صفحه 5 از 11 نخستنخست 123456789 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 50 , از مجموع 104

موضوع: شرح دعاى كميل

  1. #41
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    شير گاو براى نوزادان بشر، غذاست، براى شيرخواران بشر، غذاست، براى كودكان بشر، غذاست، براى بشرهاى تكامل يافته، غذاست، براى بشرهاى در حال رشد، غذاست، براى بيماران بشر، غذاست.
    فراورده هاى شيرى يكى از بزرگ ترين احتياجات غذايى بشر را تإمين مى‏كند، ماده گاوها يكى از كارخانجات سازنده محصولات غذايى براى بشر مى‏باشند. 6
    گياه شناسان مى‏گويند: بيشتر گلها در سر تا سر روز شيره ندارند، بلكه در وقت معينى از روز شيره مى‏دهند، و زمان شيره دهى آنها از سه ساعت تجاوز نمى‏كند، گلها شيره خود را همگى در يك وقت عرضه نمى‏كنند، پاره‏اى در صبحگاه، برخى هنگام ظهر، و دسته‏اى بعد از ظهر شيره خود را در معرض قرار مى‏دهند.
    زنبور عسل گياه شناس است و وقت شناس، گلها را مى‏شناسد و ساعت شيردهى هر گلى را مى‏داند، در همان وقت به سراغ آن گل مى‏رود تا شيره‏اش را بمكد نه زودتر از آن وقت به سراغ گل مى‏رود نه ديرتر. 7
    سپس شيره گل را در كارگاه وجود خود تبديل به ماده‏اى شيرين، مصفى، خوشمزه، انرژى بخش و خوشرنگ مى‏كند كه در تمام مواد غذايى جهان بى‏نظير و از فاسد شدن مصون است، و علاوه بر همه اينها به فرموده قرآن براى انسانها جنبه درمان از بيماريها دارد «فيه شفإ للناس».
    در رابطه با زنبور و زندگى اين موجود شگفت انگيز صدها كتاب نوشته شده، كه هر ورقش نشانگر رحمت فراگير حق نسبت به همه شئون اين موجود به ظاهر كوچك ولى بسيار بزرگ است. از آغاز پيدايش جهان تاكنون حيوانى را سراغ نداريد كه وجودش صد در صد به سود بشر، و هيچ گونه زيانى از ناحيه آن به بشر نرسيده باشد.
    بشر از پشم، شاخ، پوست، گوشت، استخوان، خون، روده، كبد، شش، كليه و كود گوسفند بهره مى‏برد.
    گوسفند بشر را نمى گزد، دندان نمى‏گيرد، پاره نمى‏كند، لگد نمى‏زند، سر تا پاى وجودش خدمتگزارى به انسان است و بس. گوسفندان سه گروهند:
    1- پشمى 2- گوشتى 3- شيرى
    سودمندترين ارمغان گوسفندهاى پشمى براى بشر پشم آنهاست.
    ارزشمندترين هديه گوسفندهاى گوشتى براى بشر گوشت آنهاست كه شكم بشر را سير مى كند و از گزند گرسنگى محفوظش مى‏دارد.
    ارجمندترين سوغات گوسفندهاى شيرى براى بشر شير آنهاست، شير گوسفند براى بشر غذاست، دواست، آب است، شير سودمندترين نوشيدنى است كه تاكنون در دسترس بشر قرار گرفته است.
    خوراك طبيعى اين سه گروه يكى است، ولى در گروهى تبديل به پشمى چون حرير، و در گروه دوم تبديل به گوشت، و در گروه سوم تبديل به شير مى‏شود.
    انسان با پشم پشمى انواع نخ‏ها و لباس‏ها را به وجود مى‏آورد، و از گوشت گوشتى خوراك هاى گوناگون مى‏سازد، و از شير شيردهنده‏اش انواع مواد بسيار مفيد لبنى را فراهم مى‏كند.
    گوسفند يك جزء ناچيز از «كل شى‏ء» است، رحمت الهى او را فراگرفته، جلوه آثار رحمت حق در اين موجود به اندازه‏اى است كه توضيح وتفسيرش كتاب‏ها نياز دارد!!
    اللهم انى اسئلك برحمتك التى وسعت كل شى‏ء.
    پى نوشت‏ها:
    1. زمر، آيه 6.
    2. مومنون، آيه 15.
    3. نحل، آيه 78.
    4. گذشته و آينده جهان، با تلخيص و تصرف ص 70 و 51.
    5. نشانه‏هايى از او، 133 و 88.
    6. نشانه‏هايى از او، ج 1، ص 174.
    7. نشانه‏هايى از او، ج 2، ص 92.


