صفحه 4 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 51

موضوع: نبردهای مشهور جهان

  1. #31
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    نتیجه جنگ


    800px Sunken road at waterloo


    نبرد واترلو از نقطه نظر نظامى يك شكست نبود چرا كه كشته هاى فرانسوى و انگليسى (پروسى) به يك اندازه بود و طبعاً فشار ۱۵۰ هزار سرباز بايد سبب عقب نشينى ۷۲ هزار سرباز شود اما از ديد ناپلئون پيام اين نبرد چيز ديگرى بود. متفقين مصمم به نبرد بودند اين بار او با سپاهى كم انگيزه و غيرحرفه اى طرف نبود مردان جنگى مانند ولينگتون و بلوخر را تنها بايد با سرداران در سطح خودشان شكست داد نه با مارشال احمقى مانند گروشى كه با ۳۶ هزار سرباز خود در لحظات حياتى پايان جنگ در جنگ هاى شمال فرانسه گم شده بود! از سوى ديگر مرگ ۲۵ هزار نفر از بهترين مردان جنگى فرانسه جلوى چشم امپراتور او را بشدت افسرده كرد. بخش بزرگى از اين سربازان نيروهاى گارد و نارنجك اندازانى بودند كه از ۲۰ سال قبل پا به پاى ناپلئون در همه جا حاضر بودند او نمى توانست مشابه اين مردان را در هيچ كجاى عالم پيدا كند حال آن كه سپاه هاى انگليسى - پروسى در پشت سر خود صدها هزار سرباز كمكى داشتند و نيم ميليون سرباز اتريشى - روسى نيز در حال نزديك شدن بودند.



    Waterloo Lion
    تپه واترلو و مجسمه یادبود آن

    اما نكته عجيب حمايت تاريخى مردم فرانسه از ناپلئون شكست خورده بود آنها از او مى خواستند كه بماند و مقاومت كند. كارگران پاريس اعلام آمادگى كردند تا جاى سربازان كشته شده او را بگيرند. فرانسه جنگ و مصيبت را ديده بود و مى دانست رفتن ناپلئون به معناى پايان جنگ است اما رفتن اين مرد جنگ طلب را نمى خواست. اما ناپلئون خوب مى دانست كه فرانسه ديگر جوانى براى قربانى كردن ندارد. جمعيت ذكور باقيمانده يا آن قدر جوان است كه نمى تواند اسلحه به دست بگيرد و يا اين كه آن قدر مسن كه به دنبال او زير آتش متفقين به چپ و راست بدود. بنابراين در ۲۲ ژوئن ۱۸۱۵ استعفا داد و چندى بعد تحت نظر انگليسى ها به سنت هلن تبعيد شد.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. #32
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    جنگ 33 روزه


    676px 2006 Israel Lebanon crisissvg


    اسرائيل در 21 تير ماه 1385 حملات همه جانبه عليه حزب الله لبنان به بهانه اسارت دو سرباز اسرائيلي آغاز كرد اما پس از 33 روز جنگ تمام عيار ارتش رژيم صهيونيستي كه از ابتداي پيدايش ، در هيچ جنگي شكست نخورده بود در جنگ با رزمندگان مقاومت حزب الله لبنان به زانو در آمد.

    تا قبل از ژوئن 2006 كليه جنگ هاي اعراب و اسرائيل كمتر از هفت روز و در عمليات خوشه هاي خشم 16 روز ادامه داشت.زيرا در استراتژي جنگي اسرائيل به علت عمق استراتژيك محدود و حساسيت تلفات نيروي انساني، ارتش اين كشور، در كليه جنگ هاي خود به دبنال وارد آوردن ضربات برق آسا و سريع در كمتر از يك هفته و سپس آغاز مذاكرات با طرف مقابل بوده است.

    1187175181

    اما در جنگ 33 روزه اسرائيل عليه حزب الله لبنان سرنوشت جنگ به گونه اي ديگر رقم خورد. به نحوي كه حزب الله براي اولين بار در جنگ هاي نوين و كلاسيك با استفاده از جنگ نامتقارن توانست حريف مقتدر و تا به دندان مسلح خود را شكست دهد. حال به بررسي آن مي پردازيم.


    *الف ) تعريف جنگ متقارن و نامتقارن

    1- جنگ متقارن:
    تقارن بر وزن تفاعل است و به معني قرين شدن مي باشد و جنگ متقارن به نبردي اطلاق مي شود كه طرفين درگير آرايش مشابه با يكديگر داشته و با روش هاي معمول و متداول نظامي در نبرد با يكديگر مي پردازند.
    طرفين درگير از امكانات و تجهيزات، نفرات معادل و مشابه عليه هم استفاده مي كنند و به صورت كلاسيك به جنگ مي پردازند.

    2- جنگ نامتقارن :
    جنگ نامتقارن به نبردي اطلاق مي شود كه يك طرف از جنگ از روش هاي خاص و منحصر به خود عليه حريف نيرومند خود بهره مي گيرد. عدم توازن در قوا، عدم تناسب در شرايط توانائي ها و امكانات وجود دارد.
    نشريه Jaint strategic surrey در سال 1999 در تعريف عدم تقارن مي نويسد: رهيافت نامتقارن تلاش هائي در راستاي دور زدن يا تحت الشعاع قرار دادن توانائي هاي ايالات متحده آمريكا و قدرت هژمون در عين بهره گيري از ضعف هاي آن و سودجوئي از روش هايي است كه تا حد زيادي با روش هاي مورد انتظار اين كشور تفاوت دارند.

    اين رهيافت ها بيشتر در پي ايجاد تاثير روانشناختي عمده اي مانند ايجاد شوك، اخلال و آشفتگي بر ابتكار،آزادي عمل و اراده طرف مقابل هستند. روش هاي نامتقارن مستلزم افزايش نقاط ضعف و گستره آسيب پذيري هاي حريف مي باشند كه اغلب، از فناوري ها تاكتيك ها و سلاح هاي ابتكاري و غيررسمي بهره مي برند و مي توانند در سطوح مختلف جنگ، اعم از استراتژيك عملياتي و تاكتيكي در سراسر سطوح عمليات نظامي كاربرد داشته باشند. روش هاي نامتقارن عمليات چريكي، جنگ درازمدت فرسايشي، نبرد سياسي و عمليات رواني و تمايل به شهادت طلبي و ايثارگري متكي بوده است. در جنگ نامتقارن ضعفا مي كوشند تا حداكثر استفاده را از آسيب پذيري طرف نيرومند ببرند.

    *ب. ويژگي هاي جنگ نامتقارن

    جنگ نامتقارن طبق تعاريفي كه ذكر شد ويژگي هاي خاص خود را دارد كه اين ويژگي ها عبارتند از :
    1. استفاده از روش هاي نامعمول و نامتجانس
    2. جنگ نامتقارن فقط در سطح نظامي نيست بلكه در سطح استراتژيك كاربرد دارد كه استفاده از جنگ رسانه اي، اقتصادي، سياسي، فرهنگي، اطلاعات و رواني از جمله آنهاست.
    3. انگيزه و روحيه بالاي شهادت طلبي جهت از بين بردن نفرات و ادوات دشمن .
    4. سرعت عمل بالا، از بين بردن اراده طرف مقابل، شوك بهت، نامرئي بودن و عدمت تشخيص ضربات وارده توسط حريف نيرومند از ديگر ويژگي هاي جنگ نامتقارن است.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  3. #33
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    جنگ 33 روزه و عدم تقارن
    6a00e008c6b4e5883400e5535653ba8833 320pi
    پرتاب راکت از پایگاه های حزب الله
    .
    مهمترين ارزش و حياتي*ترين مسئله يك كشور، امنيت ملي آن است. دولت غاصب صهيونيستي در 60 سال حيات نامشروع خود همواره به دنبال امنيت ملي بوده است. ماهيت نظامي، امنيتي اسرائيل و محاصره آن توسط كشورهاي عربي كه موجوديت آن را به رسميت نمي*شناسند، امنيت ملي اين كشور مصنوعي را مورد تهديد قرار داده است.
    براي حل اين معضل امنيتي، رژيم صهيونيستي جهت رفع تهديدات نظامي خارجي به قدرت نظامي و ارتش كلاسيك خود تكيه كرده به نحوي كه در طول 60 سال گذشته 6 بار با همسايگان خود جنگيده است.

