آزرده ترم گر چه کم آزار ترم
بی یار ترم گر چه وفادار ترم
با هر که وفا و صبر من کردم بیش
سبحان الله به چشم او خوارترم
آزرده ترم گر چه کم آزار ترم
بی یار ترم گر چه وفادار ترم
با هر که وفا و صبر من کردم بیش
سبحان الله به چشم او خوارترم
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
ساقی اگرم می ندهی میمیرم
ور ساغر می ز کف نهی میمیرم
پیمانهٔ هر که پر شود میمیرد
پیمانهٔ من چو شد تهی میمیرم
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
نه از سر کار با خلل میترسم
نه نیز ز تقصیر عمل میترسم
ترسم ز گناه نیست آمرزش هست
از سابقهٔ روز ازل میترسم
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
تا ظن نبری کز آن جهان میترسم
وز مردن و از کندن جان میترسم
چون مرگ حقست من چرا ترسم ازو
من خویش پرستم و از آن میترسم
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
مشهود و خفی چو گنج دقیانوسم
پیدا و نهان چو شمع در فانوسم
القصه درین چمن چو بید مجنون
میبالم و در ترقی معکوسم
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
عیبم مکن ای خواجه اگر می نوشم
در عاشقی و باده پرستی کوشم
تا هشیارم نشسته با اغیارم
چون بیهوشم به یار هم آغوشم
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
یک روز بیوفتی تو در میدانم
آن روز هنوز در خم چوگانم
گفتی سخنی و کوفتی برجانم
آن کشت مرا و من غلام آنم
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
از جملهٔ دردهای بی درمانم
وز جملهٔ سوز داغ بی پایانم
سوزندهتر آنست که چون مردم چشم
در چشم منی و دیدنت نتوانم
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
زان دم که قرین محنت وافغانم
هر لحظه ز هجران به لب آید جانم
محروم ز خاک آستانت زانم
کز سیل سرشک خود گذر نتوانم
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
بیمهری آن بهانهجو میدانم
بی درد و ستم عادت او میدانم
جز جور و جفا عادت آن بدخو نی
من شیوهٔ یار خود نکو میدانم
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)