صفحه 5 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 50 , از مجموع 58

موضوع: ۩~*~۩ اربعين در دفتر سرخ شاعران ‍۩~*~۩

  1. #41
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    قلم چگونه دهد شرح داستان حسين
    شده است ثبت زخون نام جاودان حسين

    زنيش خامه من خون دل شود جاري
    اگر که شرح دهم ظلم دشمنان حسين

    نه هر که کشته شود قدر و منزلت دارد
    که اين شهادت عظما بود از آن حسين

    مشو زبيم تو پيش ستمگران تسليم
    که اين کلا م گهر زاست از بيان حسين

    قسم به عشق که محبوب عشق بازان است
    که شد نداي ره عشق خاندان حسين

    فتاده لرزه به عرش و شکست پشت فلک
    فتاد چون که زپا نخل بوستان حسين

    در آن زمان که به حق گشت جان او ملحق
    به حق که نام خدا بود بر زبان حسين

    بديدگان شه دين هزار خار خليد
    چو پا برهنه دويدند کودکان حسين

    نشست گرد مصيبت به چهره ملکوت
    به سوي کوفه روان شد چو کاروان حسين

    بروز حشر زبهر شفاعت امت
    بود دو دست ابوالفضل ارمغان حسين

    کنون که هست شبانگاه اربعين حسين
    شدند خوار و سيه روي دشمنان حسين

    بر آستان کسي سر فرو نمي آرد
    کسي که سر بنهاده بر آستان حسين

    نگر که «ناصر مردوخ» فخرش اين باشد
    که رهروي کند از راه رهروان حسين


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  2. #42
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    بوی گل‎های چیده می‎آید

    17531882281171271761911121213817721933132
    باز اشکم به دیده می‎آید
    بوی گل‎های چیده می‎آید
    باز از دور بانگ قافله‎ای
    که به مقصود رسیده می‎آید
    اربعین آمد و ز شام بلا
    زینب داغدیده می‎آید
    زائری بر زیارت قبری
    خار در پا خلیده می‎آید
    بر مزار پدر پریشان حال
    پسری غم رسیده می‎آید
    مادری بر کنار قبر پسر
    رنگش از رخ پریده می‎آید
    خواهرت یا حسین از ره دور
    با هزاران پدیده می‎آید
    با سرت همسفر قدم به قدم
    صحنه‎ها آفریده می‎آید
    نخل بار آور قیام تو را
    با بیان پروریده می‎آید
    تار و پود ستم به تیغ زبان
    آن که از هم دریده می‎آید
    سر بلند است از شکست یزید
    گر چه قامت خمیده می‎آید
    بود قصدش کمال نهضت تو
    نک به مقصد رسیده می‎آید
    با زبان قلم "موید" گفت
    باز اشکم به دیده می‎آید


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  3. #43
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض


    شعر زيبايي از استاد شهريار به مناسبت اربعين امام حسين (ع)

    شيعيان ديگر هواي کربلا دارد حسين
    روي دل با کاروان کربلا دارد حسين

    از حريم کعبه جدش به اشکي شست چشم
    مروه ژشت سر نهاد اما صفا دارد حسين

    مي برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظيم
    بيش از اينها حرمت کوي منا دارد حسين...

    بس که محمل ها رود منزل به منزل با شتاب
    کس نمي داند عروسي يا عزا دارد حسين

    رخت ديباي حرم چون گل به تاراجش برند
    تا به جايي که کفن از بوريا دارد حسين

    بردن اهل حرم دستور بود و سر غيب
    ورنه اين بي حرمتي ها کي روا دارد حسين؟

    سروران ژروانگان شمع رخسارش ولي
    چون سحر روشن که سر از تن جدا دارد حسين

    سر به قاچ زين نهاده راه پيماي عراق
    مي نمايد خود که عهدي با خدا دارد حسين

    او وفاي عهد را با سر کند سودا ولي
    خون به دل از کوفيان بي وفا دارد حسين

    دشمنانش بي امان و دوستانش بي وفا
    با کدامين سر کند؟ مشکل دوتا دارد حسين

    سيرت آل علي(ع) با سرنوشت کربلاست
    هر زمان از ما يکي صورت نما دارد حسين

    آب خود با دشمنان تشنه قسمت مي کند
    عزت و آزادگي بين تا کجا دارد حسين

    دشمنش هم آب مي بندد به روي اهل بيت
    داوري بين با چه قوم بي حيا دارد حسين

    ساز عشق است و به دل هر زخم پيکان زخمه اي
    گوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسين

