صفحه 4 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 44

موضوع: ۩*۞*۩ ویژه نامه شبهای پرفیض قدر ۩*۞*۩

  1. #31
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    41777458860472782725



    پدرِ مهربانِ یتیمان


    آنچه براى مردان خدا حائز اهمیت است، خشنودى ذات پاك اوست، و امیرمومنان امام على علیه السلام مردى كه براى رضاى خدا چنان در جبهه جنگ شمشیر مى ‏زند و پایمردى نشان مى ‏دهد كه هیچ پهلوانى را یاراى مقاومتش نیست،
    در نیمه ‏هاى شب چنان اشك مى ‏ریزد و بدرگاه خداوند زارى و سرانجام به حالت اغماء مى ‏افتد، گوئى كه ترسوتر از او یافت نمى ‏شود و به گفته شاعر عرب:
    «جمعت فى صفاتك الاضداد»؛
    یعنى: صفات متضاد در شخص تو ـ امیرالمۆمنین على علیه السلام ـ جمع شده
    .



    آرى او به هنگام خشم بر دشمنان خدا قاطع ولى در مقابل كودك یتیم آنقدر متواضع و مهربان بود كه در برابر طفل یتیم روى خاك مى ‏نشست، دست مرحمت بر سر او گذاشته و آه مى‏ كشید و مى‏ فرمود:

    بر هیچ چیزى مثل كودكان یتیم آه نكشیده ‏ام. چنانکه در وصیتنامه باشکوه خود فرمود:



    «اللَّهَ اللَّهَ فِی الْأَیْتَامِ فَلَا تُغَیِّرُوا أَفْوَاهَهُمْ وَ لَا تضیعوا [یَضِیعُوا] بِحَضْرَتِكُمْ فَقَدْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ یَقُولُ مَنْ عَالَ یَتِیماً حَتَّى یَسْتَغْنِیَ أَوْجَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ بِذَلِكَ الْجَنَّةَ كَمَا أَوْجَبَ اللَّهُ لِآكِلِ مَالِ الْیَتِیمِ النَّار؛ (بحارالأنوار، ج ‏42، ص 199)

    درباره یتیمان از خدا بترسید. مبادا كه گرسنه بمانند و در جمع و جامعه شما تباه شوند من از پیامبر خدا شنیدم كه مى فرمود: اگر كسى یتیمى را، تا آنجا كه بى نیاز شود، سرپرستى كند خداوند به پاداش این كار، بهشت را بر او واجب مى كند. چنانچه اگر كسى مال یتیم را بخورد، خداوند- سوختن در- آتش را بر او واجب مى فرماید.


    و در جای دیگری فرمود:

    «مـا مِنْ مُۆْمِنِ وَ لا مُۆْمِنَةٍ یَضَعُ یَدَهُ عَلى رَاءْسِ یَتیمٍ تَرَحُّماً لَهُ اِلاّ كَتَبَ اللّهُ لَهُ بِكُلِّ شَعْرَةٍ مَرَّتْ یَدُهُ عَلَیْها حَسَنَةً؛ (بحارالانوار، ج 72، ص 4)

    هـر مـرد و زن با ایمانى كه از دلسوزى و مهر دست نوازش بر سر یتیمى بكشد، خداوند رحمان به هر تار مویى كه از زیر دست او بگذرد برایش ثواب مى نویسد.



    27064981581753384883



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  2. #32
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض


    qcwelfupvvzlubazhvm

    علی را حلال کنید


    روزى در كوچه‏هاى كوفه به تنهائى راه مى ‏رفت، همانند همه مسلمین در كمال سادگى با نرمى و آرامش و همه‏ جا را زیر نظر داشت، چون مسئول بود و نقش رهبریت جامعه را ایفا مى ‏كرد، در راه زنى را ملاحظه فرمود كه مشك آب بر دوش و ازنفس افتاده، به آرامى نزدیك آمد و آن زن را خسته و رنجیده خاطر یافت، مشك آب را بدوش گرفت تا زن مقدارى استراحت كند، در راه جویاى احوال آن زن شد؟ زن عرضه داشت: شوهرم در یكى از جنگها در سپاه على بن ابى طالب شهید شد، حال من و چند كودك یتیم، بدون سرپرست مانده و آهى در بساط نداریم.

