- آتش زدن به خانه مولا بهانه بود / مقصود خصم، کشتن بانوی خانه بود / با آن همه سفارش پیغمبر خدا / پاداش دوستی علی، تازیانه بود / آن شب قویترین سند غربت علی / تشییع مخفیانه و دفن شبانه بود
- آتش زدن به خانه مولا بهانه بود / مقصود خصم، کشتن بانوی خانه بود / با آن همه سفارش پیغمبر خدا / پاداش دوستی علی، تازیانه بود / آن شب قویترین سند غربت علی / تشییع مخفیانه و دفن شبانه بود
از بارگاه قدسی و افلاکی خدا / آمد به گوش اهل سماوات، این ندا / فرمود پروردگار که ای آسمانیان / آمده عزای فاطمه، حیّ علی العزاء
گر بمیران مرا جانان دوباره جان دهد / می دهم صد بار دیگر جان برای فاطمه . . .یا فاطمه الزهرا...فاطمیه آمدوآن مونس و همدم کجاست؟ شمع میپرسد ز پروانه گل نرگس کجاست؟در عزای مادرت یابن الحسن یکدم بیا ، تا نپرسد این جماعت بانی مجلس کجاست...ای تاج سر عالم و ادم زهرا / از کودکیم دل به تو دادم زهراان روز که من هستم و تاریکی قبر / جان حسنت برس به دادم زهرا . . .التماس دعا...در زمانیکه زمان یاد ندارد چه زمان / و مکانیکه مکان یاد ندارد چه مکاندل من در بی یک واژه ی بی خاتمه بود / اولین واژه که آمد به نظر فاطمه(س)بود...دلم را با غم مادر نوشتن / غبار چادر خاکی نوشتنخدا بر بیرق عشاق زهرا(س) / نوشت این طایفه شاه بهشتند . . ....غُربت آبادِ دیار آشناییها، بقیع!همدم دیرینه غم هاى ناپیدا بقیع!در تو حتّى لحظه ها هم بى قرارى مى کننداى تمام واژه هاى درد را معنى، بقیع!...رفتی تو و زینبت ز غم می سوزد / آتش ز نوایش به دلم افروزداین خانه عزاخانه شود بار دگر / هر گاه نگاه خود به در می دوزدشهادت حضرت زهرا (س) بر شما تسلیت باد...آنان که غمار عشق را می بازند / در سینه بنای حسرتی می سازندبنگر به قداست و صفای گل سرخ / سادات جهان به فاطمه می نازند...از ازل تاج شرافت را به زهرا داده اندمهر تایید شفاعت را به زهرا داده اندآل حیدر یک طرف زهرای اطهر یک طرفپاسداری از ولایت را به زهرا داده اند...من با که گویم این که بهارم خزان شدهماهم به خاک تیره غربت نهان شدهبانوی بی نشان که به هرسو نشان ز اوسترفت از برم به قامت همچون کمان شده...دل از غم فاطمه توان دارد ، نهو ز تربتِ او کسی نشان دارد ، نهآن تربتِ گمگشته به بَر ، زوّاریجز مهدی صاحب الزمان دارد ، نه...بعد از این خورشید می ماند غریبمی تراود از لبش ام یجیباز مشرق قلبم رسیده فاطمیهرخت عزایم کو ، رسیده فاطمیهشهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد...صدا بین صدا گم بود و آتشبجای تسلیت با دسته ی گلهجوم قوم هیضم بود و آتش
((اعتقاد))و((عشق))شهامت اورد و همه ترس ها را از دل ببرد;هر اعتقاد که تو را گرم کرد,انرا نگه دار,و هر اعتقاد,که تو را سرد کرد از ان دوری کن.عشق شادی است,عشق ازادی است عشق اغاز ادمیزادیست.
