نگاهش خیره شده بود به صورتش و داشت با تمام نفرت فکر می کرد چه جوری بگه ازت متنفرم که دهنشو باز کرد و گفت : دیوانه وار دوستت دارم.
نگاهش خیره شده بود به صورتش و داشت با تمام نفرت فکر می کرد چه جوری بگه ازت متنفرم که دهنشو باز کرد و گفت : دیوانه وار دوستت دارم.
آن مرد، مرده شد. جسمش دريده شد.خونش مكيده شد. بر تصوير صورتش، هر روز نماز گزارده شد.
فقط همين!
"مناظره آخرالزمانی"
پاسخ تمام سوالات فیلسوفانه و اعتراضات روشنفکرانه اش رو با یک گلوله دادم.
او یک محارب بود.
برای حرفهای بزرگ
نیازی به دهان گشاد نیست
گفتم: کاش جدا میکردی سرم را
گفت: به واله جدا کردم
گفتم: پس نمیدانم چرا هر بار که جانم را میگیری باز جان میدهم تا زنده بمانم!!
"شدت توهم!"
علت مرگ: یخ زدگی بعلت گیرافتادن در سردخانه
توضیحات: احتمالا متوفی از خاموش بودن سردخانه بی اطلاع بوده!
اگه دوسم داری پیشم بمون تنهایی خیلی سخته
اگه یه کم زودتر می رسیدی خودش رو پرت نمی کرد پائین
راننده گفت ايستگاه اخره همه پياده شدن .... پيرمرد سر در لاك خود به اخرين ايستگاه زندگي رسيده بود
گربه ی همسایه
قبل از اینکه آب بخورم جیک جیک می کرد و دانه بر می داشت .
همه جا را به دنبالش گشتم ؛ .
گربه ی همسایه لبه ی بام دستش را می لیسید .
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)