افسوس که ما عاقبت اندیش نهایم
داریم لباس فقر و درویش نهایم
این کبر و منی جمله از آنست که ما
قانع به نصیب و قسمت خویش نهایم
افسوس که ما عاقبت اندیش نهایم
داریم لباس فقر و درویش نهایم
این کبر و منی جمله از آنست که ما
قانع به نصیب و قسمت خویش نهایم
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
مادر ره سودای تو منزل کردیم
سوزیست در آتشی که در دل کردیم
در شهر مرامیان چشم میخوانند
نیکو نامی ز عشق حاصل کردیم
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
هر چند که دل به وصل شادان کردیم
دیدیم که خاطرت پریشان کردیم
خوش باش که ما خوی به هجران کردیم
بر خود دشوار و بر تو آسان کردیم
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
ما طی بساط ملک هستی کردیم
بی نقض خودی خداپرستی کردیم
بر ما می وصل نیک میپیوندد
تف بر رخ می که زود مستی کردیم
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
جانا من و تو نمونهٔ پرگاریم
سر گر چه دو کردهایم یک تن داریم
بر نقطه روانیم کنون چون پرگار
در آخر کار سر بهم باز آریم
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
ما با می و مستی سر تقوی داریم
دنیی طلبیم و میل عقبی داریم
کی دنیی و دین هر دو بهم آید راست
اینست که ما نه دین نه دنیی داریم
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
شمعم که همه نهان فرو میگریم
میخندم و هر زمان فرو میگریم
چون هیچ کس از گریه من آگه نیست
خوش خوش بمیان جان فرو میگریم
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
ما جز به غم عشق تو سر نفرازیم
تا سر داریم در غمت دربازیم
گر تو سر ما بی سر و سامان داری
ماییم و سری در قدمت اندازیم
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
در مصطبها درد کشان ما باشیم
بدنامی را نام و نشان ما باشیم
از بد بترانی که تو شان میبینی
چون نیک ببینی بدشان ما باشیم
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
ببرید ز من نگار هم خانگیم
بدرید به تن لباس فرزانگیم
مجنون به نصیحت دلم آمدهاست
بنگر به کجا رسیده دیوانگیم
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)