    ششمين جنگ اسرائيل با اعراب در 12 ژوئن 2006 با تهاجم گسترده و همه جانبه اسرائيل به لبنان به منظور نابودي حزب الله جهت دستيابي به منافع استراتژيك در جنوب لبنان به وقوع پيوست . نبردي تمام عيار كه 33 روز به طول انجاميد و با صدور قطعنامه 1701 شوراي امنيت، مبني بر ترك مخاصمه پايان پذيرفت .
    جنگ حزب الله و اسرائيل نبردي نابرابر و نامتجانس و از نوع نامتقارن محسوب مي*گردد. زيرا عدم تقارن، همه جانبه بر دو طرف جنگ حاكم بود. از يك طرف يك حزب و گروه سياسي به نام حزب الله و طرف ديگر دولت غاصب اسرائيل قرار داشت وكمترين تقارن بين توان ، ابزارها ، راهبردها ، تاكتيك*ها ، اهداف، عناصر قدرت، سازماندهي ، فرماندهي حزب الله و رژيم غاصب اسرائيل وجود داشت.

    6ee7c8cd c4fb 4c85 8be6 f917c0b5df05

    شكست سريع و كم هزينه دشمن از جمله اهداف عاليه نظامي است كه استراتژيست*هاي نظامي همواره درصدد دستيابي بدان بوده*اند. تاثيرگذاري بر اراده، درك و برداشت دشمن براي پاسخگويي، ايجاد شوك و بهت از ايجاد يك شكست سريع به دست مي آيد. به قول «كلاتيز ويتس» هدف از يك جنگ سريع، از بين بردن اراده دشمن است.
    ارتش مجهز و اسطوره*اي رژيم صهيونيستي كه از ابتداي پيدايش در هيچ جنگي از اعراب شكست نخورده بود، تا قبل از جنگ 33 روزه و حتي جنگ 16 روزه خوشه*هاي خشم، كليه جنگ هاي اعراب و اسرائيل كمتر از هفت روز بوده است. استفاده از سلطه سريعف عمليات برق آسا به جهت عمق استراتژيك محدود و حساسيت تلفات نيروي انساني در جامعه، از رئوس استراتژي جنگي رژيم صهيونيست مي باشد.

    نكته قابل توجه، تحميل شكست برطرف مقابل و سپس آغاز مذاكره جهت دستيابي به اهداف سياسي از سياست*هاي جنگ اسرائيل در طول 60 سال گذشته بوده است. اما استفاده از جنگ نامتقارن عليه استراتژي سلطه سريع رژيم صهيونيستي توسط حزب الله لبنان توانيست پنجمين ارتش قدرتمند دنيا را با تمامي تجهيزات پيشرفته در هم بكوبد.
    رژيم صهيونيستي بنا بود در اين جنگ طبق عمليات باران*هاي تابستاني ظرف يك هفته كار حزب الله را تمام كند اما سرنوشت جنگ به گونه*اي ديگر رقم خورد.


    *د. ويژگي*هاي جنگ 33 روزه و پيروزي حزب الله

    همانطور كه قبلا اشاره شد رويكرد نامتقارن ويژگي*هاي خاص خود را داشته و جنگ حزب الله و رژيم صهيونيستي با اين رويكرد مطابقت دارد و اثراتي كه اين جنگ در سطوح مختلف بر دو طرف تخاصم بر جا ماند. ويژگي*هاي خاص خود را دارد كه به آن مي*پردازيم.

    1. اولين ويژگي مهم جنگ نامتقارن حزب الله عليه اسرائيل استفاده از اصل غافلگيري است . غفلت يك طرف متخاصم سبب استفاده از اصل غافلگيري طرف ديگر مي*شود. ابتدا حزب الله با حمله به نيروهاي اسرايئلي در روز 12 ژوئيه 2006 در آغاز عمليات نسبت به اسرائيل پيش دستي كرد اين پيش دستي، ارتش اسرائيل را كه از ماه*ها قبل تهاجم به لبنان و حزب الله را طراحي كرده بود كاملا غافلگير كرد اقدامش يك شوك و بهت شديدي بر ارتش اسرائيل وارد نمود.
    يك مقام ارشد نظامي رژيم صهيونيستي در گفتگو با هاآرتص در رابطه با غفلت اين رژيم در مورد حزب الله مي گويد:« پس از عقب*نشيني ارتش ما از جنوب لبنان در سال 2000 فرصت طلائي 6 ساله*اي در اختيار نيروي حزب الله گذاشتيم و از آن غافل شديم تا با فراغ بال، استحكامات و تجهيزات نظامي پيشرفته خود را در اين منطقه سوق*الجيشي (جنوب لبنان)*، مستقر نمايد و اينك آن به دژي تسخير ناپذير تبديل شده است.



    rocket11

    2. دومين ويژگي جنگ نامتقارن حزب الله عليه رژيم صهيونيستي از بين بردن اراده دشمن براي ادامه جنگ بود. جنگ فرسايشي در عمليات نامتقارن به مانند خريد وقت و زمان، به منظور ضربه زدن به دشمن در فرصت*هاي مناسب است و همين امر سبب گرديد تا رژيم صهيونيستي در جايگاه، زمان و اهداف جنگ سيطره نداشته باشد و عمليات برق**آسا و استراتژي ضربه اول با ناكامي روبرو گرديد.
    پس از پايان دو هفته از جنگ 33 روزه در هفته سوم وزير جنگ رژيم صهيونيستي به صراحت اعلام كرد كه ما توان مقابله با حزب الله را نداريم. جنگ فرسايشي حزب الله عليه اين رژيم توانست توان ارتش را به تحليل ببرد.

    3. سومين ويژگي استفاده از «دفاع متحرك همه جانبه» حزب الله عليه ارتش رژيم صهيونيستي است. با توجه به نامتقارن بودن اين جنگ، حزب الله از لحاظ استعداد نيروي نظامي نسبت به ارتش اسرائيل در اقليت به سر مي*برد.
    اصل تحرك، حزب الله را قادر ساخت كه كمبود نيروي نظامي خود را جبران نمايد و با فشار بر نقاط ضعف و آسيب*پذير اسرائيل حريف قوي خود را به زمين بزند.
    حزب الله با اين توانايي محدود خود در نيروي انساني و با استفاده از دفاع متحرك در قالب جنگ چريكي و ضربات برق آسا و نامرئي توانست عملكردي از خود بروز دهد كه در طول تاريخ جنگ رژيم صهيونيستي بي*سابقه بوده است.

