صفحه 4 از 42 نخستنخست 1234567814 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 418

موضوع: فهرست خطبه ها و حکمت های نهج البلاغه

  1. #31
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    خطبه 32
    [7] در اين خطبه از ستمگری زمان اصناف مردم و زهد در دنيا سخن به ميان
    آمده است زير نقاب آخرت دنيا را مي طلبند [8] ای مردم ما در
    روزگاری کينه توز و زمانی پر کفران واقع شده ايم [9] نيکوکار را بد کردار
    مي شمارد و بر ستم و سرکشی ظالمان مي افزايد از دانش خود بهره نمي گيريم
    [10] و از آنچه نمي دانيم پرسش نمي کنيم از حوادث و فتنه های آينده تا بر ما
    هجوم نياورده اند وحشتی نداريم . [11] در چنين شرايطی مردم چهار گروهند :
    عده ای اگر دست به فساد نمي زنند به خاطر اين است که : [12] روحشان ناتوان
    و شمشيرشان کند و امکانات مالی در اختيار آنها نيست . گروه ديگر
    آنانند که شمشير کشيده اند [1] و شر و فساد خويش را آشکارا اعلام مي دارند
    لشکرهای خود از سواره و پياده گرد آورده و خويشتن را آماده کرده اند
    [2] دين شان را برای اين تباه ساخته اند که ثروتی بيندوزند و يا فرماندهی
    جمعيتی را براي خود فراهم سازند [3] و يا به منبری صعود کرده برای مردم
    خطبه بخوانند چه بد تجارتی است که انسان دنيا را بهای خويشتن ببيند [4] و
    به جای نعمتها و رضايت پروردگار در آخرت زندگی اين جهان را برگزيند
    . گروه سوم کسانی هستند که : [ از زير نقاب ] کارهای آخرتی دنيا را
    مي طلبند [5] و آخرت را به وسيله کارهای اين جهان نمي طلبند خود را کوچک و
    متواضع جلوه مي دهند گامها را کوتاه برمي دارند [6] دامن لباس خويش را جمع
    مي نمايند خويشتن را به زيور ايمان داران مي آرايند [ خود را به شعار
    مردان صالح آراسته اند ] [7] و پوشش خدائی را وسيله معصيت قرار داده اند .
    گروه چهارم آنانند که پستی و بي وسيله ای آنان را از رسيدن به جاه و
    مقام بازداشته [8] و دستشان از همه جا کوتاه شده و خود را به زيور قناعت
    آراسته اند [9] و به لباس زاهدان زينت داده اند [ اما حقيقت اين است ]
    که در هيچ زمان نه به هنگام شب و نه به هنگام روز در سلک زاهدان
    راستين نبوده اند . [10] راغبان به خدا [ در اين ميان ] [11] گروهی باقی
    مانده اند که : ياد قيامت چشمهاشان را فروافکنده و ترس بازپسين
    اشکشان را جاری ساخته [12] اينان [ به خاطر سخنان حقی که مي گويند ] يا از
    جامعه رانده شده اند و در خاموشی و تنهائی فرورفته اند ويا ترسان و
    مقهور مانده و يا لب از گفتار فروبسته اند [13] و بعضی هم مخلصانه به کار
    دعوت به سوی خدا پرداخته اند عده ای هم گريان و دردناکند که تقيه آنان
    را از چشم مردم انداخته است [14] و ناتوانی وجودشان را فراگرفته [ اينان
    به کسانی مي مانند ] که در دريای نمک غوطه ورند دهانشان بسته [15] و
    قلب شان مجروح است [ آنقدر ] نصيحت کرده اند که خسته شده اند [16] از بس
    مغلوب شده اند ناتوان گشته اند و از بس کشته داده اند به کمی
    گرائيده اند 000 [1] بي اعتنائی و زهد در دنيا [2] ای مردم دنيا در چشم شما
    بايد کم ارزش تر از پوست درخت و اضافيهای مقراضهائی که با آن پشم
    حيوانات را مي چينند بوده باشد [3] از پيشينيان پند بگيريد پيش از آنکه
    آيندگان از شما پند بگيرند [4] اين جهان پست و مذموم را رها کنيد زيرا که
    افرادی را که از شما شيفته تر نيست به آن بوده اند رها ساخت [5] سيدرضی
    مي گويد : بعضی از نادانان اين خطبه را به معاويه نسبت داده اند ولی
    بدون ترديد اين خطبه از سخنان اميرمؤمنان است : طلا کجا و خاک کجا ؟
    آب گوارا و شيرين کجا و آب نمک کجا ؟ دليل بر اين مطلب سخن
    عمروبن بحر جاحظ است که ماهر در ادب و نقاد بصير سخن مي باشد او اين
    خطبه را در کتاب البيان والتبيين آورده و گفته است : آن را به
    معاويه نسبت داده اند سپس اضافه کرده که اين خطبه به سخن امام ( ع )
    و به روش او در تقسيم مردم شبيه تر است و اوست که به بيان حال مردم
    از غلبه ذلت تقيه و ترس واردتر است سپس مي گويد : تاکنون چه موقع
    ديده ايم که معاويه در يکی از سخنانش مسير زهد پيش گيرد و راه و رسم
    بندگان خدا را انتخاب کند ؟


