صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 40

موضوع: ازدواج و همسرداري

  1. #31
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    انزال زودرس و اعتماد به نفس




    این آقا می‌گفت حدود یک سال پیش ازدواج کرده و از ارتباط جنسی‌‌اش احساس رضایت ندارد و همین مساله باعث شده در مسایل روزمره زندگی هم دچار مشکل شوند….

    خوشبختانه این مرد جوان به مشکل خود آگاه شده و به موقع در جست‌وجوی راه‌حل برآمد. جالب است بدانید انزال زودرس به انزال غیرقابل‌کنترلی گفته می‌شود که به دفعات و برخلاف میل شخص و بدون کنترل؛ قبل از نزدیکی یا مدت زمان بسیار کمی پس از آن و با میزان تحریک کم و خلاف میل فرد انجام می‌گیرد. هر چند معیار زمانی دقیقی برای این اختلال وجود ندارد.

    در تعداد زیادی از متون، انزالی که کمتر از ۲ دقیقه و بدون کنترل شخص روی دهد را انزال زودرس می‌گویند. این مساله می‌تواند موجب نارضایتی جنسی در دو طرف شود و اضطراب ناشی از این مشکل را تشدید کند. اغلب این افراد دچار مشکل عصبی می‌شوند و از این مشکل خود بسیار شرمگین و ناراحت هستند. این افراد مضطرب هستند و از اینکه نمی‌توانند تماس جنسی موفقی داشته باشند در رنج و عذاب به سر می‌برند.
    این اضطراب می‌تواند سبب تشدید مشکل فوق شود. شرطی شدن، عوامل فرهنگی، ازدواج‌های پرتنش، همچنین تجربه جنسی کم در اوایل ازدواج، عوامل روانی، مصرف مواد، برخی عوامل پزشکی و… می‌توانند موجب انزال زودرس شوند. تکرار این مساله و سرکوفت‌زدن‌های احتمالی از طرف شریک جنسی، موجب بروز اختلال در عزت نفس فرد شده و آن را دچار اشکال می‌کند. اعتماد به نفس پایین نیز می‌تواند موجب تشدید مجدد انزال زودرس شود. این اعتماد به نفس در موفقیت‌ها تقویت می‌شود و در شکست‌ها و ناکامی‌ها افول می‌کند. بنابراین این ۲ مساله انزال زودرس و اعتماد به نفس می‌تواند رابطه تنگاتنگی داشته و موجب تقویت یا افول یکدیگر شوند چرا که یکی از عوامل مهم و موثر در انزال زودرس، عدم اعتماد به نفس برای شروع یا اداره کردن خوب یک رابطه جنسی است.

  2. #32
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    فرمول سن ازدواج


    این فرمول به این ترتیب است که:
    m= سن پسر w= سن دختر
    ۱) w= m/2 +7
    m = 2*(w-7) (a2
    طبق این فرمول سن مناسب برای ازدواج دخترها و پسرها به ترتیب زیر است:
    سن پسر { ۲۰ ۲۴ ۲۶ ۲۸ ۳۰ ۳۲ ۳۴ ۳۶ ۴۰ ۴۶ ۵۲ ۶۰ ۶۶}
    سن دختر{ ۱۷ ۱۹ ۲۰ ۲۱ ۲۲ ۲۳ ۲۴ ۲۵ ۲۷ ۳۰ ۳۳ ۳۷ ۴۰}

  3. #33
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    نقش ازدواج در بهداشت روانی و ضرورت مشاوره در ازدواج


    از نظر بهداشت روانی ، افرادی كه در ازدواج خود موفق بوده اند ، كمتر دچار بیماریهای روانی می شوند. بنابراین ازدواج می تواند عامل مهمی برای پرهیز از خطا و سببی برای سلامت تن و روان باشد به طوری كه در بین كسانی كه به بیمارستانهای روانپزشكی مراجعه می كنند افراد مجرد بیشتر به چشم می خورند.
    افراد مجرد ، زنان بیوه و كسانی كه متاركه كرده اند در مقایسه با اشخاص متأهل بیشتر دچار مرگ و میرهای زودرس می شوند و این موضوع در مورد كلیه ی ملل و در تمام ساختارهای اجتماعی صادق است.این اظهار نظرها دلالت بر آن دارد كه ازدواج و تأهل اثر مهمی بر وضع روانی و سبك زندگی انسان دارد و افراد متأهل در مقایسه با افراد مجرد از تعادل روانی بالاتری برخوردار هستند.
    همچنین تحقیقات نشان داده است كه میزان افسردگی افراد مجرد بیشتر از افراد متأهل است.
    خصوصیات ازدواج موفق:
    همان طور كه ذكر شد، ازدواج بر سلامت روانی افراد در كلیه ی ملل و جوامع با هر ساختاری تاثیر مثبتی دارد ولی نه هر ازدواجی ، بلكه همچنان تاكید شد ازدواجی كه با موفقیت همراه باشد.
    پیامبر گرامی اسلام نیز همسر خوب و شایسته را بزرگترین نعمت زندگی دانسته اند، نه هر همسری را. بنابراین ازدواجهای موفق مشوق رشد و شكوفایی اشخاص است ولی ازدواج هایی كه با موفقیت همراه نباشد با مشكلات فراوان از قبیل ناكام كردن، تعارض و تنها گذاشتن طرفین توأم خواهد شد . وقتی هم تعارض زناشوئی شروع می شود، زن و شوهر به خاطر بی اطلاعی از مكانیسم های خانواده و ندانم كاری به مشكل دامن می زنند.
    درباره ی خصوصیات ازدواج موفق ملاك ها و مشخصات مختلفی ارائه شده است. دكتر ”اسپرجیون“ روانپزشك معروف انگلیسی معتقد است ازدواج موفق باید چهار نیاز اساسی انسان را برآورده سازد:
    -1 تامین كننده ی نیازهای جنسی باشد.
    2- بین طرفین ارتباط و تعامل توأم با تفاهم وجود داشته باشد و درموقعیتهای گوناگون ستایش و قدردانی از یكدیگر را ابراز دارند.
    3- زوجین زمینه های تشویق جهت رشد و شكوفایی یكدیگر را فراهم می سازند.
    4- دو طرف علاوه بر عشق و محبت به یكدیگر ،به ازدواج نیز عشق می ورزند و در حفظ بنیاد خانواده پیوسته تلاش می كنند.
    به طور خلاصه می توان برخی از خصایص ازدواج موفق را این چنین برشمرد:
    - زن و شوهر خود را خوشبخت می دانند.
    - ارضای كامل و متقابل نیازهای فیزیكی و عاطفی اساسی انجام می گیرد.
    - هر یك از همسران زندگی دیگری را بارور می گرداند.
    - محیط زناشوئی ، شخصیت هر كدام از دو طرف را ارزشمند و ارجمند می گرداند و به هر یك امكان می دهد كه به عنوان یك شخص استعدادهای ذاتی خود را شكوفا سازند و تحقق بخشند.
    - پشتیبانی متقابل دارند؛ هیچ یك از زن و شوهر”خود“ یا ”من“ دیگری را تهدید نمی كنند و از بودن با همدیگر احساس آرامش می كنند.
    - نسبت به هم درك و فهم متقابل دارند.
    - خانواده محل ارزیابی مشكلات و كمبودها و اقدام در جهت رفع آنهاست.
    - سرچشمه ی دوستی، رفاقت و حمایت كننده ی روانی ، اقتصادی و فرهنگی است.
    - خانواده بی اعتمادی، بی انگیزگی، تكرار كار و كسالت ناشی از آن را نیز رفع می كند.
    عوامل موثر بر ازدواج موفق :
    ازدواج موفق با خصوصیاتی كه برشمردیم به عوامل متعددی بستگی دارد كه می توان آنها را به طور خلاصه اینچنین ذكر كرد:
    - تناسب در تحصیلات
    - تناسب در سن
    - تناسب در عقیده و اخلاق
    - تناسب در تمایلات جنسی
    - تناسب و هماهنگی فكری و عاطفی
    - تناسب در ایمان و اعتقادات مذهبی
    - تناسب در زمینه های تربیتی و فرهنگی خانواده
    - تناسب در وضعیت اقتصادی و اجتماعی خانواده
    - تناسب در مكان جغرافیایی
    - تناسب در تواناییهای ذهنی و ..

