صفحه 48 از 56 نخستنخست ... 38444546474849505152 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 471 تا 480 , از مجموع 555

موضوع: ♥♥♥خلــوت دل♥♥♥

  1. #471
    »»»---(¯*¤پری سایت¤*¯)--»
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    محل سکونت
    ı̴̴̡̡̡ ̡͌l̡̡̡ ̡͌l̡ ̴̡ı̴̴̡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫
    نوشته ها
    1,056
    تشکر تشکر کرده 
    209
    تشکر تشکر شده 
    680
    تشکر شده در
    248 پست
    قدرت امتیاز دهی
    87
    Array

    پیش فرض

    دلواپس خویشیم در آیینه ی تکرار
    بر گرد خود انگار می گردیم چون پَرگار
    یک آسمان آیینه می کارم به پای خویش
    یک آسمان پرواز شد بر پای من آوار
    ای کاش! دستی چشم هایم را ورق می زد
    ای کاش! چشمم می شد از صبح و صدا سرشار
    گم گشته ام در انزوای خلوتی غمگین
    تصویر خاموشیم روی گونه ی دیوار
    گم شد تماشایم در این ویرانه، می گردم
    دنبال چشمان خودم در کوچه و بازار
    بنــــــــــــد نمی آید دوست داشتنت !
    مثل آنکه شاهــــــــــرگ
    احســـــــــــــاسام را بریده باشی !

    141
    142
    85214085768964716462



  2. #472
    »»»---(¯*¤پری سایت¤*¯)--»
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    محل سکونت
    ı̴̴̡̡̡ ̡͌l̡̡̡ ̡͌l̡ ̴̡ı̴̴̡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫
    نوشته ها
    1,056
    تشکر تشکر کرده 
    209
    تشکر تشکر شده 
    680
    تشکر شده در
    248 پست
    قدرت امتیاز دهی
    87
    Array

    پیش فرض

    دل تنگ من شوق صحرا نداردبه جز کنج عزلت تمنا نداردشبی نیست کز دیده دل را نریزمدریغا! اثر گریه ی ما نداردمرو از کنارم که در شام هستیدلم جز تو ای غم! کسی را نداردبر آن مرغ گریند در موسم گلکه یک نغمه شوق تماشا ندارداز آن می زنم دل به دریای آتشکه از شعله پروانه پروا نداردمن آن غنچه ی شوربختم که در باغبه جز سایه ی خار مأوا نداردحریفان جهان خوش به کام شما بادکه در بزم خوبان دلم جا ندارد

    بنــــــــــــد نمی آید دوست داشتنت !
    مثل آنکه شاهــــــــــرگ
    احســـــــــــــاسام را بریده باشی !

    141
    142
    85214085768964716462



  3. #473
    »»»---(¯*¤پری سایت¤*¯)--»
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    محل سکونت
    ı̴̴̡̡̡ ̡͌l̡̡̡ ̡͌l̡ ̴̡ı̴̴̡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫
    نوشته ها
    1,056
    تشکر تشکر کرده 
    209
    تشکر تشکر شده 
    680
    تشکر شده در
    248 پست
    قدرت امتیاز دهی
    87
    Array

    پیش فرض


    Couple by sulwynphotography


    غروب کوچه را دیری است می گردم به بوی تو
    ببین! چون اشک افتادم به پای جستجوی تو
    سراپا مست می خواهد مرا چشم سیاه تو
    کدامین باده غلغل می خورد، ها! در سبوی تو
    دلم در دست یاد توست کمتر ناز کن با من
    تمام آرزوی خویش را بستم به موی تو
    تو انگاری بهار دیگری در گیسوان داری
    نخواهم صبح گلشن، باصفای رنگ و بوی تو
    چنان چشم تو در آیینه ی عصمت تماشایی است
    که مریم نیز باشد وامدار آبروی تو
    بیا بنشین و بنشانم کنار چشمهای خویش
    بمان، تا شعرهایم را بخوانم با گلوی تو
    تماشایی است با چشم تو رقصیدن، غزل خواندن
    تماشایی است از چشم تو گفتن روبروی تو


    بنــــــــــــد نمی آید دوست داشتنت !
    مثل آنکه شاهــــــــــرگ
    احســـــــــــــاسام را بریده باشی !