    امام على علیه السلام برگشت و آن شب را تا سپیده صبح به ناراحتى گذراند. صبح زنبیل طعامى با خود برداشت و به طرف خانه زن روان شد. بین راه، كسانى از حضرت درخواست مى كردند زنبیل را بدهید ما حمل كنیم .
    حضرت مى فرمود:
    - روز قیامت اعمال مرا چه كسى به دوش مى گیرد؟
    به خانه آن زن رسید و در زد. زن پرسید: كیست ؟
    حضرت جواب دادند:
    كسى كه دیروز تو را كمك كرد و مشك آب را به خانه تو رساند، براى كودكانت طعامى آورده ، در را باز كن!
    زن گفت: خداوند از تو راضى شود و بین من و على بن ابیطالب خودش حكم كند.
    حضرت وارد شد، به زن فرمود: نان مى پزى یا از كودكانت نگهدارى مى كنى؟
    زن گفت: من در پختن نان تواناترم، شما كودكان مرا نگهدار!
    زن آرد را خمیر نمود. امام على علیه السلام گوشتى را كه همراه آورده بود كباب مى كرد و با خرما به دهان بچه ها مى گذاشت. با مهر و محبت پدرانه اى لقمه بر دهان كودكان مى گذاشت و هر بار مى فرمود:
    از خدا بخواهید كه على را ببخشد.

    خمیر كه حاضر شد امیرمۆمنان علیه السلام تنور را هیزم كرد و شعله ور ساخت و چهره مبارك خود را نزدیك مى ‏آورد و به خود خطاب مى ‏كرد: یا على آتش دنیا را مى بینی چه سوزان است! بدان كه آتش آخرت بسیار سوزان ‏تر است.
    در این میان یكى از زنان همسایه که امام را می شناخت، وارد شد و به مادر كودكان نهیب زد: واى بر تو! می دانى این آقا كیست؟! این پیشواى مسلمین و زمامدار كشور، على بن ابى طالب علیه السلام است .
    زن كه از گفتار خود شرمنده بود با شتاب زدگى گفت: یا امیرالمۆمنین! از شما خجالت مى كشم، مرا ببخش !
    اما حضرت با تواضع و فروتنى زیادى فرمودند: شما ببخشید كه تا كنون مشكلات شما را حل نكرده بودم، از درگاه خدا بخواهید كه على را مورد عفو و بخشش خود قرار بدهد.
    (بحارالانوار، ج 41، ص 52)


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  3. #33
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    29518786399074154507
    فرزندانم بیایند

    عصر خلافت امام على علیه السلام بود. مردى ایرانى از همدان و حلوان (شهرى نزدیك بغداد) مقدارى عسل و انجیر براى امیرالمۆمنین علیه السلام در كوفه آورد.
    امام هماندم دستور داد كودكان یتیم را حاضر نمایند.
    كودكان یتیم را حاضر نمودند، آن حضرت سر مشكهاى عسل را در اختیار آنها قرار داد تا از آن عسل ها بخورند، سپس آن عسل را در میان ظرفها ریخت و بین مردم تقسیم نمود.
    به حضرت اعتراض كردند كه چرا اجازه مى دهید یتیمان خود از سرظرف ها بخورند؟ حضرت فرمود:

    « ان الامام ابوالیتامى و انما العقتهم هذا برعایة الاباء ؛
    امام پدر یتیمان است و باید به عنوان پدر به فرزندان خود اجازه چنین كارى را بدهد تا آنان احساس یتیمى نكنند.
    (بحارالانوار، ج 41، ص 123)