  4. #34
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    نقش و ضرورت مشاوره در ازدواج :
    ازدواج همان طور كه ذكر شد ، یكی از مهمترین حوادثی است كه در زندگی هر آدمی رخ می دهد ، لذا واجد توجهی در خور اهمیت آن است. نظر به اهمیت ازدواج و تشكیل خانواده و تاثیر آن در تداوم و استحكام خانواده و تربیت فرزندان و داشتن زندگی سالم توأم با رضایت و خوشبختی و احساس موفقیت ، ضرورت دارد دختران و پسران هنگام ازدواج از خدمات مشاوره ی ازدواج بهره مند شوند و از این طریق با اهداف، وظایف و حقوق یكدیگر به خوبی آشنا شوند.امروزه دختران و پسران جوان در آستانه ی ازدواج با بهره گیری از خدمات مشاوره ازدواج می توانند با گامهای راسخ تر و آرامش و اطمینان بیشتری در راه پرپیچ و خم ازدواج و تشكیل خانواده گام نهند و در نهایت در این امر موفق باشند.
    متاسفانه در جامعه ی ما در برخی از موارد دختران و پسران بدون مطالعه و آگاهی كافی با برخورداری از احساس و ذوق منهای دقت در ابعاد گوناگون اخلاقی، جسمی و روانی با یكدیگر ازدواج می كنند. همچنین بعد از تشكیل خانواده نیز در صورت ایجاد تعارض های زناشوئی به دلیل بی اطلاعی و نداشتن آگاهی كافی و ندانم كاری ، به این مشكلات دامن می زنند همین عوامل و بی اطلاعی ها ضرورت انجام مشاوره را در تمام مراحل ازدواج و تشكیل خانواده دو چندان كرده است.
    امروزه ارزش خدمات مشاوره ازدواج و خانواده درمانی نه فقط در درمان كاركردهای غلط و نامطلوب زن و شوهر، كه در پیشگیری از بروز بسیاری از نابسامانیها در زندگی زناشوئی و حفظ و ابقاء و یا انتقال ویژگیهای رفتاری مطلوب و شرایط و موقعیتهای پویا و رشد دهنده در زندگی خانواده شناخته شده است.

    انواع مشاوره ازدواج:
    توجه به روند ازدواج نشان می دهد كه هر یك از مراحل آن به مشاوره ی مخصوص آن مرحله نیاز دارد.
    مراحل مشاوره ی ازدواج عبارتند از :
    1-مشاوره قبل از ازدواج:
    هدف اصلی مشاوره در این مرحله، كمك به افراد جهت انتخاب زوج مناسب است.این مرحله مهمترین مرحله ی مشاوره ی ازدواج است، زیرا جنبه ی پیشگیری دارد و در صورت هدایت صحیح موجب تامین بهداشت روانی خانواده می شود.
    2-مشاوره در حین ازدواج:
    هدف از مشاوره در این مرحله، تحكیم پایه های زوجین است. شناخت زوجین از یكدیگر، به دست آوردن اطلاعات درباره ی روان شناسی زن و مرد ، چگونگی رفتار صحیح آنها با یكدیگر و جلوگیری از بروز اختلاف نظرها و عمیق شدن آن ، از اهداف این مرحله مشاوره است.
    3-مشاوره بعد از ازدواج:
    زوجین در این مرحله، یعنی شروع زندگی مشترك مسائل فرهنگی، عقیدتی، اجتماعی و سنن مورد قبول یكدیگر را عملاً تجربه می كنند و ممكن است قادر به حل پاره ای از تعارضات و اختلافات نباشند، بنابراین مشاوره در این مرحله برای راهنمایی آنها و پیشگیری از بروز اختلاف مفید خواهد بود .