    4. استفاده از جنگ رواني عليه رژيم صهيونيستي توسط حزب الله در اين جنگ نامتقارن در طول 33 روز جنگ مشهود بود. به قول يكي از استراتژيست*هاي غرب «اين جنگ نسل چهارم جنگ*هاي نامتقارن بوده است.»
    تمايل شهادت طلبانه و ايثارگري، هدفمند بودن انگيزه رزمندگان حزب الله در بعد دروني پيروزي را براي آنان در برابر روحيه پايين ارتش اسرائيل به ارمغان آورد. تعهد انساني، ايماني و اخلاقي رزمندگان حزب الله سبب بيرون راندن اشغالگران صهيونيست گرديد. آزاد كردن اسراء لبنان، حفظ جان و مال مردم لبنان و در هدف كلان آزادي قدس شريف از دست صهيونيست*هاي اشغالگر است.
    منابع پزشكي رژيم صهيونيستي اعلام كردند كه 245 نظامي اسرائيلي بر اثر صدمه روحي جنگ عليه لبنان در تابستان 1385 گذشته دچار بيماري رواني شدند. كه اين حاكي از بي*انگيزگي ارتش اسرائل در جنگ با حزب الله بوده است و همين امر، شكست رواني ارتش اسرائيل را به همراه داشته است.

    hizbrockets1

    5. يكي از مهمترين ويژگي*هاي جنگ 33 روزه كه آن را از ساير جنگ*هاي چريكي و كلاسيك متمايز مي*سازد، كسب، حفاظت و ضد اطلاعات نظامي از سوي حزب الله مي باشد. سيستم اطلاعاتي و ضد جاسوسي پيشرفته و پيچيده، حزب الله را قادر ساخت در عين حفظ اسرار نظامي خود، اطلاعات فوق سري را از ارتش و اهداف اسرائيل به دست آورد؛ به نحوي كه يكي از دلايل ناكامي ارتش اسرائيل را عدم اطلاعات دقيق و كافي از تجهيزات، تسليحات، مهارت*هاي جنگي و رزمي نيروهاي حزب الله از يك سو و دسترسي حزب الله به اطلاعات فوق سري ارتش اسراييل از سوي ديگر مي َدانند.
    به نحوي كه در حال حاضر استفاده از موبايل در ارتش اسرائيل ممنوع شده است و اين نشان از قدرت اطلاعاتي حزب الله مي*باشد.

    در مورد قدرت اطلاعاتي حزب*الله مي*توان اشاره كرد كه حزب*الله به دور از سيستم اطلاعاتي اسرائيل پيش از وقوع جنگ در يك زمان مناسب موفق شده بود كه تونل*هائي را در عمق خاك اسرائيل و لبنان حفر كند به نحوي كه در اين تونل*ها از برد تخريبي بمب*هاي خوشه*اي اسرائيل بيشتر بود. در نتيجه جنگجويان حزب*الله در زمان جنگ 33 روزه در مناطق امن قرار داشتند از طرفي ديگر نيروهاي مهاجم در معرض ديد رزمندگان حزب*الله قرار داشته*اند.

    در مورد حفاظت اطلاعات و ارزش جنگي چريكي و نامتقارن عليه اسرائيل، سيد حسن نصرالله به مناسبت هفتمين سالگرد مقاومت و عقب*نشيني ارتش اشغالگر از جنوب لبنان در سال 2000 مي*گويد: «درست است كه ما عاشق شهادت هستيم، اما درست نيست كه خود را در معرض نابودي قرار دهيم، اگر عملياتي را مي*توان با دو شهيد انجام داد نبايد در آن عمليات سه نفر كشته شوند

    اين نشان از اهميت حفاظت اطلاعات در ميان رزمندگان حزب*الله لبنان و دبير كل اين حزب سيد حسن نصرالله مي*باشد. چرا كه با رعايت حفاظت اطلاعات و ضد جاسوسي از تلقات نيروي نظامي در جنگ مي*كاهد.
    مطابق آمار تاييد شده حزب*الله در اين جنگ 74 شهيد از ميان جنگجويان خود تقديم كرد در مقابل اسرائيل 117 سرباز و افسر عاليرتبه كشته داد كه در طول جنگ*هاي رژيم صهيونيستي اين آمار بي*سابقه بوده است. در حالي كه در جنگ 6 روزه 1967 ارتش رژيم صهيونيستي فقط 16 كشته داد.
    6 ويژگي ديگر اين جنگ استفاده از ضربات از راه دور سريع و مهلك بر ارتش اسرائيل و ساختار اقتصادي و جمعيتي اين رژيم اشغالگر، توسط حزب*الله لبنان بوده است.

    rocket15

    استفاده از حملات موشكي با دقت بالا از عناصر پيشرفته در جنگ*هاي نامتقارن است. حزب*الله بيش از 2500 موشك به شهرهاي شمالي اسرائيل و تاسيسات اقتصادي و نظامي فرود آورد. از طرفي در نبرد نزديك به موشك*هاي دست*ساز و كوتاه برد 30 دستگاه تانك ضد گلوله «مركاوا» و چندين دستگاه بلدوزر نظامي ارتش رژيم صهيونيستي منهدم شد
    حزب*الله با استفاده از اين تاكتيك پيچيده و موثر توانست در جنگ زميني ارتش اسرائيل خصوصا تيپ ويژه «گولاني» را در مثلث مارون*الراس، نبت، الجليل و عبترون زمين گير كند و آنان را مجبور به عقب*نشيني از خاك لبنان نمايد.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. #34
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    نتیجه جنگ
    7 18 Hezbollah rocket range
    برد راکت های حزب الله

    اصولا ارتش*هاي دنيا و كلاسيك با فرمول*هاي نظامي معين و مشخصي كار مي*كنند و براي هر موقعيت جنگي فرمولي ثابت و روشن دارند كه خارج از آن عمل نمي*كنند. در طي سه دهه اخير موضوع جنگ*هاي پارتيزاني، نامنظم و نامتقارن از موضوع*هاي داغ و در عين حال خاص مورد بحث قرار گرفته است.
    همسايگان فلسطين اشغالي در طي 60 سال گذشته همواره مورد تهديد ارتش كلاسيك رژيم صهيونيستي بودند و لبنان نيز از اين مورد بي*نصيب نبوده است. حزب*الله لبنان يك حزب شناخته شده لبناني در طول 30 سال گذشته در جنوب اين كشور است كه داراي فعاليت*هاي مختلف سياسي، فرهنگي و نظامي بوده است.

    حزب*الله لبنان پس از عقب*نشيني رژيم صهيونيستي از جنوب لبنان در سال 2000 ميلادي توانست خود را در لبنان به عنوان يك حزب شيعي - اسلامي ملي معرفي نمايد و به فعاليت*هاي خود ادامه دهد. پس از عمليات «باران*هاي تابستاني» اسرائيل به نوار غزه و سپس ربودن دوسرباز اسرائيلي توسط حزب*الله رژيم صهيونيستي حملات همه جانبه خود را بر جنوب لبنان انجام داد و براي اولين بار دو طرف از كنترل خارج شده و خارج از مرزهاي خود در يك نبردي سنگين با يكديگر روبرو شدند و در طي 33 روز حزب*الله توانست شكست سنگيني بر رژيم صهيونيستي تحميل كند و به قول «اوبگيدور ليبرمن» وزير مقابله با تهديدات استراتژيك كابينه ايهود المرت، شكست اسرائيل در جنگ 33 روزه يك شكست استراتژيك بود كه در ابعاد سياسي، رواني، اقتصادي و نظامي اسرائيل را با شكست روبرو كرد و ساختار تهاجمي ارتش را متزلزل ساخت.(17)