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  2. #32
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    خطبه 33
    [6] از سخنانی است که امام ( ع ) هنگام خروج برای جنگ با اهل بصره
    فرموده ارزش اين کفش چند است ؟ [7] عبدالله بن عباس مي گويد : در
    منزل ذی قار بر اميرمؤمنان وارد شدم [8] هنگامی که مشغول وصله نمودن
    کفش خود بود . به من فرمود : قيمت اين کفش چقدر است ؟ [9] گفتم
    بهائی ندارد فرمود : بخدا سوگند همين کفش بي ارزش برايم از
    حکومت بر شما محبوب تر است [10] مگر اينکه با اين حکومت حقی را بپا دارم
    و يا باطلی را دفع نمائم 000 سپس امام از [ خيمه ] بيرون آمد و
    برای مردم چنين ايراد سخن کرد : [1] نتايج درخشان بعثت پيامبر ( ص )
    [2] خداوند هنگامی محمد ( ص ) را مبعوث ساخت که هيچکس از عرب کتاب
    آسمانی نداشت [3] و ادعای نبوت نمي نمود . او مردم را تا سرمنزل نجات
    سوق داد و به محيط رستگاری رسانيد [4] و در پرتو وی بر مشکلات پيروز شدند
    و جای پای آنها محکم شد . [5] بخدا سوگند من در دنبال اين لشکر بودم و
    آنها را به پيشروی وامي داشتم تا باطل به کلی عقب نشينی کرد و حق ظاهر
    گشت . [6] در اين راه هرگز ناتوان نشدم و ترس مرا احاطه نکرد . هم اکنون
    نيز به دنبال همان راه مي روم . [7] و پرده باطل را مي شکافم تا حق از درون
    آن خارج گردد . [8] مرا با قريش چکار ؟ بخدا سوگند هنگامی که کافر بودند
    با آنها جنگيدم و هم اکنون که فريب خورده اند با آنها مبارزه مي کنم
    [9] ديروز همراهشان بودم چنانکه امروز نيز با آنها مصاحبم . سوگند بخدا
    قريش از ما انتقام نمي کشد [10] جز به اين خاطر که خداوند ما را از ميان
    آنان برگزيده [ و بر آنان مقدم داشته است ] ما هم آنها را در زمره
    خويش شناختيم ولی همانند گفته شاعر شدند آنجا که مي گويد : [11] به جان
    خودم سوگند که هر صبح از شير خالص صاف نوشيديد . و از غذای لذيذ
    چرب تا سرحد اشباع کامل خورديد . [12] ما به تو عظمت بخشيديم در حالی که
    بزرگ نبودی . و در اطراف تو با سواران تا به صبح بيداری کشيديم و از
    تو نگهداری کرديم .