  5. #35
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    ارتباط تحصیل با ازدواج
    عوامل زیادی به عنوان معیار ازدواج در دختر ان و پسران مطرح است مثلا" زیبا بودن ، دارای تحصیلات عالیه ، درآمد و شغل مناسب ،دارای خانه و ماشین و امتیازات دیگر اما میزان تحصیلات از عوامل مهم تشکیل دهنده شخصیت و بخصوص در ایران تعیین کننده وجهه اجتماعی است.
    قابل توجه دختران و پسران آماده ازدواج : احتمالات زیر را می توان درباره میزان تحصیلات زن و شوهر در نظر گرفت:
    1- مرد دارای تحصیلات عالی است؛ ولی زن دارای تحصیلات متوسط یا کمتر است.
    2- مرد و زن هر دو دارای میزان تحصیلات یکسانی هستند.
    3- زن دارای تحصیلات عالی و مرد از تحصیلات کمتری برخوردار است.
    4- مرد دارای تحصیلات عالی و زن بی سواد است ، یا تحصیلات اندکی دارد.
    در حالت 1 و 2 مشکلی برای زن و شوهر ایجاد نمی شود؛ ولی در حالت 3 و4 غالباً زندگی زناشویی مواجه با ناسازگاری و در پاره ای موارد از هم پاشیده می شود. زنی که دارای تحصیلات عالی بوده، پزشک یا مهندس است، از نظر تفاهم با مردی که حداکثر تحصیلات ابتدایی دارد و مثلاً راننده یا لوله کش است تفاهم ندارد. مرد دنیا را به گونه ای می بیند و زن گونه ای دیگر . زن در مجالس و محافل، زمانی که شوهرش صحبت می کند و احتمالاً بیشتر کلمات را غلط ادا می نماید و یا مطالب ناخوشایندی را مطرح می نماید، احساس ناراحتی و حقارت می کند؛ و در نهایت زندگی برای هر دو تلخ خواهد شد.
    در حالت دوم که مرد دارای تحصیلات عالی و زن بی سواد یا کم سواد است نیز همان وضعیت اول برای مرد وجود دارد. این حالت وقتی اتفاق می افتد که مرد در روستای خود در سن 18 تا 20 سالگی زمانی که در دبیرستان درس می خوانده با یکی از دختران بی سواد روستایی خود ازدواج کرده و صاحب فرزند نیز شده است. سپس با توجه به استعداد و آمادگی ذهنی که داشته به شهر آمده و تحصیلات خود را تا مراحل عالی ادامه داده است. در چنین زندگی نیز فضای شادی و مسرتی حاکم نخواهد بود.
    لازم به یادآوری است که نوع تحصیلات مهم نیست. آنچه در ازدواج مهم است؛ سطح تحصیلات است. در عین حال چنانچه تحصیلات زن و شوهر در یک حوزه باشد؛ تفاهم زناشویی بیشتر خواهد بود. به عنوان مثال ازدواج یک پزشک با یک پرستار بیشتر موفق خواهد بود؛ تا ازدواج یک پزشک با یک مهندس. معذلک نوع تحصیل در موقعیت ازدواج در مقام مقایسه با سطح تحصیلات بسیار کم اهمیت است. اهمیت سطح تحصیلات در ازدواج به قدری است که چنانچه تفاوت زیاد باشد ، می توان گفت به ندرت سازگاری وجود خواهد داشت.
    مشاوره در امر ازدواج در رابطه با عامل تحصیل
    میزان تحصیلات عامل مهمی در زندگی زناشویی است. بنابراین در انتخاب همسر باید مورد توجه قرار گیرد. مشاوران در رابطه با عامل تحصیل در امر همسر گزینی باید مراجعان را به اهمیت موضوع توجه دهند و در موارد مختلف به شرح زیر عمل نمایند.

    1- با توجه به فرهنگ ایرانی چنانچه مرد تحصیلات بیشتری داشته باشد ، در زندگی زناشویی مشکلی ایجاد نمی شود. معمولاً مردانی که تحصیلات عالی دارند ، میزان تحصیلات همسر خود را در سطح متوسطه ، در صورت هماهنگی سایر عوامل می پذیرند. بنابراین مشاوران در مورد مراجعان خود باید این نکته را مورد توجه قرار بدهند. مواردی دیده می شود که مرد با وجود داشتن تحصیلات عالی همسر خود را با تحصیلات متوسطه انتخاب می کند و مایل نیست که او تخصصی داشته باشد و خارج از خانه شاغل گردد. تمایلات دختر و پسر در مورد سطح تحصیل ، در مشاوره همسر گزینی باید مورد توجه قرار گیرد. ولی به هر حال پایین‌تر بودن سطح تحصیلات دختر در مقابل پسر غالباً مشکل اساسی ایجاد نمی نماید.

    2- دختر دارای تحصیلات عالی و پسر دارای سواد اندک و یا تحصیلات در حدود متوسطه است. در این حالت ممکن است در زمان ازدواج به علت نکات مثبتی که در پسر وجود دارد ، پیوند زناشویی انجام گیرد؛ ولی این تفاوت احتمال دارد به تدریج به علل اشتغال اجتماعی زن و احساس برتری نسبت به شوهر و برعکس احساس حقارت شوهر در مقابل زن موجب اختلاف شود و زندگی شیرین زناشویی مبدل به کشمکش روانی و اخلاقی گردد. بنابراین مشاور باید عواقب بعدی این حالت را به پسر و دختر گوشزد کند و آنان را متوجه سازد که اختلاف سطح تحصیل بالاخره ممکن است زمینه ای برای اختلاف باشد و آنان باید در انتخاب همسر به این نکته توجه نمایند.

    3- حالت دیگر آن است که زن یا شوهر پس از ازدواج درس خوانده و اختلاف سطح تحصیل ایجاد شده باشد و این امر موجب از هم گسیختن و یا به هم خوردن محیط گرم خانواده گردد. در این موارد مشاور باید شوهر را به زندگی پس از ازدواج مجدد و وضعیت زن اول و احیاناً فرزندان قبلی او توجه دهد و با مقایسه دو حالت عدم ازدواج و ازدواج دوم او را به نابسامانی های حالت دوم متوجه سازد. وانگهی زن را در جهت تطبیق دادن خود با شرایط زندگی جدید شوهر ترغیب نماید و بالاخره زوجین را در جهت این واقعیت که از هم گسیختگی زندگی آنان شرایط بهتری را ایجاد نمی نماید؛ آگاهی دهد.

    4- حالت دیگر موردی است که زن پس از ازدواج تحصیلات عالی می نماید و به فکر جدایی و طلاق می افتد. در این حالت نیز مشاور باید با تشکیل جلسات مشاوره ای با زن و شوهر، به ویژه زن را متوجه زندگی بعد از طلاق و شوهر را در جهت هماهنگ ساختن خود با همسرش توصیه نماید.

    5- دخترانی هستند با تحصیلات عالی که به علل مختلف با مردی کم سواد یا بی سواد ازدواج می کنند. در مورد این گونه دختران و بالعکس پسرانی با این حالت ، مشاور باید در انتخاب همسر، آنان را با اهداف ازدواج آشنا سازد و به آنان بینش دهد که هدف ازدواج نه ترحم و ثواب اخروی است و نه افکار غیر واقعی در جهت جلب رضایت والدین و یا حفظ موقعیت آنان. در این صورت مسلماً این گونه دختران و پسران تن به چنین ازدواج هایی نخواهند داد و در نتیجه با ناراحتی های بعد از ازدواج و یا با طلاق و از هم گسیختگی خانواده مواجه نخواهند شد.
    البته این‌ها تنها نکاتی جهت پیشگیری از بروز مشکل است. سطح تحصیلات تنها یکی از هزاران عامل مهم و حیاتی در مقوله ازدواج می‌باشد.