    اين براي اولين بار در طول تاريخ موجوديت اسرائيل بود كه موشك*هاي فراواني به اعمال خاك اسرائيل شليك شد كه خساراتي بيش از 10 ميليارد دلار بر اقتصاد اسرائيل وارد كرد و حيفا، بندر تجاري اقتصادي رژيم صهيونيستي، را به شهر مردگان تبديل كرد.(18)
    حزب*الله با جنگ نامتقارن توانست صهيويست را به ذلت و خواري بكشد و در ميان جنبش*هاي اسلامي الگوي مناسبي براي دولت*هاي عرب منطقه باشد.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  5. #35
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    نبرد خلیج خوکها
    cuba map
    نقشه کوبا
    در ۱۹۵۹ به دنبال پيروزى چپگراها به رهبرى فيدل كاسترو در كوبا آمريكا پس از ۶۰ سال در نزديكى مرزهاى خود با يك خطر جدى روبرو شد به ويژه آنكه فيدل جوان علاقه زيادى به نزديك شدن به اتحاد جماهير شورورى داشت. اين وضعيت براى ايالات متحده قابل تحمل نبود بنابراين در اواخر سال ۱۹۶۰ دولت كندى تصميم گرفت با كمك نيروهاى طرفدار رهبر قبلى كوبا (باتيستا) و عوامل CIA حمله اى به سواحل كوبا را ترتيب دهد.
    اين نيروها حدود ۶ ماه در گواتمالا آموزش جنگ هاى چريكى ديده و به تدريج آماده اجراى يك جنگ كلاسيك شدند و در حالى كه در ۱۱ آوريل ۱۹۶۱ بالغ بر ۵ هزار نفر مى شدند به همراه ۷ كشتى كوچك از گواتمالا و لوييزياناى آمريكا عازم «خليج خوكها» در كوبا شدند.
    بلافاصله ۸ هواپيماى بزرگ بى -۲۶ آمريكايى نيز با خدمه كوبايى (مخالفان فيدل كاسترو) از نيكاراگوئه به پرواز درآمده و ۳ فرودگاه اصلى كوبا را بمباران كردند.
    واكنش به موقع
    على رغم آنكه كاسترو اصلاً انتظار چنين حركت برنامه ريزى شده اى را نداشت (او در اين زمان تمام تلاش خود را وقف ايجاد واحدهاى آموزشى و اعزام آن به مناطق فقير كوبا كرده بود). اما موفق شد نيروهاى انقلابى خود را سريع بسيج كند و به سرعت خود را به منطقه مورد تهاجم برساند. از طرف ديگر بمباران هوايى بى - ۲۶ها هيچ اثرى به قدرت ناوگان هوايى كوبا نگذاشت.

    75555 004 85DFF2D4

    از روز ۱۲ آوريل به بعد مهاجمان با مقاومت هاى سازمان يافته انقلابيون در محورهاى اصلى مواجه شدند و آنها كه براى يك مبارزه سهل و آسان خود را آماده كرده بودند دريافتند كه انقلابيون اگرچه از يك ارتش منظم بى بهره اند اما مى توانند از پس ۵ هزار نيروى مزدور برايند.
    شدت نبرد در روزهاى بعد افزايش يافت اما مهاجمان نتوانستند از ساحل خليج خوكها جلوتر بروند چرا كه ورود ۶ هواپيماى قديمى دولت كوبا كه به زحمت راه اندازى شده بودند مانع پيشروى نيروهاى موتوريزه و تانك مزدوران شد.
    در روز ۱۷ آوريل هواپيماهاى آمريكايى (تحت فرمان خلبانان مزدور) آخرين تلاش را براى پاكسازى نيروهاى بر سر راه ارتش به اصطلاح آزادى بخش (ضد دولت كاسترو) كرد اما نتيجه اين امر سقوط چند فروند اين هواپيماها بود و بالعكس انقلابيون با حمله متقابل مهاجمان را به دريا ريختند. در آخرين ساعات جنگ رؤساى «سيا» و ستاد ارتش آمريكا از كندى خواستند تا اجازه دهد تا رزمناوهاى آمريكايى با آتشبارى، انقلابيون را عقب برانند تا مهاجمان فرصت عقب نشينى بيابند اما كندى «عاقلانه» با اين اقدام مخالفت كرد. چرا كه باخبر شد كه خروشچف علناً اعلام كرده، با هر اقدام مستقيم نظامى آمريكا عليه كوبا مخالف است. جنگ خليج خوكها در ۱۷ آوريل به پايان رسيد در حالى كه ۳۰۰ كشته و ۱۱۱۳ اسير براى مهاجمان در برداشت.

    Shangri la1960
    ناو هواپیما بر USS SHANGRI در راه خلیج خوکها

    نتيجه نبرد
    جنگ خليج خوكها جنگى كوتاه و كوچك محسوب مى شود اما بى ترديد اثر سياسى آن بسيار زياد بود. هنوز پس از نيم قرن از آن تاريخ كوبا در «زيربينى» ايالات متحده به رهبرى فيدل كاسترو ماهيت ضد آمريكايى خود را حفظ كرده و آماده است تا هر تهاجمى را پاسخ دهد.
    كوبا در زمان خود يك «سمبل» بود و اگر آمريكا مى توانست در نبرد خليج خوكها كاسترو را سرنگون كند بعدها با جنبش هاى چپگرايانه در نيكاراگوئه، شيلى و السالوادور مواجه نمى شد. كوبا در تمام سالهاى جنگ سرد استخوانى در گلوى آمريكا بود. اين كشور در ۱۹۶۲ در پى بحران موشكى كوبا (استقرار موشكهاى روس در خاك اين كشور كه منجر به واكنش سريع كندى شد و جهان را به آستانه يك جنگ برد) نشان داد كه آماده است تا هر جا كه طرف روس مايل باشد جلو برود.
    كوبا بين سالهاى ۱۹۷۰ تا ۱۹۸۹ به ۱۵ كشور جهان نيرو فرستاد تا مانع پيروزى دولتهاى راستگرا و يا كودتاچيان شود. اين كشور در جنگ سرد مبدل به بازوى اتحاد شوروى شد و شايد دليل اين تندروى ها همان حركت ناجوانمردانه خليج خوكها باشد.
    شكست عمليات خليج خوكها اثر بدى براى دولت كندى داشت اگر چه كندى با قبول شكست جمله معروفى گفت: «پيروزى صد پدر دارد اما شكست يتيم است من مسؤوليت اقدامات دولت را برعهده مى گيرم.»

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. #36
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    جنگ ویتنام


    Vietnam20War
    جنگ ويتنام
    مردم آمريكا هرگز گمان نمى بردند كه ويتنام سرزمينى دوردست در آسيا (و ۱۴هزار كيلومترى آمريكا) روزى مبدل به بزرگترين منجلاب نظامى ، اقتصادى آمريكا شود و سياستمداران واشنگتن مجبور شوند «هست و نيست » خود را بر روى ميز ويتنام به قمار بگذارند.
    شروع اين اشتباه بزرگ به سال ۱۹۵۵ باز مى گشت هنگامى كه ارتش فرانسه در اثر شكست ازنيروهاى ويت مين تحت فرمان مردان سياسى و نظامى هانوى (بويژه پس از نبرد دين بين فو) مجبور به ترك ويتنام شدند. اما آمريكا در آن سالها از ترس سقوط كل منطقه به دامان چين و شوروى تصميم گرفت دولت ويتنام جنوبى را حمايت كند حال آنكه حكام نالايق جنوبى نظير نگودين ديمر و ژنرال خوان هرگز محبوبيتى بين مردم نداشتند.

