خسته در بند غمم بال و پرم می سوزد
نفسم با جگر شعله ورم می سوزد
با دلم زهر چه کرده ست خدا می داند
جگرم نه که زپا تا به سرم می سوزد
شهادت امام محمد باقر(ع) تسلیت باد
خسته در بند غمم بال و پرم می سوزد
نفسم با جگر شعله ورم می سوزد
با دلم زهر چه کرده ست خدا می داند
جگرم نه که زپا تا به سرم می سوزد
شهادت امام محمد باقر(ع) تسلیت باد
كسي كه طعم زبان عسل نمي فهمد
توهرچه هم بخواني غزل ؛ نمي فهمد
حكايت نرود ميخ اهني درسنگ ؛
مگو به سنگ كه ضرب المثل نمي فهمد
حديث عاشقي به پايان نمي رسد اما...
دريغ و درد كه اين را اجل نمي فهمد
ز بهر رفع حاجات و نياز خويش گرديده
سلاطين جهان يكسر گداى حضرت باقر
زبان از وصف او لكن، قلم از مدح او عاجز
كه جز حق كس نمى داند بهاى حضرت باقر
سالروز شهادت جانسوز نهال گلشن دین،
نور دیده زهرا، سپهر دانش و بینش،
امام محمد باقر(ع) تسلیت باد
بسر مى پرورانم من هواى حضرت باقر
بدل باشد مرا شوق لقاى حضرت باقر
ز عشقش جان من بر لب رسيده كس نمى داند
كه نبود چاره ساز من سواى حضرت باقر
شهادت مظهر علم و معرفت، امام باقر(ع) تسلیت و تعزیت.
امام باقر(ع):
سه چیز پشت انسان را می شکند :
مردی که عمل خویش را زیاد شمارد
گناهانش را فراموش کند
و به رای خویش ، خوشنود باشد . . .
در جهان، هم شأن و همتائی کجا دارد بقیع *** چونکه یکجا، چار محبوب خدا دارد بقیع
نور چشمان رسول و، پور دلبند بتول *** صادق و سجاد و باقر، مجتبی دارد بقیع
خلق شد عالم ز یُمن خلقت آل عب *** یک تن از پنج تن آل عبا دارد بقیع
همدم دلدادگان و، محرم محراب راز *** هست زین العابدین، بنگر چه ها دارد بقیع
حاصل آیات قرآن، باقرِ علم رسول *** وارث فضل و کمال انبیا دارد بقیع
صادق آل محمّد، ناشر احکام حق *** دین و دانش را، رئیس و پیشوا دارد بقیع
در نظر آید، زمین بر چرخ سنگینی کندد *** بس که خاکش گوهر سنگین بها دارد بقیع
گرچه تاریک است، در ظاهر ندارد یک چراغ *** همچو ایوانِ نجف نور و صفا دارد بقیع
رازها گوید به گوش شب در این جا کهکشان *** رمزها از خلقت ارض و سما دارد بقیع
سایه ها نجواکنان بر مدفن این چارتن *** کرده شب گیسو پریشان یا عزا دارد بقیع؟
سر به دیوارش زند هرکس از این جا بگذرد *** در سکوتش ناله ها و گریه ها دارد بقیع
چار معصومند و، دورند از حریم جدّشان *** شکوه ها از دشمنانِ مصطفی دارد بقیع
آن دو غاصب در جوار مدفن پاک رسول *** دور از او جسم امامان را چرا دارد بقیع؟
می کند محکوم ظالم را، به هر دور زمان *** گفته ها با زائران آشنا دارد بقیع
بشنو از این قبرها بانگ اناالمظلوم ر *** تا که مهدی باز آید، این ندا دارد بقیع
تا شود ثابت که نور حق نمی گردد خموش *** گرچه ویران شد، جلال کبریا دارد بقیع
ناله امّ البنین با اشک زهرا همدم است *** در غبارِ غم، جمال کربلا دارد بقیع
چون (حسان) اینجا بود، شبها، مسیر فاطمه *** تا که نامحرم نیاید، انزوا دارد بقیع
حبیب چایچیان
کسی که بود شکافندهی تمام علوم
هزار حیف که از زهر کینه شد مسموم
سر تو باد سلامت یا رسول الله
وصّی پنجم تو کشته شد، ولی مظلوم
باقر علم جهان را تو ملقب باشی
تو به یادآور هر نالهی زینب باشی
دل شیعه نگرانت
زهر کین برده توانت
.
.
.
تو شفای دل زارت
همه جا فکر حسین است
به لبِ غرق به خونت
همه دم ذکر حسین است
ای که از زهر و عطش ناله زنان می سوزی
از غم شام بلا، گریه کنان می سوزی
.
.
.
به غربت علی و خاندان او سوگند
امام ما ز جهان رفت با دلی مغموم
هماره قصه مظلومیاش به خاک بقیع
بود ز غربت قبرش برای ما معلوم
گهی به زخم زبان قلب حضرتش خستند
گهی به خانهاش از کینه خصم برد هجوم
بسان مادر و آباء رنج دیدهی خویش
همیشه بود ز حقّ و حقوق خود محروم
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)