صفحه 4 از 208 نخستنخست 123456781454104 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 2079

موضوع: صحيفه نور

  1. #31
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    فرهنگ را به ما بسپاريد تا انسان بسازيم.

    بايد يك وزارت فرهنگى، يك فرهنگ صحيح باشد و فرهنگ هم حقش است دست ما باشد. خوب ما در اين مملكت يك وزارتخانه نداشته باشيم؟ همه وزرا از امريكاست، خوب يكى هم از ما، خوب بدهيد اين فرهنگ رادست ما،خودمان اداره مى كنيم،ما خودمان يك كسى را وزير فرهنگ مى‏كنيم و اداره مى‏كنيم، اگر از شما بهتر اداره نكرديم بعد از ده، پانزده سال ما را بيرون كنيد. تا يك مدتى دست ما بدهيد. فرهنگ را دست ما بدهيد، وزير فرهنگ را از ما قرار بدهيد، يك مدتى هم مهلت بدهيد كه ما كار را درست انجام بدهيم، اگر ما گفتيم كه شما تحصيل نكنيد، اگر ما گفتيم شما خوب تحصيل نكنيد، اگر ما گفتيم كه شما به‏اعماق آسمان نرويد، شما عرضه‏اش را نداريد والا، چون عرضه‏اش را ندارند مى‏گوئيد (روحانيون نمى گذارند، مملكت ما،حالا باز وقت اين كارها نشده است) بفرمائيد چه كسى جلوتان را گرفته، بفرمائيد كارخانه ذوب آهن بياورند، كدام روحانى گفته است

    صحيفه نور جلد 1 صفحه 98

    نياوريد؟ هر كدام گفته بگوئيد تا ما بشنويم. بفرمائيد طياره سازى كنيد، اتومبيل سازى كنيد، آخر عرضه‏اش را نداريد بيچاره ها، يك مملكت بى عرضه ايد و اين هم كه شما عرضه نداريد نه اينكه عرضه ذاتى نداريد،شما را دست استعمار اين جور كرده است، غرب زده هستيد.

    اين حرف‏هاى ما يك حرف‏هاى كهنه پوسيده‏اى است كه بله ديگر كسى‏نمى خرد آن را؟ !به شما قول مى‏دهم كه آلمان هم اين را بخرد، شما نخريد. شما يك وزارتخانه را دست ما بدهيد، يك چند ساعت از اين راديو كه دارد موسيقى و بچه‏هاى ما را دارند سوق دهند به فساد اخلاق، يك دو سه ساعتش هم دست ما بدهيد اما آزادمان بگذاريد، نه اينكه برنامه‏اش هم خودتان بنويسيد كه اينطورى برو بگو ما را آزاد بگذاريد، يك دو سه ساعت از برنامه راديو دست ما بدهيد، ما برايش تعيين مى‏كنيم برنامه را كه او صحبت كند و من به شما قول دهم كه نه با سلطنت شما مخالفت داشته باشد، نه با وزارت شما مخالفت داشته باشد، نه با رياست شما مخالفت، با هيچ كدام مخالفت ندارد. فقط اگر وزارت فرهنگ و دستگاه‏هاى فرستنده يك مقدارى در دست ما باشد ما مردم را آشنا مى‏كنيم، دنيا را آشنا مى كنيم به احكام اسلام و اسلام و فرهنگ را يك فرهنگ مستقل، يك فرهنگ مسلم، يك فرهنگى كه يك دانه عربش وقتى مى‏ايستاد جلو امپراطور،وقتى كه مى‏ايستاد شمشيرش را در مى‏آورد و آن ديباج‏ها را كنار مى‏زد مى‏گفت ، رسول الله فرموده است كه ما لباس حرير در بر نكنيم و ما روى جاى حرير هم نمى‏نشينيم، ما اين جور رجال درست مى‏كنيم، آن وقت ببينيد كه اگر يك همچنين رجالى از مكتب ما بيرون آمد، از فرهنگ ما بيرون آمد،اين رجال تحت تاثير استعمار مى‏رود؟ لكن چه بكنيم كه استعمار نخواهد گذاشت، دست خبيث استعمار نخواهد گذاشت كه وزارت فرهنگ را دست ما بدهند، والا حق با ماست، فرهنگ بايد ما باشيم.

    وزارت اوقاف را به ما بدهيد تا فقرا را غنى سازيم.

    وزارت اوقاف مى‏خواهيد درست كنيد، بايد وزارت اوقاف از ما باشد نه اينكه شما تعيين كنيد، تعيين شما قبول نيست، شما ارزش نداريد كه تعيين كنيد، ما بايد تعيين كنيم، بگذاريد تعيين كنيم ما يك نفر را يك نفر را رئيس فرهنگش كنيم،يك نفر هم وزير اوقافش بكنيم، اوقاف را آن وقت ببينيد كه اينطورى كه الان دارد لوطى خور مى‏شود نخواهد شد،تمام مطالب به خودش خواهد رسيد دست ما بدهيد تا ببينيد چه خواهد شد،آنوقت ببينيد كه ما با همين اوقاف اين فقرا را غنى شان مى‏كنيم، با همين اوقاف، با همين اوقاف ما فقرا را غنى مى‏كنيم. شما خاضع بشويد براى چند تا حكم اسلام. شما ما را اجازه بدهيد كه ماليات اسلامى را به آنطورى كه اسلام با شمشير مى‏گرفت بگيريم از مردم، آن وقت ببينيد كه ديگر يك فقير باقى مى‏ماند؟ من براى شما راه هم مى‏سازم، من براى شما كشتى هم مى‏خرم،د بگذاريد. شما نخواهيد گذاشت. من مى‏دانم كه اين حرف هايى كه مى‏زنم بيهوده است، تمام شد، شما الان تشريف مى بريد و بنده هم خواهم رفت، آنها هم كه نخواهند گذاشت اين مطالب را لكن ما چه بكنيم دردى است كه ما داريم،

    صحيفه نور جلد 1 صفحه 99

    دردى است كه ما داريم.

    مساله تبليغ

    تبليغات بايد با ما باشد، آقا ما مبلغيم نه شما، تبليغ بايد با ما باشد، ما بايد در راديوها جا داشته باشيم براى تبليغ، شما هم كه تبليغ مى كنيد تبليغ ضد اسلامى است، تبليغ اسلامى نيست كه. معرفى كرديد اسلام را به جورى كه دانشجو از امريكا به من نوشته است كه دانشجويان مى‏گويند كه هر چه بدبختى هست از اسلام است، اى بيچاره دانشجو هر چه بدبختى هست از سران اسلام است، از دول اسلامى است، اسلام يك روز هم در مملكت ما عمل نشده بود - يك روز - خدا مى‏داند كه اسلام يك روز به آن عمل نشده است. خوب چه كنم كه ما نه وقت داريم كه صحبت كنيم، نه حال داريم. تا مى‏خواهيم ما دو تا كلمه اينجورى بگوئيم، يكدفعه مى‏بينيم دسته‏ها به راه افتاد و هى شركت واحد، چهار هزار نفر مى‏خواهد بياورد و چه چند هزار نفر . مگر دعوا دارى آقا؟ شركت واحد با ما، شما شركت واحد را چاقو را از سرش بردار اگر همه نيامدند اينجا، همه مى‏آيند اينجا و براى ما مجتمع مى شوند. با زور يك مملكتى را مى‏خواهيد اداره كنيد؟ والله با زور نمى شود.

    تعطيل اجبارى روز جمعه وسيله‏اى براى افساد جوانان.

    يك قدرى اصلاح كنيد خودتان را، يك قدرى اوضاع خودتان را درست بكنيد، حالا ما وقتى مى‏آييم سراغ اصلاحات، آقايان اصلاحات كردند، يكى از اصلاحات بزرگ آقايان تعطيل جمعه است. شما ملاحظه كنيد اين مطلبى كه من عرض مى‏كنم، به همه ايران موظفيد برسانيد، به همه ايران موظفيد برسانيد، تعطيل جمعه بازور، بى‏خواسته، اصناف بيچاره گرسنه - عرض مى‏كنم - كه اگر تعطيل نكنند هشتاد تومان جرم يا چند تومان جرم، اينطور چيزها،با باز بودن مراكز فساد. سينماها مجبورند باز باشند، تئاترها بايد باز باشند، گويند مراكز فساد ديگر هم بايد باشد، من اسمش را نمى‏برم ولى اينكه عرض كردم در روزنامه بود، از صبح تا عصر اينها بايد باز باشند، اصناف بسته، بازار بسته، فردا سراغ قم هم مى‏آيند گفته بودند كه قم هم از ما خواسته‏اند، همان خواسته‏اى كه تهران خواسته بودند، قم هم بيچاره‏ها خواسته‏اند. اين خواسته‏ها را همه از صبح كه چشمشان را از خواب باز مى‏كنند ببينند آيا كجا خواسته‏اند؟ فوراً مى‏نويسند فلان خواسته آن روزنامه هم شروع مى‏كند به نوشتن. اين روزنامه‏ها خائنند به مملكت ما بعضى‏شان، يك جمعه تعطيل، يك جوان‏هاى اول شباب و باز بودن مراكز فساد، تهيه كردن عيش و نوش براى آنها هر طور، بعد از 10 سال ديگر يك جوان سالم براى اين مملكت باقى نمى ماند، خدا خائن را لعنت كند، يك جوان سالم براى شما باقى نمى‏ماند، تمام به مراكز فساد كشيده مى‏شوند.

    من به شما آقايان توصيه مى‏كنم برسانيد به اين مملكت، برسانيد به همه اطراف اين مملكت كه آقا در مقابل يك همچنين كارى كه جوان‏هاى شما را دارند فوج فوج از دستتان مى‏گيرند ، مجامع دينى

    صحيفه نور جلد 1 صفحه 100

    درست كنيد. در جمعه‏ها كه آنها ميخواهند شما را به مراكز فساد بكشند، مجامع تبليغاتى درست كنيد،مردم را دعوت له به دين بكنيدمصالح روز را به مردم بگوئيد، مفاسد روز را به مردم بگوئيد. موظفيم ما به اين معنا، بايد اين كار بشود، اگر اين كار نشود از دست‏برند جوان‏هاى شما را. براى جوان‏ها يك مراكزى درست كنيد كه در آنجا تبليغ بشوند آنها، گفته بشود مطالب، مفاسدى كه در اين مملكت واقع مى شود گفته بشود، تا اندازه‏اى كه سازمان مى‏گذارد.

    والا اين تعطيل جمعه الزامى براى استراحت اين طبقه زحمتكش نيست، براى اين است . حالا شايد هم ان شاءالله مقصدشان اين نباشد لكن طبعاً اينطورى است، طبعاً اينطورى است كه اگر چنانچه مراكز فساد را باز گذاشتند و مجامع عمومى هم بسته شد طبعاً اينطورى است كه كشيده مى‏شوند به مراكز فساد. الان شما حتماً بدانيد كه در اين دو سه هفته اى كه تعطيل را انجام دادند و بيچاره مردم را از اين بيچاره ترخواهند بكنند،اين ميوه‏هاى مردم، فاسد مى‏شود، اين گرسنه‏هاى بيچاره يك روز بايد بروند نان پيدا كنند، ندارند.