    هم سیر و هم خندان

    قنبر مى گوید: روزى امـام عـلى عـلیه السّلام از حال زار یتیمانى آگاه شد، به خانه برگشت و برنج و خـرمـا و روغـن فـراهـم كـرده در حـالى كـه آن را خـود بـه دوش كـشـیـد، مـرا اجـازه حمل نداد، وقتى بخانه یتیمان رفتیم غذاهاى خوش طعمى درست كرد و به آنان خورانید تا سیر شدند.
    سـپـس بـر روى زانـوهـا و دو دسـت راه مـى رفـت و بـچـّه ها را با تقلید از صداى بَع بَع گوسفند مى خنداند،
    بچّه ها نیز چنان مى كردند و فراوان خندیدند.
    سپس از منزل خارج شدیم. گفتم : مولاى من، امروز دو چیز براى من مشكل بود.
    اوّل : آنكه غذاى آنها را خود بر دوش مبارك حمل كردید.
    دوم : آنكه با صداى تقلید از گوسفند بچّه ها را مى خنداندید.
    امام على علیه السّلام فرمود:
    اوّلى براى رسیدن به پاداش، دوّمـى بـراى آن بـود كـه وقـتـى وارد خـانه یتیمان شدم آنها گریه مى كردند، خواستم وقتى خارج مى شوم، آنها هم سیر باشند و هم خندان.
    (شجره طوبى ص 407 ؛ دُرَرُ المطالب)

    75626821277994140558



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  4. #34
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    95611584185520517283


    مایه غبطه یاران


    آری این رفتار ولیّ خدا و امیر مسلمین است با یتیمان جامعه اش.
    او پدری مهربان بود که چنان محبتی بر آنان روا می داشت که دیگران بر آن غبطه می خوردند.
    چنانکه ابوالطفیل مى گوید:
    روزى دیدم على علیه السلام یتیمان را به حضور خود خواست، سپس چنان به یتیمان تفقد و مهربانى مى كرد و
    به آنها عسل مى خوراند كه بعضى از اصحابش تمنا مى كردند
    كه اى كاش ما نیز یتیم مى بودیم ] تا مورد توجه و لطف حضرت واقع مى شدیم[.


    (بحارالانوار، ج 41، ص 29)



    ابوالفضل صالح صدر

    بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


    منابع:

    آخرین دیدار، نادر فضلی.

    داستانهایى از امام على علیه السلام، حمید خرمى.

    الگوهاى رفتارى امام على علیه السلام، جلد اول، محمّد دشتى.

    1001 داستان از زندگانى امام على علیه السلام، محمدرضا رمزى اوحدى.

    امام علی علیه السلام خورشیدی در افق بشریت، سید محمد حسینی شیرازی.

    هزار حدیث از امیرالمۆمنین علیه السلام در هزار موضوع، پژوهشکده تحقیقات اسلامی.





    70535177729950208322


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  5. #35
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    87438879422076821696



    گفتم بهانه نگیری شاید که فردا بیاید

    مردی که رفته، دوباره با نان و خرما بیاید


    می خوانم از انتظارت، اندوه دیر آمدن را


    با من مدارا کن امشب، تا صبح فردا بیاید


    ما را نکرده فراموش، گفتم که شاید مریض است


    آخر چه کار شگفتی، از مرد تنها بیاید؟!


    مادر دلم را شکستی، ای کاش مثل همیشه


    با آن نگاه و تبسم، الان به اینجا بیاید!


    دلتنگ زانوی اویم، تا مهربان تر نشینم


    چشمم به طرز نگاهش، زیبای زیبا بیاید


    با خاطراتی که دارم، امشب چگونه بخوابم؟


    تا در خیال سکوتم، آهنگ دریا بیاید


    آه، ای نشسته به راهش، برخیز با هم بنالیم !