  6. #36
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    مي­خواهم ازدواج کنم که ...
    قبل از رفتن به خواستگاري، جواب خيلي از سوال­ها را بايد بدانيد.
    در خواستگاري بهتر است بحث را دو بخش کنيم: مسائل فردي و مسائل عمومي مثل موقعيت خانوادگي، پول، محل سکونت و ...؛ البته نبايد فراموش کرد که نکات عمومي با همۀ اهميتي که دارند، به اندازۀ مسائل فردي اهميت ندارند.
    تو واجد شرايط نيستي!
    من به عنوان پسر بايد دختر را ببينم، با او صحبت کنم. در مورد افکار، اعتقادات و مسائل اين چنيني با هم صحبت کنيم. پسر بايد خودش را معرفي کند؛ اين معرفي هم يک معرفي شغلي براي استخدام نيست. بايد توانايي اين را داشته باشد که در يک محيط صميمي و در عين حال نه خيلي خودماني، خودش را به دختر و خانوادۀ او معرفي کند؛ در اين حد که من کي هستم، تحصيلاتم اين است، اعتقادم اين است و ... و به اين ترتيب خودش را به خانوادۀ دختر معرفي کند. دختر هم همين طوري بايد عمل کند. البته دختر معمولا مورد سؤال قرار مي­گيرد و خيلي لازم نيست خودش صحبت کند. اما پسر خوب نيست که در جلسۀ خواستگاري صحبت نکند. اين معني اش اين است که موضوعي براي صحبت از خودش ندارد. به همين دليل من به عنوان يک مشاور مي­گويم خواستگاري نرو، اگر هنوز تکليفت با درس و سربازي­ات معلوم نيست و کارت هنوز مشخص نيست؛ يک روز خياطي، يک روز نقاشي و ... هستي. چون با اين تنوع رفتاري و کاري در شرايطي که هنوز به ثبات کاري و فکري نرسيده­اي، اصلا واجد شرايط ازدواج نيستي. يکي از وظايف خانوادۀ دختر هم همين است. تشخيص مشخص بودن وضعيت يا بلاتکليفي خواستگاري که در خانه­شان را زده.
    چرا الان اينجايي؟
    يکي از سؤال­هاي مهمي که بايد از پسر پرسيده شود، دليلش براي ازدواج است و اين که چرا اين دختر را انتخاب کرده. خيلي از آدم­ها تعاريف و معاني مختلفي از ازدواج دارند. ممکن است دختر خانم، نقشي را از همسرش انتظار داشته باشد که پدرش آن جور بوده؛ يعني در خانه­شان هميشه يک کسي بوده که اين ها را خوشحال کند و حالا در زندگي خانوادگي اين انتظار را از همسرش دارد و اگر همسرش اين طوري نباشد، شرايط خيلي سخت مي­شود. به نظر من گفت و گو در اين مورد که توقع تو از نقش همسري چيست، گفت و گوي خيلي مفيدي است.
    بعضي از زندگي­ها حتي بعد 24 سال مي­روند روي هوا؛ داستان بعضي­ها عشق است، داستان بعضي­ها علم است و داستان بعضي­ها هم معنويت؛ بعضي­ها ازدواج مي­کنند که به آرامش معنوي برسند، در حالي که همسري که انتخاب کرده­اند خيلي مادي­گراست. اين توقعات و لينک­کردن و سنجاق کردن همه چيز به هم باعث مي­شود که آخر سر نه دين بماند نه زندگي. آسيب­شناسي اين داستان­ها را مي­توانيد در کتاب «عشق داستان است» نوشتۀ رابرت استرنبرگ بخوانيد.
    سؤال­ها و درخواست جواب­ها:
    بعضي­ها که فقط کتاب خوانده­اند، مي­آيند و زياد هم حرف مي­زنند اما خسته کننده و همه را گيج مي­کنند: «هدف من از زندگي اين است که ...» در حالي که خيلي راحت بايد هدفت را براي طرف مشخص کني: «آقا من phd گرفتم و انتظارم از همسرم اين است که به پيشرفت من کمک کند». درست است که در نگاه اول اين طور به نظر مي­آيد که طرف مي­خواهد از همسرش استفادۀ ابزاري کند اما هر چه باشد، تکليف طرف مقابل را مشخص مي­کند؛ يعني انتظار ندارد که همسرش رفتارهاي عجيب و غريب براي او انجام دهد. فقط از با او بودن، به دست آوردن شأن اجتماعي بيشتر مي­خواهد. اينها البته يکي دو تا نيست، طرف مجموعه­اي از رفتار را از تو مي­خواهد. اما همين که يک نفر مي­آيد در مورد دليلش براي ازدواج اين طور حرف مي­زند؛ يعني فکر کرده به موضوع. قبول که اگر کسي بيايد مستقيم بگويد من براي رابطۀ زناشويي ازدواج مي­کنم، قشنگ نيست و در عمل هم هيچ کس نيست که بيايد اين را بگويد و قصدش صرفا همين باشد. اما بيان همين مسأله نشان مي­دهد که طرف روي زمين دارد زندگي مي­کند و خودش را روي مريخ تصور نکرده. اين آدم با خودش روراست است. اين که من به عنوان خواستگار چهار تا جواب اين طوري براي خودم داشته باشم و خانوادۀ دختر هم چهار تا سوال اين طوري داشته باشند، خيلي مهم است. ضمن اين که خانوادۀ پسر هم بايد سؤال کنند که شما تصميمت در مقابل اين حرف­ها چيست؟ حاضري با اين شرايط ازدواج کني؟
    قبلا کجاها بودي؟
    مسألۀ ديگر، روابط قبلي و پرسش از آنهاست؛ اين که چقدر بپرسيم و اگر از ما پرسيده شود، چقدر جواب بدهيم خيلي مهم است. بهتر است خيلي در اين مورد وارد جزئيات نشويم. همين که معلوم شود طرف نامزدي داشته يا نه، عقد کرده بوده يا نه و اين که در کل شکست عاطفي ـ عشقي داشته يا نه کافي است. اگر کسي باشد که طي چند ماه گذشته يک شکست داشته، توصيه اين است که خودمان را بکشيم کنار چون او فعلا در دوران نقاهت به سر مي­برد و هنوز کاملا خوب نشده. ممکن است مدام شما را با نفر قبلي مقايسه کند و اين مشکل ايجاد مي­کند. البته يادتان باشد که جواب اين سؤال­ها فقط با حرف زدن به دست نمي­آيد. بايد بيشتر با هم هم­نشيني کنند و بعد، همه ي داشته­هايشان را کنار هم بگذارند براي تصميم­گيري و حتي از مشاور کمک بگيرند.
    نويسنده: دکتر عليرضا شيري

  7. #37
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    مجلس بله برون
    بَله بُرون (یا بَلّه بُرون = بلی بُران ) بخش مهمی از مراحل عروسی سنتی ایرانی است که مراسم آن‌معمولاً پس از مرحلة خواستگاری و پیش از عقدکنان برگزار می‌شود.

    بنابر عرف و سنتهای اجتماعی، مجلس بله برون بیشتر شب هنگام و با حضور جمعی از بزرگان وسالخوردگان دوگروه از قوم و طایفه و خویشان خانوادة دختر و پسر، در خانة پدر دختر برگزار می‌شود. گردهمایی در این مجلس به قصد تعیین شرایط مادی و معنوی ازدواج وپذیرش تعهدات خانوادة داماد نسبت به خانوادة عروس است. از این رو، بله­بُران در تحقق پیمان زناشویی و پیوند دو خانواده یا دو طایفه اهمیت بسیاری دارد.