    VietnamDrop5B15D
    هلی برن نیرو در ویتنام

    ورود آمريكا به جنگ
    آمريكا بين سالهاى ۱۹۵۵ تا ۱۹۶۰ يك ميليارد دلار كمك و صدها كارشناس نظامى به ويتنام جنوبى اعزام كرد اما اين اقدامات فايده اى نداشت و در ،۱۹۶۰ كنترل ۸۰درصد روستاهاى ويتنام جنوبى به دست ويت كنگها (چريكهايى كه از سوى ويتنام شمالى ، شوروى و چين حمايت مى شدند) افتاد. ليندون جانسون رئيس جمهور وقت آمريكا در ۱۹۶۱ دستور تقويت قواى آمريكا را در منطقه داد و به سرعت ۱۵هزار سرباز به منطقه اعزام كرد. اولين نبرد جدى بين نيروهاى طرفين در ۱۲ مارس ۱۹۶۲ آغاز شد و در طى آن دهها هزار سرباز آمريكايى و ويتنام جنوبى در پناه آتش آمريكاييها حمله به چريكها را آغاز مى كنند اما چريكها با پايدارى و از جان گذشتگى مهاجمان را عقب مى رانند و عملاً كنترل روستاها و راههاى خارج شهرى در تصاحب آنها باقى مى ماند. نبرد بعدى در اكتبر ۱۹۶۳ رخ مى دهد كه طى آن ارتش دولتى ويتنام بار ديگر مقهور قدرت و سازماندهى ويت كنگها مى شود. با روى كار آمدن ژنرالها در دولت ويتنام جنوبى در نوامبر ۱۹۶۳ ، نظاميان عمليات گسترده اى را عليه مردم بى دفاع و ويت كنگها آغاز مى كنند كه سبب مرگ دهها هزار نفر مى شود. جانسون رئيس جمهور آمريكا در ۱۹۶۴ در نطقى اعلام مى كند كه حاضر نيست بگذارد آسياى جنوب شرقى مانند چين از دست برود.
    افزايش حضور آمريكا در ويتنام
    كمكهاى پراكنده و هوايى آمريكا تا سال ۱۹۶۴ دردى را از قواى ويتنام جنوبى دوا نكرد و تنها باعث شد تا ويت كنگها با حمايت جدى ترى از سوى شمالى ها و روسها به قدرت قابل توجه برسند. بنابراين آمريكا كه در آن زمان خطر سقوط سايگون را جدى مى ديد از تابستان ۱۹۶۴ تصميم گرفت تا حضور خود را در ويتنام تقويت كند و از آن زمان به بعد بودكه سيل سربازان آمريكايى به منطقه سرازير شد.

    B52Original
    بمبارانهای سنگین بر فراز ویتنام

    همزمان با افزايش نيروهاى آمريكا، فرماندهى مشترك عمليات نيز به نظاميان آمريكايى سپرده شد. در عمليات «آلفا ۳۴» بنادر شمال ويتنام توسط ناوهاى مشترك آمريكا و ويتنام جنوبى در هم كوبيده شد. در اين عمليات كماندوهاى جنوبى در سپاه آمريكاييها دو جزيره در خليج تونكن را مورد حمله قرار دادند. ناوچه هاى سريع السير شمالى نيز به تلافى كشتى هاى پشتيبانى كننده در منطقه را هدف گرفتند كه در نتيجه ناوشكن آمريكايى به اسم مادوكس از بين رفت. تا آن زمان آمريكا هنوز رسماً با ويتنام شمالى درگير جنگ نشده بود و صرفاً عليه چريكهاى ويت كنگ مى جنگيد. شمالى ها نيز در آن زمان علاقه اى به درگيرشدن با اين غول نظامى نداشتند حتى حمله آنها به ناوشكن آمريكايى نيز از روى عمد نبود آنها گمان مى كردند ناوچه هاى جنوبى را هدف قرار مى دهند.
    آمريكا اما ظاهراً منتظر اين اشتباه شمالى ها بود چرا كه در كمتر از ۱۲ ساعت بعد بزرگترين حمله هاى هوايى را عليه شماليها ترتيب داد و هزاران تن بمب بر سر شمال ريخت. در ۷ اوت جانسون از مجلس و سناى آمريكا مجوز ورود به جنگ را گرفت و در ژانويه ۱۹۶۵ پس از آنكه بار ديگربه رياست جمهورى انتخاب شد با اعزام ۱۸۵ هزار سرباز به ويتنام موافقت كرد.

    vietnamnapalm1966www

    در مارس ۱۹۶۵ در عمليات رعد خروشان هزاران سورتى پرواز توسط بمب افكنهاى بى ،۵۲ اف - ۴ ، اف - ۵ و اف ۱۱۱ انجام گرفت و بارانى از آتش براى مردم شمالى به ارمغان آورد. آمريكاييها گفته بودند كه قصد دارند در اين عمليات شماليها را به عصر حجر بازگردانند.
    اما قدرت دفاع هواى شمالى ها نيز كم نبود و حملات هوايى آمريكايى ها با تلفات شديد همراه شد. سرفرمانده آمريكايى جنگ ويتنام، ژنرال وستمورلند دراين زمان فرمانى را از واشنگتن دريافت كرد مبنى بر اينكه از نظر نيرو و تجهيزات هيچ نگرانى نداشته باشد و هرچه بخواهد دراختيار او گذاشته خواهدبود. آمريكاييها در ۱۹۶۶ نيروهاى خود را به ۵۴۲ هزارنفر افزايش دادند.
    نبرد دين بين فو
    از ژولاى ۱۹۵۳ فرانسوى ها با انتخاب دژ دين بين فو در مرز لائوس- ويتنام سعى كردند تا ضمن تقويت نيروهاى خود، مانع رسيدن قوا به ويت مينهاى محلى شوند و در ۲۰ تا ۲۲ نوامبر ۱۹۵۳ نيز تا حد زيادى به هدف خود رسيدند به طورى كه قواى ويتنامى مهاجم به لائوس به كلى تار و مار شدند.
    اما از ۳۰ نوامبر با رسيدن قواى ژنرال جياپ به نزديكى دژ دين بين فو روند مبارزه تغيير كرد. فرانسويها به سمت دژ عقب نشستند و نظاره گر تقويت قواى جياپ شدند در حالى كه كاملاً مطمئن بودند تصرف دژ مذكور به دليل ارتفاعى كه از نقاط اطراف داشت ممكن نيست. درمارس ۱۹۵۴ پس از آنكه قواى جياپ به همراه توپهايشان به اطراف دژ دين بين فو رسيدند فرانسويها بالاخره خطر را جدى ديدند. (اقدام جياپ در رساندن آذوقه، مهمات و توپهاى سنگين به پاى دژ دين بين فو ازجمله شاهكارهاى نظامى محسوب مى شود. مردان وى اين اقدامات را در زير بارانهاى سيل آساى آسياى جنوبى و زمينهاى گل و لاى انجام مى دادند) اگرچه ديگر فرصتى براى ارسال نيروهاى بيشتر به دژ نبود.
    در غروب ۱۳ مارس ۱۹۵۴ دهها هزار ويتنامى بدون واهمه از مرگ حمله به خط اول استحكامات فرانسوى را آغاز كردند. آتش شديد توپخانه فرانسويها صدها نفر از سربازان خط مقدم جياپ را قبل از آنكه به سنگرهاى فرانسوى برسند ازپاى انداخت. اما امواج سربازان ويت مين بدون بيم از تلفات بيشتر به همراه فرمانده هانشان در زمانى كه حتى توپها و مسلسلهاى فرانسوى احتياج به استراحت داشتند حمله را قطع نكردند و بالاخره رديف اول استحكامات مدافعان اشغال شد.
    ويتنامى ها فرصت را ازدست ندادند و در شب دوم حمله را با شدت بيشترى پى گرفتند. اگرچه دفاع فرانسوى ها نيز جانانه بود. اما پيوستن دهها هزار سرباز ويتنامى به قواى جياپ روحيه آنها را به تحليل برد.
    دين بين فو در طول ۱۵ روز مارس و آوريل ۱۹۵۴ شاهد بى رحمانه ترين جنگهاى تن به تن بود. درجنگهاى تن به تن شجاعت، جسارت و ازجان گذشتگى ويتنامى ها سرانجام قدرت و سلاح برتر فرانسويها را شكست داد و پايگاههاى مقاومت فرانسوى ها روز به روز كمتر مى شد. فرانسه در تمام روزهاى جنگ مذكور سعى كرد پاى آمريكا را به نبرد بكشد درحالى كه شوروى رسماً از آمريكا خواسته بود تا در نبردهاى منطقه (ازنظر نظامى) مداخله نكند.
    سرانجام پس از ۸ هفته دژ دين بين فو به دست جياپ سقوط كرد و دنيا با بهت و حيرت شاهد اسارت هزاران سرباز فرانسوى به دست ويتنامى ها شد.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  7. #37
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    نتیجه جنگ <b>