    شاید امیری دوباره، از سمت بطحا، بیاید



    سیدعلی اصغر موسوی


    87438879422076821696



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  6. #36
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض



    37333251220005397277
    54792120149152334360
    37333251220005397277


    امشب، تا سحر، ستاره می چینم


    37333251220005397277


    امشب تا سحر ستاره می چینم
    از تمام بندهای «جوشنم»، تمنّا می بارد.


    دروازه های اجابت، جرأت استغاثه ام را دو چندان می کند.
    دریچه ای رو به ملکوت و «خدایی که در این نزدیکی است»
    مُصحف تو را پیش رو می گشایم.

    تو را به حق اسماء جلاله ات، تو را به حق کرامتی که
    سابقه آن را بر روح و جانم نمایانده ای، تو را به حق عنایتی
    که در سایه سار آن، سال هاست ریزه خوار سفره نعمتت بوده ام


    بر من ببخش همه نافرمانی هایم را، ای خوب بی همتا!
    زیر سایه کلماتت، زیر سایه کتاب مقدّس نشسته ام؛

    بکَ یا اللّه بکَ یا اللّه تو را به نام تو می خوانم؛

    «یا مَنْ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنی» از شعله های عذابت بیم دارم؛

    «یا مَنْ اِلَیْهِ یَهرَبُ الْخائِفوُن» بنده شرمسارت را بپذیر،

    یا مَنْ اِلَیْهِ یَفْزَعُ الْمُدینُون» با تمام اشتیاقم به سویت آمده ام؛
    سرمایه ام، محبّتی است که به عالم نمی دهم؛
    «یا مَنْ بِه یَفْتَخِرُ المُحِبُّون» شکوه های دلم را می دانی.


    آب توبه، چشم هایم را صیقل می دهد؛
    امشب، سرنوشت مرا در «ماورا» رقم می زنند
    دستگیره های دعامرا به تو می رسانند؛


    از خودم خالی می شوم. تمام حرف هایم مسجّع شده اند؛
    «اَلْغَوْث اَلْغَوْث خَلِّصْنا مِنَ النّارِ یا رَب» آهنگ بغضم، سکوت
    شب را می شکند همه پُل ها کوتاه شده اند.

    آسمان، روی دست هایم، بذر امید می پاشد.
    با دلم عهد کرده ام از نور آغاز شوم، عهد کرده ام، عهد
    نشکنم صدای بال فرشتگان، در تمام فضا منتشر می شود.


    هوای این شب ها، عطر اجابت می دهد.
    این شب های تا سحر روشن را به هیچ شب و روز و ساعتی نمی دهم؛

    «لَیْلَهُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» بر چشم هایم نور بصیرت
    ارزانی دار، «یا أَبْصَرُ مِنْ کُلِّ بَصیرٍ» می خواهم این ثانیه ها
    را به تمام زندگی ام پیوند زنم.

    می خواهم این رکعت ها را به تمام نمازهایم سرایت دهم
    می خواهم بر تن تمام واژه هایم، «جوشنی» بپوشانم
    از جنس نور و نیاز و اجابت.

    37333251220005397277
    18042207363548108532
    37333251220005397277





    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  7. #37
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض



    81331602196785567271


    شب قدر، آوای ایمان را در گوش جان انسان‌ها ترنم می‌کند.

    الهی آن شب که همه قرآن به سر می کنند ما را توفیق بده قرآن را به دل کنیم.

    شب قدر، فاصله مُلک و ملکوت را به حداقل ممکن می‌رساند.

    21698574036352049489



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  8. #38
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    85355547791436492154



    فرازهایی از فرمایشات امام خمینی(ره) به‏ مناسبت فرارسیدن لیالى شریف قدر

    خبرگزاری تسنیم: موسى گفت: الهى، من قرب تو را مى‏خواهم. فرمود: قرب من از براى کسى است که بیدار باشد در شب قدر. گفت: الهى، رحمت تو را مى‏خواهم. فرمود: رحمت من براى کسى است که رحم کند فقرا را در شب قدر. گفت: خدایا، من گذشتن از صراط را مى‏خواهم. فرمود...