    علاوه بر اين معنا شما برويد ملاحظه كنيد ببينيد كه دريك ماه پيش از اين تا حالا سينماها چقدر فرق كرده است، شايد با سينماها يك بست و بندى در كار باشد، شايد،آنهائى كه تبليغ اينگونه مطالب را مى‏كنند براى مراكز فساد، يك چيز حق حسابى ميگيرند براى اينكه اين كار را بكنند والا آدم عاقل، اول انسان بايد يك چيزى تهيه كند براى اين ملت،يك چيز سالم،تفريح سالم اينها بهتراست يا اينكه اينها را به فساد مى‏كشد؟ يك تفريح صحيح شرعى، يك تفريح سالم صحيح اول براى اينها درست سسكنيد بعد درها را ببنديد تا اين بيچاره‏ها راه بيفتند طرفش . آن كار را شما نكرديد، مراكز فساد را باز گذاشتيد و در دكان‏ها راهم بستيد، اين اگر سوءنيت هم نداشته باشيد طبعاً اينطور مى‏شود و اگر سوءنيت نداريد حالا من به شما رساندم مطلب را. اگر بعد از اين گفته من و رسيدن به آنها،مراكزى كه اين كارها را انجام مى‏دهند باز هم به قوت خودش باقى باشد، سوءنيت دارند، معلوم مى‏شود سوءنيت دارند، معلوم مى‏شود باز يك دستور تازه رسيده است.

    خداوندا! بيدار كن اينها را. خداوندا! دشمنان اسلام را ذليل كن. خداوندا! سران ممالك اسلامى را به وظايف خودشان آشنا كن. خداوندا! دست استعمار را قطع كن. خداوندا! دست كسانى كه از طريق استعمار مى‏خواهند اين مملكت را ببرند، قطع كن.

    والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته

    
    previos page menu page next page
    

  2. #32
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور جلد 1 صفحه 101

    تاريخ 21/7/1343

    پيام امام خمينى به اهالى استان كرمان‏

    بسم الله الرحمن الرحيم

    به وسيله حضرات خطباء محترم و مبلغين معظم كرمان دامت افاضاتهم.

    خدمت ذيشرافت عموم اهالى محترم كرمان - ايدهم الله تعالى - پس از سلام مخصوص به عرض مى‏رساند، بايد اظهار تاسف و تاثر كنم از قضاياى خلافى كه در اطراف مملكت به دست مامورين انجام مى‏گيرد، از آن جمله از قضاياى اخير كرمان كه منجر شد به هجرت جناب مستطاب ثقه الاسلام خطيب محترم آقاى حجتى - دامت افاضاته - بسيار متاسفم.

    مامورين به جاى آنكه جنايتكاران را به سزاى خودشان برسانند، براى طرفدارى از آنها دست به كارهاى خلاف شرع و وجدان زده‏اند و بر خلاف قوانين، بى جهت مزاحمت معظم له را فراهم نموده‏اند.

    از جناب ايشان تقاضا كردم كه به وطن خود مراجعت فرمايند و از اهالى محترم تقاضا مى‏كنم از زحمات ايشان تقدير نمايند و با حفظ آرامش اجازه ندهند بر خلاف شرع و قانون‏مامورين رفتار ناشايسته خود را تعقيب نمايند. شما اهالى محترم تحت نظر علماء اعلام و حجج اسلام و خطباء عظام، اجتماعات خود را خصوصاً در روز جمعه هر چه بيشتر فشرده تر كنيد و به مراسم و شعائر مذهبى اهميت دهيد و در مقابل زورگوئى‏ها و قانون شكنى‏ساكت ننشينيد و با كمال آرامش خلافكارى‏هاى دستگاه جبار را به ملت ايران و ملل مسلمين گوشزد كنيد واز خداوند تعالى به وسيله ولى عصر - عجل الله تعالى فرجه - استمداد نمائيد تا دولت‏هاى جبار نتوانند بر خلاف اسلام و قوانين قرآن قدمى بردارند.

    والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته‏

    روح الله الموسوى الخمينى

    

    

  3. #33
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور جلد 1 صفحه 102

    تاريخ 4/8/1343

    بيانات امام خمينى در مورد طرح اسارت بار احياى كاپيتولاسيون‏

    پايمالى استقلال و عظمت ايران با احياى كاپيتولاسيون.

    بسم الله الرحمن الرحيم

    انالله و انااليه راجعون. من تاثرات قلبى خودم را نمى‏توانم اظهار كنم، قلب من در فشار است، اين چند روزى كه مسائل اخير ايران‏راشنيده‏ام‏خوابم‏ كم‏شده(گريه‏حضار)ناراحت هستم، قلبم در فشار است، باتاثرات قلبى روز شمارى مى‏كنم كه چه وقت مرگ پيش بيايد. (گريه شديد حضار) ايران ديگر عيد (گريه حضار) ندارد عيد ايران را عزا كرده اند، (گريه حضار) عزا كردند و چراغانى كردند، عزا كردند و دستجمعى رقصيدند. ما را فروختند، استقلال ما را فروختند و باز هم چراغانى كردند، پايكوبى كردند.اگر من به جاى اينها بودم اين چراغانى‏ها را منع مى‏كردم، مى‏گفتم بيرق سياه بالاى سربازارها بزنند، بالاى سرخانه‏ها بزنند، چادر سياه بالا ببرند. عزت ما پايكوب شد، عظمت ايران از بين رفت، عظمت ارتش ايران را پايكوب كردند.

    قانونى در مجلس بردند در آن قانون اولا" ما را ملحق كردند به پيمان وين و ثانياً الحاق كردند به پيمان وين ! كه تمام مستشاران نظامى آمريكا با خانواده‏هايشان، با كارمندهاى فنى‏شان، با كارمندان ادارى شان، با خدمه شان، با هر كس كه بستگى به آنها دارد، اينها از هر جنايتى كه در ايران بكنند مصون هستند، اگر يك خادم امريكايى، اگر يك آشپز امريكايى مرجع تقليد شما را در وسط بازار ترور كند، زير پا منكوب كند، پليس ايران حق ندارد جلوى او را بگيرد! دادگاه‏هاى ايران حق ندارند محاكمه كنند! باز پرسى كنند! بايد برود امريكا!آنجا در امريكا ارباب‏ها تكليف را معين كنند! دولت سابق اين تصويب را كرده بود و به كسى نگفت . دولت حاضر اين تصويب نامه را در چند روز پيش از اين برد به مجلس و در چند وقت پيش از اين به سنا بردند و با يك قيام و قعود مطلب را تمام كردند و باز نفسشان در نيامد . در اين چند روز اين تصويب نامه را بردند به مجلس شورا و در آنجا صحبت هائى كردندمخالفت هائى شد، بعضى از وكلا هم مخالفت هائى كردند، صحبت هائى كردند لكن مطلب را گذراندند، با كمال وقاحت گذراندند، دولت با كمال وقاحت از اين امر ننگين طرفدارى كرد. ملت ايران را از سگ‏هاى امريكا پست تر كردند،اگر چنانچه كسى سگ امريكائى را زير بگيرد باز خواست از او مى‏كنند، اگر شاه ايران يك سگ امريكائى را زير بگيرد باز خواست مى‏كنند و اگر چنانچه يك آشپز امريكائى شاه ايران را زير بگيرد، مرجع ايران را زير بگيرد،بزرگتر مقام را زير بگيرد هيچ كس‏

    صحيفه نور جلد 1 صفحه 103

    حق تعرض ندارد، چرا؟ براى اينكه مى‏خواستند وام بگيرند از امريكا، امريكا گفت اين كار بايد بشود (لابد اينجور است) بعد از سه چهار روز وام 200 ميليونى، 200 ميليون دلارى تقاضا كردند، دولت تصويب كرد كه در ظرف پنج سال مبلغ مزبور به دولت ايران بدهند و در عرض 10 سال 300 ميليون بگيرند، مى‏فهميد يعنى چه؟ دويست ميليون دلار، هر دلارى 8 تومان در عرض پنج سال وام بدهند به دولت ايران براى نظام و در عرض 10 سال سيصد ميليون، آنطور كه حساب كردند 300 ميليون دلار از ايران بگيرند يعنى 100 ميليون دلار يعنى 800 ميليون تومان از ايران در ازاى اين وام نفع بگيرند. معذلك ايران خودش را فروخت براى اين دلارها، ايران استقلال ما را فروخت، ما را جزء دول مستعمره حساب كرد، ملت مسلم ايران را پست‏تر از وحشى‏ها در دنيا معرفى كرد، در ازاى وام 200 ميليون كه 300 ميليون دلار پس بدهند. ما با اين مصيبت چه بكنيم؟ روحانيون با اين مطالب چه بكنند؟ به كجا پناه ببرند؟ عرض خودشان را به چه مملكتى برسانند؟

    كاپيتولاسيون مخالف راى ملت است

    سايرممالك خيال مى‏كنند كه ملت ايران است، اين ملت ايران است كه اينقدر خودش را پست كرده است، نمى‏دانند اين دولت ايران است، اين مجلس ايران است،اين مجلس است كه هيچ ارتباطى به ملت ندارد ،اين مجلس، سرنيزه است و اين مجلس چه ارتباطى به ملت ايران دارد، ملت ايران به اينها راى ندادند، علماى طراز اول، مراجع، بسياريشان تحريم كردند انتخابات را، ملت تبعيت كرد از اينها راى نداد لكن زور سرنيزه اينها را آورد در اين كرسى نشاند.

    نفوذ روحانى مضر به حال دشمنان ملت است نه خود ملت.

    در يكى از كتاب‏هاى تاريخى كه امسال به طبع رسيده است و به بچه‏هاى ما تعليم مى‏شود،اين است كه بعد از اينكه يك مسائل دروغى را نوشته است، آخرش نوشته است كه معلوم شد كه قطع نفوذ روحانيت، قطع نفوذ روحانيون در رفاه حال اين ملت مفيد است! رفاه حال ملت به اين است كه روحانيون را از بين ببرند! همين طور است، اگر نفوذ روحانيون باشد نمى‏گذارد اين ملت اسير انگليس يك وقت باشد، اسير امريكا يك وقت باشد. اگر نفوذ روحانيون باشد نمى‏گذارد كه اسرائيل قبضه كند اقتصاد ايران را، نمى‏گذارد كه كالاهاى اسرائيل در ايران بدون گمرك فروخته بشود. اگر نفوذ روحانيون باشد نمى‏گذارد كه اينها سرخود يك همچنين قرضه بزرگى را به گردن ملت بگذارند. اگر نفوذ روحانيون باشد نمى‏گذارد اين هرج و مرجى كه در بيت‏المال هست، بشود. اگر نفوذ روحانيون باشد نمى‏گذارد كه هر دولتى هر كارى مى‏خواهد انجام بدهد ولو صد در صد برضد ملت باشد. اگر نفوذ روحانيون باشد نمى‏گذارد كه مجلس به اين صورت مبتذل در آيد. اگر نفوذ روحانيون باشد نمى‏گذارد كه مجلس با سرنيزه درست بشود تا اين فضاحت از آن پيدا بشود. اگر نفوذ روحانيون باشد نمى‏گذارد كه دختر و پسر با هم در آغوش هم كشتى بگيرند چنانكه در شيراز شده است. اگر نفوذ روحانيون باشد

    صحيفه نور جلد 1 صفحه 104

    نمى‏گذارد كه دخترهاى معصوم مردم زير دست جوان‏ها در مدارس باشند. اگر نفوذ روحانيون باشد نمى‏گذارد كه زن‏ها را در مدرسه مردها ببرند، مردها را در مدرسه زن ببرند و فساد راه بيندازند. اگر نفوذ روحانيون باشد توى دهن اين دولت مى‏زنند، توى دهن اين مجلس مى‏زنند، وكلا را از مجلس بيرون مى‏كنند. اگر نفوذ روحانيون باشد تحميل نمى‏تواند بشود يك عده از وكلا بر سرنوشت يك مملكتى كه حكومت كنند. اگر نفوذ روحانيون باشد نمى‏گذارد يك دست نشانده امريكائى اين غلطها را بكند، بيرونش مى‏كنند از ايران. نفوذ ايرانى، نفوذ روحانى مضر به حال ملت است؟ نخير مضر به حال شماست، مضر به حال شما خائن‏هاست نه مضر به حال ملت. شما ديديد با نفوذ روحانى نمى‏توانيد هر كارى را انجام دهيد، هر غلطى را بكنيد، مى‏خواهيد نفوذ روحانى را از بين ببريد. شما گمان كرديد كه با صحنه سازى‏ها مى‏توانيد كه بين روحانيون اختلاف بيندازيد؟ نمى‏توانيد،اين خواب را بايد به در مرگ براى شما حاصل شود، نمى‏توانيد همچو كارى انجام دهيد، روحانيون با هم هستند. من به تمام روحانيون تعظيم مى‏كنم، دست تمام روحانيون را مى‏بوسم، آن روز اگر دست مراجع رامى‏بوسيدم، امروز دست طلاب را هم مى‏بوسم (گريه حضار) من امروز دست بقال را هم مى‏بوسم (گريه شديد حضار).

