صفحه 4 از 14 نخستنخست 12345678 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 140

موضوع: .:: اشعار و زندگینامه زنده یاد حسین پناهی ::.

  1. #31
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    جزیره کیش
    نوشته ها
    2,485
    تشکر تشکر کرده 
    912
    تشکر تشکر شده 
    2,362
    تشکر شده در
    1,072 پست
    قدرت امتیاز دهی
    263
    Array

    پیش فرض

    ما ماهی های اوزون برون
    محکوم به ماهی تابه ی واقعیتیم!

  2. کاربر مقابل از emad176 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  3. #32
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    جزیره کیش
    نوشته ها
    2,485
    تشکر تشکر کرده 
    912
    تشکر تشکر شده 
    2,362
    تشکر شده در
    1,072 پست
    قدرت امتیاز دهی
    263
    Array

    پیش فرض

    در آثار و رموز طبيعت جوري دقت كن؛ گوئي جاسوس خداوندي

  4. کاربر مقابل از emad176 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  5. #33
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    جزیره کیش
    نوشته ها
    2,485
    تشکر تشکر کرده 
    912
    تشکر تشکر شده 
    2,362
    تشکر شده در
    1,072 پست
    قدرت امتیاز دهی
    263
    Array

    پیش فرض

    مادربزرگ
    گم کرده ام در هیاهوی شهر
    آن نظر بند سبز را
    که در کودکی بسته بودی به بازوی من
    در اولین حمله ناگهانی تاتار عشق
    خمره دلم
    بر ایوان سنگ و سنگ شکست
    دستم به دست دوست ماند
    پایم به پای راه رفت
    من چشم خورده ام
    من چشم خورده ام
    من تکه تکه از دست رفته ام
    در روز روز ِ زندگانیم

  6. کاربر مقابل از emad176 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  7. #34
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    جزیره کیش
    نوشته ها
    2,485
    تشکر تشکر کرده 
    912
    تشکر تشکر شده 
    2,362
    تشکر شده در
    1,072 پست
    قدرت امتیاز دهی
    263
    Array

    پیش فرض

    جا مانده است
    چیزی جایی
    که هیچ گاه دیگر
    هیچ چیز
    جایش را پر نخواهد کرد
    نه موهای سیاه و
    نه دندانهای سفید

  8. کاربر مقابل از emad176 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  9. #35
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض

    هیچ وقت
    هیچ وقت نقاش خوبی نخواهم شد
    امشب دلی کشیدم
    شبیه نیمه سیبی
    که به خاطر لرزش دستانم
    در زیر آواری از رنگ ها
    ناپدید ماند
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...


  10. #36
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    جزیره کیش
    نوشته ها
    2,485
    تشکر تشکر کرده 
    912
    تشکر تشکر شده 
    2,362
    تشکر شده در
    1,072 پست
    قدرت امتیاز دهی
    263
    Array