    به گزارش خبرگزاری تسنیم، فرازهایی از فرمایشات امام خمینی(ره) به‏مناسبت فرارسیدن لیالى شریف قدر به‌شرح ذیل است:

    حضرت امام خمینی(ره):

    اگر اکرام قرآن و اهل‌بیت(ع) فقط بوسیدن جلد و ضریح مطهر بدون عمل به دستورات آنها باشد، مقبول نبوده و شبیه استهزا و بازیچه است.(1)


    05242432178595188262



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  9. #39
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    45564023425698860246



    لیلة القدر و روایتى در فضیلت آن‏

    (لیلة القدر) شبى است که احیاى آن، سنت الهى است و قدر و منزلت آن از هزار ماه والاتر است، شبى است که مقدرات خلق در آن‏شب پایه‏ریزى مى‏شود.(2)
    از جمله روایاتى (که) در فضل «لیلة القدر» وارد شده است، (روایتى است) که عارف باللّه، سیدبن طاووس - رضى اللّه عنه - در کتاب شریف اقبال نقل (کردند؛) از پیغمبر(ص) نقل است که فرمود: «موسى گفت: الهى، من قرب تو را مى‏خواهم.
    فرمود: قرب من از براى کسى است که بیدار باشد در شب قدر.
    گفت: الهى، رحمت تو را مى‏خواهم. فرمود: رحمت من براى کسى است که رحم کند فقرا را در شب قدر.
    گفت: خدایا، من گذشتن از صراط را مى‏خواهم.
    فرمود: این براى کسى است که تصدّق کند به صدقه‏اى در شب قدر.
    گفت: خدایا، از درخت‌هاى بهشت و میوه‏هاى آن مى‏خواهم. فرمود: این براى کسى است که تسبیح کند به تسبیحه‏اى در شب قدر.
    گفت: خدایا، نجات مى‏خواهم.
    فرمود: نجات از آتش؟ گفت: آرى. فرمود: این براى کسى است که استغفار کند در شب قدر.
    گفت: خدایا، رضاى تو را مى‏خواهم. فرمود: خشنودى من از براى کسى است که دو رکعت نماز بخواند در شب قدر».(3)

    «لیلة القدر» کدام شب است؟

    براى «لیلة القدر» چنانچه حقیقت و باطنى است، صورت و مظهرى (نیز) است، بلکه مظاهرى است در عالم طبع و چون مظاهر ممکن است در نقص و کمال فرقها کند، از این جهت ممکن است بین اقوال و اخبارى که در باب تعیین «لیلة القدر» وارد شده است، جمع نمود به این‏که تمام آن لیالى شریفه که در روایات است، از مظاهر «لیلة القدر» است؛ الّا آن‏که بعضى با بعضى در شرافت و کمال مظهریت فرق دارد و آن شب شریفى که تمام ظهور «لیلة القدر» و شب وصل تامّ ختمى و وصول کامل خاتمى است، در تمام سال یا در شهر مبارک رمضان یا در عشر آخر آن یا در لیالى ثلاثه مختفى است.

    در روایات عامّه و خاصّه نیز اختلافاتى است و در روایات خاصه نیز به‌طریق تردید، در شب نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم، مذکور شده و گاهى تردید بین شب بیست و یکم و بیست (و) سوم شده است.
    عبدالواحدبن المختار الانصارى گوید: از حضرت باقر(ع) سؤال کردم از «لیلة القدر»، فرمود: «در دو شب است؛ شب بیست و سوم و شب بیست و یکم.» گفتم: «یکى از آن دو را به‌تنهایى ذکر کن».
    فرمود: «چه مى‏شود که عمل کنى در دو شب که یکى از آنها لیلة القدر است».
    سید عابد زاهد - رضى اللَّه عنه - در اقبال فرماید: «بدان که این شب بیست و سوم از شهر رمضان، وارد شده است اخبار صریحه به این‏که لیله قدر است به مکاشفه و بیان.
    از آن جمله آن است که روایت کنیم به‌اسناد خود تا سفیان‏بن ‏السیط گفت: «گفتم به حضرت صادق(ع) تعیین فرما لیله قدر را براى من مفرداً». فرمود: «شب بیست و سوم».(4)