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  2. #42
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    اللهم انى اسئلك برحمتك التى وسعت كل شى‏ء»
    رحمت الهى و لطف عميم حضرت لايزالى اقتضا كرده كه انسان را در گوشه اى از ساختمان جهان براى مدتى معين جاى دهد و او را از انواع مواهب و نعمت‏ها كه از طريق فعل و انفعالات عناصرى چون ابر و باد و مه و خورشيد و فلك و... به دست مى‏آيد بهره مند كند، و انواع سبزيجات و حبوبات و ميوه‏جات را كه از طريق نباتات تإمين مى‏شود در اختيار او گذارد، و وى را از گوشت هاى حلال دريايى و هوائى و زمينى روزى دهد، و ابزار و وسائل لازم را براى به پا كردن خيمه زندگى براى او تإمين كند، تا با تكيه بر عقل و خرد، و به كارگيرى اراده و اختيار و آزادى و حريت، هدايت تشريعى را كه به عبارت ديگر صراط مستقيم است، و از ميان همه نعمت ها نعمتى بى نظير است، صراط مستقيمى كه كتب آسمانى، و نبوت انبيإ، و ولايت امامان و بخصوص قرآن مجيد ترسيم كرده اند انتخاب كند و از اين راه تكاليف و وظائف و مسئوليت هاى خود را نسبت به خالق دريابد و صادقانه و عاشقانه همراه با همتى بلند و عالى به اجراى آنها اقدام كند، و از اين طريق به رشد و كمال مطلوب برسد، و در اين چند روز محدودى كه در دنياست به آباد كردن آخرت ابدى و سراى جاودانى بپردازد، و خود را براى بهره‏گيرى از رضوان الله و بهشت عنبر سرشت مهيا كند.


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  3. #43
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    انسان اگر به تمام نعمت‏هاى مادى حق، و به همه نعمت‏هاى معنوى حضرت رب‏العزه بينديشد، و با دقت و تإمل بنگرد مى‏يابد كه رحمت رحيميه پروردگار، و فيض عام و خاص خداى مهربان ظاهر و باطن، و غيب و شهود، و ملك و ملكوت، و همه شئون او را فراگرفته، و سعه رحمت دوست او را در خود فرو پوشانده، و وى را آن چنان مورد مهر و محبت خود قرار داده، كه موجودى از موجودات حتى فرشته مقرب را اين گونه مورد عنايت و لطف و رإفت و كرم و رحمت قرار نداده!!
    آن وقت است كه با چراغ معرفت، قدم عشق در جاده تكليف مى‏گذارد، و با كمك ايمان براى رسيدن به لقإ دوست حركت مى‏كند، و لحظه‏اى از بندگى حق و خدمت به خلق دريغ نمى‏ورزد، و با تمام سلول‏هاى وجودش و رگ و پى و اعضا و جوارحش، و دل شيدا و عاشقش، و جان واله و حيرانش، و زبان گويايش، و درون باحالش، و سينه سوزانش، و پوست و گوشت و استخوانش، و همه هستى‏اش خاضعانه و خاشعانه، روزانه و شبانه در پيشگاه محبوب ازلى و ابدى به عنوان توسل و تمسك به رحمت سرمدى عرضه مى‏دارد:


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  4. #44
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    ملكا ذكر تو گويم كه تو پاكى و خدايى
    نروم جز به همان ره كه توإم راهنمايى
    برى از رنج و گدازى برى از درد و نيازى
    برى از بيم و اميدى برى از چون و چرايى
    همه درگاه تو جويم همه از فضل تو پويم
    همه توحيد تو گويم كه به توحيد سزايى
    تو حكيمى تو عظيمى تو كريمى تو رحيمى
    تو نماينده فضلى تو سزاوار ثنايى
    نتوان وصف تو گفتن كه تو در فهم نگنجى
    نتوان شبه تو جستن كه تو در وهم نيايى
    همه عزى و جلالى همه علمى و يقينى
    همه نورى و سرورى همه جودى و سخايى
    لب و دندان سنايى همه توحيد تو گويد
    مگر از آتش دوزخ بودش روى رهايى


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  5. #45
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    انسان با انتخاب صراط مستقيم، و هدايت قويم الهى، و عمل به تكاليف و وظائف، و رعايت حلال و حرام، و خدمت به خلق خدا، بنا به فرموده قرآن مجيد از اجر عظيم، اجر غير ممنون، اجر كريم، اجر كبير، رضاى حق، خلود در بهشت كه همه و همه رحمت خدا نسبت به اوست بهره‏مند مى‏شود.
    «اللهم انى اسئلك برحمتك التى وسعت كل شى‏ء».
    رحمت خدا
    انسان اگر در طول مسير زندگى به سبب جهل، يا غفلت، يا نسيان، يا عاملى ديگر دچار خطا و عصيان شود، با بازگشت به حق، و توسل به توبه و انابه، و جبران خطا و گناه، به صورتى كه دستور داده شده، يقينا مورد عفو و آمرزش و مغفرت و رحمت حق قرار مى‏گيرد، به خصوص اگر توبه و انابه او همراه با دعاى كميل در شب جمعه شود، شبى كه شب رحمت است، و شبى كه با خواندن دعاى كميل نازل شدن باران غفران و عفو و رحمت پروردگار مهربان و خداى ستوده صفات حتمى و قطعى است.
    «قل يا عبادى الذين اسرفوا على انفسهم لا تقنطوا من رحمه الله ان الله يغفر الذنوب جميعا انه هو الغفور الرحيم» 1
    اى بندگانم! اى كسانى كه بر خود اسراف روا داشتيد، از رحمت خدا مإيوس و نااميد مشويد، يقينا خدا همه گناهان را مى‏آمرزد، مسلما او بسيار آمرزنده و مهربان است.


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  6. #46
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    آياتى كه در قرآن به جملات ملكوتى، و عبارات عرشى مانند: ان الله غفور رحيم، والله رووف بالعباد، والله يدعوا الى الجنه والمغفره، يختص برحمته من يشإ، والله ذو فضل عظيم، ان الله كان عفوا غفورا، توابا رحيما، و هو ارحم الراحمين، ان ربك واسع المفغره، ختم مى شود فراوان است، با توجه به عمق اين آيات روى آوردن به سوى حضرت حق، و توبه از گناه، و جبران عصيان و خطا، واجب، و نااميدى از رحمت حضرت او حرام و گناه كبيره است.
    روايات باب رحمت
    ابوسعيد خدرى از پيامبر اسلام روايت كرده:
    چون مومنان گنهكار را به دوزخ برند، آتش بر آنان سرد شود، تا بيرونشان آورند، آنگاه از طرف حضرت الله بر فرشتگان خطاب آيد:اينان را به فضل و رحمت من به بهشت درآوريد، كه درياى مرحمت من و امتنان و لطفم بى‏كران، و فضل و احسانم بى‏پايان است.
    از اهل بيت روايت است،
    چون روز قيامت برپا شود، حق تعالى اهل ايمان را در يك نقطه جمع كند و خطاب فرمايد: من از حقوقى كه در ذمه شما دارم گذشتم، شما هر حقى در ذمه يكديگر داريد بگذريد تا به بهشت درآئيد.
    در روايت آمده:
    وقتى روز قيامت شود، بنده‏اى از اهل ايمان را حاضر كنند، خطاب رسد: بنده من نعمتم را سر بار معصيت ساختى، و چندان كه نعمت را بر تو افزودم تو بر عصيان افزودى بنده از خجلت معصيت سر در پيش افكند، از پيشگاه رحمت خطاب رسد: اى بنده من سر بردار كه همان ساعت كه معصيت مى كردى تو را آمرزيدم و قلم عفو بر آن كشيدم.
    و نيز روايت شده:
    بنده اى را نزديك آرند آن بيچاره به خاطر گناه بسيار سر به زير اندازد، و از شرمسارى به گريه درآيد، از درگاه عزت و رحمت خطاب رسد، آن روز كه گناه مى كردى و مى‏خنديدى تو را شرمسار نساختم، امروز كه سر شرمسارى و خجلت به پيش انداخته‏اى، و گناه نمى‏كنى، و زارى و گريه مى‏آورى، چگونه تو را عذاب كنم! گناهت را بخشيدم، و اجازه درآمدن به جنت را به تو مرحمت كردم.
    از رسول خدا روايت شده:


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  7. #47
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    خدا را صد رحمت است، از آن صد رحمت يكى را در دنيا جلوه داد و در ميان بندگان پراكنده كرد، و نود و نه ديگر را در خزانه احسان خود نگاهداشت تا در آخرت آن يك را به اين نود و نه اضافه كند و بر بندگان نثار فرمايد.
    از رئيس محدثين، حديث شناس كم نظير حضرت صدوق از يكى از امامان معصوم روايت شده:
    چون قيامت برپا شود، رحمت واسعه الهى چنان جلوه كند و از گناهكاران فوج فوج بيامرزد كه شيطان رانده شده در عفو خدا به طمع افتد!!
    در روايتى بسيار مهم آمده:
    چون بنده مومن را در قبر گذارند و سر قبر را بپوشانند و دوستان و رفيقان برگردند، و او را در كنج لحد تنها گذارند، حضرت عزت از روى لطف و رحمت به او خطاب كند: بنده من در اين تاريكى تنها ماندى، و آنان كه به خاطر خوشنوديشان معصيت مرا كردى و رضاى آنان را به رضاى من برگزيدى از تو جدا شدند و تو را تنها گذاشتند و رفتند، امروز تو را به رحمت واسعه خود بنوازم چنان كه خلايق تعجب كنند، پس به فرشتگان خطاب شود اى فرشتگان من، بنده‏ام غريب و بى‏كس و بى ياور و دور از وطن است، اكنون در اين لحد مهمان من است، برويد او را يارى كنيد و درى از بهشت به رويش بگشائيد و انواع رياحين و طعام نزدش حاضر كنيد و پس از آن او را به من واگذاريد كه مونس او تا قيامت خواهم بود. 2
    داستان‏هايى از رحمت
    در روايتى آمده:
    چون روز قيامت شود، عبد را به جايگاه حساب درآورند، و نامه عمل او را كه پر از گناه است به دست چپ وى دهند، عبد وقت گرفتن نامه به خاطر عادتى كه در دنيا داشته بسم الله به زبان جارى كند و با خواندن خدا به رحمت نامه را بستاند، چون بگشايد آن را سپيد يابد، و هيچ نوشته‏اى در آن نامه به نظرش نيايد، گويد اين جا نوشته‏اى نيست تا بخوانم فرشتگان گويند: در اين نامه سيئات و خطاهايت نوشته بود. ولى به بركت اين آيه زايل شد و حضرت عزت از تو گذشت. 3
    عيسى و گناهكار
    در روايات آمده:
    روزى عيسى با جمعى از حواريون به راهى مى‏گذشت، ناگاه گنهكارى تباه روزگار، كه در آن زمان به فسق و فجور معروف و مشهور بود آنان را بديد، آتش حسرت در سينه‏اش افروخته شد، آب ندامت از ديده‏اش روان گشت، تيرگى روزگار، و تاريكى حال خود را معاينه ديد، آه جگر سوز از دل پرخون بركشيد و با زبان حال گفت:


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  8. #48
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    يا رب كه منم دست تهى چشم پر آب
    جان خسته و دل سوخته و سينه كباب
    نامه سيه و عمر تبه كار خراب
    از روى كرم به فضل خويشم درياب
    پس با خود انديشيد كه هر چند در همه عمر قدمى به خير برنداشته‏ام، و با اين آلودگى و ناپاكى قابليت همراهى با پاكان را ندارم، اما چون اين گروه دوستان خدايند، اگر به مرافقت و موافقت ايشان دو سه گامى بروم ضايع نخواهد بود، پس خود را سگ اصحاب ساخت و به دنبال آن جوانمردان فريادكنان مى‏رفت.
    يكى از حواريون باز نگريست و آن شخص را كه به نابكارى و بدكارى شهره شهر و مشهور دهر بود ديد كه به دنبال ايشان مى‏آيد گفت: يا روح الله، اى جان پاك اين مرده دل بى‏باك را كجا لياقت همراهى با ماست، و بودن اين پليد ناپاك از پى ما در كدام مذهب رواست؟ او را از ما بران تا ما را دنبال نكند و از همراهى ما جدا شود كه مبادا شومى گناهانش دامن زندگى ما را بگيرد!!
    عيسى (ع) در انديشه شد تا به آن شخص چه گويد و چگونه عذر او را بخواهد كه ناگاه وحى الهى در رسيد: يا روح الله دوست خودپسند و دچار پندار خود را بگوى، تا كار از سر گيرد، كه هر عمل خيرى تا امروز از او صادر شده، به خاطر نظر حقارتى كه به آن مفلس انداخت از ديوان و دفتر عمل او محو كرديم، و آن فاسق گناهكار را بشارت ده كه به آن حسرت و ندامت كه به پيشگاه ما پيش آورد، مسير توفيق به روى او گشوديم، و دليل عنايت را در راه هدايت به حمايت او فرستاديم. 4
    گناهكار جوان
    ملافتح الله كاشانى در تفسير منهج، و آيت الله كلباسى در كتاب انيس نقل كرده‏اند:
    در زمان مالك دينار جوانى از زمره اهل معصيت و طغيان از دنيا رفت، مردم به خاطر آلودگى او جنازه‏اش را تجهيز نكردند، بلكه در مكان پستى و محل پر از زباله‏اى انداختند و رفتند، شبانه در عالم رويا از جانب حق تعالى به مالك دينار گفتند: بدن بنده ما را بردار و پس از غسل و كفن در گورستان صالحان و پاكان دفن كن، عرضه داشت او از گروه فاسقان و بدكاران است، چگونه و با چه وسيله مقرب درگاه احديت شد؟جواب آمد در وقت جان دادن با چشم گريان گفت:
    يا من له الدنيا والاخره ارحم من ليس له الدنيا والاخره
    اى كه دنيا و آخرت از اوست، رحم كن به كسى كه نه دنيا دارد نه آخرت.
    مالك! كدام دردمند به درگاه ما آمد كه دردش را درمان نكرديم، و كدام حاجتمند به پيشگاه ما ناليد كه حاجتش را برنياوريم؟ 5