    پیش فرض

    شب و نازی،من وتب
    مگه يادش که هميشه يادشه
    يادمه قبل از سوال
    کبوتر با پاي من راه مي رفت
    جيرجيرک با گلوي من مي خوند
    شاپرک با پر من پر مي زد
    سنگ با نگاه من برفو تماشا مي کرد
    سبز بودم درشب رويش گلبرگ پياز
    هاله بودم در صبح گرد چتر گل ياس
    گيج مي رفت سرم در تکاپوي سر گيج عقاب
    نور بودم در روز
    سايه بودم در شب
    بيکرانه است دريا
    کوچيکه قايق من
    هاي ... آهاي
    تو کجايي نازي
    عشق بي عاشق من
    سردمه
    مثل يک قايق يخ کرده روي درياچه يخ ، يخ کردم
    عين آغاز زمين
    نازي : زمين ؟
    يک کسي اسممو گفت
    تو منو صدا کردي يا جيرجيرک آواز مي خوند
    من : جيرجيرک آواز مي خوند
    نازي : تشنته ؟ آب مي خواي ؟
    من : کاشکي تشنه م بود
    نازي : گشنته ؟ نون مي خواي ؟
    من : کاشکي گشنه م بود
    نازي : په چته دندونت درد مي کنه ؟
    من : سردمه
    نازي : خب برو زير لحاف
    من : صد لحاف هم کمه
    نازي : آتيشو الو کنم ؟
    من : مي دوني چيه نازي ؟
    تو سينه م قلبم داره يخ مي زنه
    اون وقتش توي سرم
    کوره روشن کردند
    سردمه
    مثل آغاز حيات گل يخ
    نازي : چکنم ؟ ها چه کنم ؟
    من : ما چرامي بينيم
    ما چرا مي فهميم
    ما چرا مي پرسيم
    نازي : مگس هم مي بينه
    گاو هم ميبينه
    من : مي بينه که چي بشه ؟
    نازي : که مگس به جاي قند نشينه رو منقار شونه به سر
    گاو به جاي گوساله اش کره خر را ليس نزنه
    بز بتونه از دور بزغالشو بشناسه
    خيلي هم خوبه که ما ميبينيم
    ورنه خوب کفشامون لنگه به لنگه مي شد
    اگه ما نمي ديديم از کجا مي فهميديم که سفيد يعني چه ؟
    که سياه يعني چي؟
    سرمون تاق مي خورد به در ؟
    پامون مي گرفت به سنگ
    از کجا مي دونستيم بوته اي که زير پامون له مي شه
    کلم يا گل سرخ ؟
    هندسه تو زندگي کندوي زنبور چشم آدمه
    من : درک زيبايي ، درکي زيباست
    سبزي سرو فقط يک سين از الباي نهاد بشري
    خرمت رنگ گل از رگ گلي گم گشته است
    عطر گل خاطره عطر کسي است که نمي دانيم کيست
    مي آيد يا رفته است ؟
    چشم با ديدن رودونه جاري نمي شه
    بازي زلف دل و دست نسيم افسونه
    نمي گنجه کهکشون در چمدون حيرت
    آدمي حسرت سرگردونه
    ناظر هلهله باد و علف
    هيجاني ست بشر
    در تلاش روشن باله ماهي با آب
    بال پرنده با باد
    برگ درخت با باران
    پيچش نور در آتش
    آدمي صندلي سالن مرگ خودشه
    چشمهاشو مي بخشه تا بفهمه که دريا آبي است
    دلشو مي بخشه تا نگاه ساده آهو را درک بکنه
    سردمه
    مثل پايان زمين
    نازي
    نازي : نازي مرد
    من : تا کجا من اومدم
    چطوري برگردم ؟
    چه درازه سايه ام
    چه کبود پاهام
    من کجا خوابم برد ؟
    يه چيزي دستم بود کجا از دستم رفت ؟
    من مي خواهم برگردم به کودکي
    قول مي دهم که از خونه پامو بيرون نذارم
    سايه مو دنبال نکنم
    تلخ تلخم
    مثل يک خارک سبز
    سردمه و مي دونم هيچ زماني ديگه خرما نمي شم
    چه غريبم روي اين خوشه سرخ
    من مي خوام برگردم به کودکي
    نازي : نمي شه
    کفش برگشت برامون کوچيکه
    من : پابرهنه نمي شه برگردم ؟
    نازي : پل برگشت توان وزن ما را نداره برگشتن ممکن نيست
    من : براي گذشتن از ناممکن کيو بايد ببينيم
    نازي : رويا را
    من : رويا را کجا زيارت بکنم ؟
    نازي ک در عالم خواب
    من : خواب به چشمام نمي آد
    نازي : بشمار تا سي بشمار ... يک و دو
    من : يک و دو
    نازي : سه و چهار


  11. کاربر مقابل از emad176 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  12. #37
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض تاسه


    در گهواره از گریه تاسه می رود
    کودک کر و لالی که منم
    هراسان از حقایقی که چون باریکه ای از نور
    از سطح پهن پیشانیم می گذرد
    خواهران و برادران
    نعمت اندوه و رنج را شکر گذار باشید
    همیشه فاصله تان را با خوشبختی حفظ کنید
    پنج یا شش ماه
    خوشبختی جز رضایت نیست
    به آشیانه با دست پر بر می گردد پرستوی مادر
    گمشده در قندیل های ایوان خانه ای که سالهاست
    از یاد رفته است
    خوشا به حالتان که می توانید گریه کنید بخندید
    همین است
    برای زندگی بیهوده دنبال معنای دیگری نگردید
    برای حفظ رضایت
    نعمت انتظار و تلاش را شکرگزار باشید
    پرستوهای مادر قادر به شمارش بچه هاشان نیستند
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...


  13. کاربر مقابل از tina عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  14. #38
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض چراغ

    بیراهه رفته بودم
    آن شب
    دستم را گرفته بود و می کشید
    زین بعد همه عمرم را
    بیراهه خواهم رفت
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...


  15. کاربر مقابل از tina عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  16. #39
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض بارون


    همه اینو می دونن
    که بارون
    همه چیز و کسمه
    آدمی و بختشه
    حالا دیگه وقتشه
    که جوجه ها را بشمارم
    چی دارم چی ندارم
    بقاله برادرم
    می رسونه به سرم
    آخر پاییزه
    حسابا لبریزه
    یک و دو !‌ هوشم پرید
    یه سیاه و یه سفید
    جا جا جا
    شکر خدا
    شب و روزم بسمه

    [SIGPIC][/SIGPIC]
    آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...


  17. کاربر مقابل از tina عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  18. #40
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض ساده دل


    دل ساده
    برگرد و در ازای یک حبه کشک سیاه شور
    گنجشک ها را
    از دور و بر شلتوک ها کیش کن
    که قند شهر
    دروغی بیش نبوده است
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...


  19. کاربر مقابل از tina عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


صفحه 4 از 14 نخستنخست 12345678 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/