صفحه 40 از 46 نخستنخست ... 30363738394041424344 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 391 تا 400 , از مجموع 451

موضوع: شعرهای بانو سیمین بهبهانی

  1. #391
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    یک سحر

    سحری به دلنوازی ز درم درآ و بنشین
    به کنار خود به بازی بنشان مرا و بنشین
    من اگر ادب پسندم، ننشینم و نخندم
    تو ز لطف رخصتم ده، که بیا بیا و بنشین
    همه دشمنند و بد سر، که زنند حلقه بر در
    به رخ حسود مگْشا، در این سرا و بنشین
    چو حیا کنم حذر کن، به ملامتم نظر کن
    که ز سبز جامه چون گل، به صفا درآ و بنشین
    شنوند اگر خروشم، تو به بوسه کن خموشم
    نفسی مکن لب خود ز لبم جدا و بنشین
    چو ز دست رفته باشم، ببر تو خفته باشم
    تو به خنده گو که کامم ز تو شد روا و بنشین
    نه، من این نمی توانم، که به شرم بسته جانم
    تو به خانه ام گر ایی، به حیا گرا و بنشین.
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  2. #392
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    سپیدار

    این حریفان همه هرجایی و پستند و تو نه
    کم ز پتیاره و پتیاره پرستند و تو نه
    این گدایان به تمنّای جُوی سیم ِ تنم
    چون چنار از سر خواهش همه دستند و تو نه
    چون سپیدار ِ رَزآویخته، این بی ثمران
    خویشتن را ثمر عاریه بستند و تو نه
    از تنم فرش هوس بافته خواهند و به عهد
    رشته صد مرحله بستند و گسستند و تو نه
    جرعه نوشان قلندروَش سرگردانند،
    یک شب از صَد خُم و صد خُمکده مستند و تو نه
    دامن هر که گذشت از برِ شان، بگرفتند
    گل خارند و به هر دشت نشستند و تو نه
    ماه ِ افتاده در آبند و سراپا به دروغ؛
    رونق خویش به یک موج شکستند و تو نه
    لیک با این همه صد حیف که در بیماری
    گِردِ بالین من اینان همه هستند و تو نه
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  3. #393
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    دیبای کبود

    نیلوفر شبنم زده ی ساحل رودم
    کس جامه نپوشید ز دیبای کبودم
    بر آتش من ریخته خکستر ایام
    دیگر ندهد کس خبر از بود و نبودم
    بی چنگی ی ِ خود چنگم و بی نایی ی ِ خود نای
    در پرده ی خاموشی دل خفته سرودم
    چون غنچه ی نشکفته، به عالم نظرم نیست
    نرگس نشدم، چشم تمنا نگشودم
    در خود زده ام دست، سبو رهبریم کرد
    وز خود شده ام مست، ز می پند شنودم
    چون عودم و خود سوختنم رونق بزم است
    چون شاخه ی تر، کس نشد آزرده ز دودم
    حیرت زده از دیدن نایاری ی ِ یاران
    چون روزنه شد چشم، سراپای وجودم
    بی بهره ز ره پویی ِ خود هر شبه چون مهر
    در بستری از خون دل خویش غنودم
    سیمین شده دشت سخن از پرتو شعرم
    رشک ِ مه گردونم از این نقره که سودم.
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  4. #394
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    ننگ آشنا

    خواهم چو راز پنهان، از من اثر نباشد
    تا از نبود و بودم، کس را خبر نباشد
    خواهم که آتش افتد، در شهر آشنایی
    وز ننگ ِ آشنایان، بر جا اثر نباشد
    گوری بده، خدایا! زندان پیکر من
    تا از بهانه جویی، دل دربدر نباشد
    پایم چو پایه ی رز، یارب شکسته بهتر
    تا از حریم خویشم، بیرون گذر نباشد
    پیمانه ی تنم را، بشکن که بر لب من
    لب های باده نوشان، شب تا سحر نباشد
    چون موج از آن سزایم این سرشکستگی شد
    کز صخره های تهمت، دل را حذر نباشد
    در شام ِ غم که گردد، همراز و همدم من؟
    اشکم اگر نریزد، آهم اگر نباشد
    سیمین! منال کاینجا، چون شاخ گل نروید
    چون دانه هر که چندی خکش به سر نباشد
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  5. #395
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    سجاف زرّین

    تو غم مرا چه دانی، که چه آتشم به جان زد
    تن خوشه خوشه داغم، ره باغ ارغوان زد
    چو پرستوی مسافر، غم آشیان نداری
    که به هر سفر توانی، به دیاری آشیان زد
    بفرست نامه سویم، که به سبزه زار خطّش
    ز لب لطیف رنگین، گل بوسه می توان زد
    به خدا که سایه ی غم، ز سرم نمی شود کم
    چو خبر نشد که سروم، به سر که سایبان زد
    به شبان هجر، خوابم به دو دیده آمد آن دم
    که سحر سجاف زرّین، به کنار آسمان زد
    به فلک زبانه خیزد، ز شرار جان ِ سیمین
    که زبانزد جهان شد، چو زعاشقی زبان زد.
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  6. #396
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    پولاد آبدیده