    141
    142
    85214085768964716462



  4. #474
    »»»---(¯*¤پری سایت¤*¯)--»
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    محل سکونت
    ı̴̴̡̡̡ ̡͌l̡̡̡ ̡͌l̡ ̴̡ı̴̴̡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫
    نوشته ها
    1,056
    تشکر تشکر کرده 
    209
    تشکر تشکر شده 
    680
    تشکر شده در
    248 پست
    قدرت امتیاز دهی
    87
    Array

    پیش فرض

    تا شدم عاشق تو دین و دلم یک جا سوخت

    چه کنم دین و دلم بر سر این سودا سوخت


    دل دیوانه به دریا زدم از غایت شوق


    آه کز آتش شیدایی ما دریا سوخت


    عاشقی پیشه مکن ای دل من! در همه عمر


    وامق شیفته از دست غم عذرا سوخت


    کس نپرسد ز من زار که حالت چون است


    زار بر حال دل من، دل من تنها سوخت


    خوش تر آن است به نادانی خود خوش باشیم


    زآن که امروز هر آن دل که بُوَد دانا سوخت
    بنــــــــــــد نمی آید دوست داشتنت !
    مثل آنکه شاهــــــــــرگ
    احســـــــــــــاسام را بریده باشی !

    141
    142
    85214085768964716462



  5. #475
    »»»---(¯*¤پری سایت¤*¯)--»
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    محل سکونت
    ı̴̴̡̡̡ ̡͌l̡̡̡ ̡͌l̡ ̴̡ı̴̴̡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫
    نوشته ها
    1,056
    تشکر تشکر کرده 
    209
    تشکر تشکر شده 
    680
    تشکر شده در
    248 پست
    قدرت امتیاز دهی
    87
    Array

    پیش فرض

    بر تن خورشید می پیچد به ناز
    چادر نیلوفری رنگ غروب
    تک درختی خشک در پهنای دشت
    تشنه می ماند در این تنگ غروب
    از کبود آسمان های روشنی
    می گریزد جانب آفاق دور
    در افق بر لاله سرخ شفق
    می چکد از ابرها باران نور
    می گشاید دود شب آغوش خویش
    زندگی را تنگ می گیرد به بر
    باد وحشی می دود در کوچه ها
    تیرگی سر می کشد از بام و در
    شهر می خوابد به لالای سکوت
    اختران نجوا کنان بر بام شب
    نرم نرمک باده مهتاب را
    ماه می ریزد درون جام شب
    نیمه شب ابری به پهنای سپهر
    می رسد از راه و می تازد به ماه
    جغد می خندد به روی کاج پیر
    شاعری می ماند و شامی سیاه
    دردل تاریک این شب های سرد
    ای امید نا امیدی های من
    برق چشمان تو همچون آفتاب
    می درخشد بر رخ فردای من


    بنــــــــــــد نمی آید دوست داشتنت !
    مثل آنکه شاهــــــــــرگ
    احســـــــــــــاسام را بریده باشی !

    141
    142
    85214085768964716462



  6. #476
    »»»---(¯*¤پری سایت¤*¯)--»
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    محل سکونت
    ı̴̴̡̡̡ ̡͌l̡̡̡ ̡͌l̡ ̴̡ı̴̴̡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫
    نوشته ها
    1,056
    تشکر تشکر کرده 
    209
    تشکر تشکر شده 
    680
    تشکر شده در
    248 پست
    قدرت امتیاز دهی
    87
    Array

    پیش فرض

    دلم گرفته از این روزگار دلتنگی
    گرفته اند دلم را به کـار دلتنگی

    دلم دوباره در انبوه خستگی ها ماند
    گــــرفت آینــــــه ام را غـبار دلتنگی

    شکست پشت من از داغ بی تو بودنها
    به روی شـــــانه دل مانـــد بار دلتنگی

    درون هاله ای از اشک مانده سرگردان
    نگاه خســـــــته مـــن در مدار دلتنگی

    از آن زمان که تو از پیش ما سفر کردی
    نشسته ایم من و دل کـــــنار دلتنگی

    دگر پرنده احساس مــن نمی خواند
    مگر سرود غم از شاخسار دلتنگی

    بیا که ثانیه ها بی تو کند می گذرد
    بیا که بگذرد این روزگـــــار دلتنگی

    بنــــــــــــد نمی آید دوست داشتنت !
    مثل آنکه شاهــــــــــرگ
    احســـــــــــــاسام را بریده باشی !