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  3. #33
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    خطبه 34
    [1] اين خطبه را امام درباره بسيج مردم به سوی شاميان ايراد فرموده
    است از سرزنش شما خسته شده ام [2] نفرين بر شما از بس شما را
    سرزنش کردم خسته شدم آيا به جای زندگی [ لذت بخش ] آخرت به
    زندگی موقت دنيا راضی گشته ايد ؟ [3] و به جای عزت و سربلندی بدبختی و
    ذلت را برگزيده ايد ؟ هرگاه شما را به جهاد با دشمن دعوت مي کنم
    [4] چشمتان از ترس در جام ديده دور مي زند گويا ترس از مرگ عقلتان را
    ربوده [5] و همچون مستانی که قادر به پاسخ نيستند از خود بي خود شده و
    سرگردان گشته ايد [6] و گويا عقلهای خود را از دست داده ايد و درک نمي کنيد
    من هرگز و هيچگاه به شما اعتماد ندارم اعتماد بر شما نيست که [ در
    دفع دشمن ] به شما تکيه شود [7] و نه قبيله و ياران شرافتمندی هستيد که
    دست نياز به سوي تان دراز گردد [8] به شتران بي ساربان مي مانيد که هر گاه
    از يکطرف گرد آئيد از سوی ديگر پراکنده مي شويد . [9] بخدا سوگند شما
    وسيله بدی برای افروختن آتش جنگ بر ضد دشمنان هستيد نقشه ها برای شما
    مي کشند اما شما مرد کشيدن نقشه ای بر ضد آنان نيستيد [10] دشمن به شما حمله
    مي کند و شهرها را از دستتان خارج مي سازد و شما به خشم نمي آئيد ديده
    دشمن برای حمله به شما خواب ندارد ولی شما در غفلت و بي خبری به سر
    مي بريد [11] شکست از آن آنانی است که دست از ياری يکديگر برمي دارند .
    بخدا سوگند گمان مي کنم اگر جنگ سخت درگير شود [12] و حرارت و سوزش مرگ
    به شما رسد از اطراف فرزند ابوطالب همچون جدائی سر از بدن جدا و
    پراکنده شويد [13] بخدا سوگند کسی که دشمن را بر جان خويش مسلط گرداند
    که گوشتش را بخورد [14] استخوانش را بشکند و پوستش را جدا سازد عجز و
    ناتوانی او بسيار بزرگ [15] و قلب او بسيار کوچک و ناتوان است . ای
    شنونده اگر تو هم مي خواهی در زبونی و ناتوانی مانند اين چنين کسی
    باشی باش [16] اما من بخدا سوگند از پای ننشينم و قبل از آنکه به دشمن
    فرصت دهم با شمشير آبدار چنان ضربه ای بر پيکر او وارد سازم که
    ريزه های استخوان سر او بپرد [1] و بازوها و قدمهايش جدا گردد پس از آن
    آنچه خداوند خواهد مي شود . [2] طريق عدالت [3] ای مردم مرا بر شما و شما را
    بر من حقی است اما حق شما بر من آن است که [4] از خيرخواهی شما دريغ
    نورزم و بيت المال شما را در راه شما صرف کنم و شما را تعليم دهم تا
    از جهل و نادانی نجات يابيد [5] و تربيتتان کنم تا فراگيريد . و اما حق
    من بر شما اين است که در بيعت خويش با من وفادار باشيد [6] و در آشکارا
    و نهان خيرخواهی را از دست ندهيد . هر وقت شما را بخوانم اجابت
    نمائيد و هر گاه فرمان دادم اطاعت کنيد .


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  4. #34
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    خطبه 35
    [7] اين خطبه را امام ( ع ) پس از خاتمه جريان حکمين ايراد فرموده است
    از سخن ناصح سرپيچی مکنيد [8] ستايش مخصوص خداوند است هر چند
    روزگار پيشامدهای سنگين و خطير و حوادث بزرگ پيش آورد . [9] گواهی
    مي دهم معبودی جز خداوند يگانه نيست شريک ندارد و معبودی با او نيست
    [10] و گواهی مي دهم محمد ( ص ) بنده و فرستاده او است . [11] اما بعد :
    نافرمانی از دستور نصيحت کننده مهربان دانا و باتجربه باعث حسرت
    مي شود [12] و پشيمانی به دنبال دارد . من فرمان خويش را در مورد حکميت به
    شما گفتم 000 [1] و نظر خالص خود را در اختيار شما گذاردم اگر کسی گوش
    به سخنان قيصر مي داد [2] اما شما همانند مخالفان جفاکار و نافرمانان
    پيمان شکن امتناع ورزيديد تا به آنجا که نصيحت کننده در پند خويش گويا
    به ترديد افتاد [3] و از پند و اندرز خودداری نمود . مثال من و شما همچون
    گفتار برادر هوازن است که گفت : [4] من در سرزمين منعرج اللوی
    دستور خود را دادم ولی اين نصيحت تنها فردا ظهر آشکار شد