    جفای خلق و غم روزگار دیده منم
    وزین دو، رشته ی پیوند خود بریده منم
    شبم که سینه ی من پرده دار اسرار است
    به انتظار تو، این خنجر سپیده! منم
    ز تیغ طعنه ی دشمن دلم چو گل شد چک
    کنون چو غنچه زبان در دهان کشیده منم
    ز اوج چرخ ِ تمنّا چو برف با دل سرد
    فرونشسته و بر خک آرمیده منم
    ز من گسسته ای و همچو گِرد باد به دشت
    ز تاب هجر تو پیچیده و دویده منم
    ز غم گداختم و اشک گرم سردم کرد
    زمن بترس که پولاد آبدیده منم
    بسان سایه ز آزار مردمان، سیمین!
    غمین به گوشه ی دیوارها خزیده منم
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  7. #397
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    وفادار

    بگذار که در حسرت دیدار بمیرم
    در حسرت دیدار تو بگذار بمیرم
    دشوار بود مردن و روی تو ندیدن
    بگذار به دلخواه تو دشوار بمیرم
    بگذار که چون ناله ی مرغان شباهنگ
    در وحشت و اندوه شب تار بمیرم
    بگذار که چون شمع کنم پیکر خود آب
    در بستر اشک افتم و ناچار بمیرم
    می میرم از این درد که جان دگرم نیست
    تا از غم عشق تو دگربار بمیرم
    تا بوده ام، ای دوست، وفادار تو بودم
    بگذار بدانگونه وفاداربمیرم.
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  8. #398
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    افسون شیطان

    چرا کمتر از آن اشکی که از مژگانم آویزد
    دَوَد بر گونه ام آرام و در دامانم آویزد؟
    چرا کمتر از آن آهی که از شوق لبت هر دم
    درون سینه در موج غم پنهانم آویزد؟
    چرا کمتر ز شیطانی، که با افسون نو هر شب
    به پرهیزم زند لبخند و در ایمانم آویزد؟
    ترا چون چشمه می خواهم که چون گیرد در آغوشم
    هزار الماس زیبا بر تن عریانم آویزد
    به عشقت خو چنان کردم که خواهم از خد ا هردم
    که سرکش تر شود این شعله و در جانم آویزد
    منم آن گلبن ِ آزرده از آسیب پاییزی
    که توفان ِ جدایی در تن لرزانم آویزد
    چو نیلوفر که آویزد به سروی در چمن، سیمین!
    کند گل نغمه های شعر و در دیوانم آویزد
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  9. #399
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    معبد متروک

    در ما نمانده زانهمه شادی نشانه یی
    ماییم و دلشکستگی ی ِ جاودانه یی
    خاموش مانده معبد متروک سینه ام
    دراو نه آتشی، نه ز گرمی نشانه یی
    دامان دوستی ز چه برچیده ای زما؟
    دانی که نیست آتش ما را زبانه یی
    خندد بهار خاطر من، زانکه در دلم
    هر لحظه می زند غمی ز نو جوانه یی
    شد سینه، خانه ی پریان خیال تو
    رقصد پری چو کس ننشیند به خانه یی
    خفته است در تنم همه رگ های آرزو
    ای پاسدار عشق؟ بزن تازیانه یی
    چون بوی عود، از پی خودسوزی ی ِ شبم
    مانَد سحر به دفتر سیمین ترانه یی
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  10. #400
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    دام ِ فریب

    گفتم که می خواهم تو را، باور مکن، باور مکن
    از جمع یاران پا مکش، با من به یاری سر مکن
    گر همچو گل در خنده ام، دام ِ فریب افکنده ام
    در حسرت دامی چنین، بیهوده دامن تر مکن
    از عاشق پکیزه خو، وصل من رسوا مجو
    همبستر هر سفله را، با خویش هم بستر مکن
    شهد لب می رنگ من، آلوده با نیرنگ من
    این جام افسون در مکش، این باده در ساغر مکن
    چشمم اگر دارد نَمی، ریزد به پای عالمی
    زین گوهر بی آبرو، زنهار، انگشتر مکن
    نه ، نه که جز آغوش من، جز لعل ساغر نوش من
    در خلوت خاموش من، اندیشه ی دیگر مکن
    اینک تو و اینک لبم، این شور و این تاب و تبم
    صد بوسه بر لعلم بزن ، وز صد یکی کمتر مکن.
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

صفحه 40 از 46 نخستنخست ... 30363738394041424344 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/