    141
    142
    85214085768964716462



  7. #477
    »»»---(¯*¤پری سایت¤*¯)--»
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    محل سکونت
    ı̴̴̡̡̡ ̡͌l̡̡̡ ̡͌l̡ ̴̡ı̴̴̡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫
    نوشته ها
    1,056
    تشکر تشکر کرده 
    209
    تشکر تشکر شده 
    680
    تشکر شده در
    248 پست
    قدرت امتیاز دهی
    87
    Array

    پیش فرض

    مدامم مست میدارد، نسـیم جعد گیسویت
    خرابم میكند هردم، فریب چـشم جادویت
    اگـر خـواهی كه جاویـدان جهان یكسر بـیارائی
    صبا را گـو كه بـردارد زمـانی بـرقـع از رویت
    و گـر رسم فـنا خواهی كه از عـالـم بر انـدازی
    بر افشان تا فـرو ریزد هـزاران جان ز هر مویت
    مـن و بـاد صبا مسكین دو سرگـردان بی حاصل
    من از افسون چشمت مست و او از بوی گیسویت

    بنــــــــــــد نمی آید دوست داشتنت !
    مثل آنکه شاهــــــــــرگ
    احســـــــــــــاسام را بریده باشی !

    141
    142
    85214085768964716462



  8. #478
    »»»---(¯*¤پری سایت¤*¯)--»
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    محل سکونت
    ı̴̴̡̡̡ ̡͌l̡̡̡ ̡͌l̡ ̴̡ı̴̴̡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫
    نوشته ها
    1,056
    تشکر تشکر کرده 
    209
    تشکر تشکر شده 
    680
    تشکر شده در
    248 پست
    قدرت امتیاز دهی
    87
    Array

    پیش فرض

    از راه دوری آمدی
    با سایه‌ها خوابیده بودم که تو را دیدم
    چه زیبا بودی تو
    و اشک
    چه ناب در چشم‌هایت نشسته بود
    باد می‌آمد که نامت در دلم افتاد
    و عاشقت شدم
    بس‌یار راه بود که باید می‌رفتیم
    راه‌ها با من به راه افتادند
    تا توان داشتم به تو فکر کردم
    و جهان از من عبور می‌کرد


    چه بسیار سال‌ها گذشت و ماه‌ها رفت
    عاقبت از من گذشتی
    و سایه‌ها مُردند
    خودم را دیدم که در راه، بی‌تو.
    تنها نامی از تو به‌یاد داشتم
    شبیه گلی


    نامت
    تمام گل‌های عالم بود.

    بنــــــــــــد نمی آید دوست داشتنت !
    مثل آنکه شاهــــــــــرگ
    احســـــــــــــاسام را بریده باشی !

    141
    142
    85214085768964716462



  9. #479
    »»»---(¯*¤پری سایت¤*¯)--»
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    محل سکونت
    ı̴̴̡̡̡ ̡͌l̡̡̡ ̡͌l̡ ̴̡ı̴̴̡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫
    نوشته ها
    1,056
    تشکر تشکر کرده 
    209
    تشکر تشکر شده 
    680
    تشکر شده در
    248 پست
    قدرت امتیاز دهی
    87
    Array

