صفحه 4 از 17 نخستنخست 1234567814 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 161

موضوع: ˙·.•●♥ تـنها بـرای تــو ... ♥●•.·˙

  1. #31
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    نمی شود دوستت نداشت

    لجم هم که بگیرد از دستت

    نهایتش این است که

    دفتر چه ی خاطراتم

    پر از فحش های عاشقانه می شود…


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  2. #32
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    *اگر نگاهت همسفر نگاهم شود دور دستها را از نزدیکترین فاصله می بینم.

    *وقتی نیستی نگاهم دست خالی به چشمم بر می گردد.

    *باران با گلهای دامنت زیباترین دسته گل را به آب می دهد.

    *با ضربان قلبم گلهای پیراهنت را شماره می کنم.

    *وقتی نیستی چشم دیدن نگاهم را ندارم.

    *نبودنت کمر بودنم را می شکند.


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  3. #33
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    آمدنت را خوب یادم نیست

    بیصدا آمدی بی آنکه من بدانم...

    و بی اجازه ماندی بی آنکه من بخواهم

    اما اکنون که با ذره ذره وجودم

    ماندنت را تمنا میکنم قصد سفر داری

    ای مهمان ناخوانده، در قلبم بمان

    که ماندنت را سخت دوست دارم....


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  4. کاربر مقابل از R A H A عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  5. #34
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض باز هم برای تو..

    هنوز هم عاشقانه هایم را عاشقانه برای تو می‌نویسم..
    هنوز هم در ازدحام این همه بی تو
    بودن از با تو بودن حرف می‌زنم..
    هنوز هم باور
    دارم عشق ما جاودانه است..
    این روزها دیگر پشت پنجره می‌نشینم و به استقبال باران می‌روم.
    می‌دانم پائیز، هنوز هم شورانگیز است..
    می‌دانم یکی از همین روزها کسی که نبض زندگی
    من است،
    کسی که جز تو نیست بازمی‌گردد..

    می‌دانم تمام می‌شود و ما رها می‌شویم؛ پس بگذار بخوانم:
    اولین عشق من و آخرین عشق من تویی
    نرو، منو تنها نذار که سرنوشت من تویی..

    [SIGPIC][/SIGPIC]
    آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...


  6. کاربر مقابل از tina عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  7. #35
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض

    نیمکت عاشقی یادت هست؟
    کنار هم، نگاه در نگاه و سکوتمان
    چه گوش نواز بود..
    بید مجنون زیر سایه اش امانمان داده بود،
    برگهای رنگینش را به نشانه عشقمان
    بر سرمان می ریخت..
    او نیز عاشق بودنمان را به رخ پاییز می کشید،
    اما اکنون پاییز.. نبودنت را، جداییمان
    را به رخ می کشد.
    بگو، صدایم کن، بیا تا دوباره ما شویم،
    مرحمی بر سوز دلم باش، نگاه کن، پاییز به من می خندد، بیا داغ جداییمان را به دلش بگذاریم.
    بیا کلاغ ها را پر دهیم تا خبر وصلمان را به پرستوها مژده دهند.
    دوباره صدایم کن..
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...


  8. کاربر مقابل از tina عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  9. #36
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض


    امتحان عشق


    ghalb1
    درجلسه امتحان عشق
    من مانده‌ام و یک برگۀ سفید!
    یک دنیا حرف ناگفتنی و یک بغل تنهایی و دلتنگی...
    درد دل من در این کاغذ کوچک جا نمی‌شود!
    در این سکوت بغض آلود
    قطره کوچکی هوس سرسره بازی می‌کند!
    و برگۀ سفیدم عاشقانه قطره را در آغوش می‌کشد!
    عشق تو نوشتنی نیست..
    در برگه‌ام، کنار آن قطره، یک قلب می‌کشم!
    وقت تمام است.
    برگه‌ها بالا..
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...


  10. کاربر مقابل از tina عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  11. #37
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض

    nk30img
    اگه عمرم یه نفس بود واسه دیدار تو بس بود
    آخه عاشق تو بودم .نبودم؟
    اگه دیر به تو رسیدم اگه آخرش بریدم
    ولی آرزومو دیدم . ندیدم؟
    از خدا چیزی نخواستم جز یه عشق یادگاری
    پیشکش تو که یه روزی بتونی تنهام بذاری
    از تو هم چیزی نخواستم که به فکر من نباشی
    میدونی دلم نیومد پای عشق من فدا شی
    اگه قسمتم نبودی ولی فرصتم که دادی
    این دو روز آخر عمری با تو باشم
    وقتی این شعرو میخونی که تو دنیای تو نیستم
    از خدام بوده که با تو آشنا شم
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...


  12. کاربر مقابل از tina عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  13. #38
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض

    تقصیر تو نبود

    این شناسه ها بودند که مرا تنها کردند!


    آن روزها فقط من بودم و تو

    تنها من و تو که نهایت می شدیم ما!

    اما...

    آنقدر دنیا حقیر شد که نسبت ها بیشتر شد

    حرف از دیگری و دیگران به میان آمد

    و این زبان نویسان بودند که اینبار نارو زدند!!!

    شناسه ها زیاد شدند

    ضمیرهایی آمدند از جنس غایب

    من ما


    توشما

    او ایشان

    ...

    آغاز فتنه زمانی بود که او آمد

    و توماند بین من واو

    منتواو

    ...

    و این فاصله زیادتر شد :

    منتواو

    ...

    و تو رفتی با او!

    تقصیر این زبان نویسان بود و بس.


    او آمد

    ما تجزیه شدیم

    تو رفتی

    من ماندم...

    من ماندم و شعرهایی که هرگز برای تو سروده نشد...
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...


  14. کاربر مقابل از tina عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  15. #39
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض

    من پذیرفتم شکست خویش را

    پندهای عقل دور اندیش را

    من پذیرفتم که عشق افسانه است

    این دل درد آشنا دیوانه است

    می روم شاید فراموشت کنم

    با فراموشی هم آغوشت کنم

    می روم از رفتنم دل شاد باش

    از عذاب دیدنم آزاد باش

    گرچه تو تنهاتراز ما می روی

    آرزو دارم ولی عاشق شوی

    آرزو دارم بفهمی درد را

    تلخی برخوردهای سرد را
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...


  16. کاربر مقابل از tina عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  17. #40
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض


    من کی...هستم....
    نمیدانم چندمین برگ از فصل بارانی را ورق زده ام
    و این قلم پا به پای بهانه هایم، رودتر قدم هایت را روی خاک باران خورده
    همه ی فصل ها دنبال می کند.
    می خواهم ترا صدا کنم......دلم تنگ است!!
    چشم هایت را باز کن
    اگر آسمان نگاهت ابری باشد،همه گلهای آفتاب گردان میمیرند
    ...............باور کن............!
    گوشه ایوان می نشینم
    زانوانم را جای بالشی که بوی ترا می دهد بغل میکنم
    گنجشگان بی قرار قلبم به دور نامت هیاهو می کنند
    نمی دانم چرا هر وقت به اولین حرف نامت می رسم باران می بارد!!!
    .....تو می دانی ؟؟!!!
    این بار دلنوشته هایم را به زبان تو و من می نویسم
    شاید واژه ها را در آغوش کشیدی.....!!!
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...


  18. کاربر مقابل از tina عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


صفحه 4 از 17 نخستنخست 1234567814 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/