    سقوط دين بين فو به يك قرن نفوذ فرانسه در هندوچين پايان داد و دنيا پى برد كه قدرتهاى اروپايى ديگر قادر به نگهدارى امپراتورى هاى بزرگ خود نيستند. (فرانسه تتمه اعتبار خود را نيز در جنگ سوئز ازدست داد)
    خروج فرانسه از گردونه نبردهاى هندوچين اما اثرديگرى نيز داشت. ورود آمريكا و شوروى به عرصه منازعات منطقه.
    سقوط دين بين فو يكسال پس از پايان جنگ كره و ۷ سال پس از موج استقلال طلبى هاى شبه قاره هند به آمريكا فهماند در برابر خطر نفوذ كمونيستها و امواج استقلال طلبى ديگر نمى تواند روى انگليس، فرانسه و يا هلند حساب كند، بلكه بايد به تنهايى اين بار را بردوش بكشد. همين امر نيز سبب بازشدن پاى آمريكا به منجلابى شد كه طى ۲۰ سال آبرو و حيثيت، جان ۶۰ هزار سرباز و سلامتى ۳۰۰ هزار سرباز ديگر را به باد داد.
    سقوط دين بين فو آغاز يك نبرد بزرگتر بود. ديگر ارتشهاى جهان سومى مانند قرن نوزدهم نيروهايى ضعيف و ناكارا نبودند بلكه مى توانستند پنجه در پنجه ارتشهاى اول دنيا بيندازند. ژنرال جياپ نيز كه بخوبى مى دانست شكست فرانسه آغاز راه استقلال است از فرداى عهدنامه ۲۱ جولاى ۱۹۵۴ (كه منجر به تقسيم ويتنام به دو قسمت شمالى و جنوبى شد) به دنبال تدارك ارتشى رفت كه بتواند با آن آمريكا را به زانو درآورد.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  8. #38
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    حمله به h-3 ، متهورانه ترین عملیات هوایی تاریخ

    6cfubeo

    <b>
    عملیات اچ 3 یکی از بزرگترین عملیاتهای هوایی دنیاست که به نام فانتومها ثبت شده است. فانتومهای ایرانی طی یک عملیات پیچیده و تحسین برانگیز در 4 آوریل 1981 (فروردین 1360) پایگاه هوایی الولید در مجموعه اچ 3 واقع در غرب عراق، در نزدیکی مرز این کشور با اردن را بکلی نابود کردند. در مجموع بیش از 48 هواپیمای عراقی که بیشتر آنها بمب افکنهای روسی (میگ 23، سوخو 20، تییو 16، تییو 22) بودند در این عملیات از بین رفتند. حمله به اچ 3 از لحاظ فنی یکی از پیچیده ترین عملیاتهای هوایی جهان بشمار می رود و از نظر دستاوردهای نظامی نیز با توجه به نابودی کامل 48 هواپیمای دشمن در رده بزرگترین و موفقترین عملیاتهای نظامی جهان قرار می گیرد. این عملیات در 1981 یعنی زمانی که نیروی هوایی ایران از برتری بی چون و چرایی بر نیروی هوایی عراق برخوردار بود به انجام رسید.


    PyzJX64lsp

    هواپیمای فانتوم متعلق به نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران در حال سوختگیری هوایی

    می دانیم که در اول مهرماه 1359، یکروز پس از آغاز جنگ و حملهی هواپیماهای عراقی به فرودگاه مهرآباد نیز یکی از بزرگترین عملیاتهای هوایی جهان با شرکت بیش از یکصد و چهل هواپیمای جنگی بر فراز عراق انجام شد. این عملیات از نظر تعداد هواپیماهای شرکت کننده در آن یکی از منحصر بفرد ترین نبردهای هوایی جهان پس از جنگ جهانی دوم بشمار می رود. در این حمله بسیاری از تاسیسات زیربنایی عراق، پایگاهها و دپوهای ارتش عراق در مرز این کشور با ایران نابود شد. در سال 1981 منابع اطلاعاتی ایران دریافتند که نیروی هوایی عراق تعدادی از بمب افکنهای خود را برای دور ماندن از حملات هواپیماهای ایرانی و جلوگیری از نابودی آنها بر روی باند فرودگاه به پایگاهی در دورترین نقطهی غرب این کشور منتقل ساخته است؛ به یکی از پایگاههای سه گانهی اچ 3 با نام الولید. هیچ کارشناس نظامی تا آنوقت تصور نمی کرد که این پایگاهها که در غربی ترین نقطهی خاک عراق و در نزدیکی مرز این کشور با اردن واقع شده است روزی هدف حملهی جنگندههای ایرانی قرار گیرد. هواپیماهای ایرانی برای بمباران این پایگاه میبایست از مرزهای شرقی عراق وارد شده و پس از گذشتن از آسمان بغداد و بسیاری از شهرهای دیگر که تاسیسات پدافندی موثری داشتند به اچ 3 می رسیدند و پس از انجام عملیات دوباره از همین مسیر باز می گشتند. در تمام طول مسیر جدای از موشکهای زمین به هوا و توپهای ضد هوایی، هواپیماهای رهگیر عراقی نیز وجود داشتند که در صورت حمله، با توجه به برتری تعداد آنها نسبت به هواپیماهای مهاجم ایرانی بدون شک ادامهی عملیات را برای هواپیماهای ایرانی غیرممکن میساختند. عبور جنگندههای ایرانی از عرض کشور عراق و رسیدن به دورترین نقطهی خاک این کشور مسئلهای نبود که از چشم رادارهای عراقی پنهان بماند. با توجه به این مسائل احتمال یک حملهی غافلگیرانه از طرف ایران منتفی و غیرممکن انگاشته میشد. اما در آنسوی جریان، افسران نیروی هوایی ایران باور دیگری داشتند. خلبانان ایرانی مصمم بودند تا این عملیات را به هر طریق ممکن به انجام رسانند. بدین ترتیب پایگاه هوایی نوژهی همدان آبستن یکی از رویدادهای بزرگ جنگ شد. در این پایگاه افسران نیروی هوایی به طراحی یکی از شگفت انگیزترین و جسورانه ترین حملات هوایی تاریخ پرداختند.