    اعلام خطر به كليه اقشار ملت

    آقا من اعلام خطر مى‏كنم، اى ارتش ايران ! من اعلام خطر مى‏كنم اى سياسيون ايران! من اعلام خطر مى‏كنم، اى بازرگانان! من اعلام خطر مى‏كنم، اى علماى ايران! اى مراجع اسلام! من اعلام خطر مى‏كنم، اى فضلا! اى طلاب ! اى مراجع! اى آقايان! اى نجف! اى قم! اى مشهد! اى تهران! اى شيراز! من اعلام خطر مى‏كنم، خطردار است، معلوم مى‏شود زير پرده چيزهايى است و ما نمى‏دانيم، در مجلس گفتند نگذاريد پرده‏ها بالا برود، معلوم مى‏شود براى ما خواب‏ها ديده‏اند. از اين بدتر چه خواهند كرد؟ دانم از اسارت بدتر چه؟ از ذلت بدتر چه؟ چه مى‏خواهند با ما بكنند؟ چه خيالى دارند اينها؟ اين قرضه دلار چه به سر اين ملت مى‏آورد؟ اين ملت فقير ده سال 100 ميليون دلار، 800 ميليون تومان نفع پول به آمريكا بدهد؟! در عين حال ما را بفروشيد براى يك همچو كارى؟!

    نظاميان امريكائى، مستشاران نظامى امريكايى به شما چه نفعى دارند؟ آقا اگر اين مملكت اشغال امريكاست پس چرا اينقدر عربده مى‏كشيد، پس چرا اينقدر دم از ترقى مى‏زنيد؟ اگر اين مستشاران نوكر شما هستند پس چرااز ارباب‏ها بالاترشان مى‏كنيد؟ پس چرا از شاه بالاترشان مى كنيد؟ اگر نوكرند مثل ساير نوكرها با آنها عمل كنيد، اگر كارمند شما هستند مثل ساير ملل كه با كارمندانشان عمل مى‏كنند شما هم عمل كنيد. اگر مملكت ما اشغال آمريكائيست پس بگوئيد، پس ما را برداريد بريزيد بيرون از اين مملكت. چه مى‏خواهند با ما بكنند؟ اين دولت چه مى‏گويد به ما؟ اين مجلس چه كرد با ما؟ اين مجلس غير قانونى اين مجلس محرم، اين مجلسى كه به فتواى و به حكم مراجع تقليد تحريم شده است، اين مجلسى كه يك وكيلش از ملت نيست، اين مجلسى كه به ادعا مى گويد ما، ما، هى

    صحيفه نورجلد 1 صفحه 105

    ما از انقلاب سفيد آمده‏ايم. آقا كو اين انقلاب سفيد؟ ! پدر مردم را در آوردند. آقا من مطلعم، خدا مى‏داند كه من رنج مى‏برم، من مطلعم از اين دهات، من مطلعم از اين شهرستان‏هاى دور افتاده، از اين قم بدبخت، من مطلعم از گرسنگى خوردن مردم، از وضع زراعت مردم.

    سكوت در مقابل ابرقدرت‏ها از معاصى كبيره است.

    آقا فكرى بكنيد براى اين مملكت، فكرى بكنيد براى اين ملت. هى قرض روى قرض بياوريد؟! هى نوكر بشويد!! البته دلار نوكرى هم هست، دلارها را شما مى‏خواهيد استفاده كنيد نوكريش راما بكنيم. اگر ما زير اتومبيل رفتيم كسى حق ندارد به امريكائى‏ها بگويد بالاى چشمت ابروست لكن شماها استفاده‏اش را بكنيد، مطلب اين طور است. نبايد گفت اينها را؟ آن آقايانى كه مى‏گويند كه بايد خفه شد، اين جا هم بايد خفه شد؟ اين جا هم خفه بشويم؟ ما را بفروشند و خفه بشويم؟ قرآن ما را بفروشند و خفه بشويم والله گناهكار است كسى كه داد نزند، والله مرتكب كبيره است كسى كه فرياد نكند (گريه شديد حضار).

    به داد اسلام برسيد.

    اى سران اسلام به داد اسلام برسيد، اى علماى نجف به داد اسلام برسيد، اى علماى قم به داد اسلام برسيد، رفت اسلام. (گريه شديد حاضرين در مجلس) اى ملل اسلام! اى سران ملل اسلام! اى روساى جمهور ملل اسلامى! اى سلاطين ملل اسلامى! اى شاه به داد خودت برس، به داد همه ما برسيد. ما زير چكمه امريكا برويم چون ملت ضعيفى هستيم؟! چون دلار نداريم؟! امريكا از انگليس بدتر، انگليس از آمريكا بدتر، شوروى از هر دو بدتر، همه از هم بدتر، همه از هم پليدتر.

    امروز دولت آمريكا منفورترين دولت در نظر ماست.

    اما امروز سر و كار ما با اين خبيث‏هاست، با امريكاست. رئيس جمهور امريكا بداند، بداند اين معنا را كه منفورترين افراد دنياست پيش ملت ما، امروز منفورترين افراد بشر است پيش ملت ما، يك همچنين ظلمى به دولت اسلامى كرده است، امروز قرآن با او خصم است، ملت ايران با او خصم است. دولت امريكا بداند اين مطلب را، ضايع كردند او را در ايران، خراب كردند او را در ايران.

    ما را به آمريكا فروختند.

    براى مستشارها مصونيت مى‏گيريد؟ بيچاره وكلا داد زدند آقا از اين دوست‏هاى ما بخواهيد به ما اين قدر تحميل نكنند، ما را نفروشيد، ما را به صورت مستعمره در نياوريد، كى گوش داد به اينها. از پيمان وين يك ماده را اصلاً ذكر نكرده‏اند، ماده 32 ذكر نشده است، من نمى دانم آن ماده چه است، من كه نمى‏دانم رئيس مجلس هم نمى‏داند، وكلا هم‏نمى دانند،نمى دانند كه قبول كردند طرح را، طرح را

    صحيفه نور جلد 1 صفحه 106

    قبول كردند، طرح را امضا كردند، تصويب كردند اما عده‏اى اقرار كردند كه ما اصلا نمى‏دانيم چيست. (آنها هم لابد امضاء نكرده باشند) آن عده ديگر بدتر از آنها بودند، يك عده جهالند اينها.

    رجال سياسى ما، صاحب منصب‏هاى بزرگ ما، رجال سياسى ما، يكى بعد از ديگرى را كنار مى‏گذارند، الان در مملكت ما به دست رجال سياسى كه وطنخواه باشند چيزى نيست، در دست آنها چيزى نيست،ارتش هم بداند يكى‏تان را بعد از ديگرى كنار مى‏گذارند، ديگر براى شما آبرو گذاشتند؟ براى نظام شما آبرو گذاشتند كه يك سرباز امريكائى بر يك ارتشبد ما مقدم است؟ يك آشپز امريكائى بر يك ارتشبد ما مقدم شد در ايران؟ ديگر براى شما آبرو باقى ماند؟ اگر من بودم استعفا مى‏كردم، اگر من نظامى بودم استعفا مى‏كردم، من اين ننگ را قبول نمى‏كردم، اگر من وكيل مجلس بودم استعفا مى‏كردم.

    قطع نفوذ روحانى قطع يد رسول الله است.

    بايد نفوذ ايرانى‏ها قطع بشود! بايد مصونيت براى آشپزهاى امريكائى، براى مكانيك‏هاى امريكائى براى ادارى امريكائى، ادارى و فنى، مامورين، كارمندان ادراى، كارمندان فنى براى خانواده‏هايشان مصونيت باشد لكن آقاى قاضى در حبس باشند! آقاى اسلامى را با دستبند ببرند اين ور و آن ور!اين خدمتگزارهاى اسلام، علماى اسلام در حبس بايد باشند، وعاظ اسلام در حبس باشند، طرفداران اسلام بايد در بندرعباس حبس باشند براى اين كه اينها طرفدار روحانيت هستند، خودشان يا روحانى‏اند يا طرفدار روحانى. اين را در تاريخ ايران دست مردم دادند اينها، سند دست دادند كه معلوم شد رفاه حال اين ملت به اين است كه قطع نفوذ روحانيين بشود! يعنى چه؟ رفاه حال ملت در اين است كه قطع يد رسول الله... از اين ملت بشود؟! روحانيون خودشان چيزى نيستند كه، روحانيون هر چه دارند از رسول الله است، بايد قطع يد رسول الله از اين ملت بشود! اينها اين را مى‏خواهند، اين را مى‏خواهند تا اسرائيل با دل راحت هر كارى اين جا بكند، تا آمريكا با دل راحت هر كارى مى‏خواهد بكند.

    تمام گرفتارى‏هاى ما از امريكا است.

    آقا تمام گرفتارى ما از اين آمريكاست، تمام گرفتارى ما از اين اسرائيل است. اسرائيل هم از امريكاست، اين وكلا هم از امريكا هستند، اين وزرا هم از امريكا هستند، همه تعيين آنهاست، اگر نيستند چرانمى ايستند در مقابل داد بزنند؟

    روحانيت سدى در مقابل مطامع استعمارگران.

    من الان حافظه‏ام درست نيست، نمى توانم بفهم مطلب را خوب، الان در حال انقلاب هستم، در يك مجلس از مجالس سابق كه مرحوم

    مدرس، مرحوم آسيد حسن مدرس در آن مجلس بود،

    صحيفه نور جلد 1 صفحه 106

    اولتيماتومى از دولت روس آمد به ايران كه اگر فلان قضيه را انجام ندهيد (كه من حالا هيچى از آن را يادم نيست) ما از فلان جا كه قزوين ظاهرا بوده است مى‏آئيم به تهران و تهران را مى‏گيريم و دولت ايران هم فشار آورد به مجلس كه بايد اين را تصويب كند. يكى از مورخين، مورخين آمريكائى مى‏نويسد كه يك روحانى با دست لرزان آمد پشت تريبون ايستاد و گفت آقايان اگر بناست ما از بين برويم چرا با دست خودمان برويم، رد كرد، مجلس به واسطه مخالفت او جرات پيدا كرد و رد كرد و هيچ غلطى هم نكردند، روحانى اين است، يك روحانى توى مجلس بود نگذاشت آن قلدر شوروى را، روسيه سابق را، پيشنهاد اولتيماتومش را يك روحانى ضعيف، يك مشت استخوان رد كرد. امروز هم بايد روحانى نباشد، براى همين قطع يد روحانى بايد بكنند تا به آمال و آرزوى خودشان برسند، من چه بگويم؟

  4. #34
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور جلد 1 صفحه 109

    تاريخ: 4/8/1343

    پيام امام خمينى به ملت ايران به مناسبت تصويب اصل ذلت‏بار كاپيتولاسيون

    كاپيتولاسيون، امضاى سند بردگى ملت ايران است.

