صفحه 6 از 7 نخستنخست ... 234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 51 تا 60 , از مجموع 61

موضوع: سعدی ( مواعظ _ غزلیات )

  1. #51
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    غزل ۵۵

    شبی در خرقه رندآسا، گذر کردم به میخانه
    ز عشرت می‌پرستان را، منور بود کاشانه
    ز خلوتگاه ربانی، وثاقی در سرای دل
    که تا قصر دماغ ایمن بود ز آواز بیگانه
    چو ساقی در شراب آمد، به نوشانوش در مجلس
    به نافرزانگی گفتند کاول مرد فرزانه
    به تندی گفتم آری من، شراب از مجلسی خوردم
    که من پیرامن شمعش، نیارد بود پروانه
    دلی کز عالم وحدت، سماع حق شنیدست او
    به گوش همتش دیگر، کی آید شعر و افسانه
    گمان بردم که طفلانند وز پیری سخن گفتم
    مرا پیری خراباتی، جوابی داد مردانه
    که نور عالم علوی، فرا هر روزنی تابد
    تو اندر صومعش دیدی و ما در کنج میخانه
    کسی کامد درین خلوت، به یکرنگی هویدا شد
    چه پیری عابد زاهد، چه رند مست دیوانه
    گشادند از درون جان در تحقیق سعدی را
    چو اندر قفل گردون زد کلید صبح دندانه
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  2. #52
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    غزل ۵۶

    ای صوفی سرگردان، در بند نکونامی
    تا درد نیاشامی، زین درد نیارامی
    ملک صمدیت را، چه سود و زیان دارد
    گر حافظ قرآنی، یا عابد اصنامی
    زهدت به چه کار آید، گر راندهٔ درگاهی؟
    کفرت چه زیان دارد، گر نیک سرانجامی
    بیچارهٔ توفیقند، هم صالح و هم طالح
    درماندهٔ تقدیرند، هم عارف و هم عامی
    جهدت نکند آزاد، ای صید که در بندی
    سودت نکند پرواز، ای مرغ که در دامی
    جامی چه بقا دارد، در رهگذر سنگی؟
    دور فلک آن سنگست، ای خواجه تو آن جامی
    این ملک خلل گیرد، گر خود ملک رومی
    وین روز به شام آید، گر پادشه شامی
    کام همه دنیا را، بر هیچ منه سعدی
    چون با دگری باید، پرداخت به ناکامی
    گر عاقل و هشیاری، وز دل خبری داری
    تا آدمیت خوانند، ورنه کم از انعامی
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  3. #53
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    غزل ۵۷

    آستین بر روی و نقشی در میان افکنده‌ای
    خویشتن پنهان و شوری در جهان افکنده‌ای
    همچنان در غنچه و آشوب استیلای عشق
    در نهاد بلبل فریاد خوان افکنده‌ای
    هر یکی نادیده از رویت نشانی می‌دهند
    پرده بردار ای که خلقی در گمان افکنده‌ای
    آنچنان رویت نمی‌باید که با بیچارگان
    در میان آری حدیثی در میان افکنده‌ای
    هیچ نقاشت نمی‌بیند که نقشی بر کند
    و آنکه دید از حیرتش کلک از بنان افکنده‌ای
    این دریغم می‌کشد کافکنده‌ای اوصاف خویش
    در زبان عام و خاصان را زبان افکنده‌ای
    حاکمی بر زیردستان هر چه فرمایی رواست
    پنجهٔ زورآزما با ناتوان افکنده‌ای
    چون صدف امید می‌دارم که للیی شود
    قطره‌ای کز ابر لطفم در دهان افکنده‌ای
    سر به خدمت می‌نهادم چون بدیدم نیک باز
    چون سر سعدی بسی بر آستان افکنده‌ای
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  4. #54
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    غزل ۵۸