    00000001

    تامکت های ایرانی بیشتر در پشت مرزها به پشتیبانی هواپیماهای در عمق رفته می پرداختند

    تنها نمونه های دیگر برای عملیات اچ 3 ، عملیاتهایی بود که نیروی هوایی اسرائیل در جنگهای 1967 و 1973 موفق به انجام آن شده بود. در ژوئن 1967 طی جنگهای شش روزه، اسرائیلیها بخش اعظم نیروی هوایی مصر را روی زمین از میان برداشتند. در اکتبر 1973 نیز، طی جنگهای بیست روزه (که اعراب آنرا جنگ رمضان و اسرائیلی ها آنرا جنگ یوم کیپور نام نهادند) نیروی هوایی اسرائیل موفق شد بسیاری از هواپیماهای مصری را بر روی باند فرودگاه از میان بردارد. در همین سال چهار فانتوم اسرائیلی ساختمان ستاد مشترک ارتش سوریه را در قلب دمشق با خاک یکسان کردند (که البته فقط دو تای آنها سالم به پایگاههایشان بازگشتند). حال ایرانیها می رفتند تا عملیاتی را به انجام رسانند که در صورت موفقیت به یک اسطوره در تاریخ جنگهای هوایی بدل می شد. در طراحی عملیات به گونهای عمل شد که در وهلهی اول به یک داستان علمی، تخیلی بیشتر شباهت داشت تا یک عملیات هوایی در شرایط جنگ واقعی. قرار بود 8 فانتوم، از فرودگاهی در شمال غرب کشور به پرواز درآیند. این هواپیماها باید از کوهستانهای مرزی عراق و ترکیه و در ارتفاعی پایین پرواز میکردند و پس از طی مسافتی طولانی بر روی خط مرزی عراق و ترکیه (که احتمالا در مواقعی نیز مستلزم ***** به حریم هوایی ترکیه بوده است) خود را به اچ 3 برسانند. فانتومها پس از فروریختن بمبهایشان بر سر هواپیماهای عراقی میبایست از همان مسیر قبلی به پایگاههای خود بازمیگشتند.


    Copy of F 4 Dragchute

    عملیات باید کاملا غافلگیرانه انجام میشد و فانتومها تا لحظهای که بر فراز اچ 3 ظاهر می شدند نباید هیچ نشانهای از یک حملهی هوایی را آشکار میکردند. در راه بازگشت مسلما عراقیها که دیگر از حمله آگاه شده بودند هواپیماهای خود را بدنبال فانتومها می فرستادند و هواپیماهای ایرانی در اینجا نیز باید در صورت درگیری خود را حفظ میکردند. در تمام طول مسیر هواپیماها میبایست در ارتفاع پایین (20 تا 30 متری) پرواز می کردند تا از دید رادارهای دشمن پنهان بمانند. در حالت عادی، پرواز در ارتفاع پایین به قدرت و مهارت بسیاری نیازمند است اما پرواز در ارتفاع پایین بر فراز منطقهای کوهستانی تقریبا به کاری غیرممکن میماند که تنها از عهدهی خلبانانی بر میآید که دارای مهارت و قدرت عکس العمل بالایی باشند. (تصور غیر ممکن بودن چنین کاری چندان دشوار نیست. در حالت رانندگی با یک اتومبیل با سرعتی معدل 200 کیلومتر بر ساعت بسیاری از مواقع راننده پس از مشاهدهی مانعی در مقابل خود به سختی می تواند از خود عکس العمل نشان دهد. زمانی که چشم انسان موفق به دیدن مانعی در برابر خود می شود و مغز دستور عکس العمل اعضای بدن را از قبیل؛ گرفتن کلاچ، فشار بر روی ترمز یا ... را صادر می کند اتومبیل با سرعت 200 کیلومتری خود عملا به مانع رسیده است و برخورد اجتناب ناپذیر جلوه می کند. حال وضعیتی را تصور کنید که خلبان ناگهان با دیدن قلهای در مقابل خود سعی در بالا کشیدن هواپیما میکند. طی چند ثانیه خلبان باید هواپیما را از فراز مانع عبور دهد در حالی که با 5/2 برابر سرعت صوت به سمت آن در حرکت است. این توضیح می تواند دشواری پرواز بر فراز کوهستان در ارتفاع پایین را نشان دهد).

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  9. #39
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    H3 map4

    نقشه عملیات H-3
    <b>
    عملیات اگر فقط همین مشکلات را هم داشت به اندازهی کافی غیرممکن به نظر می رسید اما مسئلهی دیگری وجود داشت که مهمترین چالش پیش روی عملیات بود. هیچ هواپیمایی به علت محدودیت سوخت نمی توانست چنین مسیر طولانی را رفته و بازگردد. پس در حین عملیات و بر فراز آسمان عراق که نفوذ با جنگنده ها هم در آن به اندازه ی کافی دشوار بود می بایست یک بویینگ برای رساندن سوخت به فانتومها با آنان همراه میشد. آیا یک بویینگ میتوانست خود را از دید رادارها مخفی کند؟ سرعت بویینگ بسیار کمتر از سرعت هواپیماهای جنگنده است بنابراین فانتومها نمی توانستند همراه این هواپیماهای غول پیکر حرکت کنند و در تمام طول مسیر از آن در برابر جنگنده های عراقی محافظت کنند، حال اگر بویینگ در هر مرحله از عملیات توسط عراقیها هدف قرار میگرفت تکلیف فانتومها چه بود؟ اصولا آیا یک بویینگ 707 شانسی برای گذشتن از مرز عراق و رسیدن به نقطهای که باید سوختگیری در آن انجام می شد را داشت و یا در همان مراحل آغاز عملیات هدف هواپیماهای رهگیر عراقی قرار میگرفت؟ طبق برنامه ریزی عملیات، پس از اولین نوبت سوختگیری هواپیمای مادر باید صبر میکرد تا فانتومها عملیاتشان را بر فراز اچ 3 انجام دهند و در راه بازگشت (که این بار دیگر عراقی هوشیار شده بودند) دوباره عملیات سوختگیری هوایی را انجام می داد. در هر مرحلهای از عملیات امکان داشت واقعهی ناخوشایندی برای هواپیمای سوخت رسان که ذاتا بیدفاع بود رخ دهد و می دانیم که سرنوشت فانتومها با سرنوشت بویینگ کاملا گره خورده بود. علیرغم تمامی این مشکلات و برغم اینکه چنین عملیات جسورانهای تا بحال توسط هیچ کشوری در جهان انجام نشده بود افسران ایرانی به اجرای آن مصمم بودند. در نهایت پس از بررسیها و برنامهریزیهای دقیق، روز سرنوشت ساز فرا رسید. فانتومها روز قبل، از پایگاه نوژه به پایگاهی در ارومیه پرواز کرده بودند. روز عملیات هر هشت هواپیما در دو گروه چهار تیمی از باند فرودگاه برخاستند و از شمال شرق و از فراز کوههای آرارات وارد منطقهی مشترک مرزی عراق و ترکیه شدند و در ارتفاع پایین بر فراز کوهستانهای این منطقه بسمت غرب عراق حرکت کردند. در جایی بسیار دورتر در فرودگاه لارناکا در قبرس یک هواپیمای بویینگ 707 متعلق به هواپیمایی ملی ایران (هما) ساعتی قبل وارد فرودگاه لارناکا شده بود و طبق برنامه ریزی قبلی آماده میشد تا بدون مسافر به تهران باز گردد.


