صفحه 40 از 44 نخستنخست ... 30363738394041424344 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 391 تا 400 , از مجموع 438

موضوع: دیوان حافظ(غزلیات)

  1. #391
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    در خرابات مغان گر گذر افتد بازم
    حاصل خرقه و سجاده روان دربازم
    حلقه توبه گر امروز چو زهاد زنم
    خازن ميکده فردا نکند در بازم
    ور چو پروانه دهد دست فراغ بالی
    جز بدان عارض شمعی نبود پروازم
    صحبت حور نخواهم که بود عين قصور
    با خيال تو اگر با دگری پردازم
    سر سودای تو در سينه بماندی پنهان
    چشم تردامن اگر فاش نگردی رازم
    مرغ سان از قفس خاک هوايی گشتم
    به هوايی که مگر صيد کند شهبازم
    همچو چنگ ار به کناری ندهی کام دلم
    از لب خويش چو نی يک نفسی بنوازم
    ماجرای دل خون گشته نگويم با کس
    زان که جز تيغ غمت نيست کسی دمسازم
    گر به هر موی سری بر تن حافظ باشد
    همچو زلفت همه را در قدمت اندازم

    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  2. #392
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    مژده وصل تو کو کز سر جان برخيزم
    طاير قدسم و از دام جهان برخيزم
    به ولای تو که گر بنده خويشم خوانی
    از سر خواجگی *** و مکان برخيزم
    يا رب از ابر هدايت برسان بارانی
    پيشتر زان که چو گردی ز ميان برخيزم
    بر سر تربت من با می و مطرب بنشين
    تا به بويت ز لحد رقص کنان برخيزم
    خيز و بالا بنما ای بت شيرين حرکات
    کز سر جان و جهان دست فشان برخيزم
    گر چه پيرم تو شبی تنگ در آغوشم کش
    تا سحرگه ز کنار تو جوان برخيزم
    روز مرگم نفسی مهلت ديدار بده
    تا چو حافظ ز سر جان و جهان برخيزم

    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  3. #393
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    چرا نه در پی عزم ديار خود باشم
    چرا نه خاک سر کوی يار خود باشم
    غم غريبی و غربت چو بر نمی‌تابم
    به شهر خود روم و شهريار خود باشم
    ز محرمان سراپرده وصال شوم
    ز بندگان خداوندگار خود باشم
    چو کار عمر نه پيداست باری آن اولی
    که روز واقعه پيش نگار خود باشم
    ز دست بخت گران خواب و کار بی‌سامان
    گرم بود گله‌ای رازدار خود باشم
    هميشه پيشه من عاشقی و رندی بود
    دگر بکوشم و مشغول کار خود باشم
    بود که لطف ازل رهنمون شود حافظ
    وگرنه تا به ابد شرمسار خود باشم
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  4. #394
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    من دوستدار روی خوش و موی دلکشم
    مدهوش چشم مست و می صاف بی‌غشم
    گفتی ز سر عهد ازل يک سخن بگو
    آن گه بگويمت که دو پيمانه درکشم
    من آدم بهشتيم اما در اين سفر
    حالی اسير عشق جوانان مه وشم
    در عاشقی گزير نباشد ز ساز و سوز
    استاده‌ام چو شمع مترسان ز آتشم
    شيراز معدن لب لعل است و کان حسن
    من جوهری مفلسم ايرا مشوشم
    از بس که چشم مست در اين شهر ديده‌ام
    حقا که می نمی‌خورم اکنون و سرخوشم
    شهريست پر کرشمه حوران ز شش جهت
    چيزيم نيست ور نه خريدار هر ششم
    بخت ار مدد دهد که کشم رخت سوی دوست
    گيسوی حور گرد فشاند ز مفرشم
    حافظ عروس طبع مرا جلوه آرزوست
    آيينه‌ای ندارم از آن آه می‌کشم
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  5. #395
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    خيال روی تو چون بگذرد به گلشن چشم
    دل از پی نظر آيد به سوی روزن چشم
    سزای تکيه گهت منظری نمی‌بينم
    منم ز عالم و اين گوشه معين چشم
    بيا که لعل و گهر در نثار مقدم تو
    ز گنج خانه دل می‌کشم به روزن چشم
    سحر سرشک روانم سر خرابی داشت
    گرم نه خون جگر می‌گرفت دامن چشم
    نخست روز که ديدم رخ تو دل می‌گفت
    اگر رسد خللی خون من به گردن چشم
    به بوی مژده وصل تو تا سحر شب دوش
    به راه باد نهادم چراغ روشن چشم
    به مردمی که دل دردمند حافظ را
    مزن به ناوک دلدوز مردم افکن چشم
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  6. #396
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    من که از آتش دل چون خم می در جوشم
    مهر بر لب زده خون می‌خورم و خاموشم
    قصد جان است طمع در لب جانان کردن
    تو مرا بين که در اين کار به جان می‌کوشم
    من کی آزاد شوم از غم دل چون هر دم
    هندوی زلف بتی حلقه کند در گوشم
    حاش لله که نيم معتقد طاعت خويش
    اين قدر هست که گه گه قدحی می نوشم
    هست اميدم که عليرغم عدو روز جزا
    فيض عفوش ننهد بار گنه بر دوشم
    پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت
    من چرا ملک جهان را به جوی نفروشم
    خرقه پوشی من از غايت دين داری نيست
    پرده‌ای بر سر صد عيب نهان می‌پوشم
    من که خواهم که ننوشم بجز از راوق خم
    چه کنم گر سخن پير مغان ننيوشم
    گر از اين دست زند مطرب مجلس ره عشق
    شعر حافظ ببرد وقت سماع از هوشم