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  5. #35
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    خطبه 36
    [5] خطبه ای است که امام برای اعلام خطر به خوارج نهروان در مورد
    اشتباهاتشان ايراد فرموده است نکند بي دليل کشته شويد [6] شما را
    از اين بيم مي دهم : نکند بدون دليلی از پروردگارتان [7] و با دستی تهی از
    مدرک روشن جسد شما در کنار اين نهر و در اين گودال بيفتد . [8] دنيا شما
    را در گمراهی پرتاب کرده و مقدراتی [ که به دست شما فراهم شده ] شما
    را آماده مرگ ساخته است . [9] من شما را از اين حکميت نهی کردم ولی با
    سرسختی مخالفت نموديد و فرمان مرا پشت سر انداختيد تا به دلخواه شما
    تن دردادم [10] ای گروه کم عقل و ای کم فکرها [11] من کار خلافی انجام نداده
    بودم و نمي خواستم به شما زيان برسانم


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  6. #36
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    خطبه 37
    [12] سخنی است از امام که در حکم خطبه است زورمند در برابرم ذليل
    است تا حق را از او بگيرم [13] آن دم که همه از ترس در خانه نشسته
    بودند من قيام کردم و آنگاه که همگی خود را پنهان کرده بودند من
    آشکارا به ميدان آمدم 000 [1] و همان زمان که همه لب فروبسته بودند من
    سخن گفتم و آن وقت که جمعيت همه توقف کرده بودند من با راهنمائی
    نور خدا به راه افتادم فرياد نمي زدم [2] صدايم از همه آهسته تر اما از
    همه پيشگامتر بودم زمام امر را به دست گرفتم و پرواز کردم و جائزه
    سبقت در فضائل را بردم . [3] همانند کوهی که تندبادها آن را به حرکت در
    نمي آورد و طوفانها آن را از جای بر نمي کند هيچکس نمي توانست عيبی در
    من بيابد [4] و هيچ سخن چينی جای طعن در من نمي يافت . ستمديدگانی که در
    نظرها ذليل و پستند از نظر من عزيز و محترمند تا حقشان را بگيرم [5] و
    نيرومندان ستمگر در نظر من حقير و پستند تا حق ديگران را از آنها
    بستانم . در برابر فرمان خدا راضی و تسليم امر او هستيم [6] آيا گمان
    مي کنيد ممکن است من به رسولخدا ( ص ) دروغ ببندم ؟ [ و اگر از او
    خبری غيبی نقل مي کنم ممکن است خلاف واقع باشد ؟ ] . [7] بخدا سوگند
    من نخستين کسی هستم که وی را تصديق کردم و هرگز من اول کسی نخواهم بود
    که او را تکذيب نمايم . در کار خود انديشه کردم [8] ديدم اطاعت [ فرمان
    پيامبر خدا ( ص ) بر بيعت [ اجباری با متصديان حکومت ] مقدم است و
    هنوز پيمان پيامبر ( ص ) در مورد ديگران [ برای حفظ موجوديت اسلام ]
    در گردن من مي باشد :


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  7. #37
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    خطبه 38
    [9] سخنی است که امام درباره معنی شبهه ايراد فرموده است [10] شبهه
    را از اين رو شبهه نام نهاده اند که شباهت به حق دارد اما برای
    دوستان خدا نوری که آنان را در تاريکيهای شبهه راهنمائی کند يقين
    آنها است [11] و راهنمای آنها مسير هدايت است ولی دشمنان خدا گمراهيشان
    آنها را به شبهات دعوت مي کند [12] و راهنمای آنها کوری باطن است آنکس
    که از مرگ بترسد هرگز به خاطر اين ترس از مرگ نجات نمي يابد
    [13] همانطور که آن کس که مرگ را دوست دارد برای هميشه در اين جهان باقی
    نخواهد ماند .