    4m1zsrk

    قبل از آنکه هواپیما باند فرودگاه را ترک کند دو مامور اطلاعاتی ایران که همراه مسافرین این پرواز همان روز وارد قبرس شده بودند به داخل کابین خلبان رفتند و با خلبان هواپیما به گفتگو نشستند. خلبان نمیتوانست چیزی را که میشنود باور کند. انجام چنین کاری دیوانگی محض بود، شانس موفقیت چیزی در حد صفر جلوه می کرد و کاملا غیرممکن بنظر میرسید. طراحان عملیات با خود چه فکری کرده بودند؟ این نقشه به فیلمنامهی فیلمهای هالیوودی شباهت داشت و فقط با جادوی سینما و بر روی پردهی نقرهای امکان تحقق داشت. حتی خیالبافترین فیلمنامه نویسان هالیوودی نیز تاکنون جرات طراحی چنین عملیاتی را به خود نداده بود. او حتی بیاد نداشت که در فیلمهای سینمایی هم چنین چیزی دیده باشد. از نظر او انجام اینکار مطلقا غیرممکن بود. جدای از این مساله او یک خلبان غیرنظامی بود و هیچگاه تصور نمیکرد که روزی در یک عملیات نظامی نقشی داشته باشد. اما اکنون، در کمال ناباوری خود را در بطن یکی از شگفت انگیزترین نبردهای هوایی جهان مییافت که همه چیز آن به عملکرد او بستگی داشت. دقایقی بعد بویینگ 707 هواپیمایی ملی ایران، پس از اطلاع مسیر خود به برج مراقبت فرودگاه لارناکا از زمین برخاست و ظاهرا به سمت تهران و در واقع بسمت یکی از سرنوشتسازترین جنگهای هوایی دنیا شتافت. برنامهریزی عملیات به طرز دقیقی صورت گرفته بود و در ساعتی مشخص هواپیمای بویینگ میباید بر فراز کوهستانهای مرزی ترکیه و عراق با فانتومها ملاقات میکرد. هواپیمای سوخت رسان در تماس با فرودگاههای قبرس و آنکارا وانمود کرد که مسیرش را گم کرده و در حال مسیریابی مجدد است. در ساعت مقرر تانکر سوخت رسان با فانتومها در همان نقطهی پیش بینی شده روبرو شد. فانتومها توانسته بودند با سکوت رادیویی و پرواز در ارتفاع پایین خود را از دید رادارهای عراقی پنهان دارند. ظاهرا چندین بار هواپیماها در رادارهای عراقی و ترکیه ای ظاهر می شوند اما عراقی ها تصور می کنند هواپیماها متعلق به نیروی هوایی ترکیه است که مشغول گشتزنی در طول مرزهایشان هستند.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  10. #40
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    f4parked jpg

    <b>
    این اشتباهی بود که کنترلهای زمینی ترکیه نیز مرتکب شدند. هر هشت هواپیما که سوختشان پس از طی مسیری طولانی در حال اتمام بود به طور منظم عملیات سوختگیری هوایی را انجام دادند و با شتاب به سوی هدفی رهسپار شدند که بیصبرانه انتظارشان را میکشید. هواپیمای بویینگ نیز با احتیاط کامل مشغول گشتزنی در طول مسیر شد تا در بازگشت، دوباره عملیات سوخت رسانی به فانتومها را انجام دهد. در آنسو فانتومها در ارتفاعی پایین و در حالتی که خلبانان آن می توانستند کوچکترین حرکتی را بر روی زمین با چشم غیرمسلح ببینند به سمت اچ 3 در حرکت بودند. ساعتی بعد هر هشت هواپیما ناگهان بر فراز پایگاه ظاهر شدند. پرسنل پایگاه که با توجه به دور بودنشان از مرزهای شرقی هیچگاه تصور نمیکردند هدف هیچ نوع حملهای قرار گیرند در ابتدا بهتصور اینکه هواپیماها خودی هستند شروع به تکان دادن دستهایشان کردند. بر فراز پایگاه، فانتومها ارتفاعشان را افزایش دادند و پس از تقسیم شدن به دو گروه چهارتایی به سمت هدف شیرجه رفتند. لحظاتی بعد بمبهای چهار فانتوم اول، بصورت یک ردیف منظم بر روی هواپیماهایی که بر روی باند قرار داشتند فرود آمد و تمامی آنها را در همان لحظات اولیهی عملیات نابود کرد. دیگر هیچ هواپیمایی نمیتوانست از باند فرودگاه بلند شود. فانتومهای گروه دوم نیز دو مجتمع راداری را در قلب پایگاه مورد حمله قرار دادند و سپس با خیال راحت به درهم کوبیدن آشیانههای هواپیما و توپهای ضدهوایی پرداختند. در چند دقیقه پرسنل پایگاه در جهنمی از آتش که از همه جا شعله میکشید بدام افتاده بودند. در برابر دیدگان ناباور آنها پایگاه اچ 3 با تمامی ابهت و نفوذ ناپذیریاش در زیر آتش سنگین فانتومهای ایرانی به تلی از خاکستر بدل شده بود. فانتومها که تمامی دفاع ضد هوایی پایگاه را از بین برده بودند اینبار در ارتفاع پایین بر روی خرابه های آن به شکار سربازانی مشغول بودند که اغلبشان حتی یونیفورمهایشان را بر تن نکرده بودند و بی هدف به اینسو و آنسو می دویدند. توپهای فانتومها با سیلی از رگبار گلوله به سمت هر هدف جنبندهای شلیک میکردند و باند فرودگاه مملو از اجساد سربازانی بود که بر روی بازماندههای خرابهها افتاده بودند. فانتومها که دیگر چیزی برای نابود کردن باقی نگذاشته بودند بسرعت صحنهی عملیات را ترک کردند.


    IIAFF 4ETISEO2 jpg

    هواپیمای فانتوم تازه تحویل شده به نیروی هوایی IIAF

    پشت سر آنها تلی از خاکستر بجا مانده بود که تا چند دقیقهی پیش پایگاه هوایی الولید نام داشت. جایی که قرار بود مکانی امن برای هواپیماهای عراقی باشد. بر روی باند فرودگاه و در آشیانههایی که آتش از آنها زبانه میکشید تکه پارههایی از آهن و فولاد بچشم میخورد که زمانی بر صحنهی آسمان ایران با نخوت و غرور به پرواز در میآمدند و بمب هایشان را فرو میریختند. تمامی آن پرنده های پر غرور که دیرزمانی باعث افتخار ارتش عراق بودند اکنون درمانده و متلاشی شده در میان شعله های آتش به دور شدن فانتومهایی نظاره میکردند که بسوی پایگاههایشان باز میگشتند. در بازگشت، فانتومها باز به همان شیوهی پیشین خود را از دید رادارهای عراقی پنهان کرده و در نقطهی موعود پس از سوختگیریِ دوباره، پرواز خود را به سمت ایران ادامه دادند. هواپیمای سوخت رسان که ماموریتش به اتمام رسیده بود با خروج از نوار مرزی عراق و ترکیه از طریق آسمان ترکیه به تهران بازگشت. قبل از عبور فانتومها از مرز عراق دفاع ضد هوایی این کشور که متوجه هواپیماهای ایرانی شده بود به سمت آنها آتش گشود و یکی از هواپیماها مورد اصابت قرار گرفت به گونهای که دیگر نمی توانست تا رسیدن به پایگاه به پرواز خود ادامه دهد، پس بعنوان حسن ختام نمایش و برای تکمیل کردن کلکسیون کارهای عجیب و غریب این عملیات، در وسط جادهای اتوموبیلرو در آذربایجان غربی به زمین نشست. بقیهی هواپیماها بدون هیچ آسیبی عملیات را به پایان بردند. در طول عملیات طی چند نوبت هواپیماهایی ایرانی برای منحرف کردن توجه عراقیها از فانتومهایی که بسمت اچ 3 در حال پرواز بودند چندین عملیات ایذایی را بر روی خاک دشمن انجام دادند. هنگام بازگشت نیز همین کار تکرار شد و هواپیماهای ایرانی با حملات ایذایی شکاریهای دشمن را بدنبال خود میکشیدند و سپس به سمت ایران می گریختند. در ابتدا عراقیها که کاملا غافلگیر شده بودند تصور کردند که حمله از جانب اسرائیلیها صورت گرفته است. با توجه به نزدیکی اسرائیل به اردن و اینکه در سال 1967 نیز اسرائیلیها فرودگاههای این کشور را بمباران کرده بودند احتمال اینکه حمله از جانب اسرائیلیها صورت گرفته باشد بسیار محتملتر بنظر می رسید تا اینکه هواپیماهای ایرانی توانسته باشند چنین مسیر طولانی را طی کنند و علیرغم وجود پدافند هوایی عراق در دو نوبت بر فراز آسمان این کشور سوختگیری هوایی را انجام داده باشند.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 4 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/