    بسم الله الرحمن الرحيم

    لن يجعل الله للكافرين على المومنين سبيلاً

    آيا ملت ايران مى‏داند در اين روزها در مجلس چه گذشت؟ مى داند بدون اطلاع ملت و به طور قاچاق چه جنايتى واقع شد؟ مى‏داند مجلس به پيشنهاد دولت سند بردگى ملت ايران را امضاء كرد؟ اقرار به مستعمره بودن ايران نمود؟ سند وحشى بودن ملت مسلمان را به آمريكا داد، قلم سياه كشيد بر جميع مفاخر اسلامى و ملى ما، قلم سرخ كشيد بر تمام لاف و گزاف‏هاى چندين ساله سران قوم، ايران را از عقب افتاده‏ترين ممالك دنيا پست‏تر كرد؟ اهانت به ارتش محترم ايران و صاحب منصبان و درجه‏داران نمود؟ حيثيت دادگاه‏هاى ايران را پايمال كرد؟ به ننگين‏ترين تصويب نامه دولت سابق با پيشنهاد دولت حاضر بدون اطلاع ملت با چند ساعت صحبت‏هاى سرى، راى مثبت داد؟ ملت ايران را در تحت اسارت آمريكائى‏ها قرار داد؟ اكنون مستشاران نظامى و غير نظامى امريكا با جميع خانواده و مستخدمين آنها آزادند هر جنايتى بكنند، هر خيانتى بكنند، پليس ايران حق بازداشت آنها را ندارد. دادگاه‏هاى ايران حق رسيدگى ندارند، چرا؟ براى آنكه آمريكا مملكت دلار است و دولت ايران محتاج به دلار.

    به حسب اين راى ننگين، اگر يك مستشار آمريكائى يا يك خادم مستشار آمريكائى به يكى از مراجع تقليد ايران، به يكى از افراد محترم ملت، به يكى از صاحب‏منصبان عالى رتبه ايران هر جسارتى بكند، هر خيانتى بنمايد، پليس حق بازداشت او را ندارد، محاكم ايران حق رسيدگى ندارد ولى اگر به يك سگ آنها تعرضى بشود، پليس بايد دخالت كند، دادگاه بايد رسيدگى نمايد.

    امروز كه دولت‏هاى مستعمره يكى پس از ديگرى با شهامت و شجاعت خود را از تحت فشار استعمار خارج مى‏كنند و زنجيرهاى اسارت را پاره مى‏كند، مجلس مترقى ايران با ادعاى سابقه تمدن دو هزار و پانصد ساله، با لاف همرديف بودن با ممالك مترقيه به ننگين‏ترين و موهن ترين تصويب‏نامه غلط دولت‏هاى بى‏حيثيت راى مى‏دهد و ملت شريف ايران را پست‏ترين و عقب افتاده‏ترين ملل به عالم معرفى مى‏كند و با سرافرازى هر چه تمامتر، دولت ازتصويب نامه غلط دفاع مى‏كند و مجلس راى مى‏دهد.

    صحيفه نور جلد 1 صفحه 110

    از بعض منابع مطلع به من اطلاع دادند كه اين طرح مفتضح را به دولت پاكستان، اندونزى، تركيه آلمان غربى پيشنهاد كرده‏اند و هيچكدام زير بار اين اسارت نرفته‏اند، تنها دولت ايران است كه اينقدر با حيثيت ملت و اسلاميت ما بازى مى‏كند و آن را به باد فنا مى‏دهد.

    خاموش نشستن وكلاءبه علت اتكا نداشتن به ملت است.

    علماء و روحانيون كه مى‏گويند بايد قدرت سر نيزه در مقدرات كشور دخالت نكند، بايد وكلاى پارلمان مبعوث از ملت باشند، بايد دولت‏ها ملى باشند، بايد اختناق از مطبوعات برداشته شود و سازمان‏ها نظارت در آنها نكنند و آزادى را از ملت مسلمان سلب ننمايند، براى آن است كه اين ننگ‏ها را بر ملت تحميل نكنند و ما را مواجه با اين مصيبت‏ها ننمايند.

    چرا وكلاى پارلمان با آنكه به حسب قاعده انسانيت و مليت با همچو سند اسارتى صد در صد مخالف هستند، نفس نمى‏كشند و جز دو سه نفر آنها كه معلوم است با اضطراب صحبت كرده‏اند، خاموش نشسته اند؟ براى آنكه اتكاء به ملت ندارند، دست نشانده هستند و قدرت مخالفت ندارند، آنها را با يك اشاره بيرون مى‏ريزند، به زندان مى‏اندازند.

    پافشارى رژيم شاه براى محو اسم قرآن.

    آيا ملت ايران مى‏داند كه افسران ارتش به جاى سوگند به قرآن مجيد، سوگند به كتاب آسمانى كه به آن اعتقاد دارم ياد كردند، اين همان خطرى است كه كرارا تذكر داده‏ام، خطر براى قرآن مجيد، براى اسلام عزيز، خطر براى مملكت اسلام، خطر براى استقلال كشور. من نمى دانم دستگاه جبار از قرآن كريم چه بديى ديده است، از پناه به اسلام و قرآن چه ضررى برده است كه اينقدر پافشارى براى محو اسم آن مى‏كند. اگر پناه به قرآن و اسلام بياوريد، اجنبى به خود اجازه نمى‏دهد كه از شما سند بردگى بگيرد، اجازه نمى‏دهد كه مفاخر ملى واسلامى شما پايمال شود. جدا بودن ملت از هيأت حاكمه، برخوردار نبودن آنها از پشتيبانى ملت، اين مصيبت‏ها را پيش مى‏آورد.

    كاپيتولاسيون مخالف اسلام و قرآن است.

    اكنون من اعلام مى‏كنم كه اين راى ننگين مجلسين، مخالف اسلام و قرآن است و قانونيت ندارد مخالف راى ملت مسلمان است. وكلاى مجلسين وكيل ملت نيستند، وكلاى سرنيزه هستند، راى آنها در برابر ملت و اسلام و قرآن هيچ ارزشى ندارد و اگر اجنبى‏ها بخواهند از اين راى كثيف سوء استفاده كنند، تكليف ملت تعيين خواهد شد.

    بدبختى دول اسلامى از دخالت اجانب است.

    دنيا بداند كه هر گرفتاريى كه ملت ايران و ملل مسلمين دارند، از اجانب است، از آمريكاست.

    صحيفه نور جلد 1 صفحه 111

    ملل اسلام از اجانب عموماً از آمريكا خصوصاً متنفر است، بدبختى دول اسلامى، از دخالت اجانب در مقدرات آنهاست، اجانبند كه مخازن پرقيمت زيرزمينى ما را به يغما برده و مى‏برند، انگليس است كه ساليان دراز طلاى سياه ما را با بهاى ناچيز برده و مى‏برد، اجانبند كه كشور عزيز ما را اشغال كرده و بدون مجوز از سه طرف به آن حمله كرده و سربازان ما را از پا در آوردند.

    ديروز ممالك اسلامى به چنگال انگليس و عمال آن مبتلا بودند امروز به چنگال آمريكا و عمال آن. آمريكاست كه از اسرائيل و هواداران آن پشتيبانى مى‏كند، آمريكاست كه به اسرائيل قدرت مى‏دهد كه اعراب مسلم را آواره كند، آمريكاست كه وكلا را يا بيواسطه يا باواسطه بر ملت ايران تحميل مى‏كند، آمريكاست كه اسلام و قرآن مجيد را به حال خود مضر مى‏داند و مى‏خواهد آنها را از جلوى خود بردارد، آمريكاست كه روحانيون را خار راه استعمار مى‏داند و بايد آنها را به حبس و زجر و اهانت بكشد، آمريكاست كه به مجلس و دولت ايران فشار مى‏آورد كه چنين تصويب‏نامه مفتضحى را كه تمام مفاخر اسلامى و ملى ما را پايمال مى‏كند تصويب و اجرا كنند، آمريكاست كه با ملت اسلام معامله وحشيگرى و بدتر از آن مى‏نمايد.

    بر تمام اقشار است كه با طرح ننگين احياى كاپيتولاسيون مخالفت كنند.

    بر ملت ايران است كه اين زنجيرها را پاره كنند. بر ارتش ايران است كه اجازه ندهند چنين كارهاى ننگينى در ايران واقع شود، از بالاترها به هر وسيله هست بخواهند اين سند استعمار را پاره كنند، اين دولت را ساقط كنند، وكلائى كه به اين امر مفتضح راى دادند از مجلس بيرون كنند. بر ملت است كه از علماى خود بخواهند در اين امر ساكت ننشينند. بر علماى اعلام است كه از مراجع اسلام بخواهند اين امر را نديده نگيرند. بر فضلا و مدرسين حوزه‏هاى علميه است كه از علماء اعلام بخواهند كه سكوت را بشكنند. بر طلاب علوم است كه از مدرسين بخواهند كه غافل از اين امر نباشند. بر ملت مسلمان است كه از وعاظ و خطباء بخواهند كه آنان را كه آگاه از اين مصيبت بزرگ نيستند آگاه كنند. بر خطباء و وعاظ است كه با بيان محكم، بى‏هراس بر اين امر ننگين اعتراض كنند و ملت را بيدار كند. بر اساتيد دانشگاه است كه جوانان را از آنچه زير پرده است مطلع كنند. بر جوانان دانشگاهى است كه با حرارت با اين طرح مفتضح مخالفت كنند، با آرامش و با شعارهاى حساس مخالفت دانشگاه را به ملت‏هاى دنيا برسانند. بر دانشجويان ممالك خارجه است كه در اين امر حياتى كه آبروى مذهب و ملت را در خطر انداخته ساكت ننشينند. بر پيشوايان دول اسلامى است كه فرياد ما را به دنيا برسانند واز مراكز پخش آزاد، ناله جانسوز اين ملت بدبخت را به جهان گوشزد كنند. بر علماء و خطباى ملل اسلامى‏است كه با سيل اعتراض، اين ننگ را از جبهه ملت معظم ايران، برادران اسلامى خود بزدايند و بر جميع طبقات ملت است كه از مناقشات جزئى موسمى خود صرفنظر كرده و در راه هدف مقدس استقلال و بيرون رفتن از قيد اسارت كوشش كنند. بر رجال شريف سياسى است كه ما را از مطالب زير پرده كه در مجلس گفته شده، آگاه نمايند. بر احزاب سياسى است‏

    صحيفه نور جلد 1 صفحه 112

    در اين امر مشترك با يكديگر توافق كنند.

    وحدت كلمه علماى اعلام در پشتيبانى از قرآن و طرفدارى از مسلمين.

