صفحه 4 از 78 نخستنخست 123456781454 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 775

موضوع: دیوان اشعار خاقانی

  1. #31
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    چه آفتی تو که کمتر غم تو هجران است

    چه گوهری تو که کمتر بهای تو جان است

    جهان حسن تو داری به زیر خاتم زلف

    تو راست معجزه و نام تو سلیمان است


    از آن زمان که تو را نام شد به خیره کشی

    زمانه از همه خونریزها پشیمان است


    بر آن دیار که باد فراق تو بگذشت

    به هر کجا که کنی قصد قصر ویران است


    شکست روزم در شب چه روز امید است

    گذشت آب من از سرچه جای دامان است


    ز وصل گوئی کم گوی، آن مرا گویند

    مرا ز درد چه پروای وصل هجران است

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. #32
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    حصن جان ساز در جهان خلوت

    دو جهان ملک و یک زمان خلوت

    باک غوغای حادثات مدار

    چون تو را شد حصار جان خلوت


    ساقیت اشک و مطربت ناله

    شاهدت درد و میزبان خلوت


    خلوتی کن نهان ز سایه‌ی خویش

    تا کند سایه را نهان خلوت


    همه گم بوده‌ها پدید آید

    چون تو را گم کند نشان خلوت


    سایه را پنبه بر نه احمدوار

    تا شود ابر سایبان خلوت


    نقطه‌ی حلقه‌ی زره دیدی

    که نشسسته‌است بر کران خلوت


    خلوتی کش تو در میان باشی

    کرم پیله کند چنان خلوت


    حلقه‌ی عشق را شوی نقطه

    چون برونت آرد از میان خلوت


    همچو تیز از میان یارای بس

    باش چون تیغ در میان خلوت


    بر در کهف شیرمردان باش

    کرده چون سگ بر آستان خلوت


    خلوت امروز کن که خواهد بود

    دربر خاک جاودان خلوت


    یک تن آفتاب را گفتند

    که همی زیست سالیان خلوت


    عیسیی بر سرش فرود آمد

    تا سراسیمه شد در آن خلوت


    انس هرکس در این جهان چیزی است

    انس خاقانی از جهان خلوت

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  3. #33
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    بخت بدرنگ من امروز گم است

    یارب این رنگ سواد از چه خم است

    دلدل دل ز سر خندق غم

    چون جهانم که بس افکنده سم است


    با من امروز فلک را به جفا

    آشتی نیست همه اشتلم است


    شد چو کشتی به کژی کار فلک

    که عنانش محل پاردم است


    دولت امروز زن و خادم راست

    کاین امیر ری و آن شاه قم است


    هر که را نعمت و مال آمد و جاه

    سفلگی را بعهم کلبهم است


    تا به درگاه خدا داری روی

    زر آلوده سگ حلقه دم است


    باز چون بر در خلق افتد کار

    زر بر سفله خدای دوم است


    این کرم جستن خاقانی چیست

    که کرم در همه آفاق گم است

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. #34
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    طره مفشان که غرامت بر ماست

    طیره منشین که قیامت برخاست

    غمزه بر کشتن من تیز مکن

    کان نه غمزه است که شمشیر قضاست


    بس که از خصم توام بیم سر است

    بر سر این همه خشم تو چراست


    گر عتابی ز سر ناز برفت

    مرو از جای که صحبت برجاست


    گفت بیهوده بر انگشت مپیچ

    بر کسی کو به تو انگشت نماست


    هیچ بد در تو نگفتم بالله

    خود خیال تو بر این گفته گواست


    این قدر گفتم کان روی چو گل

    بسته‌ی دیده‌ی هر خس نه رواست


    من همانم تو همان باش به مهر

    که همه شهر حدیث تو و ماست


    بنده خاقانی اگر کرد گناه

    عذر آن کرده به جان خواهد خواست

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  5. #35
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    در جهان هیچ سینه بی‌غم نیست

    غمگساری ز کیمیا کم نیست

    خستگی‌های سینه را نونو

    خاک پر کن که جای مرهم نیست


    دم سرد از دهان بر آه جگر

    بازگردان که یار همدم نیست


    هیچ یک خوشه‌ی وفا امروز

    در همه کشتزار آدم نیست


    کشت‌های نیاز خشک بماند

    کابرهای امید را نم نیست


    به نواله هزار محرم هست

    به گه ناله نیم محرم نیست


    گر بنالی به دوستی گوید

    هان خدا عافیت دهد، غم نیست


    دانی آسوده کیست در عالم؟

    آنکه مقبول اهل عالم نیست


    هست سالی دو روز شادی خلق

    چون نکو بنگری همان هم نیست


    زانکه یک عید نیست در علام

    که در او صد هزار ماتم نیست


    خیز خاقانیا ز خوان جهان

    که جهان میزبان خرم نیست

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. #36
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    مرا دانه‌ی دل بر آتش فتاده است