    چو کسی درآمد از پای و تو دستگاه داری
    گرت آدمیتی هست، دلش نگاه داری
    به ره بهشت فردا، نتوان شدن ز محشر
    مگر از دیار دنیا، که سر دو راه داری
    همه عیب خلق دیدن، نه مروتست و مردی
    نگهی به خویشتن کن، که تو هم گناه داری
    ره طالبان مردان، کرمست و لطف و احسان
    تو خود از نشان مردی، مگر این کلاه داری
    به چه خرمی و نازان، گرو از تو برد هامان
    اگرت شرف همینست، که مال و جاه داری
    چه درختهای طوبیست، نشانده آدمی را
    تو بهمیه وار الفت، به همین گیاه داری
    به کدان روسپیدی، طمع بهشت بندی
    تو که خریطه چندین، ورق سیاه داری
    به در خدای قربی، طلب ای ضعیف همت
    که نماند این تقرب، که به پادشاه داری
    تو مسافری و دنیا، سر آب کاروانی
    نه معولست پشتی، که برین پناه داری
    که زبان خاک داند، که به گوش مرده گوید
    چه خوشست عیش وارث، که به جایگاه داری
    تو حساب خویشتن کن، نه عتاب خلق سعدی
    که بضاعت قیامت، عمل تباه داری
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  5. #55
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    غزل ۵۹

    یارب از ما چه فلاح آید اگر تو نپذیری
    به خداوندی و فضلت که نظر بازنگیری
    درد پنهان به تو گویم که خداوند کریمی
    یا نگویم که تو خود واقف اسرار ضمیری
    گر برانی به گناهان قبیح از در خویشم
    هم به درگاه تو آیم که لطیفی و خبیری
    گر به نومیدی ازین در برود بندهٔ عاجز
    دیگرش چاره نماند که تو بی‌شبه و نظیری
    دست در دامن عفوت زنم و باک ندارم
    که کریمی و حکیمی و علیمی و قدیری
    خالق خلق و نگارندهٔ ایوان رفیعی
    خالق صبح و برآرندهٔ خورشید منیری
    حاجت موری و اندیشهٔ کمتر حیوانی
    بر تو پوشیده نماند که سمیعی و بصیری
    گر همه خلق به خصمی به در آیند و عداوت
    چه تفاوت کند آن را که تو مولا و نصیری
    همه را ملک مجازست بزرگی و امیری
    تو خداوند جهانی که نه مردی و نه میری
    سعدیا من ملک‌الموت غنی‌ام تو فقیری
    چاره درویشی و عجزست و گدایی و حقیری
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  6. #56
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    غزل ۶۰

    هر روز باد می‌برد از بوستان گلی
    مجروح می‌کند دل مسکین بلبلی
    مألوف را به صحبت ابنای روزگار
    بر جور روزگار بباید تحملی
    کاین باز مرگ هر که سر از بیضه برکند
    همچون کبوترش بدراند به چنگلی
    ای دوست دل منه که درین تنگنای خاک
    ناممکن است عافیتی بی‌تزلزلی
    روییست ماه پیکر و موییست مشکبوی
    هر لاله‌ای که می‌دمد از خاک و سنبلی
    بالای خاک هیچ عمارت نکرده‌اند
    کز وی به دیر زود نباشد تحولی
    مکروه طلعتیست جهان فریبناک
    هر بامداد کرده به شوخی تجملی
    دی بوستان خرم و صحرای لاله‌زار
    وز بانگ مرغ در چمن افتاده غلغلی
    و امروز خارهای مغیلان کشیده تیغ
    گویی که خود نبود درین بوستان گلی
    دنیا پلیست بر گذر راه آخرت
    اهل تمیز خانه نگیرند بر پلی
    سعدی گر آسمان به شکر پرورد تو را
    چون می‌کشد به زهر ندارد تفضلی
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  7. #57
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    غزل ۶۱

    پاکیزه روی را که بود پاکدامنی
    تاریکی از وجود بشوید به روشنی
    گر شهوت از خیال دماغت به در رود
    شاهد بود هر آنچه نظر بر وی افکنی
    ذوق سماع مجلس انست به گوش دل
    وقتی رسد که گوش طبیعت بیا کنی
    بسیار برنیاید، شهوت پرست را
    کش دوستی شود متبدل به دشمنی
    خواهی که پای بسته نگردی به دام دل
    با مرغ شوخ دیده مکن همنشیمنی
    شاخی که سر به خانهٔ همسایه می‌برد
    تلخی برآورد مگرش بیخ برکنی
    زنهار گفتمت قدم معصیت مرو
    ورنه نزیبدت که دم معرفت زنی
    سعدی هنر نه پنجهٔ مردم شکستن است
    مردی درست باشی اگر نفس بشکنی
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  8. #58
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    غزل ۶۲

