صفحه 41 از 51 نخستنخست ... 31373839404142434445 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 401 تا 410 , از مجموع 505

موضوع: و تو رفتی و من هنوز شرمگین مانده ام(شعرهایی برای عزیز پرواز کرده)

  1. #401
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    دردی است در من منتشر مثل نگاه تو
    مثل طلوع خنده های گاه گاه تو
    مثل هوای بودنت در سینه ام لبریز
    یک عمر می گیرد تن من بوی آه تو
    شرجی لبهایت پر از شیرینی قند است
    وقتی که می خندد جهان بر روی ماه تو
    یک عمر می چرخد زمین با رقص موهایت
    وقتی که می گیری جهان را در پناه تو
    می بوسمت بی آنکه در آیینه ام باشی
    می رقصم ات آزاد در چشم تو ماه من

    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  2. کاربر مقابل از Mohamad عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  3. #402
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    من منتظرت شدم ولي در نزدي

    بر زخم دلم گل معطر نزدي

    گفتي كه اگر شود مي آيم اما

    مرد اين دل و آخرش به او سر نزدي
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  4. کاربر مقابل از Mohamad عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  5. #403
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    بي گمان سرد است بي تو بودن...
    همخانه ماتم شدن و گوش سپردن به نواي پرستو هاي مهاجر
    و چشم دوختن به شقايق هاي واژگون...
    دلم هواي تو را دارد
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  6. کاربر مقابل از Mohamad عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  7. #404
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    دماسنج ها نمی دانند


    چقدر سرد است


    هوایی که تو را ندارد.........
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  8. کاربر مقابل از Mohamad عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  9. #405
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    امشب به یاد تک تکِ شب ها دلم گرفت
    در اضطراب کهنه ی غم ها، دلم گرفت
    انگار بغض تازه ای از نو شکسته شد
    در التهابِ خیسِ ورق ها، دلم گرفت
    از خواندن تمام خبرها تنم بسوخت
    از گفتن تمام غزل ها دلم گرفت
    در انتظار تا که بگیرم خبر ز تو
    در آتشِ گرفته سراپا دلم گرفت
    متروکه نیست خلوتِ سرد دلم ولی
    از ارتباطِ مردم ِدنیا دلم گرفت
    یک ردِ پا که سهمِ من از بی نشانی است
    از ردِ خون که مانده به هر جا، دلم گرفت
    اینجا منم و خاطره هایی تمام تلخ
    اقرار میکنم، درآمدم از پا دلم گرفت
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  10. کاربر مقابل از Mohamad عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  11. #406
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    رفتی ولی نمی شود انگار باورم

    در بسترم ، خیال تو را باز می برم



    گفتم که بعد از اینهمه سختی و انتظار

    شاید هوای عشق تو افتاده از سرم



    باور کن آب می شوم از این نگاه ها

    از من مخواه بعد تو طاقت بیاورم



    یا حس داغ دست تو را می برم به خاک

    یا با تمام مدعیان ات برابرم



    دیشب دوباره آمده بودی به خواب من

    دیدی که از همیشه و هر روز بدترم



    نزدیک تر شدی که پناهم دهی ولی

    با بوسه ات دوباره من از خواب می پرم . . .
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  12. کاربر مقابل از Mohamad عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  13. #407
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    خواستم همسفر قلبم باشی نه یک رهگذر بی وفا!
    پیش خود می گفتم تویی نیمه گمشده من،
    اما بعد فهمیدم که هم تو را گم کرده ام هم نیمه ی دیگر خودم
    خواستم خزان زندگی ام را بهاری کنی ،
    بهار نیامد و همیشه زندگی ام رنگ پریشانی داشت
    به ظاهر قلبت عاشق بود و مهربان ،
    اما انگار درونت حال و هوای پشیمانی داشت
    خواستم همیشگی باشی ، اما دل کندی از من خسته و تنها!
    بدجور شکستی قلبم را ، من که به هوای قلب با وفایت آمده بودم ،
    بدجور گرفتی حالم را
    اگر باشی یا نباشی فرقی ندارد برایم ،
    حالا که نیستی ، میبینم چقدر فرق دارد بود و نبودت
    روزهای با تو بودن گذشت و رفت ، هر چه بینمان بود تمام شد و رفت ،
    عشقت را به خاک سپردم و قلبت را فراموش ،
    اما هنوز آتش غم رفتنت در دلم نشده خاموش!
    بینمان هر چه بود تمام شد ، آرزوهایی که با تو داشتم همه نقش بر آب شد ،
    این خاطره های با تو بودن بود که در دلم ماندگار شد
    ماندگار شد و دلم را سوزاند ، کاش هیچ یادگاری از تو در دلم نمی ماند
    خواستم همسفر قلبم باشی نه یک رهگذر بی وفا ،
    من چقدر ساده بودم که قلبم را به تو سپردم بی هوا!
    ماندنی نبودی ،تو سهم من نبودی ،
    رهگذری بودی که سری به قلب ما زدی ،آن راشکستی و رفتی...
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  14. کاربر مقابل از Mohamad عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  15. #408
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    هست" را
    اگر قدر نداني
    مي شود
    "بود"
    و چه تلخ است
    ... ... ... "هست" ي
    که "بود" شود و
    "دارم" ي که.. "داشتم"..
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  16. کاربر مقابل از Mohamad عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  17. #409
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    یکنفر در هـمین نزدیکــی ها
    چــيزی
    به وسعت یک زنــدگی برایت جا گذاشته است
    خیالـــت راحت باشد
    آرام چشمهایت را ببــند
    یکنفر برای همه نگرانـــــی هایت بیــدار است
    یکنفر که از همه زیبایی های دنیــا
    تـنهـا تـــو را بـــــاور دارد

    62069805578472847527

    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  18. کاربر مقابل از Mohamad عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  19. #410
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    برای تو می نویسم که عاشقانه دفتر عشق را ورق میزنی و آنچه که برای دلها

    مینویسم ، با یک عالمه احساس میخوانی....

    صفحات دفتر عشق را یکی یکی ورق بزن ، دفتری که صفحه به صفحه آن جای

    قطره های اشک در آن پیداست...

    این قطره های اشک ، قطره های اشک من و آنهاییست که از ته دل متنهای مرا

    میخوانند....

    بخوان همراه با همه ، من نیز می نویسم برای تو و برای همه....

    دفتر عشق ، این دفتر کهنه که هر صفحه از آن با کلام عشق آغاز شده برای همه

    است ،

    دفتر عشق ، دفتریست که هیچگاه صفحات آن که همه از جنس دل است به پایان

    نمی رسد اما شاید روزی این دستهایم خسته از نوشتن کلام عشق شود...

    بخوان آنچه برای تو و برای همه عاشقان دفتر عشق نوشته ام....

    بخوان تا من نیز عاشقانه برایت بنویسم...

    ببین عشق چه غوغایی در این دفتر عشق به پا کرده....

    دلی آدمی را دیوانه کرده ، یک عاشق را مجنون کرده ....

    برای تو می نویسم که میدانم مثل منی ، همصدا با من ، و همنشین با اشک هایم!

    برای تو مینویسم که عاشق ترینی ...........

    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  20. کاربر مقابل از Mohamad عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


صفحه 41 از 51 نخستنخست ... 31373839404142434445 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/