بزرگ، آسوده، آرام و بیبديل زيستهام
درست همچون بلوغِ کاملِ اناری
که ميلِ رسيدنِ خويش را از چشمِ شَتهی کور نهان کرده باشد.
نه رنج کشيده، نه رويا ديده،
و نه راهی که سرمنزلِ ممکنات.
تنها مونسِ کلماتِ کوچکی بودهام
که میگويند گاهی شبيهِ شعر و گاهی دعایِ همين دقيقهاند.
بزرگ، آسوده، آرام و بیبديل زيستهام،
درست همچون فاختهی کوچکی
که در پُرگويیِ باد و کلاغ و کسوف.
حالا ديدی گاهی اوقات هم میشود
از بیراههی زندگی به سرمنزلِ آرامترين سايهها رسيد!
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)