    در مجلس بله برون، مردان ریش سفید دوگروه دربارة میزان مهر، شیربها، و نقد یا نسیه پرداختن یا کم و بیش کردن میزان آنها، تأمین بعضی از هزینه های عروسی مانند میزان خرید طلا و جواهر، چگونگی برگزاری مجلس عقد و عروسی و سنگین یا سبک گرفتن آنها، شمارمهمانان و مانند اینها گفتگو می‌کنند که گاه ساعتها به درازا می کشد. پس از توافق طرفین، معمولاً سیاهه‌ای از تعهدات را روی دو نسخة کاغذ می‌نویسند و به امضای پدر داماد و پدرعروس و چندتن از ریش سفیدان مجلس می‌رسانند.
    گل و شیرینی یکی از نمادهای زیبا و به یادماندنی­ترین این مراسم که نمایان­گر حُسن سلیقه و مهر و محبت داماد و هم چنین توجه ویژه خانواده داماد به عروس و خانواده اوست. پس به جاست که در انتخاب آن دقت لازم به کار رود. هنگام ورود به خانۀ عروس حتماً سبد گل در دست داماد باشد و آن را به عروس خانم تقدیم کند.
    معمولاً سینی شیرینی توسط قنادی­ها تزیین می­شود، سبد یا دسته­گل انگشتر‌نشان برای عروس خانم و بعضی‌ها یک کله­قند تزیین شده هدیه می­برند.
    طبق یک سنت قدیمی خانواده داماد در مراسم بله بُران برای جلب رضایت عروس و خانواده او در گرفتن بله قطعی هدایایی تقدیم می­کنند. از قدیم پیش­کش متداول در این مناسبت یک قواره پارچه پیراهنی زنانه و یک انگشتر برای عروس است. البته در برخی خانواده­های مذهبی معمولاً به جای پارچه پیراهنی پارچه چادری هدیه می­شود. بدیهی است این پارچه چادری نباید مشکی باشد.
    پس از یک پذیرایی مقدماتی، بر عهدۀ پدر یا بزرگ خاندان داماد است که باب گفتگو دربارۀ شرایط ازدواج را بگشاید. در این مورد بهتر است که پدر داماد مطلب کوتاهی را در رابطه با هر چه زودتر و بهتر سرگرفتن این پیوند با امید تداوم آن بیان کند و با احترام، شرایط پیشنهادی خانوادۀ عروس را از پدر عروس جویا شود. در این مرحله وظیفۀ بزرگ­ترها، افراد نکته­دان و خوش سخن است که نقش خود را به خوبی ایفا کنند و نگذارند زمانی دراز به سکوت یا تعارف­های بیهوده بگذرد.
    در این هنگام بزرگ خاندان یا پدر عروس شرایطی را که در مشورت با مادر دختر، عروس و دیگر نزدیکان در نظر گرفته است با صراحت و بدون حاشیه رفتن مطرح می­کند. خانوادۀ عروس باید به خوبی آگاه باشند که این مرحله نه فقط از دیدگاه مادی، بلکه از منظر تمامی مسایل معنوی و خواسته­های ویژه تأثیر به سزایی در آیندۀ زوج، به خصوص دخترشان خواهد داشت. به این دلیل باید توجه داشته باشند که نکته­ای را از قلم نیندازند.
    معمولاً موارد زیر، در شرایط بله­بُران مطرح می­شوند:
    1. تعیین مهریه
    2. اعلام میزان تقریبی جهیزیه عروس
    3. مطرح کردن رسوم قدیمی مانند درخواست شیربها در صورت مرسوم بودن در خانواده عروس
    4. تعیین دقیق وضعیت مسکن زوج
    5. اجازه ادامه کار یا ادامه تحصیل عروس
    6. تقاضای حق انتخاب مسکن، طلاق و کار برای دختر، در صورت مرسوم بودن در خانواده عروس
    7. مطرح کردن آداب خانوادگی مانند امضای فهرست جهاز عروس از سوی داماد و بزرگ­تر او، در صورت مرسوم بودن در خانواده عروس
    8. مشخص شدن زمان مراسم نامزدی در صورت پذیرش خانواده عروس و فاصله زمانی آن تا عقد و ازدواج
    9. مشخص شدن دقیق زمان عقد و عروسی و هم­زمانی یا جدا بودن آن.[1]


    شیربها
    در بین بعضی مردم و در بعضی جاها مرسوم است که هنگام قرار دادن مهر چیزی را به عنوان شیربها تعیین می­کنند. شيربها را غالباً قبل از عروسي و بصورت نقد در اختيار خانواده عروس قرار مي ‎دهند.
    شیربها میزانی از پول یا املاک و مستغلات و یا کالایی است که برای انجام عقد ازدواج از طرف داماد یا خانواده او به پدر یا خانواده عروس و در مواردی به مادر عروس داده می­شود. کلمه شیربها به خوبی منظور از این رسم را می­رساند که داماد بهای رنج و زحمت والدین عروس و بزرگ شدن دختر را به آنها می­پردازد.
    برابر واژه شیربها در پاره­ای نقاط واژه­های «نقدینگی»، «زر» یا «باشلق» هم به کار می­رود.
    تعیین شیربها به یکی از دو صورت می­تواند انجام بگیرد که حکم آنها متفاوت خواهد بود.
    اول: این که شیربها واقعاً جزئی از مهر باشد که والدین دختر نقداً آن را دریافت می­کنند برای این که در خرید جهیزیه به مصرف برسانند. در این صورت وجه نقد گرچه به عنوان شیربها نامیده شود ولیکن در واقع جزء مهر می­باشد و مالک آن هم دختر است نه والدین او. چنین قراردادی اشکال ندارد، لیکن چون ملک دختر است تصرف در آن باید با اجازه او باشد.
    دوم: این که شیربها جزء مهر نباشد بلکه مقداری باشد اضافی که والدین دختر می­خواهند آن را برای خودشان و به عنوان حق­الزحمه از داماد بگیرند، البته چنین قراردادی باطل ولی اصل عقد صحیح است. والدین دختر حق ندارند به عنان شیربها چیزی را از داماد مطالبه نمایند. و اگر بدون رضایت چیزی از او بگیرند حرام است و غیر مشروع.
    به هر حال شیربها با این‌که یک امر غیرمشروعی است (در صورت دوم) اما متأسفانه در بین بسیاری از مردم و بالأخص در بعضی مناطق ایران صورت رسمیت به خود گرفته و یکی از لوازم حتمی ازدواج به شمار
    می­رود. و به صورت مشکلی در طریق ازدواج به موقع جوانان شده است. چه بسیارند جوانانی که چون قادر به پرداخت شیربها نیستند ناچارند بر خلاف میل طبیعی ازدواج را به تأخیر بنیدازند

  8. #38
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    همسران ناموفق را بشناسیم



    برخی معتقدند که شناخت و تشخیص دقیق همسران ناموفق، تاحدودی کار پیچیده و مشکلی است که تنها افراد متخصص از عهده آن برمی آیند. این که همسران موفق چه ویژگی هایی دارند نیز، کار چندان راحتی نیست، زیرا هنوز معیارهای دقیق سلامت همسران مشخص نشده است. اما بسیاری از عوامل آسیب زا معلوم و مشخص است.به همین دلیل برشمردن ویژگی های آسیب زا، بهتر می تواند ما را برای دستیابی به هدف مورد نظرمان یاری رساند.