    79437225939563721878
    99302450585125664111
    79437225939563721878


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  10. #40
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    07659760894890298153



    مقدمه ورود به لیلة القدر
    قلب انسان مانند آینه، صاف و روشن است و بر اثر توجه فوق‏العاده به دنیا و کثرت معاصى کدر مى‏شود، ولى اگر انسان لااقل صوم را براى حق تعالى، خالص و بى‏ریا انجام دهد، این عبادت را که اعراض از شهوات، اجتناب از لذات و انقطاع از غیرخدا است، در این یک ماه به‏خوبى انجام دهد، شاید تفضل الهى شامل حال او شده، آینه قلبش از سیاهى و کدورت زدوده گردد و امید است که او را از عالم طبیعت و لذات دنیوى منحرف و منصرف سازد و آن‏گاه که مى‏خواهد وارد «شب قدر» شود، نورانیت‌هایى که در آن شب براى اولیا و مؤمنین حاصل مى‏شود، به دست آورد و جزاى چنین روزه‏اى، خدا است، چنانکه فرموده است: «الصّوم لى و انا اجزى به».(5)
    مراتب کمالات انسان براى ورود به ضیافت خدا زیاد است و باید از مقدمات شروع شود و مقدمات، همان توجه به غیر نداشتن و جز خدا ندیدن و هیچ‏چیز غیر از او نداشتن است. در اینجا باید عرض کنم که از همه مردم این معنا مطلوب است و اگر مردم بخواهند در ضیافت خدا وارد شوند، باید به‌اندازه وسعشان از دنیا اعراض کنند و قلبشان را از دنیا برگردانند.(6)

    «انا انزلناه فى لیلة القدر»
    در ماه مبارک رمضان، قضیه‏اى اتفاق افتاد که ابعاد آن قضیه و ماهیت آن، براى ما الى الابد در ابهام مانده است و آن نزول قرآن است. کیفیت نزول قرآن بر قلب رسول الله(ص) در لیلة القدر را غیر از رسول اکرم(ص) و آنهایى که در دامن رسول اکرم(ص) بزرگ شدند، (کسى نمى‏داند).
    قرآن نعمتى است که (پیغمبر(ص)) در ضیافتى که از (ایشان) شده، از آن برخوردار (گشته است) و مقدمات آن، این (بود) که سالهاى طولانى ریاضت معنوى کشیده، تا به آن‌جایى که لایق این ضیافت شده، رسیده است.
    مهم، قضیه اعراض از دنیا است. آن چیزى که انسان را به ضیافت‌گاه خدا راه مى‏دهد، این است که غیرخدا را کنار بگذارد.
    قرآن سرّى است بین حق و ولى‏الله اعظم که رسول خدا است، به‌تبع او نازل مى‏شود تا مى‏رسد به این‌جایى که به‏صورت حروف و کتاب درمى‏آید که ما هم از آن استفاده ناقص مى‏کنیم.
    اگر سرّ لیلة القدر و سرّ نزول ملائکه را در شبهاى قدر - که الآن این معنا براى ولى‏الله اعظم حضرت صاحب - عجل الله تعالى فرجه الشریف - هم امتداد دارد - بدانیم، همه مشکلات آسان مى‏شود. تمام مشکلاتى که داریم براى این است که ما محجوبیم از این‏که واقعیت را آن‏طور که هست و نظام هستى را به آن‏طورى که تنظیم شده، مشاهده کنیم.(7)


    89120073948647402903


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








صفحه 4 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/