    هدف مراجع عظام و روحانيون در هر جا باشند يكى است و آن پشتيبانى از ديانت مقدسه اسلام و قرآن مجيد و طرفدارى از مسلمين است، اختلافى بين علماى اعلام و نگهبانان اسلام در اين هدف مقدس نيست.اگر فرضا"اختلاف اجتهاد و نظرى در امرى جزئى و ناچيز باشد مثل ساير اختلافات در امور فرعى، مانع از وحدت نظر در امور اصولى نيست .اگر سازمان‏دولتى گمان كرده‏اند با سمپاشى‏ها مى‏توانند ما را از هدف مقدس خود منحرف كنند و به دست جهال متعصب به قصد شوم خود برسند، خطا كرده‏اند .اينجانب كه يك نفر از خدمتگزاران علماى اعلام و ملت اسلام هستم، در موقع خطير و براى مصالح بزرگ اسلامى حاضرم براى كوچكترين افراد، تواضع و كوچكى كنم، تاچه رسد به علماى اعلام و مراجع عظام - كثرالله امثالهم. لازم است جوان متعصب و طلاب تازه كاراز زبان و قلم خود جلوگيرى كنند و در راه اسلام و هدف مقدس قرآن از امورى كه موجب تشتت و تفرقه است، خوددارى نمايند. علماى اعلام براى خاتمه دادن به هرج و مرج و بى نظمى‏ها در فكر اصلاح عمومى هستند، اگر دولت‏ها مجال فكر به ما بدهند، اگر گرفتارهائى كه از ناحيه هيئت حاكمه پيش مى‏آيد و ناراحتى روحى مجال تصفيه واصلاح داخلى به ما بدهد.اين نحو گرفتارى‏هاست كه ما را از مسير خود كه مسير تصفيه حوزه‏ها و اصلاح همه جانبه است باز مى‏دارد. با احساس خطر براى اسلام و قرآن كريم براى ملت و مليت مجال تفكر در امور ديگر باقى نمانده . اهميت اين موضوعات به قدرى است كه مشاغل خاص ما را تحت الشعاع قرار داده است.

    كارهاى مخرب رژيم شاه.

    آيا ملت مسلمان مى‏داند كه در حال حاضر عده‏اى از علماء و مبلغين و طلاب و بسيارى از مسلمين بيگناه در زندان‏ها به سر مى‏برند و بر خلاف قوانين، آنها را بدون رسيدگى، مدت‏هاى مديدى زندانى كرده‏اند و مرجعى نيست كه به اين وضع هرج و مرج ارتجاعى قرون وسطائى خاتمه دهد؟ اينها دنبال قتل عام پانزده خرداد، دوازده محرم است كه جراحت آن از قلب ملت پاك نخواهد شد. هيأت حاكمه به جاى اينكه براى اقتصاد ايران، براى جلوگيرى از ورشكستگى‏هاى بازرگانان محترم، براى نان و آب فقرا و مستمندان، براى زمستان سياه بى‏خانمان ها، براى پيدا كردن كار براى جوانان فارغ التحصيل و ساير طبقات بيچاره فكرى بكند، به كارهاى مخرب مثل آنچه گفته شد و نظائر آن دست مى‏زند، از قبيل استخدام زن براى دبيرستان‏هاى پسرانه و مرد براى دبيرستان‏هاى دخترانه كه فساد آن بر همه روشن و اصرار به آنكه زن‏ها در دستگاه‏هاى دولتى وارد شوند كه فساد و بيهوده بودنش بر همه واضح است. امروز اقتصاد ايران به دست آمريكا و اسرائيل است و بازار ايران از دست ايرانى و مسلم خارج شده است و غبار ورشكستگى و فقر به رخسار بازرگان و زارع نشسته است و

    صحيفه نور جلد 1 صفحه 111

    اصلاحات آقايان، بازار سياه براى آمريكا و اسرائيل درست كرده است و كسنى نيست كه به داد ملت فقير برسد.

    ملت بايد به فكر فقرا باشد.

    من از فكر زمستان امسال رنج مى‏برم، من شدت گرسنگى و خداى نخواسته هلاكت بسيارى از فقرا و مستمندان را پيش بينى مى‏كنم، لازم است خود ملت به فكر فقرا باشند، لازم است از حالا براى زمستان آنها تهيه‏اى شود كه فجايع سال سابق تكرار نشود، لازم است علماى اعلام بلاد، مردم را دعوت به اين امر ضرورى بفرمايند.

    از خداى متعالى عظمت اسلام و مسلمين و رهائى دول اسلامى را از شر اجانب خذلهم الله تعالى خواستار است.

    والسلام على من اتبع الهدى‏

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  5. #35
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور جلد 1 صفحه 117

    تاريخ:دى ماه 1343

    پاسخ امام خمينى به آيت الله نجفى

    بسم الله الرحمن الرحيم

    حضرت آيت الله آقاى نجفى دامت بركاته

    به عرض عالى مى‏رساند: مرقوم محترم كه حاكى از سلامت وجود شريف و حاوى مراتب محبت و مودت بود، موجب تشكر گرديد. سلامت و سعادت جنابعالى را از خداوند متعال خواستار است. بحمداله حال اين جانب خوب و هيچ نگرانى نيست. خداوند متعال هر چه مقدر فرموده صلاح، اوست. از خداوند تعالى توفيق رضا به قضاى الهى را خواستار است. سلامتى و موفقيت آن جناب را از خداوند تعالى خواستار است.

    روح الله الموسوى‏الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  6. #36
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور جلد 1 صفحه 118

    بيانات امام خمينى در مورد وظايف و مسؤوليت‏هاى رؤسا و سلاطين دول اسلامى و علماى اسلام.

    اسلام با زحمات فراوان پيامبر و ائمه حفظ و به دست ما رسيده است.

    بسم الله الرحمن الرحيم

    خداوندا! ما را از غير خودت منصرف بفرما، حب دنيا را از قلب ما بيرون كن، اخلاق نيك را در ما پا برجا كن ما را در پناه اميرالمومنين سلام الله عليه از هر بدى نگه دار، ما را نسبت به اسلام و مسلمين خدمتگزار قرار بده، ما را نسبت به علماى اسلام قدردان قرار بده، علماى اسلام را در هر جا هستند حفظ بفرما، ديانت اسلام را سرمشق و مقدم بر همه كلمات قرار بده ... اللهم عظم كلمة الاسلام.

    آقايان مى‏دانند كه پيغمبر اسلام (ص) تنها قيام فرمود و در يك محيطى كه همه با او مخالف بودند قيام فرمود و زحمت زياد، مذمت‏هاى زياد، رنج‏هاى فراوان برد تا اين كه اسلام را به مردم ابلاغ فرمود، دعوت كرد مردم را به هدايت دعوت كرد به توحيد، آن قدر مشقت ايشان تحمل فرمود كه گمان ندارم كسى طاقت آن را داشته باشد. بعد از رسول اكرم (ص) مسلمين به وظايف خودشان تا حدودى عمل كردند،اسلام را تقويت كردند، توسعه دادند اسلام را تا اينكه يك مملكت بزرگ اسلامى در دنيا تشكيل شد كه بر همه ممالك مقدم بود. خود رسول اكرم به طورى كه مكتوبشان در صحيح بخارى مضبوط است، مكتوبى را كه به... نوشتند و آن طورى كه تاريخ ضبط كرده است ايشان چهار تا مكتوب مرقوم فرمودند به چهار تا امپراطور: يكى ايران، يكى روم، يكى مصر، يكى حبشه و عين مكتوب ايشان آن طورى كه در ذهنم است، مضبوط است. عين مكتوب ايشان را به طورى كه در ذهن من است در موزه تركيه زيارت كرده‏ام. آن چهار مكتوبى كه مرقوم فرموده‏اند به مضمون واحد است به چهار امپراطور و آنها را دعوت به اسلام كرده‏اند و اين مقدمه بوده است، شالوده بوده است از براى اين كه حقايق اسلام را به تمام دنيا، به تمام امپرطورى‏هاى دنيا ابلاغ بفرمايند و اسلام به آن نحوى كه هست معرفى بشود به مردم. مع‏الاسف آنها جواب مثبت (الا پادشاه حبشه) نداده‏اند و لهذا متوقف شده است آن دعوتى كه رسول اكرم مى‏خواستند بفرمايند و مى‏خواستند اسلام را معرفى كنند. على اى حال با رنج‏هاى فراوان، چه خود رسول اكرم و چه بعد از رسول اكرم كسانى كه متكفل بوده‏اند رياست اسلام را، اسلام را تقويت كرده‏اند و دست به دست، اين اسلام آمد تا الان كه به ما محول شده است، به اين طبقه‏اى كه الان موجودند محول شده است. اين طبقه موجودند كه الان مسوول اسلام و مسؤول احكام

    صحيفه نور جلد 1 صفحه 119

    اسلام هستند و اين مسؤوليت بر حسب اختلاف مراتب اشخاص فرق مى‏كند. بعضى‏ها مسؤوليتشان خيلى زياد است و بعضى هم مسؤوليت دارند لكن به اندازه آنها نيست.

    اسلام برنامه زندگى و حكومت دارد

    كسانى كه مسؤوليتشان خيلى زياد است، دولت‏هاى اسلامى است روساى جمهور اسلام، سلاطين اسلام، اينها مسؤوليتشان خيلى زياد است، شايد بيشتر از همه طبقات باشد. اسلام الان به دست اين طبقه است، به حسب اراده خداى تبارك و تعالى تكويناً سپرده شده است و آنها مسؤولند بر حفظ اسلام و حفظ وحدت كلمه اسلام و حفظ احكام اسلام و معرفى كردن اسلام را به دنياى متمدن كه گمان نشود اسلام مثل مسيحيت است، فقط يك رابطه معنوى مابين افراد و خداى تبارك و تعالى است و بس. اسلام برنامه زندگى دارد. اسلام برنامه حكومت دارد. اسلام قريب پانصد سال تقريباً يا بيشتر حكومت كرده است، سلطنت كرده است با اينكه احكام اسلام در آن وقت باز آن طور اجرا نشده است كه بايد اجرا بشود لكن همان مقداراجراشده‏اش ممالك بزرگى را، وسيعى را اداره كرده است با عزت و شوكت از همه جهات، از همه كيفيات. اسلام مثل ساير اديانى كه حالا در دست هست (شايد آنها هم در وقت خودش اين طور بوده‏اند لكن ساير اديانى كه حالا در دست هست) خصوصا مسيحيت كه هيچ ندارد جز چند كلمه اخلاقى و راجع به تدبير نظام و راجع به سياست مدن و راجع به كشورها و راجع به اداره كشورها برنامه ندارد، گمان نشود كه اسلام هم مثل آنها برنامه ندارد. اسلام از قبل تولد انسان شالوده حيات فردى را ريخته است تا آنوقت كه در عائله زندگى مى‏كند شالوده اجتماع عائله‏اى را ريخته است و تكليف معين فرموده است، تا آن وقت كه در تعليم وارد مى شود، تا آن وقت كه در اجتماع وارد مى‏شود، تاآن وقت كه روابطش با ساير ممالك و ساير دول و ساير ملل هست، تمام اينها برنامه دارد، تمام اينها تكليف دارد در شرع مطهر. اين طور نيست كه فقط دعا و زيارت است. فقط نماز و دعا و زيارت، احكام اسلام نيست، يك باب از احكام اسلام است. دعا و زيارت يك باب از ابواب اسلام است لكن سياست دارد اسلام، اداره مملكتى دارد اسلام، ممالك بزرگ را اداره مى‏كند اسلام. بر روساى جمهور اسلام، بر سلاطين اسلام، بر دول اسلامى است كه اسلام را معرفى كنند به عالم.