    پیش فرض


      tasvire loveblogfacom




    قلب بیقرارم باز هم دلتنگ توست
    چشمانم در حسرت دیدار چشمانت تا سحر اشك می بارد
    دل بی تابم تمام هوش و حواس خود را برای تو باخته است
    تویی كه در تمام زندگی ام حضور داری
    تویی كه لحظه به لحظه در رویاهایم با دلت زندگی می كنم
    تویی كه دیگر فرمانروای دل عاشقم شدی
    تو را دوست دارم بیشتر از جانم بیشتر از زندگی ام
    تو را می خواهم و قسم به عشق پاكت تا آخرین لحظه نگاهت خواهم كرد
    نمی دانم چگونه عشقم را به تو ، بر زبان بیاورم
    تویی كه تمام زندگی و هستی من شدی
    تویی كه با نگاه پاك و زیبایت ، دل و قلبم را عاشقانه ربودی
    ای خداوند عالم به فریادم برس
    ای پروردگار مهربان ، به داد دل عاشقم برس كه جز تو كسی ندارم
    چرا اینگونه بیقرارم ؟ چرا اینقدر بی تابم ؟
    آیا بیهوده عاشقی می كنم ؟
    آیا دل بیچاره ی من حق عاشق شدن ندارد ؟
    چرا از عاشقی ، فقط غم آن نصیب من می شود ؟
    خدایا جواب این همه سوال را از كجا بیابم ؟
    پروردگارا چرا جوابم را نمی دهی ؟
    چرا باید اینچنین در غم عشق بسوزم و اشك بریزم ؟
    مگر دل بیقرارم چه گناهی كرده ؟
    می دانم كه تمام اشكهایم كاری عبث خواهد بود
    می دانم كه تا آخرین لحظه عمرم باید بسوزم و آب شوم
    می دانم كه دل بی گناهم باید غمی عظیم و طولانی را تحمل كند
    می دانم كه تنها چاره ام همان خیال و آرزوهای دست نیافتنی است
    من در غم و حسرت عشق تو خواهم سوخت
    من در حسرت با تو بودن خواهم مرد
    چون سرنوشت اینطور می خواهد و اینطور رقم می زند
    در آن لحظاتی كه قلبم از عشق تو می سوزد و آتش می گیرد
    باز هم نام تو را بر زبان خواهم آورد
    تا آخرین نفس با تو خواهم بود و دل به كسی نخواهم بست
    تا آخرین لحظه زندگی خواهم گریست و فریاد خواهم زد
    خداوند عشق تو را به من هدیه داد و من هرگز هدیه خداوند را پس نخواهم داد
    من هدیه زیبای خداوند را درون قلبم جاودانه خواهم كرد
    من عشق تو را تا آخرین نفس خواهم پرستید
    شاید روزی پس از مرگم ، برای همیشه در كنار تو بمانم
    شاید روزی در جهان پس از مرگ ، فقط و فقط با تو زندگی كنم
    شاید بعد از مرگم ، با عطر تن تو و نفسهای گرم و آتشینت عاشقی كنم
    شاید بعد از مرگم ، دیگر هرگز غم دوری از تو را حس نكنم
    شاید روزی بعد از مرگم ، عاشقانه در كنار تو زندگی كنم
    خداوندا تو را قسم می دهم به اشكهای عاشقانه ام
    یاریم كن و جوابگوی دل بی كسم باش.2
    بنــــــــــــد نمی آید دوست داشتنت !
    مثل آنکه شاهــــــــــرگ
    احســـــــــــــاسام را بریده باشی !

    141
    142
    85214085768964716462



  10. #480
    »»»---(¯*¤پری سایت¤*¯)--»
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    محل سکونت
    ı̴̴̡̡̡ ̡͌l̡̡̡ ̡͌l̡ ̴̡ı̴̴̡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫
    نوشته ها
    1,056
    تشکر تشکر کرده 
    209
    تشکر تشکر شده 
    680
    تشکر شده در
    248 پست
    قدرت امتیاز دهی
    87
    Array

    پیش فرض


    mano20tanhaee copy



    بیا...


    همان گونه که هستی بیا دیر مکن...


    گیسوان مواجت آشفته


    فرق مویت پاشیده.


    بیا دلگیر مشو


    بیا همان گونه که هستی


    بیا دیر مکن


    چمن ها را پایمال کرده به سرعت بیا.


    اگر چه مروارید های گردنبندت بیفتد و گم شود.


    باز بیا و دلگیر مشو


    از کشتزارها بیا،


    تندتر بیا...


    ابرهایی که آسمان را پوشیده است می بینی


    در طول رود که در آن دیده می شود.


    دسته پرندگان وحشی در پروازند.


    بادی که از روی چمن ها می گذرد و هر آن شدت می گیرد باد آن را خاموش خواهد کرد


    چه کسی می تواند تردید داشته باشد که به ابروان و مژگانت سرمه نپاشیده ای


    زیرا دیدگان طوفانیت از ابرهای بارانی هم سیاه ترند


    اگر هنوز حلقه ی گل بافته نشده، چه مانعی دارد؟


    اگر زنجیر طلایت هم بسته نشده آن هم بماند


    آسمان از ابر آکنده است دیر شده همان گونه که هستی بیا...


    بیا فقط بیا...



    (بخشی از نامه ی رابیندرانات تاگور به همسرش)
    بنــــــــــــد نمی آید دوست داشتنت !
    مثل آنکه شاهــــــــــرگ
    احســـــــــــــاسام را بریده باشی !

    141
    142
    85214085768964716462



صفحه 48 از 56 نخستنخست ... 38444546474849505152 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/