    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  7. #397
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    گر من از سرزنش مدعيان انديشم
    شيوه مستی و رندی نرود از پيشم
    زهد رندان نوآموخته راهی بدهيست
    من که بدنام جهانم چه صلاح انديشم
    شاه شوريده سران خوان من بی‌سامان را
    زان که در کم خردی از همه عالم بيشم
    بر جبين نقش کن از خون دل من خالی
    تا بدانند که قربان تو کافرکيشم
    اعتقادی بنما و بگذر بهر خدا
    تا در اين خرقه ندانی که چه نادرويشم
    شعر خونبار من ای باد بدان يار رسان
    که ز مژگان سيه بر رگ جان زد نيشم
    من اگر باده خورم ور نه چه کارم با کس
    حافظ راز خود و عارف وقت خويشم

    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  8. #398
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    حجاب چهره جان می‌شود غبار تنم
    خوشا دمی که از آن چهره پرده برفکنم
    چنين قفس نه سزای چو من خوش الحانيست
    روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم
    عيان نشد که چرا آمدم کجا رفتم
    دريغ و درد که غافل ز کار خويشتنم
    چگونه طوف کنم در فضای عالم قدس
    که در سراچه ترکيب تخته بند تنم
    اگر ز خون دلم بوی شوق می‌آيد
    عجب مدار که همدرد نافه ختنم
    طراز پيرهن زرکشم مبين چون شمع
    که سوزهاست نهانی درون پيرهنم
    بيا و هستی حافظ ز پيش او بردار
    که با وجود تو کس نشنود ز من که منم

    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  9. #399
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    چل سال بيش رفت که من لاف می‌زنم
    کز چاکران پير مغان کمترين منم
    هرگز به يمن عاطفت پير می فروش
    ساغر تهی نشد ز می صاف روشنم
    از جاه عشق و دولت رندان پاکباز
    پيوسته صدر مصطبه‌ها بود مسکنم
    در شان من به دردکشی ظن بد مبر
    کلوده گشت جامه ولی پاکدامنم
    شهباز دست پادشهم اين چه حالت است
    کز ياد برده‌اند هوای نشيمنم
    حيف است بلبلی چو من اکنون در اين قفس
    با اين لسان عذب که خامش چو سوسنم
    آب و هوای فارس عجب سفله پرور است
    کو همرهی که خيمه از اين خاک برکنم
    حافظ به زير خرقه قدح تا به کی کشی
    در بزم خواجه پرده ز کارت برافکنم
    تورانشه خجسته که در من يزيد فضل
    شد منت مواهب او طوق گردنم

    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  10. #400
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    عمريست تا من در طلب هر روز گامی می‌زنم
    دست شفاعت هر زمان در نيک نامی می‌زنم
    بی ماه مهرافروز خود تا بگذرانم روز خود
    دامی به راهی می‌نهم مرغی به دامی می‌زنم
    اورنگ کو گلچهر کو نقش وفا و مهر کو
    حالی من اندر عاشقی داو تمامی می‌زنم
    تا بو که يابم آگهی از سايه سرو سهی
    گلبانگ عشق از هر طرف بر خوش خرامی می‌زنم
    هر چند کان آرام دل دانم نبخشد کام دل
    نقش خيالی می‌کشم فال دوامی می‌زنم
    دانم سر آرد غصه را رنگين برآرد قصه را
    اين آه خون افشان که من هر صبح و شامی می‌زنم
    با آن که از وی غايبم و از می چو حافظ تايبم
    در مجلس روحانيان گه گاه جامی می‌زنم

    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

صفحه 40 از 44 نخستنخست ... 30363738394041424344 آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/