صفحه 4 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 49

موضوع: (¯*~•~* ترنم قلم در ولادت مولا علي بن موسي الرضا(ع)*~• ~*¯)

  1. #31
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    شاد شو اى دلكه رضا يار ماست

    در دو جهانسيد و سالار ماست



    ما همه پروانه ولى آن جناب


    شمع فروزان شب تار ماست



    غم ننمايد بدل ما مكان


    چون كه رضا مونس و غمخوار ماست



    دائره شكل ار بشود قلب ما


    مهر رضا نقطه پرگار ماست



    ما بجوارش چو پناهنده ايم


    از همه آفات نگه دار ماست



    روز قيامت نكنيماضطراب


    زانكه رضا يار و مددكار ماست


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  2. #32
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    می دونم ضامن آهـو شده ای
    میدونم خدا رو شکر ،که حج ِ ما ها شده ای

    میدونم زائر خوبی نبودم امـام رضا
    ولی تو ضــــامن این ، بدی های ما شده ای

    می دونم سرت شلوغـه تو حرم
    گاهی هم مهمونِ دل ها شده ای

    می دونم از همه چیز آگهی، ای نور جلی
    می دونم نامه ی اعمال ، تو هم وا شده ای

    میدونم هر چی دلِ ، تو حرمت رهـا شدن
    کسی نیست به من بگه:تو و دلت جا شده ای؟

    میدونم فرش و درآن عرش، سرور است و نوا
    که شما نیک کنون، شمس خراسان شده ای

    می دونم صحن و سـرا شاد ، ز نقاره زنی
    که شمــا بار دگر ، شافی حاجت شده ای

    میدونم ز اون قدم هات، راه و بیراه کدومه
    تو قدم گاه با قدم ، نشونی ِ مــا شده ای

    میدونم که ،حرم و صحن و سرات بهشتی اند
    می دونم ، تو از کـرم ، جدا ز جنت شده ای

    آقا جون ، جاده دوستی زدم و منتظـرم
    تا که روزی ببینم ، تو همره ِ ما شده ای



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  3. #33
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    غرق عشق و شور و مستی بی مثال
    غوطه ور در عالم فکر و خیال
    پر کشیدم از زمین و از زمان
    یافتم خود در مکانی لا مکان
    آدم و حوا و هرچه زاده اند
    گوییا در این زمین استاده اند
    هر کسی در دست خود یک نامه داشت
    نامه را در نزد حاکم میگذاشت
    بعد از آن باری تعالی مینوشت
    بنده اش اهل جهنم یا بهشت
    رفت و رفت و نوبتش بر من رسید
    نامه ام بگرفت و اعمالم چو دید
    با غضب افکند سوی من نگاه
    گفت چیزی تو نداری جز گناه
    چشم تا به جهنم دوختم
    از نهیب شعله هایش سوختم
    ناگهان زیبا رخی از ره رسید
    حال زارم تا که دید آهی کشید
    بعد از آن یار و آن دلدار گفت
    رو به حق بنمود و با دادار گفت
    پور موسی (ع) با تو صحبت میکند
    ضامن آهو شفاعت می کند
    گر چه او با نامه بد آمده
    چند روزی را به مشهد آمده
    آمده صد بار بر من رو زده
    صحن و ایوان مرا جارو زده
    گر چه او هم آبرویم برده است
    آب سقا خانه ام را خورده است
    خوب میدانم که خوش کردار نیست
    لیک دیدم بهر زهرا می گریست


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  4. #34
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    خوش، آنکه دل به یاد تو رشک چمن شود

