کاربر فعال
ای که از بودن من سیر شدی
رفتی و راهی تقدیر شدی
باورم بود که برمی گردی
ای که بر جان و دلم تیر شدی
بعد تو اشک غریبانه مرا یاری کرد
به عزای دل خسته چه عزاداری کرد
از همه دور شدم تا به تو نزدیک شوم
ای دریغ از دل غافل که فداکاری کرد
به دلم امید دادم که تو بر می گردی
با من غم زده تنها اشک غم خواری کرد
حال برگرد و زمن یادی کن
در عزای دل من شادی کن
آرزوی تو مگر مرگم نیست ؟!
در نبودم حس آزادی کن
کاربر فعال
نه نرو ، صبر کن ، قرارمان این نبود ، باید سکه بیاندازیم
اگر شیر آمد تردید نکن که دوستت دارم
اگر خط آمد مطمئن باش که دوستت دارم
صبر کن سکه بیاندازیم ، اگر دوستت نداشتم آن وقت برو . . .
کاربر فعال
هر که را دیدم خيانت کرد و رفت
هر که با من بود یار من نبود
هر که آمد بر دلم زخمی گذاشت
خود ندانستم از این غمها چه سود
کاربر فعال
ترنم باران را نصار چشمانت میکنم نازنینم ، تا شبنمی شود بر سرخی گونه هایت
و داغی بوسه ام را به پیشانی ات به یادگار میگذارم و دست نوازشم را به موهایت
هدیه میکنم ، که تا عمر داری مرا از خاطر نبری . . .
کاربر فعال
تو اگر باز کني پنجره اي سمت دلت
ميتوان گفت که من چلچله لال توام
مثل يک پوپک سرمازده در بارش برف
سخت محتاج به گرماي پر و بال توام . . .
کاربر فعال
خدانگهدار عشق من
خدا نگهدار ناه من
خدا نگهدار خاطره ها
خدا نگهدار ماه من
خدانگهدار زندگي
خدانگهدار عاشقي
خدانگهدار همنفس
خدانگهدار رازقي
خدانگهدار فاصله ها
خدانگهدار بوي خدا
خدا نگهدار هر چه که هست
خدا نگهدار بي وفا
کاربر فعال
خواهش میکنم : بی حوصلگی هایم را ببخش ، بداخلاقی هایم را فراموش کن ، بی اعتنایی هایم را جدی نگیر ، در عوض من هم تورا می بخشم که مسبب همه ی اینهایی
کاربر فعال
اونی که رفت اگه برگرده از دوست داشتن نیست واسه اینه که بهترشو پیدا نکرده!!!
کاربر فعال
* تا کجای قصه باید ز دلتنگی نوشت ، تا به کی بازیچه بودن توی دست سرنوشت ، تا به کی با ضربه های درد باید رام شد ، یا فقط با گریه های بی قرار آرام شد ، بهر دیدار محبت تا به کی در انتظار ، خسته از این زندگی با غصه های بی شمار .
کاربر فعال
* عمریست که ویران شده ام ، ساکت و سرد و پریشان شده ام ، تا تو آیی و مرا دریابی ، من اسیر شب طوفان شده ام .
پاسخ با نقل قول
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)