صفحه 36 از 44 نخستنخست ... 26323334353637383940 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 351 تا 360 , از مجموع 438

موضوع: دیوان حافظ(غزلیات)

  1. #351
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    بامدادان که ز خلوتگه کاخ ابداع
    شمع خاور فکند بر همه اطراف شعاع
    برکشد آينه از جيب افق چرخ و در آن
    بنمايد رخ گيتی به هزاران انواع
    در زوايای طربخانه جمشيد فلک
    ارغنون ساز کند زهره به آهنگ سماع
    چنگ در غلغله آيد که کجا شد منکر
    جام در قهقهه آيد که کجا شد مناع
    وضع دوران بنگر ساغر عشرت برگير
    که به هر حالتی اين است بهين اوضاع
    طره شاهد دنيی همه بند است و فريب
    عارفان بر سر اين رشته نجويند نزاع
    عمر خسرو طلب ار نفع جهان می‌خواهی
    که وجوديست عطابخش کريم نفاع
    مظهر لطف ازل روشنی چشم امل
    جامع علم و عمل جان جهان شاه شجاع

    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  2. #352
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع
    شب نشين کوی سربازان و رندانم چو شمع
    روز و شب خوابم نمی‌آيد به چشم غم پرست
    بس که در بيماری هجر تو گريانم چو شمع
    رشته صبرم به مقراض غمت ببريده شد
    همچنان در آتش مهر تو سوزانم چو شمع
    گر کميت اشک گلگونم نبودی گرم رو
    کی شدی روشن به گيتی راز پنهانم چو شمع
    در ميان آب و آتش همچنان سرگرم توست
    اين دل زار نزار اشک بارانم چو شمع
    در شب هجران مرا پروانه وصلی فرست
    ور نه از دردت جهانی را بسوزانم چو شمع
    بی جمال عالم آرای تو روزم چون شب است
    با کمال عشق تو در عين نقصانم چو شمع
    کوه صبرم نرم شد چون موم در دست غمت
    تا در آب و آتش عشقت گدازانم چو شمع
    همچو صبحم يک نفس باقيست با ديدار تو
    چهره بنما دلبرا تا جان برافشانم چو شمع
    سرفرازم کن شبی از وصل خود ای نازنين
    تا منور گردد از ديدارت ايوانم چو شمع
    آتش مهر تو را حافظ عجب در سر گرفت
    آتش دل کی به آب ديده بنشانم چو شمع

    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  3. #353
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    سحر به بوی گلستان دمی شدم در باغ
    که تا چو بلبل بی‌دل کنم علاج دماغ
    به جلوه گل سوری نگاه می‌کردم
    که بود در شب تيره به روشنی چو چراغ
    چنان به حسن و جوانی خويشتن مغرور
    که داشت از دل بلبل هزار گونه فراغ
    گشاده نرگس رعنا ز حسرت آب از چشم
    نهاده لاله ز سودا به جان و دل صد داغ
    زبان کشيده چو تيغی به سرزنش سوسن
    دهان گشاده شقايق چو مردم ايغاغ
    يکی چو باده پرستان صراحی اندر دست
    يکی چو ساقی مستان به کف گرفته اياغ
    نشاط و عيش و جوانی چو گل غنيمت دان
    که حافظا نبود بر رسول غير بلاغ

    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  4. #354
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    طالع اگر مدد دهد دامنش آورم به کف
    گر بکشم زهی طرب ور بکشد زهی شرف
    طرف کرم ز کس نبست اين دل پراميد من
    گر چه سخن همی‌برد قصه من به هر طرف
    از خم ابروی توام هيچ گشايشی نشد
    وه که در اين خيال کج عمر عزيز شد تلف
    ابروی دوست کی شود دست کش خيال من
    کس نزده‌ست از اين کمان تير مراد بر هدف
    چند به ناز پرورم مهر بتان سنگ دل
    ياد پدر نمی‌کنند اين پسران ناخلف
    من به خيال زاهدی گوشه نشين و طرفه آنک
    مغبچه‌ای ز هر طرف می‌زندم به چنگ و دف
    بی خبرند زاهدان نقش بخوان و لا تقل
    مست رياست محتسب باده بده و لا تخف
    صوفی شهر بين که چون لقمه شبهه می‌خورد
    پاردمش دراز باد آن حيوان خوش علف
    حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان به صدق
    بدرقه رهت شود همت شحنه نجف

    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  5. #355
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    زبان خامه ندارد سر بيان فراق
    وگرنه شرح دهم با تو داستان فراق
    دريغ مدت عمرم که بر اميد وصال
    به سر رسيد و نيامد به سر زمان فراق
    سری که بر سر گردون به فخر می‌سودم
    به راستان که نهادم بر آستان فراق
    چگونه باز کنم بال در هوای وصال
    که ريخت مرغ دلم پر در آشيان فراق
    کنون چه چاره که در بحر غم به گردابی
    فتاد زورق صبرم ز بادبان فراق
    بسی نماند که کشتی عمر غرقه شود
    ز موج شوق تو در بحر بی‌کران فراق
    اگر به دست من افتد فراق را بکشم
    که روز هجر سيه باد و خان و مان فراق
    رفيق خيل خياليم و همنشين شکيب
    قرين آتش هجران و هم قران فراق
    چگونه دعوی وصلت کنم به جان که شده‌ست
    تنم وکيل قضا و دلم ضمان فراق
    ز سوز شوق دلم شد کباب دور از يار
    مدام خون جگر می‌خورم ز خوان فراق
    فلک چو ديد سرم را اسير چنبر عشق
    ببست گردن صبرم به ريسمان فراق
    به پای شوق گر اين ره به سر شدی حافظ
    به دست هجر ندادی کسی عنان فراق