    زلفت سمن، بهار خطت یاسمن شود

    ریزم ز بس به یاد عقیق لبت سرشک

    دامن ز کاوش مژه، کان ِیمن شود

    جز پرده های دیده یعقوب، باب(1) نیست

    پیراهنی که محرم آن گلبدن شود

    جز چشم آشنا نتواند سفید شد

    در کشوری که یوسف ما را وطن شود

    باشد همان به رهگذرت ای نسیم مصر

    چشمم اگر سفیدتر از پیرهن شود

    خیزد چو گرد شور قیامت ز رهگذر

    روزی که ترک غمزه او راهزن شود

    در دل نهفته عشق بتان را گذاشتیم

    این باده ریختیم به خم تا کهن شود

    هر دل که زخمی صف مژگان یار شد

    چون شانه محرم سر زلف سخن شود

    ساقی به جرعه ریز می پَرتکال(2) ر

    تا این سفال کهنه بهار ختن(3) شود

    نگذاشت دست حادثه در باغ روزگار

    شاخی که آشیانه مرغ چمن شود

    خواهم تن شکسته سپارم به ارض طوس

    گردد چو خاک، خاک ِ در بوالحسن شود

    جان جهان، امام امم، معدن کرم

    کز فیض خلق او همه عالم ختن شود

    شاها توئی که خسرو خاور غلام تست

    نبود روا که تیره مرا انجمن شود

    مگذار بیش ازین ز سپهر ستم مدار

    جان حزین خسته اسیر محن شود

    گردد اگر مدیح نگار تو خامه ام

    هر نقطه ای به صفحه غزال ختن شود

    آن را که شوق کعبه کویت زجا برد

    هر قطره ای در آبله، درّعدن شود

    فردا دهم به طره(4) حورانش ارمغان

    گردی اگر ز کوی تو عطر کفن شود

    نو کرده ام به نام تو دیوان عشق ر

    تا حشر نام من نتواند کهن شود


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  5. #35
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    قلبی شکست و دور و برش را خدا گرفت


    نقاره می زنند . . . مریضی شفا گرفت


    دیدی که سنگ در دل آیینه آب شد


    دیدی که آب حاجت آیینه راگرفت



    خورشید و آمد و به ضریح تو سجده کرد


    اینجا برای صبح خودش روشناگرفت


    پیغمبری رسید و در این صحن پر ز نور


    در هر رواق خلوت غار حراگرفت



    از آن طرف فرشته ای از آسمان رسید


    پروانه وار گشت و سلام مراگرفت


    زیر پرش نهاد و به سمت خدا پرید


    تقدیم حق نمود و سپس ارتقاگرفت




    چشمی کنار این همه باور نشست و بعد


    عکسی به یادگار ازاین صحنه ها گرفت


    دارم قدم قدم به تو نزدیک می شوم


    شعرم تمام فاصله ها را فراگرفت




    دارم به سمت پنجره فولاد می روم


    جایی که دل شکست و مریضی شفاگرفت...


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  6. #36
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    اولین مرتبه ای بود سفر می رفتیم
    به تمنای تو از خانه به در می رفتیم
    توی آبادی مان – ساده بگویم – مولا !
    مانده بودیم اگر ، پاک هدر می رفتیم
    بین ما صحبتی از غربت « آقا » شده بود
    رو به سمت حرم از شوق به سر می رفتیم
    اولین مرتبه ای بود که در گوشه صحن
    با سر زلف پریشان تو ور می رفتیم
    پا به پای دل ما عشق قدم بر می داشت
    روی دریاچه ای از ابر مگر می رفتیم ؟!
    رو به ایوان طلا غرق تماشا بودیم
    خوش خیال این که به دنبال پدر می رفتیم
    تا به خود آمده بودیم ، دوتا سر گردان
    پدر از سمتی و ما سمت دگر می رفتیم
    خواهر کوچک من ، یکسره هق هق می کرد
    یادمان نیست که ... یا ...؟ نه! به نظر می رفتیم
    خادمی پیر من و مرضیه را پیدا کرد
    لحظه ای بود که از صحن به در می رفتیم
    سی – چهل سال از آن حال و هوا می گذرد
    که من و « مرضیه » همراه پدر می رفتیم
    چشم مان کی به قدم های تو روشن می شد
    از نشابور ، از این خطه ، اگر می رفتیم
    در مسیر قدمت – ضامن آهو ! – ماندیم
    به کجا بهتر از این راه ، گذر ، می رفتیم
    جاده گاهی که به روی دل ما سد می شد
    عشق می آمد و از کوه و کمر می رفتیم
    روزهایی که سرا پای خراسان می سوخت
    رو نه در گاه تو با خون جگر می رفتیم
    می سپردیم به دستان تو خود را ، مولا !
    هر زمانی که به آغوش خطر می رفتیم
    خواب دیدم – دو سه شب پیش – من و مرضیه باز
    رو به ایوان تو دل باخته تر می رفتیم