    217171180184123771651622491624719165575941
    شاید بارها از خود پرسیده اید که چرا فلانی این قدر با همسرش تفاهم دارد و با هم خوشند؟ یا این که فلانی چه کار می کند که همسرش همیشه احترامش را حفظ می کند؟ و یا چرا ما نمی توانیم مثل فلانی خوشبخت باشیم و از کنار هم بودن لذت ببریم . اما آیا تا کنون فکر کرده اید که این زوجین موفق نام آشنا فامیل که شما و همسرتان و یا دیگر زوجین به آن غبطه می خورید و حسرت زندگی آن را دارید از چه ویژگی های برتری برخوردارند و چگونه زندگی مشترکشان را مدیریت و اداره می کنند که مایه مباهات و تفاخر در فی مابین دوستان و آشنایان شده اند؟ اکثرا ما، غالبا عادت کرده ایم فقط به مقایسه میزان سطوح موفقیت بپردازیم غافل از آنکه... .
    متاسفانه بسیاری از ما آموخته ایم فقط بپرسیم چرا فلانی زندگی مشترک موفقی دارد بدون آنکه در جستجوی علت و آگاهی از رمز خوشبختی و موفقیت آنان باشیم . هرگز نخواسته ایم زندگی مشترک و نحوه و چگونگی رابطه خود با همسرمان را همانطور که زندگی دیگران را زیر ذره بین می بریم،جزیی تر و با قدری تامل و درایت و اندیشه اصلاح بررسی کنیم. لذا، مقصود برآن شد ، این بار معکوس عمل کرده و به جای برشمردن ویژگی ها و خصوصیات مثبت همسران موفق، از ویژگی ها و خصوصیات همسران نا موفق صحبت کنیم تا با بر شمردن برخی از این ویژگی های نامطلوب، تلنگری بر برخی از زوجین وارد کرده تا دیر نشده تکانی به خود داده و در صدد رفع آن بر آیند.
    مهمترین ویژگی همسران نا موفق عبارتند از:


    *همسران ناموفق، یکی یا دو نفرشان، رفتار و شخصیت سالم و رشد کرده ای ندارند.

    *همسران ناموفق، حریم شخصی یکدیگر را رعایت نمی کنند.
    *همسران ناموفق، معمولا" مدیریتی کارآمد بین همسر و خانواده خویش ندارند.
    *همسران ناموفق، مرز و حریم و اسرار خود را با اطرافیان و خانواده های خویش رعایت نمی نمایند.
    *همسران ناموفق، نمی توانند به درستی و به خوبی با یکدیگر ارتباط برقرار نمایند.
    *همسران ناموفق، معمولا" در زندگیشان اوقات خوشی را نمی گذرانند.
    *همسران ناموفق، در اغلب فعالیتهایشان در زندگی مشترک همسو و هم عقیده نیستند.
    *همسران ناموفق، معمولا" در زمینه های فکری، فرهنگی، عقیدتی، مذهبی، اجتماعی شباهت ها و اشتراک های چندانی با یکدیگر ندارند.
    *همسران ناموفق، با یکدیگر درگیری و کشمکشهایی در زمینه های فکری، انسانی، عقیدتی، معیشتی و تربیتی دارند.
    *همسران ناموفق، آزار و اذیت های بسیاری به یکدیگر می رسانند و نیش و کنایه های آزاردهنده ای به همدیگر وارد می نمایند.
    همسران ناموفق، بر بسیاری از امور کنترل ندارند، به نحوی که امور زندگی بر آنها مسلط است نه آنها بر امور

    *همسران ناموفق، معمولا" در تربیت فرزندانشان موفق نیستند.
    *همسران ناموفق، به یکدیگر احترام نمی گذارند و حرمت یکدیگر را رعایت نمی کنند.
    *همسران ناموفق، اهداف مشترکی در زمینه های مختلف زندگی ندارند.
    59251128561881521940159601875518523820
    *همسران ناموفق، در طول زندگی، علاقه شان را نسبت به یکدیگر از دست می دهند.
    *همسران ناموفق، حضورشان برای یکدیگر خوشایند نیست و حتی گاهی آزاردهنده می شود.
    *همسران ناموفق، معمولا" نسبت به ناسالم بودن خویش آگاهی ندارند.
    *همسران ناموفق، اغلب برای حل مشکلاتی که قادر به حل آنها نیستند، کمک تخصصی نیز نمی گیرند (به فرهنگ مشاوره علمی ندارند) .
    *همسران ناموفق، بر بسیاری از امور کنترل ندارند، به نحوی که امور زندگی بر انها مسلط است نه آنها بر امور.
    *همسران ناموفق، قادر به حل کردن مشکلاتشان نیستند و تنها یاد می گیرند چگونه با مشکلات خویش کنار بیایند.
    *همسران ناموفق، در زندگی مشترک راستی و صداقت ندارند.
    *همسران ناموفق، علت عمده مشکلات خود را ناشی از طرف مقابل می دانند.
    *همسران ناموفق، معمولا" نقش های ثابتی از لحاظ رفتاری و عاطفی در ارتباط با یکدیگر دارند.
    *همسران ناموفق، شیوه های صحیح پایان دادن به زندگی مشترک خویش را نیز نمی دانند.
    *همسران ناموفق، معمولا" روابط جنسی رضایت بخشی نیز ندارند.

  9. #39
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    مثلث عشقی بعد از ازدواج




    تصوری که از مادرشوهر یا مادر زن در ایران وجود دارد موجودی غالب است که طرف مقابلش، یعنی داماد و بیشتر عروس را مغلوب و مطیع خود می خواهد و...




    751542241669490218152142107210117181158244246
    حتماً شنیده اید که می گویند مادرزنم چنین و چنان یا مادر شوهرم فلان و بهمان. به نظر می رسد که مادرزن و مادرشوهر الگویی قالبی در زندگی مشترک انسان ها باشند. گفتیم انسان ها و نه ایرانی ها ،چون این مشکل ظاهراً در بسیاری از جوامع و فرهنگ ها به چشم می خورد.