    اگر لذت ترک لذت بدانی
    دگر شهوت نفس، لذت نخوانی
    هزاران در از خلق بر خود ببندی
    گرت باز باشد دری آسمانی
    سفرهای علوی کند مرغ جانت
    گر از چنبر آز بازش پرانی
    ولیکن تو را صبر عنقا نباشد
    که در دام شهوت به گنجشک مانی
    ز صورت پرستیدنت می‌هراسم
    که تا زنده‌ای ره به معنی ندانی
    گر از باغ انست گیاهی برآید
    گیاهت نماید گل بوستانی
    دریغ آیدت هر دو عالم خریدن
    اگر قدر نقدی که داری بدانی
    به ملکی دمی زین نشاید خریدن
    که از دور عمرت بشد رایگانی
    همین حاصلت باشد از عمر باقی
    اگر همچنینش به آخر رسانی
    بیا تا به از زندگانی به دستت
    چه افتاد تا صرف شد زندگانی
    چنان می‌روی ساکن و خواب در سر
    که می‌ترسم از کاروان باز مانی
    وصیت همین است جان برادر
    که اوقات ضایع مکن تا توانی
    صدف وار باید زبان درکشیدن
    که وقتی که حاجت بود در چکانی
    همه عمر تلخی کشیدست سعدی
    که نامش برآمد به شیرین زبانی
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  9. #59
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    غزل ۶۳ - این غزل در تذکرهٔ مرآت الخیال امیر علیخان سودی به نام شیخ سعدی است:

    بربود دلم در چمنی سرو روانی
    زرین کمری ، سیمبری، موی میانی
    خورشید وشی، ماه رخی، زهره جبینی
    یاقوت لبی، سنگ دلی، تنگ دهانی
    عیسی نفسی، خضر رهی، یوسف عهدی
    جم مرتبه‌ای، تاج وری، شاه نشانی
    شنگی، شکرینی، چو شکر در دل خلقی
    شوخی، نمکینی، چو نمک شور جهانی
    جادو فکنی، عشوه گری، فتنه پرستی
    آسیب دلی، رنج تنی، آفت جانی
    بیداد گری، کج کلهی، عربده جویی
    شکر شکنی، تیرقدی، سخت کمانی
    در چشم امل، معجزهٔ آب حیاتی
    در باب سخن، نادرهٔ سحر بیانی
    کی‌زلف و رخ و لعل لب او شده سعدی
    آهی و سرشکی و غباری و دخانی
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  10. #60
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    غزل ۶۴

    یاری آنست که زهر از قبلش نوش کنی
    نه چو رنجی رسدت یار فراموش کنی
    هاون از یار جفا بیند و تسلیم شود
    تو چه یاری که چو دیگ از غم دل جوش کنی
    علم از دوش بنه ور عسلی فرماید
    شرط آزادگی آنست که بر دوش کنی
    راه دانا دگر و مذهب عاشق دگرست
    ای خردمند که عیب من مدهوش کنی
    شاهد آنوقت بیاید که تو حاضر گردی
    مطرب آنگاه بگوید که تو خاموش کنی
    سر تشنیع نداری طلب یار مکن
    مگست نیش زند چون طلب نوش کنی
    پای در سلسله باید که همان لذت عشق
    در ت باشد که گرش دست در آغوش کنی
    مرد باید که نظر بر ملخ و مور کند
    آن تأمل که تو در زلف و بناگوش کنی
    تا چه شکلی تو در آیینه همان خواهی دید
    شاهد آیینهٔ تست ار نظر هوش کنی
    سخن معرفت از حلقهٔ درویشان پرس
    سعدیا شاید ازین حلقه که در گوش کنی
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


صفحه 6 از 7 نخستنخست ... 234567 آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/