از مشرق قلبم دمیده فاطمیه رخت عزایم کو؟ رسیده فاطمیهکو دستمال اشک من دارم بهانه دل یاد کرده باز از غسل شبانهفاطمیه که میرسد، به یاد مظلومیّت روزهایی میافتم که حتی آسمان، پیراهن مشکی خود را به تن کرده بود!انگار تنها آسمان میفهمد، درد را.تنها آسمان میفهمد، فاطمه علیهاالسلام را.تنها آسمان میداند که زخم دل تاریخ، با کدامین مرهم التیام خواهد یافت!***فاطمیه سوز دل را ساز كرد دفتر داغ على را باز كردفاطمیه ماه گل افشردن است فتح باب تازیانه خوردن استفاطمیه قفل غم را شد كلید چون كه دارد هم شهیده، هم شهید***بغضی غریب بر سینه آسمان نشسته است بغضی که بندبند استخوانم را میلرزاند.آه! ای بهانه هستی! چگونه اندوهگین نباشم وقتی که جشن هجده سالگیات را سیاه پوشیدم هجده شمع خاموش، هیجده …فاطمیه شعر داغ لاله است قصه زهراى هجده ساله استفاطمیه قصهگوى رنجهاست بهترین تفسیرسوز مرتضى است***حضرت زهرا سلام الله علیها:ما اهل بیت پیامبر، وسیله ارتباط خداوند با خلق او هستیم.(شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 16، ص 211)***چه تعبیری خدا در نقطه داردکه تفسیری جدا هر نقطه داردبه تعداد بهار عمر زهراهمین اندازه کوثر نقطه دارد . . .(سوره ی کوثر 18 نقطه دارد)حضرت زهرا سلام الله علیها ضمن وصیّتى به امام علىّ علیه السلام اظهار نمود: پس از آن كه مرا دفن كردى ، برایم قرآن را بسیار تلاوت نما، و برایم دعا كن ، چون كه میّت در چنان موقعیّتى بیش از هر چیز نیازمند به اُنس با زندگان مى باشدافسوس از سوره کوثر که در آن خانه گِلین، همسایه اهالی غفلت و سنگدلی شد!آه از زمزمههای شرحه شرحه بتول که در نیمهشبِ سجاده و تسبیح، ارکان عرش را به لرزه میافکند!آه از ریحانه رسول خدا که در مشام حسادتِ زمین، به هدر میرفت و چشمانِ حقیقتستیز زمانه، رخساره طهارتش را طاقت نداشت.این کوچه ها به کجا می برد مرا تا آسمان به خدا می برد مراگم کرده ام نشانی و عطری که در هواست کم کم به سوی یاس شما می برد مراداغ مصیبت تو، چنان سنگین است که اگر دستی بخواهد واقعیت آن را بنگارد، بیشک قلم میشود و قلمی که بر سپیدی کاغذ، نقش جاودانی تو را ترسیم میکند، میشکند و از کاغذ، جز خاکستری بر باد، چیزی نمیماند.سخن از فاطمه است، اما دریغ... نشانی از فاطمه نیست.دیروز جان نثاری زهرا اگر نبود امروز از ولایت و قرآن اثر نبود***حضرت زهرا سلام الله علیها:هر كه بر پدرم رسول خدا و بر من به مدّت سه روز سلام كند خداوند بهشت را براى او واجب مى گرداند، چه در زمان حیات و یا پس از مرگ ما باشد.(بحارالانوار، 43/185)فدایی علی هستم پی حفظش دلم خواهداجل دست مرا گیرد به دور او بگرداند***جــان بــه قــربــان تـو و سینـه سپر کردن تو صبر کــردی و نگفتی که سپر می شکندیاسها چقدر شبیه تواند، فاطمه!ای گمگشته بقیع! کدام گمشده به تو پناه آورد و پیدایش نکردی؟!ای بهشت گمشده پهلو شکسته، کدام شکسته از تو التیام جست و مرهم نگذاشتی؟!تو، آنسوی خودت بودی و همیشه بهترین را برای دیگران میخواستی و این است شیوه عشق، که از پدر به تو رسیده بود.بانوی مهربانی و آیینهها، چه زود وقت خداحافظی رسید.صدای خم شدن پشت سنگ میآید مگر علی غم خود را به كوه نازل كرد !