    الگوی قالبی یا به عبارت بهتر، تصوری که از مادرشوهر یا مادر زن در ایران وجود دارد موجودی غالب است که طرف مقابلش، یعنی داماد و بیشتر عروس را مغلوب و مطیع خود می خواهد و از این جا در ارتباطات بین عروس یا داماد و مادرشوهر یا مادرزن شکلی از روابط پیش می آید که سرانجام به اختلافات بین زن و شوهر می انجامد دعوا و اختلاف هم از این جا شروع می شود که عروس و داماد کلام یا رفتار (گفته ها و اعمال) مادرزن یا مادرشوهر را نوعی دخالت در زندگی خود می دانند و رفتار آنها را اهانت به خود تلقی می کنند از طرف دیگر، مادرزن یا مادرشوهر هم انتظار دارند که عضو تازه خانواده احترام آنها را نگه دارد و جایگاهی خاص برایشان در نظر بگیرد.

    این جا طرف سومی هم وارد ماجرا می شود، یعنی عروس یا داماد به این ترتیب، در این ماجرا تعاملی سه جانبه وجود دارد: عروس، داماد و مادرزن یا مادرشوهر. طرف سوم ماجرا معمولاً خود را چندان درگیر نمی کند، اما دو طرف دیگر، یعنی مادرزن یا مادرشوهر و عروس یا داماد سعی می کنند حمایت وی را به دست آورند. در حقیقت، آنها تلاش می کنند ائتلافی به ضرر طرف دیگر شکل دهند اما چرا بین مادرشوهر و عروس تا حدی کمتر، بین مادر زن و داماد اختلاف و تعارض پیش می آید؟
    در این ماجرا تعاملی سه جانبه وجود دارد: عروس، داماد و مادرزن یا مادرشوهر. طرف سوم ماجرا معمولاً خود را چندان درگیر نمی کند، اما دو طرف دیگر، یعنی مادرزن یا مادرشوهر و عروس یا داماد سعی می کنند حمایت وی را به دست آورند.

    می دانیم که یکی از زیباترین پیوندهای موجود در عالم هستی پیوند بین مادر و فرزند است. از سوی دیگر، مادر طی سال ها زندگی، نوعی احساس هویت خاص در خانه پیدا می کند و خانه را با ارزش ها و افکار و سلایق ویژه خود اداره می کند او عشق فرزندان و همسرش را به خود احساس می کند و از سوی دیگر، عشق و محبت خود را نثار آنها می سازد. به این ترتیب، مادر شکلی از نظارت را بر خانه و خانواده اعمال می کند (این وضوع به ویزه در جوامع شرقی، از جمله در کشور ما نمود بارزتری دارد.) او در خانه ای که خود در ساخت و برپایی اش نقش داشته هویت خویش را می یابد و طبیعی است که هر فردی یا شرایطی که این نقش را با مخاطره رو به رو کند یا عشق و عواطف فرزندان را از او به جانب دیگری بازگرداند نوعی تهدید برای او، عواطفش، احساس ارزشمندی، هویت و در نهایت، حس نظارت او بر خانواده محسوب می شود. این موضوع علت اصلی رفتار روان شناختی مادرشوهر یا مادرزن است.

    مادر وقتی می بیند که پسرش به سمت زن دیگری رفته، با خود می اندیشد که مبادا تأثیرش را بر فرزندش از دست داده باشد. او وجوه این تأثیر را در اطاعت قبلی فرزند از خود، در مراقبتی که فرزند از او می کرد و در احترامی که به وی می گذاشت می بیند و چون احساس می کند که پسرش دیگر به حد سابق از وی اطاعت نمی کند و برایش احترام قائل نیست یا به اندازه کافی از او حمایت و مراقبت نمی کند احساس می کند که فرزندش دیگر از وی تأثیر نمی پذیرد. از سویی، زن دیگر که در این جا عروس است هم نمی تواند بپذیرد که شوهرش احساس امنیتی را که انتظار دارد از او دریغ کند و انتظار دارد شوهر صددرصد عشق و محبتش را صرف او کند.


    از این جاست که تعارض مادرشوهر و عروس بروز می کند. بررسی ها نشان می دهد که حتی اگر عروسی احترام بالایی برای مادرشوهرش قائل باشد و بین آنها کمترین حد تعارض و اختلاف وجود داشته باشد، باز هم از نظر روان شناختی نوعی گسست بین آنها وجود خواهد داشت. این تعارض شخصی نیست، شخصیتی است. این تعارض تلاش برای حفظ موقعیت از یک سو و ایجاد موقعیتی جدید از سوی دیگر و جلب توجه شوهر (پسر) است.
    اما اصولا با گذر زمان این مشکل حل می شود ، و فردی که تازه با خانواده ملحق شده ، جزئی از خانواده محسوب می شود. البته باید دقت کرد حفظ احترام حتی در هنگامی که اختلافی اتفاق می افتد برای داشتن زندگی مسالمت آمیز ضروری است.

  10. #40
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    شگفتی یک جمله عجیب در جذب آقایان

    چگونه همسرم را جذب کنم؟

    زندگى زناشویى، تشکلى است که بر پایه محبت، بنا نهاده شده و این امر، نقشى حیاتى را در آن بازى مى کند؛ عنصرى که خداوند متعال از آن به عنوان نشانه اى از خود نام برده است. اگر چه اندکى از این سرمایه را خداوند در ابتداى زندگى زناشویى به زن و مرد عطا فرموده، ولى باید آن را چون نهالى دانست که لازم است حفظ و بارور شود .


    95394532343103402615



    محبت
    محبت، انسان را به سوى همشکلى و همسانى با معشوق مى کشاند و این علاقه که در اعماق جان انسان است، باعث مى گردد تا محب به صورت محبوب در آید. همسر هر فرد، مى تواند مهم ترین محبوب و همراه او باشد. اگر در انتخاب همسر، محور، ایمان و حب پروردگار باشد، مى توان امیدوار بود که این ازدواج، منجر به زندگى اى شود که هدف و شالوده آن، رسیدن به قرب الهى است و این که زن و مرد، هر دو تصمیم بگیرند که این عشق و علاقه زمینى را نردبانى سازند براى دست یافتن به رضاى پروردگار».


    اکنون به چند روش براى ابراز محبت و افزایش مهر و عطوفت بین همسران، اشاره خواهیم کرد:

    زن مطیع، فرمانرواى قلب شوهر است
    یکى از مهم ترین و حیاتى ترین حس هایى که مردان به آن علاقه دارند، حس مالکیت و مدیریت است. از سوى دیگر، براى حفظ کیان خانواده، لازم است زنى که به زندگى و شوهر خود علاقه مند است، از شوهر خود اطاعت کند و بداند که اگر در تمام شئون زندگى، مطیع او باشد، مهرش چنان در دل مرد نفوذ مى کند که حاضر است براى زن و زندگى اش، هر فداکارى و ایثارى انجام دهد و بهترین حس ها را به همسر خود بدهد و بدین ترتیب است که هم مرد راضى است و هم زن.