    مسجد، مركز سياست اسلام‏

    مسيحيون خيال نكنند كه اسلام هم، مسجد هم مثل كليساست. مسجد وقتى نماز در آن بر پا مى‏شده است تكليف معين مى‏كرده‏اند، جنگ از آن جا شالوده‏اش ريخته مى‏شده است، تدبير ممالك از از مسجد شالوده‏اش ريخته مى‏شده است. مسجد مثل كليسا نيست. كليسا يك رابطه فردى مابين افراد و خداى تبارك و تعالى (على زعمهم) است لكن مسجد مسلمين در زمان رسول خدا (ص) و در زمان خلفايى كه بودند ...، مسجد مركز سياست اسلام بوده است. در روز جمعه با خطبه جمعه مطالب سياسى، مطالب مربوط به جنگ‏ها، مربوط به سياست مدن، اينها همه در مسجد درست مى‏شده است،

    صحيفه نور جلد 1 صفحه 120

    شالوده‏اش در مسجد ريخته مى‏شده است در زمان رسول خدا و در زمان ديگران و در زمان حضرت امير سلام الله عليه.

    معرفى اسلام به عالم، از وظايف مهم روساى دول اسلامى.

    بايد اسلام را آن طور كه هست معرفى كنند، مكلفند اينها. اين روسايى كه خداى تبارك و تعالى به آنها رياست داده است مسؤوليت دارند در مقابل رياست‏شان، بايد اسلام را آن طورى كه هست معرفى كنند، بايد يك برنامه راديويى براى معرفى اسلام تهيه كنند، بايد به علماى اسلام رجوع كنند تا اين كه آنها حقايق اسلام را برايشان تشريح كنند و آنها در راديوها و در ساير مطبوعات نشر بدهند.

    توحيد كلمه ممالك دنيا، خواسته پيامبر اسلام.

    پيغمبر اسلام مى‏خواست در تمام دنيا وحدت كلمه ايجاد كند. مى‏خواست تمام ممالك دنيا را در تحت يك كلمه توحيد، در تحت كلمه توحيد تمام ربع مسكون را قرار بدهد منتهى اغراض سلاطين آن وقت از يك طرف، اغراض علماى نصارى و يهود و امثال ذلك از طرف ديگر سد شد، مانع شد از اين كه ايشان بتوانند آن كار را انجام بدهند. الان هم سدند، الان هم آنها مانع هستند، الان هم گرفتارى ما براى خاطر آنهاست، الان هم يهود مانع هستند كه اسلام ترويج بشود، الان هم نصارى مانع هستند كه اسلام را آن طور كه هست معرفى كنند.

    بر دول اسلامى است كه با وحدت كلمه دست استعمار و صهيونيسم را قطع كنند.

    الان بر روساى اسلام، بر سلاطين اسلام، بر روساى جمهور اسلام تكليف است كه اين اختلافات جزئى موسمى را كه گاهى دارند، اين اختلافات را كنار بگذارند. عرب و عجم ندارد، ترك و فارس ندارد، اسلام، كلمه اسلام. پيغمبر اسلام همان طورى كه خودشان طريقه مبارزه‏شان بوده است بايد اينها هم تبع باشند، تبع اسلام باشند. اگر وحدت كلمه خودشان را حفظ كنند، اگر اين اختلافات جزئى موسمى را كنار بگذارند، اگر همه با هم همدست بشوند، هفتصد ميليون مى‏گويند اين جمعيت هست اما هفتصد ميليون متفرق به قدر يك ميليون هم نيستند. هفتصد ميليون متفرق به درد نمى‏خورد، هزارها ميليون متفرق هم به درد نمى خورد اما اگر اين هفتصد ميليون، دويست ميليونش، چهار صد ميليونش با هم دست بدهند، دست برادرى بدهند، حدود و ثغورشان را حفظ كنند، حدود خودشان را حفظ كنند لكن در جامعه اسلامى كه مشترك مابين همه است، در كلمه توحيد كه مشترك بين همه است، در مصالح اسلامى كه مشترك بين همه است با هم توحيد كلمه كنند، اگر اينها توحيد كلمه كنند ديگر يهود به فلسطين طمع نمى كند، ديگر هند به كشمير طمع نمى‏كند. اين براى اين است كه نمى‏گذارند شما متحد بشويد. بدانند اينها (مى‏دانند هم) دست‏هايى كه مى‏خواهند منابع شما را از دست شما بگيرند، مى‏خواهند ثروت شما را به رايگان ببرند، مى‏خواهند بهاء تحت الارضى و فوق الارضى

    صحيفه نور جلد 1 صفحه 121

    شما را به يغما ببرند، اينها نمى‏گذارند كه عراق و ايران با هم متحد بشوند، ايران و مصر با هم متحد بشوند، تركيه و ايران با هم متحد بشوند، همه‏شان با هم وحدت كلمه پيدا بكنند، نخواهند گذاشت ولى شما تكليف‏تان اين نيست، روسا تكليف‏شان اين است كه بنشينند با هم تفاهم كنند، حدود و ثغور خودشان را حفظ كنند، هر كدام حدود و ثغورشان محفوظ لكن دشمن خارجى كه به شما اين قدر ضرر وارد مى‏كند در مقابل او توحيد كلمه كنيد - اگر توحيد كلمه بكنيد - يك مشت يهودى دزد در فلسطين است، بيش از يك ميليون از مسلمين را ده سال، بيشتر از ده سال است كه متفرق كرده‏اند و ممالك اسلامى نشسته‏اند با هم عزا گرفته‏اند. اگر توحيد كلمه باشد چطور مى‏توانند اينها، اين يك مشت يهود دزد چطور مى‏توانند فلسطين شما را از دست شما بگيرند و مسلمين را از فلسطين بيرون كنند و نتوانيد هيچ كارى بكنيد؟ اگر توحيد كلمه كنيد چطور هندوى بدبخت مى‏تواند كشمير عزيز را از ما بگيرد و از مسلمين بگيرد و هيچ كارى از آنها برنيايد؟ اينها مطالبى است كه جزو واضحات است منتهى تذكر لازم است. خود آنها هم مى‏دانند اين مطلب را لكن بايد فكر كنند، بايد بنشينند جلسه كنند، اجتماع كنند، فكر كنند، اين اختلافات جزئى را كنار بگذارند. الان اسلام در دست شمااست. الان روساى اسلام بدانند، سلاطين اسلام بدانند، روساى جمهور بدانند، شيوخ بدانند، اينهائى كه رياست دارند در اسلام بدانند كه خداى تبارك و تعالى اين رياست را كه به آنها داده است مسووليت دارد. رئيس يك قوم شدن، رئيس يك ملت شدن مسؤوليت دارد نسبت به آن ملت نسبت به آن قوم، نسبت به زندگى آن قوم، نسبت به حوادثى كه براى آن قوم پيش مى‏آيد. مسؤول هستند اينها، ديگران محتاج به اينها هستند.

    از عجايب است اين مطلب، از عجايب است كه ثروت در دست شرق است، اين ثروت مهم نفت در دست شرق است، در دست مسلمين است، در ممالك اسلامى است. اين معادن بسيار مهمى كه در دنيا هر مملكتى پيشرفت كرده است به واسطه اين مخازن پيشرفت كرده است. - هر جنگى مقدم شده است - هر مملكتى در جنگ مقدم شده است به واسطه نفت مقدم شده است، اينها در دست شماست. عراق بحمدالله نفت دارد، ايران بحمدالله نفت دارد، كويت نفت دارد، حجاز نفت دارد، نفت دست مسلمين است. آنها بايد بيايند به شما تملق بگويند، دست شما را ببوسند، پاى شما را ببوسند و اين ذخاير را به قيمت ارزشمند هم بخرند. شما نبايد با آنها، از آنها يك تملقى بگوئيد، ان شاء الله نمى‏گوئيد. آنها بايد تملق شما را بگويند، ثروت دست شماست. مع ذلك انسان مى‏بيند كه مطلب اين طور نيست. مستعمرين جورى اين مطلب را درست كردند كه بعضى ممالك را بازى دادند و خيال مى‏كنند كه نه، بايد از آنها هم يك تملقى بگويند، به آنها هم يك تعارفى بدهند تا اين كه ثروت آنها را ببرند، اين تاسف دارد. تا وحدت كلمه نباشد، تا رؤساى اسلام وحدت كلمه در خودشان ايجاد نكنند، تا فكر نكنند بر بدبختى‏هاى ملت اسلام، بدبختى‏هاى اسلام، بدبختى هاى احكام اسلام، غربت اسلام و قرآن كريم، سيادت نمى‏توانند بكنند. بايد فكر كنند، عمل كنند تا سيادت كنند و اگر اين مطلب را انجام بدهند سيد دنيا خواهند شد. اگر اسلام را آن طورى كه هست به دنيا معرفى كنند و آن طورى كه هست عمل بكنند سيادت با شماست، بزرگى با شماست. العزه‏لله و لرسوله وللمومنين.

    صحيفه نور جلد 1 صفحه 122

    بر علماى اسلام است كه اسلام را آنطور كه هست به عالم معرفى كنند.

    اين راجع به آن دسته كه رؤساى سياسى ما هستند. دسته ديگر كه علماى اسلام هستند و مراجع عالى‏مقام هستند، آنها هم مسؤوليتشان خيلى زياد است، خيلى زياد. شايد به يك معنا مسؤوليت علماى اسلام از همه كس زيادتر است، بر اينهاست كه اسلام را آن طور كه مى‏دانند معرفى كنند بر دنيا. البته ما وسايل نداريم، اين هم از بى‏عرضگى ما، ما وسايل نداريم، همه وسائل دست ديگران است. مسلمين به راه مسلمين، علما به راه علما. ندارند يك دستگاهى كه اسلام را ابلاغ كنند و به دنيا بگويند اسلام اين است. يك كالاى به اين خوبى، يك كالاى به اين خوبى دست شما هست و نمى‏توانيد عرضه كنيد به عالم كه ما اين را داريم. آنها انجيل خودشان را كه تويش آن مسائلى كه ملاحظه فرموديد (هر كس ديده) آن انجيل دروغى را، آن انجيل اصلى كه نيست، آن انجيل دروغى را آنها به تمام دنيا عرضه داشته‏اند و مبلغانشان در همه دنيا رفته اند و از قرارى كه گفتند همين اخيرا كه اين ممالك اسلامى، اين ممالكى كه در تحت اسارت بودند، اينها يكى يكى از اسارت بيرون آمدند،اصلاً دنبال اين نبودند كه ببينند پاپ رفت و آنها را به صورت مسيحيت درآورد. ما در محيط خودمان نمى توانيم احكام اسلام را آن طورى كه هست عرضه بداريم. ما مباحثاتمان از حدود كتاب طهارت و كتاب - عرض مى‏كنم كه - آنطوركه كتاب - چه و چه از اين حد تجاوز نمى‏كند. سياست اسلام را بحث ديگر نمى‏كنيم از آن، حدود اسلامى ديگر بحث از آن نمى شود. اجرا نشدن غير از آن است كه نبايد عرضه داشت به دنيا، بايد عرضه داشت به دنيا آقا،اين يك مطلبى است كه بايد دنيا بفهمد كه اسلام برنامه دارد. اسلام براى همه چيز، براى همه زندگى‏ها برنامه دارد. ديگر كى بايد معرفى بكند به جز علماى اسلام؟ علماى اسلام كثرالله امثالهم با همه زحمت‏هايى كه مى‏كشند، با همه رنج هائى كه مى‏برند لكن مسووليت‏شان زيادتر از اين معانى است. خداى تبارك و تعالى به آنها عزت داده است، به آنها عظمت داده است ديگران را تبع آنها قرار داده است، ملت را تابع آنها قرار داده است، اينها همه مسؤوليت مى‏آورد. همان طورى كه رسول اكرم (ص) مسؤوليت داشت و قيام كرد بر مسؤوليت خودش، قيام كرد به مسئوليت خودش، بايد قيام كرد به مسؤوليت خود. بايد اسلام را آن طورى كه هست، نه آن طورى كه حالا در دست مثلاً چهار تا فرض كنيد مقدس مآب و فقط كتاب مفاتيح هست - و عرض بكنم كه - اينها بايد آن طورى كه هست احكام اسلام را معرفى كرد، گفت به دنيا كه ما يك چنين كالاى بزرگى داريم، يك چنين قوانين مترقى داريم، محتاج نيستيم به اين كه در قوانينى به كس ديگر مراجعه كنيم، در هر بابى از ابواب، قانون داريم ما. اسلام تكليف معين كرده است، قانون معين كرده است، مسلمين محتاج نيستند كه در قوانين تبعيت از غير بكنند. الان جوان‏هاى ما، اين جوان‏هاى دانشگاه‏ها چه در اينجا، چه در ايران، چه در ساير ممالكى كه هستند اينها نمى دانند كه اصل اسلام چه چيز است، وقتى مطلع مى‏شوند كه اسلام يعنى چه. اسلام را غير از يك نمازى و غير از يك - عرض مى‏كنم كه - طهارت و امثال ذلك چيز ديگرى ادراك نكردند و استدلالشان اين است كه خوب ما اگر چنانچه بخواهيم مسلم بشويم و به اسلام عمل كنيم چيزى ندارد كه عمل كنيم. مى‏گويند اين را، براى اين كه اسلام معرفى نشده است،اين مطلب را