شبی كه آینهاش دفن شد چه حالی داشت از این كه فاطمه را با نبی مقابل كردحضرت زهرا سلام الله علیها:خداوندا، به حقّ اولیاء و مقرّبانى كه آن ها را برگزیده اى ، و به گریه فرزندانم پس از مرگ و جدائى من با ایشان ، از تو مى خواهم گناه خطاكاران شیعیان و پیروان ما را ببخشى .(كوكب الدّرىّ، 1/254)فـــراق فـاطــــمــه را بــوتــراب بـــــاور کردشبی کــه چوبــه تــابـوت را به شانه گرفتعلی به خانه برمیگردد؛ با غربتی که هیچکس جز تو، ارتفاعش را درک نکرد. ذوالفقار را در نیام فرو میبرد و خود به نیام خانه برمیگردد، اما به راستی، کدام خانه؟! مگر علی بی فاطمه خانه دارد؟! این سؤالی است که آفرینش از پاسخ به آن ناتوان است!مخفیانه و غریبانه؛ امّا عاشقانه تو را دفن کردند. آن شب که علی علیهالسلام با اشک خویش، شبانه تو را غسل داد و به خاک سپرد، حسن و حسین علیهمالسلام میگریستند و زینب علیهاالسلام جای خالی تو را مینگریست و اشک از چشمانش سرازیر میشد.گفتم به شب کفن کن و شب دفن کن ولیک از تن نمانده هیچ برای کفن علی***اون دوره عشق و وفا یادش بخیراون روزگار با صفا یادش بخیرشب عروسی یادته بابات میگفت:پیرشی به پای مرتضی....یادش بخیر***حضرت زهرا سلام الله علیها ضمن وصیّتى به امام علىّ علیه السلام اظهار نمود:پس از آن كه مرا دفن كردى ، برایم قرآن را بسیار تلاوت نما، و برایم دعا كن ، چون كه میّت در چنان موقعیّتى بیش از هر چیز نیازمند به اُنس با زندگان مى باشد.(بحارالانوار، 79/ 27)آن شب که علی خشت لحد را می چیددستش به کفن بود و دلش می لرزیداین صحنه آخرش تماشایی بودزانو زد و خاک همسرش را بوسیدعلی به خانه برمیگردد؛ با غربتی که هیچکس جز تو، ارتفاعش را درک نکرد. ذوالفقار را در نیام فرو میبرد و خود به نیام خانه برمیگردد، اما به راستی، کدام خانه؟!مگر علی بی فاطمه خانه دارد؟! این سؤالی است که آفرینش از پاسخ به آن ناتوان است!آری! غربت فاطمیه را پایانی نیست، که آغاز غربت کربلاست.***در فاطمیه از دل و جان گریه می كنیم همراه با امام زمان گریه می كنیماجرک الله فی مصیبة امّک یا صاحب الزمان
اللهم العن اول الظالم ظلم حق محمد واآل محمد
((اعتقاد))و((عشق))شهامت اورد و همه ترس ها را از دل ببرد;هر اعتقاد که تو را گرم کرد,انرا نگه دار,و هر اعتقاد,که تو را سرد کرد از ان دوری کن.عشق شادی است,عشق ازادی است عشق اغاز ادمیزادیست.
در حریم فاطمیه مرغ دل پر میزند
ناله از مظلومی زهرای اطهر میزند
السلام علیک یا فاطمة الزهرا . . ..
شب، راه بر آیینه توحید گرفت
بر ظلمت خویش مهر تأیید گرفت
می خواند دل علی، نماز آیات
آن روز که در مدینه، خورشید گرفت
در مَجد وشرف یکّه و تنها هستی / در فخر تو بس ، اُمّ ابیها هستی
مریم که مقدس شده یک عیسی داشت / تو مادر یازده مسیحا هستی . . .
ما زنده به لطف و رحمت زهرائیم / مامور برای خدمت زهرائیم
روزی که تمام خلق حیران هستند / ما منتظر شفاعت زهرائیم . . .
یا زهرا(س)
فاطمیه قصه گوی رنجهاست
فاطمیه تفسیر سوز مرتضی ست
فاطمیه شعر داغ لاله است
قصه ی زهرای 18 ساله ست
فاطمیه شرح دیوار و در است
دفتر در مقام سخت زینب پرور است
عید امسال پر از بوی گل یاس شده
و پر از خاطره های گندم و دستاس شده
همه دشت گواهند که با بوی بهار
عطر یک خانه آتش زده احساس شده
ايام شهادت و سوگواري بانوي عاطفه ها تسليت باد
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)