    زنان به کارهاى کوچکى هم که مردان برایشان انجام مى دهند، امتیاز مى دهند
    اغلب مردان چنین تصور مى کنند که باید کارى بزرگ و حیرت آور براى همسر خود انجام دهند تا مورد تحسین و قدردانى او واقع شوند و این تصور، باعث مى گردد تا مرد دست به کارى نزند که خشنودى زن را برانگیزد؛ مگر زمانى که بتواند کار بزرگى انجام دهد؛ در حالى که زنان براى کارهاى به ظاهر کوچک مردان نیز امتیاز قائل هستند. براى مثال، یک مرد مى تواند براى سالگرد ازدواج یا تولد همسرش، یک متن محبت آمیز بنویسد و یا هدایاى کوچکى مانند عطر، شکلات یا شیرینى مورد علاقه همسر و یا گل تهیه کرده، به همسرش بدهد و آن گاه معجزه این کار خود را در ایجاد و افزایش علاقه بین خود و همسرش، به تماشا بنشیند.
    محبت، مانند سیم برقى است که از وجود محبوب به محب وصل مى گردد و صفات محبوب را به وى منتقل مى سازد و این جاست که انتخاب محبوب، اهمیت مى یابد. به نظر مى رسد که همسر هر فرد، مى تواند مهم ترین محبوب و همراه او باشد


    اسم همسرتان را نیکو و به بهترین حالت صدا بزنید
    به خاطر داشته باشید که اسم یک شخص براى او، شیرین ترین و مهم ترین کلمات در تمام زبان هاست. اشخاص به قدرى به اسم خود علاقه دارند که مى کوشند به هر قیمت که شده، در خاطرها بماند. یکى از موجبات جلب محبت، نام بردن اشخاص با عناوین احترام آمیز و اسم هایى است که طرف مقابل آنها را دوست دارد. بعضى همسران به اشتباه فکر مى کنند از آن جا که با همسر خود صمیمى هستند، لازم نیست اسم او را به احترام صدا بزنند؛ در حالى که باید به خصوص در بین افراد دیگر، اسم همسرتان را به نیکى ببرید. این کار، یکى از راه هاى جلب محبت همسران مى باشد. پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه وآله نیز در حدیثى یکى از راه هاى جلب محبت افراد را صدا کردن و خواندن آنها به محبوب ترین نام هایى که دوست دارند، دانسته است.


    آقایان، پیام هاى دیدارى را دریافت مى کنند و خانم ها پیام هاى شنیدارى را دوست دارند
    مردان، زنانى را دوست دارند که به سلامت و زیبایى خود اهمیت مى دهند. زنان باید سعى کنند با برخى فعالیت هاى
    محبت

    جسمانى، نظیر قدم زدن و نرمش، بر سلامت و زیبایى طبیعى و خدادادى خود بیفزایند تا بیشتر مورد توجه همسران خود قرار بگیرند. باید توجه داشت که اگر زنى، خود حس خوبى نسبت به خود نداشته باشد، همسرش به طبع نمى تواند حس خوبى نسبت به او داشته باشد؛ پس زن، باید زیبایى را از درون خود بجوید؛ صرف نظر از این که چقدر تلاش مى کند تا زیباتر به نظر آید. همواره این را باید به خاطر داشت که زیبایى، از درون تراوش مى کند. هنگامى که از درون، احساس خوبى داشته باشید، خوب از خودتان مواظبت کرده، عزت نفس زنانه تان را بیشتر مى کنید و یقیناً این در بیرون نیز نمایان مى گردد.
    در مقابل، زنان، پیام هاى سمعى را بیشتر دوست دارند؛ مثل این که همسرشان به آنها بگوید تا چه حد آنها را دوست دارند و از آنها حمایت مى کند. پس مردان باید سعى کنند محبت نهفته در دل خود را با گفتن جمله «دوستت دارم» به همسرشان، آشکار و عیان سازند.


    مردان باید روحیه همیشه متغیر و متموج زنان را درک کنند
    مردان باید توجه داشته باشند که زنان، حالت متغیر دارند و روحیه شان مدام در حال تغییر است؛ گاهى شاد و گاهى بسیار غمگین، گاهى امیدوار و گاهى مأیوس و ناامید مى باشند. دانستن این نکته براى مردان، امرى مهم و ضرورى است. اگر مرد از این حالت زن آگاه باشد، هرگز از تغییر روحیه اى که یکى از علل آن، تغییرات هورمونى زن است، نگران نمى شود؛ بلکه سعى مى کند همسر خود را درک کند و به او کمک کند تا روحیه خود را باز یابد.


    زنان شاد، خرسند و سرزنده، روشن کننده دل هستند
    با خودتان تعهد کنید که باور داشته باشید در جایگاه خود، فرد قابل احترام و مهمى هستید. اگر عزت نفس نداشته باشید، به احتمال فراوان، هیچ کس دیگر هم به شما احترام نمى گذارد. عزت نفس، از صادق بودن با خود سرچشمه مى گیرد. ممکن است در ابتداى زندگى، ویژگى هاى جسمانى از اهمیت بیشترى برخوردار باشند؛ اما پس از مدتى، این اهمیت رنگ مى بازد و آن چه مهم و ضرورى است، ویژگى هاى شخصیتى زن است. زنانى که همیشه شاد هستند و در مورد خود احساس خوبى دارند، بیشتر مورد توجه همسرشان هستند و از جذابیت بیشترى برخوردارند. ناخرسندى و همواره از همه چیز شکایت کردن، مرد را خسته کرده، شور و نشاط زندگى را از او مى گیرد. یکى از راه هاى مهرورزى به مرد، این است که زن، دست از شکایت دائمى از زمین و زمان بردارد.


    همان گونه که مردان مى توانند با جمله دوستت دارم، قلب همسر خود را تسخیر سازند و او را صاحب حسى خوشایند کنند، زنان نیز مى توانند با گفتن جملاتی مثل «من در کنار تو آرامش مى یابم» یا «خیلى خوشحالم که مى توانم به تو تکیه کنم»، مرد را سرشار از عشق و محبت کنند و او را بیش از پیش، به خود علاقه مند سازند

    براى زن خود، حق ناراحت شدن قائل باشید
    اگر شما یک مرد هستید، باید به این نکته توجه داشته باشید که زن ها وقتى حاضرند به حرف هاى شما گوش بدهند که برایشان حق ناراحت شدن قائل باشید. یکى از شیوه هاى رایج شروع کردن دعوا بین همسران، بى اعتبار دانستن احساسات و افکار زن است. وقتى مرد مى گوید: «آخه واسه چى ناراحتى» یا «این که ناراحتى نداره» و یا «این موضوع این قدر مهم نیست»، براى زن خیلى گران تمام مى شود و زن، این چنین تلقى مى کند که نمى تواند حتى از احساسات خود صحبت کند.

صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/