    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  6. #356
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    مقام امن و می بی‌غش و رفيق شفيق
    گرت مدام ميسر شود زهی توفيق
    جهان و کار جهان جمله هيچ بر هيچ است
    هزار بار من اين نکته کرده‌ام تحقيق
    دريغ و درد که تا اين زمان ندانستم
    که کيميای سعادت رفيق بود رفيق
    به ممنی رو و فرصت شمر غنيمت وقت
    که در کمينگه عمرند قاطعان طريق
    بيا که توبه ز لعل نگار و خنده جام
    حکايتيست که عقلش نمی‌کند تصديق
    اگر چه موی ميانت به چون منی نرسد
    خوش است خاطرم از فکر اين خيال دقيق
    حلاوتی که تو را در چه زنخدان است
    به کنه آن نرسد صد هزار فکر عميق
    اگر به رنگ عقيقی شد اشک من چه عجب
    که مهر خاتم لعل تو هست همچو عقيق
    به خنده گفت که حافظ غلام طبع توام
    ببين که تا به چه حدم همی‌کند تحميق

    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  7. #357
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    اگر شراب خوری جرعه‌ای فشان بر خاک
    از آن گناه که نفعی رسد به غير چه باک
    برو به هر چه تو داری بخور دريغ مخور
    که بی‌دريغ زند روزگار تيغ هلاک
    به خاک پای تو ای سرو نازپرور من
    که روز واقعه پا وامگيرم از سر خاک
    چه دوزخی چه بهشتی چه آدمی چه پری
    به مذهب همه کفر طريقت است امساک
    مهندس فلکی راه دير شش جهتی
    چنان ببست که ره نيست زير دير مغاک
    فريب دختر رز طرفه می‌زند ره عقل
    مباد تا به قيامت خراب طارم تاک
    به راه ميکده حافظ خوش از جهان رفتی
    دعای اهل دلت باد مونس دل پاک
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  8. #358
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    هزار دشمنم ار می‌کنند قصد هلاک
    گرم تو دوستی از دشمنان ندارم باک
    مرا اميد وصال تو زنده می‌دارد
    و گر نه هر دمم از هجر توست بيم هلاک
    نفس نفس اگر از باد نشنوم بويش
    زمان زمان چو گل از غم کنم گريبان چاک
    رود به خواب دو چشم از خيال تو هيهات
    بود صبور دل اندر فراق تو حاشاک
    اگر تو زخم زنی به که ديگری مرهم
    و گر تو زهر دهی به که ديگری ترياک
    بضرب سيفک قتلی حياتنا ابدا
    لان روحی قد طاب ان ي*** فداک
    عنان مپيچ که گر می‌زنی به شمشيرم
    سپر کنم سر و دستت ندارم از فتراک
    تو را چنان که تويی هر نظر کجا بيند
    به قدر دانش خود هر کسی کند ادراک
    به چشم خلق عزيز جهان شود حافظ
    که بر در تو نهد روی مسکنت بر خاک

    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  9. #359
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    ای دل ريش مرا با لب تو حق نمک
    حق نگه دار که من می‌روم الله معک
    تويی آن گوهر پاکيزه که در عالم قدس
    ذکر خير تو بود حاصل تسبيح ملک
    در خلوص منت ار هست شکی تجربه کن
    کس عيار زر خالص نشناسد چو محک
    گفته بودی که شوم مست و دو بوست بدهم
    وعده از حد بشد و ما نه دو ديديم و نه يک
    بگشا پسته خندان و شکرريزی کن
    خلق را از دهن خويش مينداز به شک
    چرخ برهم زنم ار غير مرادم گردد
    من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک
    چون بر حافظ خويشش نگذاری باری
    ای رقيب از بر او يک دو قدم دورترک
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  10. #360
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    خوش خبر باشی ای نسيم شمال
    که به ما می‌رسد زمان وصال
    قصه العشق لا انفصام لها
    فصمت‌ها هنا لسان القال
    مالسلمی و من بذی سلم
    اين جيراننا و کيف الحال
    عفت الدار بعد عافيه
    فاسالوا حالها عن الاطلال
    فی جمال الکمال نلت منی
    صرف الله عنک عين کمال
    يا بريد الحمی حماک الله
    مرحبا مرحبا تعال تعال
    عرصه بزمگاه خالی ماند
    از حريفان و جام مالامال
    سايه افکند حاليا شب هجر
    تا چه بازند شب روان خيال
    ترک ما سوی کس نمی‌نگرد
    آه از اين کبريا و جاه و جلال
    حافظا عشق و صابری تا چند
    ناله عاشقان خوش است بنال

    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

صفحه 36 از 44 نخستنخست ... 26323334353637383940 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/