می روی
پرده ها را پس می زنم
پنجره را باز می کنم
موهایم را به دست باد می سپارم
و نفس می کشم
نفسی عمیق
رد پایت نرسیده به پیچ کوچه محو می شوی
خورشید تیره می شود
خیابان سردتر می شود
نفس می گیرد
بغضم اشک می شود
و تا آمدن دوباره تو
انتظار می کشم ...
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)