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  7. #37
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    یاد میاد بچه بودم تا میومدم تو حرمت



    مادرم دست منو رها می کرد



    دلم و با نگات آشنا می کرد



    به گنبدت نگاه می کرد



    قطره اشکی میچکید از گوچه چشم مادرم



    زیر لب می گفت آقا تاج سرم



    که کنیز تو دخترم، غلام تو این پسرم



    یاد میاد بچه بودم تا میومدم تو حرمت



    همه مردم شاه و گدا و زن و مرد



    پیر و جوون از همه جا و همه رنگ



    زیر لبا شور و نوا ذکر همه یا امام رضا



    یاد میاد بچه بودم تا میومدم تو حرمت



    شلوغی دور ضریحت رو میدیدم



    رو دوش یکی میرفتم



    به ضریحت می رسیدم



    به پنجرت می چسبیدم



    وقتی پایین میومدم میخندیدم



    به خودم پیش همه میبالیدم



    داد میزدم که من آقام رو بوسیدم



    صدای تو رو از تو سینم میشنیدم



    میگفتی مهمونی منی



    منم میگفتم که تو هم جون منی



    دل من کبوتره



    تو حریمت می پره



    صدای بال دلم



    آقام از هرچی که خوبه بهرته



    خداییش گنبد زردش خورشید و از رو می بره



    دل و دلدار و دلبره



    کیه که به من جون میده جونم به فداش



    کیه که گره وا می کنه با خنده هاش



    کیه که دوای مریضا خاک عباش



    کیه که قیامت می کنه قد و بالاش



    کیه که عسل میریزه از لعل لباش



    یاد میاد بچه بودم تا میومدم تو حرمت



    می گفتم از ولایت بی دلیم



    با تو خوشم مردم از این خوش دلیم



    از تو نگام می فهمیدی که من ابوفاضلیم



    اذن دخول حرم تو یا اباالفضله



    دست عطا و کرم تو با اباالفضله


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  8. #38
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    اى هشتمين سپيده
    - اگر از سايه ساران درود مى پذيرى-
    باران نيز به اِزاى تو پاك نيست.
    و بر ما درود
    - اگر فاصله خويشتن تا تو را ،
    تنها بتوانيم ديد-
    اى آفتاب،
    ما آن سوى ذرّه مانده ايم!


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  9. #39
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    اي قبلة عشق قصر بلندت
    آهوي دلها صيد كمندت

    پرميكشد مرغ دلم سوي خراسان
    مولارضا، مولارضا، مولارضا جان

    اي رستگاري، ظل لوايت
    از شرط توحيد مهر ولايت

    اي روضه ات چشم و چراغ اهل ايمان
    مولا رضا، مولا رضا، مولارضاجان

    مأمون به جانت كينه فزون كرد
    زهر ستم داد قلب تو خون كرد
    مولا رضا، مولا رضا، مولارضاجان

    شد چشم عالم در عزايت گريه باران
    مولا رضا، مولا رضا، مولارضاجان

    در شهر غربت از پا فتادي
    به خاك حجره صورت نهادي

    لب تشنه جان دادي تو چون شاه شهيدان
    مولا رضا، مولا رضا، مولارضاجان


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  10. #40
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    گلدسته‌ها و صحن و سرا جار می‌زنند
    شب تا سحر برای خدا زار می‌زنند
    دیوانه‌ها جنون‌زده با یك زبان خاص
    از جام ثامن الحججی جاز می‌زنند
    پروانه‌های شهر خدا گرد شمع او
    چنگی به چین پرده پندار می‌زنند
    هر شب كبوتران به تمنای یك طواف
    چرخی به دور حلقه سرا می‌زنند
    با لحن خود ابالحسنی حرف می‌زنند
    این پرده‌ها كه بر دور دیوار می‌زنند
    نقاره‌های گنبد مولا رضا غروب
    آهنگ حج واجبه انگار می‌زنند
    هزار حنجره فریاد؛ یا رضا مددی
    پرم ز ظلمت و بیداد؛ یا رضا مددی
    خراب لحظه پرواز گِرد گنبد زرد
    دخیل پنجره فولاد؛ یا رضا مددی


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








صفحه 4 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/