دلتنـــــــــــــــــگی
عین آتش زیر خاکــــــستر است
گـــــــاهی فـــــــکر میکنی تمـــــــــام شده
امّـــــا یــک دفــــعه
همه ات را آتــــش مـــــــــــیزند . .
دلتنـــــــــــــــــگی
عین آتش زیر خاکــــــستر است
گـــــــاهی فـــــــکر میکنی تمـــــــــام شده
امّـــــا یــک دفــــعه
همه ات را آتــــش مـــــــــــیزند . .
[SIGPIC][/SIGPIC]
من دیـــوانه ی آن لـــحظه ای هستــم که تو دلتنگم شوی
و محکم در آغوشم بگیــری
و شیطنت وار ببوسیم
و من نگذارم
عشق من
بوسه با لـــجبازی، بیشتر می چسبـــد!!!
[SIGPIC][/SIGPIC]
و امان از این بوی پاییز و آسمان ابری
که آدم نه خودش میداند دردش چیست و نه هیچکس دیگری .....
فقط میدانی که هر چه هوا سردتر ميشود
......
دلت آغوش ِگرمتری می خواهد.....
[SIGPIC][/SIGPIC]
گاهـ ـی حجـ ـم ِ دلــــتنـگی هایـ ـم
آن قــَ ـــ ـدر زیـاد میشود
که دنیــــا
با تمام ِ وسعتش
برایـَم تنگ میشود ...
... دلتنــگـم...
دلتنـــــگ کسی کـــــه
گردش روزگــــارش به من که رسیــــد از
حرکـت ایستـاد...
دلتنگ کسی که دلتنگی هایم را ندید...
دلتنگ ِ خود َم...
خودی که مدتهــــ ــــ ــاست گم کـر د ه ام ...
گذشت دیگر آن زمان که فقط یک بار از دنیا می رفتیم
حالا یک بار از شهر می رویم
یک بار از دیار … یک بار از یاد … یک بار از دل … و یک بار از دست
[SIGPIC][/SIGPIC]
روزها پر و خالی میشوند
مثل فنجانهای چای در کافه های بعدازظهر
اما هیچ اتفاق خاصی نمیافتد
این که مثلا تو
ناگهان در آنسوی میز نشسته باشی ....
[SIGPIC][/SIGPIC]
خوشا دلی که مدام از پی نظر نرود
به هر درش که بخوانند، بیخبر نرود
طمع در آن لب شیرین نکردنم اولی
ولی چگونه مگس از پی شکر نرود
سواد دیده غمدیدهام به اشک مشوی
که نقش خال توام هرگز از نظر نرود
ز من چو باد صبا بوی خود دریغ مدار
چرا که بی سر زلف توام به سر نرود
دلا مباش چنین هرزهگرد و هرجایی
که هیچ کار ز پیشت بدین هنر نرود
مکن به چشم حقارت، نگاه در من مست
که آبروی شریعت بدین قدر نرود
من گدا هوس سروقامتی دارم
که دست در کمرش جز به سیم و زر نرود
تو کز مکارم اخلاق عالمی دگری
وفای عهد من از خاطرت به در نرود
سیاه نامهتر از خود کسی نمیبینم
چگونه چون قلمم دود دل به سر نرود
به تاج هدهدم از ره مبر که باز سفید
چو با شه در پی هر صید مختصر نرود –
بیار باده و اول به دست حافظ ده
به شرط آن که ز مجلس سخن به در نرود
اگر برای تو شعری عاشقانه بخوانم
این شعر تا ابد با تو خواهد زیست
حتی وقتی که من دیگر نباشم!
یا وقتی که دیگر میان ما عشقی نباشد
شعر عاشقانه بیشتر از آدمها می ماند
عاشقانت تو را ترک می کنند
اما شعر عاشقانه
همیشه با تو خواهد بود
پس بگذار برایت شعری عاشقانه بخوانم!
شعری از اعماق جان
که مرا به یاد تو آورد . . .
شعری که همیشه با تو بماند
ز چشمت اگر چه دورم هنوز….پر از اوج و عشق و غرورم هنوز
اگر غصه بارید از ماه و سال….به یاد گذشته صبورم هنوز
شکستند اگر قاب یاد مرا…..دل شیشه دارم بلورم هنوز
سفر چاره دردهایم نشد….. پر از فکر راه عبورم هنوز
ستاره شدن کار سختی نیست…. گرشتم ولی غرق نورم هنوز
پر از خاطرات قشنگ توام…..پر از یاد و شوق و مرورم هنوز
ترا گم نکردم خودت گم شدی……من شیفته با تو جورم هنوز
اگر جنگ با زندگی ساده نیست…..در این عرصه مردی جسورم هنوز
اگر کوک ماهور با ما نساخت…..پر از نغمه پک و شورم هنوز
قبول است عمر خوشی ها کم است…..ولی با توام پس صبورم هنوز
عشق يعني ريزش باران مهر
عشق يعني فتنه و افسون وسحر
عشق يعني ناله هاي بي صدا
عشق يعني رازهاي بر ملا
عشق يعني همنشيني با بهار
عشق يعني قطره و دريا شدن
عشق يعني در جهان رسوا شدن
عشق يعني دل بريدن از همه
عشق يعني بيم و ترس و واهمه
عشق يعني کوله باري پر زغم
عشق يعني گاه افزون گاه کم
تو از دردی كه افتادست بر جانم چه می دانی؟
دلم تنها تو را دارد ولی با او نمی مانی
تمام سعی تو كتمان عشقت بود در حالی
كه از چشمان مستت خوانده بودم راز پنهانی
فقط يك لحظه آری با نگاهی اتفاق افتاد
چرا عاقل كند كاری كه بازآرد پشيمانی؟
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)