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  8. #38
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    خطبه 39
    [14] هر چه شما را دعوت مي کنم اجابت نمي کنيد [15] گرفتار مردمی شده ام که
    هر گاه فرمانشان دهم اطاعت نمي کنند و چون دعوتشان نمايم اجابت
    نمي نمايند . ای بي اصلها [1] در ياری پروردگارتان منتظر چه هستيد ؟ آيا
    دين نداريد که شما را گرد آورد ؟ و يا غيرتی که شما را به خشم وادارد ؟
    [2] در ميان شما بپاخاسته ام هر چه فرياد مي کشم و از شما ياری مي طلبم
    [3] سخن مرا نمی شنويد و از دستورم اطاعت نمي نمائيد تا چهره واقعی کارهای
    بد آشکار گردد [4] نه با شما مي توان انتقام خونی گرفت و نه با کمک شما
    به هدف مي توان رسيد شما را به ياری برادرانتان دعوت کردم [5] همانند
    شتری که از درد بنالد آه و ناله سر داديد و يا همانند حيوانی که پشتش
    زخم باشد کندی کرديد [6] تنها گروه کمی به سوی من شتافتند اما آنها نيز
    افراد مضطرب و ناتوانی بودند [7] که گويا آنها را به سوی مرگ مي برند در
    حالی که آن را با چشم خود مي نگرند [8] سيدرضی مي گويد : متذائب يعنی
    مضطرب از تذائبت الريح [ بادهای مختلف وزيد ] گرفته شده
    و اينکه عرب به گرگ ذئب مي گويد آن نيز از همين ماده است
    زيرا به هنگام راه رفتن يکنوع اضطراب در او ديده مي شود .


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  9. #39
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    خطبه 40
    [9] سخنی است که امام ( ع ) به هنگام شعار خوارج که مي گفتند لا حکم
    الا لله فرموده است آری لا حکم الا لله : امام هنگامی که شنيد
    خوارج مي گويند لا حکم الا لله [ فرمانی جز فرمان خدا نيست ] [10] فرمود
    سخن حقی است که از آن اراده باطل شده آری درست است فرمانی جز
    فرمان خدا نيست [11] ولی اينها مي گويند : زمامداری جز برای خدا نيست در
    حالی که مردم به زمامداری نيازمندند [12] خواه نيکوکار باشد يا بدکارتا
    مؤمنان در سايه حکومتش به کار خويش مشغول و کافران هم بهره مند شوند
    [13] و مردم در دوران حکومت او زندگی را طی کنند و به وسيله او اموال
    بيت المال جمع آوری گردد و به کمک او با دشمنان مبارزه شود جاده ها امن
    و امان [14] حق ضعيفان از نيرومندان گرفته شود نيکوکاران در رفاه و از دست
    بدکاران مردم در امان باشند [1] و در روايت ديگر آمده است امام ( ع )
    چون سخن خوارج را شنيد که مي گفتند : فرمانی جز فرمان خدا نيست فرمود
    [2] منتظر حکم خدا درباره شما هستم [3] و نيز فرمود : اما در زمان حکومت
    پاکان پرهيزگاران به خوبی انجام وطيفه مي کنند ولی در حکومت بدکاران
    [4] ناپاکان از آن بهره مند مي شوند تا مدتش سر آيد و مرگش فرارسد


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  10. #40
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    خطبه 41
    [5] در اين خطبه از پيمان شکنی و حيله گری نهی مي کند و انسانها را از آن
    برحذر مي دارد وفا همزاد راستگوئی است [6] ای مردم وفا همزاد
    راستگوئی است سپری محکمتر و نگهدارنده تر از آن سراغ ندارم [7] آن کس که
    از وضع رستاخيز آگاه باشد خيانت نمي کند . در زمانی بوجود آمده ايم [8] که
    بيشتر مردم خيانت و حيله گری را کياست و عقل مي شمارند و نادانان آنها
    را اهل تدبير مي خوانند [9] چگونه فکر مي کنند ؟ خداوند آنها را بکشد چه
    بسا شخصی به تمام پيش آمدهای آينده آگاه است و طريق مکر و حيله را
    خوب مي داند [10] ولی فرمان الهی و نهی پروردگار مانع او است و با اينکه
    قدرت بر انجام آن دارد آن را به روشنی رها مي سازد [11] ولی آنکس که از
    گناه و مخالفت فرمان حق پروا ندارد از همين فرصت استفاده مي کند .


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








صفحه 4 از 42 نخستنخست 1234567814 ... آخرینآخرین

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/