    صحيفه نور جلد 1 صفحه 123

    مى‏گويند كه چه برنامه‏اى اسلام دارد كه ما عمل كنيم؟ خوب، فلان طايفه برنامه دارد، فلان طريقه برنامه دارد، برنامه زندگى دارد، ما زندگى مى‏خواهيم، اسلام يك مطلبى است فردى مابين انسان و بالا، بنابراين برنامه‏اى ندارد كه ما عمل بكنيم.اين براى آن است كه مطلع نيستند از اسلام، اطلاعى از احكام اسلام ندارند تا اين كه خيال مى‏كنند كه برنامه ندارد اسلام. بر علماى اسلام است كه اين مطلب را تثبيتا، البته خودشان با مسائلى كه دارند نمى‏توانند اما تثبيت اين مطلب بر علماى اسلام است كه تثبيت كنند اين مطلب را، اسلام را، همه شؤون اسلام را همه فنون اسلام را، همه احكام اسلام را بنويسند، بيان كنند، عرضه بدارند به دنيا، قوانين اسلام را در هر رشته‏اى كه هست بنويسند، منتشر كنند، اگر موفق بشوند دستگاه فرستنده پيدا بكنند كه به دنيا ابلاغ بكنند، اسلام را آن طورى كه هست معرفى كنند به دنيا، بفهمند دنيا كه ما چه داريم و با اين كه اين را داريم اين طور زندگى مى‏كنيم. اين مسؤوليت بزرگى است كه به دوش علماى اعلام اعلى الله كلمتهم، به دوش آنهاست و شما آقايان، شما فضلاى اعلام و علماى جوان هم مسؤوليت داريد. آتيه اسلام به دوش شماست مسؤوليت آن، الان هم مسؤوليت داريد و بسيار مسؤوليت سنگينى است.

    تا جوانيد مهذب شويد به آداب و سنن الله.

    بايد از همين حالا، همين جوان شانزده ساله، همين جوان بيست ساله كه در مدارس علمى هست از حالا بايد آنطورى كه رضاى خداست، آن طورى كه دستورات الهى است خودش را عادت بدهد به اين كه آن طور باشد. يك قدم كه براى تحصيل علم بر مى‏دارد، يك قدم براى تحصيل اخلاق خوب و تهذيب بردارد. اگر خداى نخواسته آقايان مهذب نباشند، اگر خداى نخواسته آقايان آن طورى كه اسلام مى‏خواهد نباشند، اين ضررش از نفعش بيشتر است. تمام اديانى كه مخترع است و تمام اديانى كه اختراع شده است و كذب است، اين اشخاص تحصيلكرده مؤسسش هستند، اشخاصى كه در حوزه‏هاى علميه تحصيل كرده‏اند لكن مهذب نبودند. شما ملاحظه بفرمائيد رؤساى مذاهب باطله را، مى بينيد كه روساى مذاهب باطله تمامشان از اشخاصى هستند كه درس خواندند، ملا! لكن مهذب نبودند.

    بودن آقايان در ارض مقدس نجف در پناه حضرت امير سلام‏الله عليه هم يك تكليف زياد براى انسان مى‏آورد. اصل خود بودن در نجف فرق دارد بااين كه كسى فرض كنيد در كويت باشد، يا كسى در تهران باشد، ياكسى در بغداد باشد. بودن در نجف خود يك مسأله‏اى است يك مسؤوليتى دارد.

    انسان ببيند كه حضرت امير سلام الله عليه در زندگيش چه وضعى داشته است، چه خلوصى در زندگى داشته است، چه در زندگى انفرادى، چه در زندگى اجتماعى، انسان تفكر كند بر احوال حضرت امير سلام الله عليه، ملاحظه كند كه چه زحماتى براى اسلام كشيده است، چقدر زخم خورده است، چقدر رنج برده است، چقدر جنگ كرده است، چقدر تشنگى خورده است، اينها را ملاحظه كند انسان. يك همچنين اسلامى كه به دست ما سپرده شده است، به دست شما آقايان سپرده شده است،مسئوليت داريد

    صحيفه نور جلد 1 صفحه 124

    اگر خداى نخواسته در خلال تحصيل علم، همان فكر اين باشيد كه حقايق علمى را ادراك بكنيد لكن فكر تهذيب نباشيد. مهذب كنيد خودتان را، مهذب بشويد به آداب الله، به سنن الله، اگر چنانچه اين نباشيد علم اثرى ندارد. آن نورى كه خداى تبارك و تعالى يقذفه فى قلب من يشاء اگر مهذب نباشد كسب نخواهد شد. يك فنى است، يك فنى است، آن علمى كه نورانيت مى‏آورد و نور است و خداى تبارك و تعالى آن را عنايت مى‏فرمايد، آن به هر قلبى عنايت نمى شود، هر قلبى لايق آن نيست، تا مهذب نباشد، تا خودش را خالى نكند از اخلاق زشت، خالى نكند از اعمال زشت، تا متوجه به خدا نباشد و تمام قلب را به او تسليم نكند خداى تبارك و تعالى قلب نمى‏فرمايد. گزاف نيست اين مطلب، اين طور نيست كه هى دقايق علوم را مى‏دانم. غزالى هم خيلى خوب مى‏دانست، ابوحنيفه هم خوب مى‏دانست، خيلى‏ها هم مى‏دانستند، خيلى از اشخاص هستند كه دقايق علوم را از همه بهتر مى دانند و آن نورى كه خداى تبارك و تعالى به آنها بايد عنايت بكند نمى فرمايد. آن تهذيب مى‏خواهد، آن زحمت مى‏خواهد، آن رياضت مى‏خواهد. آقا شما كه آمديد وارد شده‏ايد دراين قوم بايد رياضت بكشيد، بايد زحمت بكشيد، بايد مراعات كنيد، محاكمه كنيد نفس خودتان را، شب كه از مطالعه خارج مى‏شويد آخر شب محاسبه كنيد امروز چند تا كار خلاف (نعوذ بالله ان شاء الله كه نيست) امروز چند تا (نعوذبالله) غيبت كردم، به چند تا عالم جسارت كردم.

    مى‏دانيد كه اگر يك كلمه، يك كلمه به يكى از مراجع اسلام اهانت بشود، آنها اولياء خدا هستند. بايد هر قدمى كه در راه تحصيل برداشته مى‏شود اگر عرض نكنم دو قدم، لااقل يك قدم هم در باب تهذيب اخلاق، در باب تحكيم عقايد، در باب استقرار ايمان در قلب برداشته شود. اينها تفكر لازم دارد، محاسبه لازم دارد، مراقبه لازم دارد. آقايان بايد مراقبه كنند، بايد مراقبت كنند خودشان را، از صبح تا عصر بايد مراقب خودشان باشند. نفس انسان سركش است، يك آن از آن غافل بشويم (نعوذ بالله) انسان را به كفر مى‏كشد اگر غافل بشود انسان. شيطان راضى نيست به فكر ما، او كفر ما را مى‏خواهد، او مى‏خواهد همه را منتهى كند به كفر، منتها از معاصى كوچك مى‏گيرد و كم كم وارد مى‏كند در بزرگتر و كم‏كم در بزرگتر و كم كم بالاتر تا برسد به آن جا كه خداى نخواسته انسان را منحرف كند اصلا از اسلام. بايد مراقبت كنيد آقا از خودتان، بايد از اول صبح كه از خواب پا مى‏شويد، يا اول اذان يا عشا يا قبل از اذان كه پا مى شويد از خواب طويل بايد مراقب خودتان باشيد. در اين مجتمع بايد مراقبت كرد، در اين اجتماعات، در اين اجتماعات دو تايى، چهار تايى، پنج تايى، ده تايى بايد مراقبت كرد، احترام كرد از بزرگان، احترام كرد از رفقا، احترام كرد از مؤمنين لسان .... (نعوذ بالله) نداد، اشكال مناقشه بيجاانسان نكند. اگر فرض بفرمائيد شما در نظرتان يك كسى يك كارى انجام مى‏دهد يا انجام نمى‏دهند و ناگوار است در نظر شما .... است. نبايد انسان همين طور بدون اين كه توجه كند به مطلبى، يك وقت خداى نخواسته جسارت كند به يك مومنى، به يك مسلمى، به يك طلبه‏اى، به يك اهل علمى، فرضا از اين كه به يك عالمى، فرضاً از اين كه به يك مرجعى. اينها بايد مواظبت كرد، انسان بايد خودش را مواظبت كند، حفظ كند اين جهات را تا موفق بشود.

    صحيفه نور جلد 1 صفحه 125

    ايام كهولت، زمان غلبه جنود ابليس در باطن و دشوارى تهذيب نفس.