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  9. #49
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    دعاى مستجاب
    در زمان منصور بن عمار كه از زمره عارفان و اهل حال بود ثروتمندى مجلس معصيتى آراست، چهار درهم براى خريد وسائل پذيرايى به غلامش داد و او را روانه بازار كرد، غلام در راهى كه به سوى بازار مى رفت به مجلس منصور بن عمار گذشت، گفت: بايستم و گوش فرا دهم كه منصور بن عمار چه مى‏گويد؟ شنيد منصور براى فردى تهيدست از مجلسيان خود چيزى طلب مى كند و مى‏گويد: كيست كه چهار درهم انفاق كند تا چهار دعا در حق او كنم، غلام پيش خود گفت: چيزى بهتر از اين نيست كه چهار درهم را به جاى خريد طعام و شراب براى اهل معصيت به او دهم تا در حق من چهار دعا كند، چهار درهم را به منصور پرداخت و گفت:چهار دعا در حق من كن!منصور گفت: به چه امورى نسبت به تو دعا كنم، دعايت را بيان كن.گفت:
    اول: دعا كن كه خدا مرا از اسارت بندگى و بردگى نسبت به اربابم آزاد كند.
    دوم: آن كه خواجه مرا توفيق توبه عطا فرمايد.
    سوم: آن كه عوض اين چهار درهم انفاق شده را به من عطا كند.
    چهارم: آن كه مرا و خواجه ام و اهل مجلس خواجه‏ام را مورد آمرزش قرار دهد.
    منصور چهار دعا كرد و غلام با دست تهى به سوى خواجه بازگشت.
    خواجه گفت: كجا بودى؟ غلام گفت: اى خواجه چهار درهم دادم و چهار دعا خريدم!
    خواجه گفت: چهار دعا كدام است؟
    غلام گفت:
    دعاى اول: اين كه از قيد بردگى آزاد شوم.
    خواجه گفت: تو در راه خدا آزادى.
    دعاى دوم: آن كه تو اى خواجه توفيق توبه از گناه يابى.
    خواجه گفت: توبه كردم.
    دعاى سوم: آن كه خدا عوض چهار درهم را به من عطا فرمايد.
    خواجه چهار درهم به او عطا داد.
    دعاى چهارم: آن كه خداى مهربان من و تو و اهل آن مجلس را بيامرزد.


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  10. #50
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    خواجه گفت: آن چه بر عهده من بود بجا آوردم، آمرزش من و تو و اهل مجلس از عهده من بيرون است!
    خواجه شبانه در عالم رويا صداى هاتفى را از جانب حق شنيد:
    اى بنده تو با اين فقر و مسكنت به وظيفه خود رفتار كردى، حاشا به كرم ما كه با وجود كرم بى پايان به وظيفه خود عمل نكنيم ما تو را و غلامت و تمام اهل مجلس را آمرزيديم. 6
    ورود بر خداى كريم
    مردى حكيم از گذرگاهى عبور مى كرد، ديد گروهى مى‏خواهند جوانى را به خاطر گناه و فساد از منطقه بيرون كنند، و زنى از پى او سخت گريه مى‏كند، پرسيدم اين زن كيست؟ گفتند: مادر اوست، دلم رحم آمد، از او نزد جمع شفاعت كردم و گفتم اين بار او را ببخشيد، اگر به گناه و فساد بازگشت بر شماست كه او را از شهر بيرون كنيد.
    حكيم مى‏گويد: پس از مدتى به آن ناحيه بازگشتم، در آن جا از پشت در صداى ناله شنيدم، گفتم شايد آن جوان را به خاطر ادامه گناه بيرون كردند، و مادر از فراق او ناله مى زند، در زدم مادر در را باز كرد از حال جوان جويا شدم، گفت: از دنيا رفت ولى چگونه از دنيا رفتنى؟وقتى اجلش نزديك شد گفت: مادر همسايگان را از مردن من آگاه مكن، من آنان را آزرده ام، و آنان مرا به گناه شماتت و سرزنش كرده‏اند دوست ندارم كنار جنازه من حاضر شوند، خودت عهده‏دار تجهيز من شو و اين انگشتر را كه مدتى است خريده‏ام و بر آن بسم الله الرحمن الرحيم نقش است با من دفن كن و كنار قبرم نزد خدا شفاعت كن كه مرا بيامرزد و از گناهانم درگذرد، به وصيتش عمل كردم وقتى از دفنش برمى گشتم، گويى شنيدم: مادر برو آسوده باش من بر خداى كريم وارد شدم. 7


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








صفحه 5 از 11 نخستنخست 123456789 ... آخرینآخرین

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/