    از آن نعره‌ی من چنین خوش فتاده است

    به هفت آسمان هشتمین در فزایم

    ز دود دلی کاسمان‌وش فتاده است


    من آن آب نادیه نخل بلندم

    که از جان من در من آتش فتاده است


    غلط گفته‌ام نخل چه؟ کز دو دیده

    چو نیلوفرم آب مفرش فتاده است


    دلم عافیت می‌شمارد بلا را

    بنام ایزد این دل بلاکش فتاده است


    امیدم به اندازه‌ی دل رسیده است

    خدنگم به بالای ترکش فتاده است


    منم خرم و یک فتاده است نقشم

    شما غمگن و نقشتان شش فتاده است


    بر اسب بلا من به منزل رسیدم

    کجائی تو کز بادت ابرش فتاده است


    من و گوشه‌ای کمتر از گوش ماهی

    که گیتی چو دریا مشوش فتاده است


    عجب کعبتینی است بی‌نقش گیتی

    ولی تخت نردش منقش فتاده است


    منه بیش خاقانیا بر جهان دل

    که عاشق کش است ارچه دلکش فتاده است

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  7. #37
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    من ندانستم که عشق این رنگ داشت

    وز جهان با جان من آهنگ داشت

    دسته‌ی گل بود کز دورم نمود

    چون بدیدم آتش اندر چنگ داشت


    عافیترا خانه همچون سیم رفت

    زآنکه دست عقل زیر سنگ داشت


    صبر بیرون تاخت از میدان عشق

    در سر آمد زانکه میدان تنگ داشت


    از جفا تا او چهار انگشت بود

    از وفا تا عهد صد فرسنگ داشت


    دل بماند از کاروان وصل او

    زآنکه منزل دور و مرکل لنگ داشت


    ناله‌ی خاقانی از گردون گذشت

    کار غنون عشق تیز آهنگ داشت

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  8. #38
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    چه نشینم که فتنه بر پای است

    رایت عشق پای برجای است

    هرچه بایست داشتم الحق

    محنت عشق نیز می‌بایست


    صبر با این بلا ندارد پای

    بگریزد نه بند بر پای است


    راستی به که صبر معذوراست

    بر سر تیغ چون توان پای است


    بیخ امید من ز بن برکند

    آنکه شاخ زمانه پیرای است


    کار من بد شده است و بدتر ازین

    هم شود، تا فلک بر این رای است


    از که نالم بگو ز کارگزار

    یا از آن کس که کار فرمای است


    ناله دارد ز زخم، مار سلیم

    مار از آن کس که ما را فسای است


    خیز خاقانی از نشیمن خاک

    که نه بس جای راحت افزای است

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  9. #39
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    آن کز می خواجگی است سرمست

    بر وی نزنند عاقلان دست

    بی‌آنکه کسی فکند او را

    از پایه‌ی خود فرو فتد پست


    مرغی که تواش همای خوانی

    جغدی است کز آشیان ما جست


    از پنجره‌ی صلاح برخاست

    بر کنگرده‌ی فساد بنشست


    قلب سخن شکسته نامان

    بر ما نتوان بدین بپیوست


    گیرم که دلی درستمان نیست

    باری نامی درستمان هست


    تو طعنه زنی و ما همه کوه

    تو سنگ زنی و ما همه طست


    خاقانی را اگر سفیهی

    هنگام جدل سخن فروبست


    این هم ز عجایب خواص است

    کالماس به زخم سرب بشکست

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  10. #40
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    فرمان ملک چه ساحری ساخت

    کز سحر بهار آزری ساخت

    در هندسه دست موسوی داشت

    در شعبده صنع ساحری ساخت


    شکل فلک دوازده برج

    زین قصر دوازده دری ساخت


    از بس که به صنعتش طرازید

    نقاش طراز ساحری ساخت


    از چهره‌ی چرخ برد زنگار

    نزهتگه خسرو سری ساخت


    وز روی شفق گرفت شنگرف

    تصویر شهنشه فری ساخت


    یک دریا گوهر از قلم راند

    تا صورت شاه گوهری ساخت


    شاه عجم اخستان که دین را

    پیرایه ز عدل‌پروری ساخت


    اسکندر وقت کز حسامش

    عقل آینه‌ی سکندری ساخت

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 4 از 78 نخستنخست 123456781454 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/