    شما بعدها مسؤوليت بزرگى به عهده شما است. عالم يك شهر بشويد مسؤوليت يك شهر را داريد. ان شاء الله عالم يك مملكت بشويد مسؤوليت آن مملكت را داريد. مرجع يك امت بشويد مسووليت آن امت را داريد. از حالا شالوده اين معنا را كه بتوانيد در اين وقت مسووليت خودتان را و دين خودتان را ادا كنيد، از حالا بايد به فكر اين مطلب باشيد. بخواهيد كه خوب حالا درسمان را مى‏خوانيم و بعدها ان شاء الله بعد از اين كه پير شديم ان شاء الله وارد مى‏شويم در تهذيب اخلاق، اين امكان ندارد، امكان ندارد كه بتوانيد. هر قدر در جوانى انسان مهذب شد، شد. اگر در جوانى خداى نخواسته مهذب نشد بسيار مشكل است كه در زمان كهولت و پيرى كه اراده ضعيف است و دشمن قوى، اراده انسان ضعيف مى‏شود و جنود ابليس در باطن انسان قوى، ممكن نيست ديگر آن وقت، اگر هم ممكن باشد بسيار مشكل است. از حالا به فكر باشيد، از جوانى به فكر باشيد. الان هر قدمى كه شما بر مى‏داريد رو به قبر است. هيچ، هيچ مطلبى ندارد، هيچ اشكالى ندارد. هر دقيقه‏اى كه از عمر شريف شما مى‏گذرد يك مقدارى به قبر و آن جايى كه از شما سؤالات خواهند كرد و همه مسؤول خواهيم بود، داريد نزديك مى‏شويد. فكر اين مطلب را بكنيد كه قضيه نزديك شدن به مرگ است و هيچ كس هم سند به شما نداده است كه 120 سال عمر بكنيد، 120 ساله نداريم، ممكن است 25 ساله انسان بميرد، ممكن است 50 ساله بميرد يا 60 ساله بميرد، هيچ سندى ندارد، ممكن است همين حالا خداى نخواسته، سندى نيست، بايد فكر كنيد، بايد در اين مطالب تأمل كنيد، مراقبه كنيد. اخلاق خودتان را مهذب كنيد، مهذب‏تر كنيد ان شاء الله، اعمال خودتان را منطبق با اسلام كنيد، با احكام اسلام كنيد تا ان شاء الله موفق بشويد و در تحت بقعه مطهره مولى سلام الله عليه - انوار علم به شما آن علمى كه رضاى خدا در آن است، آن علمى كه نور است، آن علمى كه شما را نزديك مى‏كند به خداى تبارك و تعالى به شما عنايت بشود.آن خودش يك رياضت است و شما هم كه داريد رياضت مى‏كشيد، اين رياضت هم روى آن رياضت.

    از خداوند تعالى توفيق همه آقايان را مسالت مى‏كنم . از خداوند تعالى عزت و عظمت اسلام و مسلمين را مسألت مى‏كنم. از خداوند تعالى عزت و عظمت مراجع اسلام را مسألت مى‏كنم. از خداوند تعالى طول عمر مراجع اسلام را مسألت مى‏كنم. از خداى تبارك و تعالى تهذيب اخلاق محصلين را مسألت مى‏كنم.

    والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته‏

    
    previos page menu page next page
    

  7. #37
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور جلد 1 صفحه 126

    تاريخ: 1343

    تلگراف امام خمينى به اقاى منتظرى‏

    بسم الله ارحمن الرحيم

    حال اينجانب بحمدالله بد نيست لكن براى حوزه علميه قم نگران هستم خوف آن است كه اگر غيبت اينجانب طولانى شود آقايان فضلا تزلزل پيدا كنند. از خداوند اصلاح امور را خواستارم. جنابعالى به حضرات افاضل ايدهم الله تذكر دهيد كه اينجانب كمال ميل را دارم كه در بين آنها باشم و در شادى و غم آنها شريك باشم فضلاى اعلام قم كه حقا وفادارى خود را اثبات فرمودند مايه اميد اينجانب مى‏باشند و چشم من به وجود آنها روشن است در اول وقت رفع منع به خواست خداوند تعالى خود را در بين آنها خواهم ديد.

    والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته‏

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  8. #38
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور جلد 1 صفحه 127

    تاريخ: 3 / 8 / 44

    پاسخ امام خمينى به نامه حضرت آيت العظمى نجفى مرعشى‏

    بسم الله الرحمن الرحيم

    حضرت آيت الله آقاى نجفى دامت بركاته

    به عرض عالى مى‏رساند مرقوم محترم به وسيله آقازاده محترم ايده الله تعالى واصل و موجب تشكر گرديد، سلامت و سعادت جنابعالى را از خداوند تعالى خواستار است. حقاً بايد از مساعى جميله ملت محترم ايران و حضرات مراجع و علماء اعلام و افاضل گرام حوزه‏هاى مقدسه علميه، خصوصا حوزه مقدسه قم تشكر كنم و از خداوند تعالى عظمت و عزت همه را خواستار شوم.

    تشرف حقير به اعتاب مقدسه، گر چه فوزى است عظيم، چه از لحاظ زيارت اعتاب مقدسه ائمه اسلام عليهم الصلوة والسلام وچه از لحاظ تشرف به حضور حضرات مراجع عظام و علماء اعلام و افاضل گرام حوزه علميه نجف اشرف و كربلاى معلا و ديگر اعتاب مقدسه لكن اهميت موقف در ايران ايجاب مى‏كند كه در صورت رفع منع از خدمتگزار به ملت محترم و استقلال مملكت به اسرع وقت مراجعت نموده، در غم و شادى ملت محترم ايران عموما و حضرات اعلام خصوصاً شريك باشم. اميد است كه حضرات فضلاء عظام و مشتغلين حوزه‏هاى مقدسه علميه، خصوصاً حوزه قم كما فى السابق به تحصيل علوم دينيه و ترويج ديانت مقدسه ادامه دهند و هيچ گونه تزلزلى به خود راه ندهند. از خداوند تعالى توفيق و تأييد آنها و عظمت اسلام و مسلمين را خواستارم. از جناب عالى در مظان استجابت دعوات، اميد دعاى خير براى حسن عاقبت خواستار است.

    والسلام عليكم ورحمه الله‏وبركاته‏

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  9. #39
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور جلد 1 صفحه 129

    پيام امام خمينى در رابطه با شايعه اختلاف بين امام و قشر دانشجو

    اخيرا در ايران شايع كرده بودند كه اينجانب اجازه ندادم نماينده دانشجويان مقيم اروپا را كه براى ملاقات من آمده بودند، ملاقات حاصل شود و نيز جمعى كه به نمايندگى از مسلمين مقيم اروپا آمده‏اند، بدون ملاقات برگشته‏اند و از اين قبيل مطالب، با آنكه مطلب خلاف واقع بوده است و ممكن است اين نحو شايعات از دستگاه باشد براى نگران نمودن جوانان دانشگاهى و ايجاد شكاف بين اينجانب و آنها، خوب است رفع اين سوء تفاهم را خود آقايان دانشجويان مقيم اروپا بنمايند، چون دستگاه از اين نحو امور استفاده مى‏كند

    والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  10. #40
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور جلد 1 صفحه 130

    تاريخ: 1346

    پاسخ امام خمينى به نامه اتحاديه انجمن‏هاى اسلامى دانشجويان در اروپا

    با وجود تمام بليات، بيدارى ملت از خواب چند صدساله مايه سربلندى است.

    بسم الله الرحمن الرحيم

    اتحاديه انجمن‏هاى اسلامى دانشجويان در اروپا

    مرقوم آقايان محترم ايدهم الله تعالى از گزارش دهمين جلسه سالانه اتحاديه و رونوشت مكتوب به طلاب محترم علوم دينيه ايدهم الله تعالى واصل و موجب مزيد تقدير و اميد گرديد.

    اينجانب در اين لحظات آخر عمر و دست به گريبان بودن با مشقت‏ها و بليات فراوان همه جانبه و نگرانى‏هاى جانفرسا از اخبار ناگوار ايران و روزافزون بودن رنج‏ها و بليات وارده بر ملت نجيب مسلمان و برادران دانشجوى قديم و جديد و وضع رقت‏بار عمومى و فقدان وسايل اوليه زندگى در بسيارى از نقاط و طغيان فساد و بى‏فرهنگ در دستگاه جبار و اشاعه فحشا و بى‏عفتى خصوصاً در مركز كشور و عقب‏افتادگى فرهنگى و اجتماعى و سياسى با لاف‏هاى پوچ فريبكار و مهار كردن منحرفان و استعمارطلبان، مراكز علم و مساجد و محافل مسلمين و مراسم حج بيت‏الله‏الحرام را و سست كردن عقايد اسلامى به واسطه سپاه‏هاى معلوم‏الحال و صرف بيت‏المال بر ضد مصالح اسلام و ملت و تاراج درآمدها و ذخاير ملى و از همه بالاتر سلطه بى چون و چراى دول استعمارگر راست و چپ و عمال خبيث صهيونيستى آنها بر جان و مال ملت و ناامنى عمومى ناشى از سازمان به اصطلاح امنيت و حبس‏ها و تبعيدها و اعدام‏هاى بدون مجوز و غير قانونى جابرانه و شكنجه‏ها و تعزيرهاى وحشيانه غير انسانى و ديگر مصيبت‏ها، از اينكه احساس مى‏كنم طبقات جوانان غيور دانشجوى قديم و جديد داخلى كشور و خارج و روشن‏ضميران ساير طبقات ملت شريف مسلمان ايدهم الله تعالى از خواب گران چند صد ساله كه به نغمه‏هاى خواب‏آور عمال خبيث استعمار بر ملت‏ها غلبه كرده بود، بيدار شده‏اند و در فكر چاره هستند و از پيوستگى دانشجويان مدارس قديم و دانشگاه‏ها و همكارى آنها و ساير طبقات بيدار در اين نهضت مقدس اسلامى كه به خواست خداوند متعال منتهى به قطع ايادى اجانب و استعمارخواهان و غربزدگان خواهد شد، احساس مسرت و سربلندى مى‏كنم.

    صحيفه نور جلد 1 صفحه 131

    پيوستگى ملت اساس و زير بناى شكست نهائى چپاولگران.

    اين پيوستگى، قدم اول است كه به رغم اجانب و نوكران چشم و زبان بسته آنها، در راه آزادى ملت‏هاى زيردست برداشته شده و اساس و زير بناى شكست نهائى چپاولگران و عمال خبيث كسانى است كه با تبليغات مسمومه ساليان دراز شما برادران و فرزندان ملت را مانند دشمنان ستمگر ملت‏هاى ضعيف، بر مركب آمال به تاخت و تاز و بند كشيدن ملل اسلامى و مكيدن خون آنها با كمال امنيت و آرامش خاطر اشتغال داشتند.

    گرايش ملت به اسلام، آتيه درخشانى را نويد مى‏دهد.

    اكنون كه مى‏بينم شما فرزندان عزيز شاهراه اساس را يافته و بر پايه وحدت اسلامى به هم پيوسته‏ايد و نور تابناك قرآن مجيد (دستور آزادى ملل ضعيف و راهنماى چگونگى نهضت مردان تاريخ و پيمبران پاك در هر عصرى بر ضد ستمگران و استثمار و استعمار پيشگان) بر قلب شما پرتو افكنده است، به خود نويد مى‏دهم كه به خواست خداى بزرگ آتيه درخشان زندگى نزديكى در انتظار ملل مظلوم است.

    از پا ننشينيد تا خفتگان را بيدار سازيد.

    بر شما جوانان روشنفكر است كه از پا ننشينيد تا خواب‏رفته‏ها را از اين خواب مرگبار برانگيزانيد و با فاش كردن خيانت‏ها و جنايت‏هاى استعمارگران و پيروان بى‏فرهنگ آنها غفلت‏زده‏ها را آگاه نمائيد و از اختلاف كلمه و تفرقه و هواهاى نفسانى كه راس همه فسادهاست احتراز كنيد و به خداوند تبارك و تعالى روى نياز آوريد كه شما را در اين راه هدايت فرمايد و با جنود فوق طبيعت كمك كند. انه قال ولى قد ير قال الله تعالى و قدس والذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا و ان الله مع المحسنين.

    از خداوند متعال قطع ايادى اجانب و عمال آنها و توفيق و تاييد كسانى كه در راه اهداف عاليه قرآن كريم و اسلام عزيز همت گماشته و مردانه قيام كرده‏اند خواستارم.

    والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

صفحه 4 از 208 نخستنخست 123456781454104 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/