    دست آخر کز همه بيگانه شد ديدم هنوز
    با دم خنجر نگاهي آشنا دارد حسين

    شمر گويد: گوش کردم تا چه خواهد از خداي
    جاي نفرين هم به لب ديدم دعا دارد حسين

    اشک خونين گو بيا بنشين به چشم «شهريار»
    کاندر اين گوشه عزايي بي ريا دارد حسين


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  4. #44
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    ای کربلا کعبه‎ی عشق و امیدم
    بعد از جدایی‎ها به دیدارت رسیدم
    ای کربلا آغوش بگشا زینب آمد
    من زینبم کز رنج دوری‎ها خمیدم
    هر روز دیدم کربلای تازه‎ای را
    ای کربلا تا بر سر کویت رسیدم
    منزل به منزل داغ بر داغم فزون شد
    جان کَنده‎ام تا رخت در اینجا کشیدم
    از بهر انجام رسالت زنده ماندم
    گر زنده‎ام من زنده هر دم شهیدم
    ای کاروان سالار زینب، دیده بگشا
    تا گویمت با دیده‎ی گریان چه دیدم
    با آن که با دستت به قلبم صبر دادی
    چندان که در هر جا شهامت آفریدم
    اما دو جا دست غمم از پا در آورد
    بی خود ز خود گشتم گریبان بر دریدم
    یک جا که دشمن بر لبانت چوب می‎زد
    یک جا سرت چون بر فراز نیزه دیدم
    بشنیده بودم صوت قرآنت بسی لیک
    نشنیده بودم من زِ نی، کآنهم شنیدم
    داغ دل من کمتر از زخم تنت نیست
    این را گواهی می‎دهد موی سپیدم


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  5. #45
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    اى خفته در میانه صحرا، بلند شو!
    مردند ماهیان لب دریا، بلند شو!
    سر روى نیزه رفته جلوتر تو هم بیا یا یار نیمه راه نشو،
    یا بلند شو
    طوفان اگرچه خیمه زد و کشتى ات شکست
    اى پهلوى شکسته زهرا، بلند شو!
    در خیمه هاى سوخته دشت بى پناه شبْ
    گوشواره مى کَنَد از جا، بلند شو!
    نگذار پاى خسته به آن کوچه ها رسد
    سنگ جفا خورد به سر و پا، بلند شو!
    مسلم، حبیب، اصغر و عباس، رفته اند
    چیزى نمانده از سفر ما، بلند شو!
    زینب! دوباره خطبه بخوان، اربعین رسید
    موجى بزن به پهنه دریا، بلند شو!
    رزیتا نعمتى


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  6. #46
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    زائر تو در اربعینم



    ای رهبر نیزه نشینم ** ای دلستان مه جبینم
    خدا قسمت کرده برادر**زائر تو در اربعینم
    نرفت از یاد من غوغای گودال****چهل روز غمت گشته چهل سال

    رنگم زرده؛ دلم پر درده
    دشمنت زینب و آواره کرده
    دیدن سرها روز عاشورا
    برادر ما رأیت الّا جمیلا
    حسین وای


    سفر کردم پی سر تو**سر بدون پیکر تو
    هرجا رفتم طعنه شنیدم**بودم سپر بر دختر تو
    دلیل اینکه گشتم مثل مادر****«چهل منزل کتک خوردم برادر»
    کس ندیده؛ رنگم پریده
    برگشتم از سفر قامت خمیده
    دلبر من! برادر من!
    کهنه پیراهنی شد معجر من
    حسین وای

    نور چشمان تر زینب**بنشین دمی در بر زینب
    شیب الخضیب باور ندارم**تو هستی برادر زینب
    پس از تو زندگیه من تباهه****برادر موندن بی تو گناهه
    دین و آئینم؛ ذکر و تسکینم
    ای کاش از حنجرت بوسه برچینم
    بی تو دلگیرم؛ از غمت پیرم
    دعا کن بعد تو من هم بمیرم
    حسین وای

    میثم میرزائی


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  7. #47
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    چهل صبح زرد بی‌خورشید
    زمین! به دور مدارت نگرد بی‌خورشید

    چهل غروب، چهل شط خون سرگردان
    كه از مدار زمین گشته طرد بی‌خورشید

    صدای شیهه اسبی است .... در افق گم شد
    ستاره گفت به او: برنگرد بی‌خورشید

    بهار سبز صبوران، بهشت نامریی
    طلوع كن كه جهان مانده سرد بی‌خورشید

    هنوز دامنه دارد اصالت دردت
    هنوز دامنه دارد نبرد با خورشید!



