران و سرداران شاه طهماسب

    اندکى بعد از این واقعه، در 932 ق / 1525 - 6 م، جماعتى از طایفه شاملو که مواجبشان نرسیده بود، به خانه خواجه حبیب الله، از وزیران و سرداران طهماسب، که مردى نیک نهاد بودند ریختند و او و پسر و صد تن از اتباعش را پاره پاره کردند، چون سگانى گرسنه که بر سر مردارها افتند! «احسن التواریخ، ص 198».

    در سال 943 ق / 1536 م یکى از سنیان، خواجه کلان غوریانى، که عبیدالله خان ازبک را در عبور از ناحیه غور پذیرفته شده و از بیم آن ازبک جبّار، پادشاه ایران را به نیکى یاد نکرده بود، به دستور طهماسب محکوم به قتل شد «فرمان بران او را کشان کشان به چهار سوق هرات برده پوست کندند و پر کاه کرده بر سر چوب تعبیه کردند! / احسن التواریخ، ص 297». سال بعد در 944 ق / 1537 م خواجه کلان دیگرى در دام بلا افتاد؛ او را به تبریز بردند و «چون نظر شاه خجسته نهاد بر آن بد اعتقاد افتاد فرمود که او را از مناره نصریه از خصیه‏اش آویختند تا به شفقت تمام به دارالجزا انتقال نمود! / ایضا ص 282».
    در همین سال، خواجه محمد صالح بیتکچى از استراباد به رسم اسارت به تبریز برده شد «چون به تبریز رسید غازیان به توهم آن که الفاظ بى ادبانه بر زبان وى جارى نگردد جوال دوزى بر زبان آن بد روز زده قوت تکلم ازو سلب کردند و به نظر سیاست اثر نواب شاهى رسانیدند. پادشاه ظفر ورود آن مردود را فرمود که در خُم کرده بر بالاى مناره نصریّه برده، بیندازند. فرمانبران امتثال حکم کرده در حال آن بد فعال به عالم دیگر انتقال نمود. / احسن التواریخ، ص 285». نظیر همین رفتار با مظفر سلطان امیر دِبّاج «دیباج» شد. به فرمان شاه طهماسب او را در قفس آهنین گذاردند و از میان دو مناره مسجد حسن پادشاه تبریز آویختند و آتش زدند «احسن التواریخ، صص 282 - 283»؛ امیر سعد الدین عنایت الله خوزانى هم با قفس آهنین طعمه حریق شد و رکن الدین مسعود کازرونى، از عالمان و پزشکان نام دار که به خشم سلطان گرفتار شده بود، در میان شعله‏هاى آتش جان سپرد «درباره این گونه کیفرها بنگرید به عالم آراى عباسى؛ زندگانى شاه عباس اول، نصر الله فلسفى، ج 2 و مآخذهایى که آنجا نشان داده شده است».
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  9. #59
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    180
    Array

    پیش فرض

    خونریزیهای شاه اسماعیل دوم

    خونریزیهاى شاه اسماعیل دوم چنان بود که بى گمان نشان از جنون و سادیسم او در این باره دارد و چنان در تاریخ مشهور است که حاجت به بازگویى نیست. اما سخن گفتن از شاه عباس بزرگ که وى نیز از این کردار زشت و ضد انسانى بر کنار نبود، دل را مى‏آزارد. آن پادشاه نامور که خدماتش جایى براى انکار تنگ نظران ناسپاس باقى نمى‏گذارد، گاه به رفتارهاى عجیب با خلق خدا دست مى‏زد، مثلاً از جمله کیفرهایى که در عهد و به فرمانش جارى بود، جوشاندن آدمیان در روغن گداخته و یا پوشاندن قباى آغشته به باروت بر تن محکومان نگونبخت و آتش زدن آنها، شکم دریدن، زنده پوست کندن، دست و پا بریدن، میل بر چشم کشیدن، گوش و بینى بریدن، میل بر چشم کشیدن، گوش و بینى بریدن، سُرب گداخته در گلو ریختن، زبان بریدن، به سیخ کشیدن، پوست آدمى به کاه انباشتن، از دروازه‏ها واژگونه آویختن، در پوست گاو کشیدن، در گچ گرفتن و از این قبیل رفتارهاى غیر انسانى و نا به هنجار «تاریخ سیاسى و اجتماعى ایران از مرگ تیمور تا مرگ شاه عباس، ص 342، نیز بنگرید به زندگانى شاه عباس اول، نصر الله فلسفى، ج 2».
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  10. #60
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    180
    Array

    پیش فرض

    سیاست کردن محکومان

    یکى از اعمال وحشیانه دریدن محکوم به دندان و خوردن گوشت او بود! «پادرى پُل سیمون» از کشیشان کرملى که بارها در دیوان عدل عباسى حضور داشت و انواع مجازاتها را دیده و وصف کرده، از دوازده سگ آدمى خوار و دوازده مرد «زنده خوار» سخن مى‏گوید که حتى در مجلس بار شاه عباس آماده دریدن و خوردن کسانى بودند که پادشاه حکم مى‏داد و فرمان او را بى چون و چرا مى‏گذاشتند «تاریخ کشیشان کرملى، ج 1، صص 158 - 159، نقل از: تاریخ سیاسى و اجتماعى ایران از مرگ تیمور تا مرگ شاه عباس، صص 340 - 341». این زنده خواران را «چیگیین» یعنى دسته گوشت خام خوار مى‏نامیدند. آنان پوششى خاص داشته و مأمور بودند که هنگام اجراى حکم محکوم را به دندان بدرند و گوشت خام او را بخورند!

    کروسینسکى که چند سالى از دوره سلطنت شاه سلطان حسین و انقلابهاى بعد از او، تا آغاز عهد شاه طهماسب دوم، با عنوان رئیس ژزوئیتهاى اصفهان در آن شهر مى‏گذرانید؛ کتابى پر ارزش درباره اواخر دوران صفوى به نام «تاریخ انقلاب ایران» نوشت که در آن سرگذشت دودمان صفوى را از آغاز تا سال 1722 م «1140 ق» یعنى تا مدتى بعد از رفع فتنه افغان و قسمت بزرگى از دوران شاه طهماسب دوم نگاشته است. در این کتاب، دوره سلطنت شاه صفى را یکى از بدترین دوره‏هاى خون آشامى تاریخ ایران برشمرده و درباره آن گفته است که: «به تحقیق در ایران به این خون آلودى و بى شفقتى هر گز نبوده است. / ترجمه تاریخ ادبیات، براون، ج 4، ص 90». وى دوران پادشاهى آن گرجى زاده خون آشام را دوره‏اى از «یک سلسله انقطاع ناپذیز از بى رحمى و خونریزى» توصیف نموده و چنین وصفى را به دفعات تکرار کرده است.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

صفحه 6 از 19 نخستنخست ... 234567891016 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/