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  8. #48
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    تا جسمِ سر جدای تو را دیدم ای حسین
    بر خویش از فراق تو لرزیدم ای حسین
    وقت جدایی از تو که با تازیانه بود
    چون چشمه‎های زخم تو جوشیدم ای حسین
    ما گام در طریق اسرات زدیم و حال
    ختم رسالتی است که بگزیدم ای حسین
    من زینبم که عشق تو بُردم به شهر شام
    این راه را به پای تو پوییدم ای حسین
    رفتم به شام بهر قیام دگر ولی
    هر جا قدم نهاده خروشیدم ای حسین
    نخلی که کاشتی تو به خون اندر این زمین
    در شام و کوفه میوه از آن چیدم ای حسین
    بودم اگر اسیر ولی مشت انتقام
    بر فرق دشمنان تو کوبیدم ای حسین
    دادم شکست دولت شب را که چون تو من
    بنیانگر حکومت خورشیدم ای حسین
    نقش از تو یافت واقعه‎ی کربلا و من
    تفسیر آن حماسه‎ی جاویدم ای حسین
    امروز بوسه بر خاک تو می‎دهم
    آن روز اگر گلوی تو بوسیده‎ام ای حسین
    ترسم که لرزه بر تن صد پاره‎ات فتد
    گویم اگر بی تو چها دیدم ای حسین
    توام به اشک دیده‎ی من بود و خون دل
    آبی اگر بدون تو نوشیدم ای حسین
    تا کودکان غمزده کمتر کتک خورند
    بر خود ز تازیانه بپیچیدم ای حسین
    چون معجرم به غارت بیگانه رفته بود
    با دست بسته چهره بپوشیدم ای حسین
    زود آمدی و خطبه‎ی من ناتمام ماند
    ای اوستاد مکتب توحیدم ای حسین
    آن شب که شد چراغ شبستان ما سرت
    پروانه وار گِرد تو گردیدم ای حسین
    دیدم رقیه از همه عاشق‎ترت بود
    آن نازدانه را به تو بخشیدم ای حسین
    داغ رقیه طاقت ما را تمام کرد
    زین غم خدا گواست چها دیدم ای حسین
    مشکل‎تر از فراق تو ترک مزار توست
    اینجا چو هست کعبه‎ی امیدم ای حسین
    لطف تو و "موید" بشکسته حال ما
    کاشعار اوست مورد تاییدم ای حسین


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  9. #49
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    چهل صبح زرد بی‌خورشید
    زمین! به دور مدارت نگرد بی‌خورشید

    56472765818005311442
    یک اربعین به نیزه سر یار دیده ام
    یک اربعین چو شمع به پایت چکیده ام

    یک اربعین به ضربه شلاق ساربان
    بر روی خارهای مغیلان دویده ام

    یک اربعین تمام تنم درد می کند
    با ضرب تازیانه ز جایم پریده ام

    یک اربعین رقیه تو مُرد از غمت
    اکنون بدون او به کنارت رسیده ام

    یک اربعین به شام و به کوفه حماسه ها
    با خطبه های حیدری ام آفریده ام

    یک اربعین به چوبه محمل سرم شکست
    همچون پدر ببین تو، جبین دریده ام

    یک اربعین کنار عدو، وای وای وای!
    بس جور طعنه های فراوان کشیده ام

    یک اربعین به ضربه سیلی ببین حسین!
    روی کبود و قامت از غم خمیده ام
    !


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  10. #50
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    اربعين آمدوچشم ها بازگريان مي شود
    كربلا ماتم سراي اهل ايمان مي شود
    غصه هاي آل طه در مسير كوفه و شام
    ياد شام تارشان در كنج ويران مي شود
    باز تازه غصه هاي كربلا در نزد زينب
    سيد سجاد زين غم اشك ريزان مي شود
    مجلس شام يزيد و لعل لب هاي حسين
    زيرچوب خيزران باز خونريزان مي شود
    گوشه ويرانه گويا غنچه اي روييده است
    آه و صد افسوس كه آن هم برگ ريزان ميشود
    باز گويا يك سري بي تن به نزد دخترش
    يا كه خورشيدي به نزد ماه ميهمـان مي شود
    باز گويا دختري از شوق ديدار پدر
    گريه و زاري نموده تا كه بي جان مي شود
    باز گويا جابر آيد با عطيه كربـــلا
    حال او زين ماتم عظمي پريشان مي شود
    باز گويا زينب غم ديده از شام بلا
    مي رسد بر كربلا و زار و نالان مي شود
    كاروان آل ياسين مجلسي برپا نموده
    دشت خون بااشك زينب سير باران ميشود
    غم فزون گشته زحدغمخوار زينب رفته است
    تا ابد دنياي او همچون غمستان مي شود
    ناله هاي زينب و خون دل سجـاد دين
    تازه است هر روز تا مهدي نمايان مي شود
    راجي اندر اين عزا باشيعيان هم ناله است
    دارد اميدي كه روز حشر شادان مي شود
    محمد رجب زاده (راجی)


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








صفحه 5 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/